یک بررسی تخیلی اما لازم: اگر کاوشگرهای موجودات فضایی رو ببینیم، اول کاوشگرهای پیشرفته‌تر و بعد کاوشگرهای ابتدایی آنها را خواهیم دید – یک ترتیب متناقض!

اگر ما یک تمدن فرازمینی (ETC) را شناسایی کنیم و با آنها ارتباط برقرار کنیم، ممکن است این پیام‌ها سال‌ها، دهه‌ها یا حتی قرن‌ها طول بکشد تا تبادل شوند.

تصور کنید که ما فقط برای برقراری ارتباط با فضاپیمای جونو که به دور مشتری می‌چرخد، با تاخیر طولانی 49 دقیقه‌ای مواجه هستیم و تازه این امر در مورد ارتباط دورن سامانه خورشیدی ما است. برقراری ارتباط با یک ETC که صدها سال نوری یا بیشتر از ما فاصله دارد، یک کار پرتاخیر به نظر می‌رسد و اگر کاوشگر بفرستیم تاخیر دیگر خیلی زیاد می‌شود.

تصور کنید که یک کاوشگر روباتیک وارد منظومه شمسی ما شود که توسط یک ETC ارسال شده باشد. آنها ما را شناسایی کرده باشند و کاوشگر خودش را به ما معرفی کند. ما شوکه می شدیم و این رویداد مسیر تمدن را برای همیشه تغییر می‌داد.

تصور کنید بعد از این رویداد ما منتظر یک کاوشگر دیگر همین بیگانه‌ها می‌ماندیم. قرن‌ها از پی هم می‌آمدند می‌گذشتند و نسل‌هایی از انسان‌ها زندگی می‌کردند و می‌مردند و ما تا انتهای دانشی که می‌شد از کاوشگر قبلی بیرون می‌کشیدیم و آن اطلاعات را موزه می‌کردیم.

همانطور که بشریت منتظر کاوشگر بعدی بود، جامعه علمی انبوهی از مقالاتی را در مورد کاوشگر و آنچه ممکن است بعدا اتفاق بیفتد منتشر می‌کرد. یک رشته تحصیلی کاملاً جدید متولد می‌شد. سیاستمداران هم وسط میدان می‌پریدند و راهی برای سوء استفاده از این موقعیت پیدا  می‌کردند و نویسندگان، هنرمندان و موسیقیدان‌های صاحب نظر و البته کلاهبرداری‌های فرقه‌ساز هم از این تحول بهره می‌بردند!

سپس تصور کنید حسگرهای ما یک کاوشگر دیگر را تشخیص می‌دادند. وقتی آن را پیدا می‌کردیم و مطالعه‌اش می‌کردیم، شگفت‌زده‌ می‌شدیم، چرا که متوجه می‌شدیم که به اندازه کاوشگر پیشرفته نیست و حاوی اطلاعات و پیام‌های قدیمی‌تری نسبت به اولی است. فن آوری آن کمتر پیشرفته است و ابتدایی‌تر است.

خلاصه اینکه حتی اگر برخورد با کاوشگرهای موجودات هوشمند فرازمینی داشتیم، لزوما این برخوردها به طور پیوسته سطح بالاتری به خود نمی‌گرفت و ممکن بود که بعد یک کاوشگر از یک تمدن عالی، یک کاوشگر ابتدایی ببینیم.

گریم اسمیت، استاد و ستاره شناس در گروه نجوم و اخترفیزیک دانشگاه کالیفرنیا به تازگی مقاله ای را در مجله بین المللی اختر-زیست‌شناسی  با عنوان «درباره اولین کاوشگر برای عبور بین دو تمدن بین ستاره‌ای» منتشر کرده است.

اسمیت نوشته که ارسال کاوشگر در سفرهایی با چنین فواصل عظیم به این معنی است که اولین کاوشگر یکه سر و کله‌اش پیدا می‌شود، اولین کاوشگر ارسالی یک تمدن نخواهد بود. چون بعد مدتی همان تمدن پیشرفت کرده و با پیشرفت فناوری، می‌توان انتظار داشت که کاوشگرهای سریع‌تر ارسال کند. در نهایت، کاوشگری که دیرتر از کاوشگر قبلی خود پرتاب می شود، از کاوشگر قبلی خود سبقت می‌گیرد و ابتدا به مقصد می‌رسد.

این نتیجه گیری بر اساس سناریویی است که در آن یک تمدن فرازمینی (ETC) برنامه‌ای اکتشاف بین ستاره‌ای را آغاز می‌کند که در طی آن کاوشگرهای پیچیده‌ای را به فضا پرتاب می‌کند و سرعت حرکت آنها به تدریج در طول برنامه افزایش می یابد.

شکاف فناوری بین کاوشگرها می تواند به چیزهای مختلفی بستگی داشته باشد، اما هر چه فاصله بین ما و ETC بیشتر باشد، معکوس رسیدن کاوشگرها بیشتر نمود پیدا می‌کند.

از سوی دیگر اندیشه‌های متفاوتی برای کشف موجودات فرازمینی وجود دارد:

یک مقاله این ایده را بررسی کرد که یک ETC ممکن است بتواند با کاوشگرهای خودتکثیر شونده در کهکشان راه شیری پخش شود و به جای استفاده از SETI برای جستجوی سیگنال‌های رادیویی، باید به دنبال کاوشگر باشیم.

اولین کاوشگر حتی ممکن است به معنی واقعی کلمه بین ستاره ای نباشد، حداقل نه عمدی. مثال این امر کاوشگرهای وویجر خودمان است. آنها الان راهی سفر بین ستاره‌ای شده‌اند ولی هدف اصلی‌شان این نبوده. همین امر می تواند برای یک ETC که به تازگی برنامه ارسال کاوشگرها را به منظومه های ستاره ای دیگر آغاز می کند صادق باشد.

البته در سال 2006، اندرو کندی مقاله ای را در مجله انجمن بین سیاره ای بریتانیا با عنوان ” سفر بین ستاره‌ای – محاسبه انتظار و تله انگیزشی پیشرفت ” منتشر کرد.

در قسمتی از این مقاله او نوشته که کاوشگرهایی که پتانسیل ایجاد یک رویداد تماس اول را دارند چه ویژگی‌هایی باید داشته باشند.

برای بررسی این سوال، او دو ETC مختلف را در اطراف ستارگان مختلف فرض می‌کند. یکی قابلیت ارسال کاوشگر در سفرهای بین ستاره‌ای را توسعه داده است و اسمیت آن را ETC فعال می‌نامد.

دیگری هنوز فناوری کاوشگر بین ستاره‌ای را توسعه نداده، اما کاوشگرهایی را برای کاوش در منظومه خود به بیرون فرستاده. اسمیت این یکی را  ETC غیرفعال می‌نامد.

اسمیت رویدادهای اولین برخورد را بررسی می کند، جایی که ETC غیرفعال کاوشگری را از ETC فعال دریافت می‌کند.

در سناریوهای اسمیت، ETC فعال به توسعه فناوری کاوشگر خود ادامه می‌دهد و کاوشگرها سریع‌تر و سریع‌تر می‌شوند. آنها به پیشرفت فناوری خود ادامه می‌دهند

اسمیت در مقاله خود به دو مورد مختلف از پیشرفت تکنولوژی نگاه می کند. در مورد اول، سرعت کاوشگرها به صورت خطی با تاریخ پرتاب بالا می‌رود. در مرحله دوم، سرعت به صورت تصاعدی افزایش می‌یابد.

اسمیت می نویسد: «اولین فضاپیماها در عرض 100 سال پس از پرتاب اولین موشک سوخت مایع توسط رابرت گدارد شروع به ترک منظومه شمسی کردند. حالا تصور کنید یک کاوشگر نسل بعدی  100 سال بعد ما را عملا به یک تمدن فعال تبدیل خواهد کرد.»

کاوشگر وویجر 2 به عنوان کاوشگر نسل صفر بشریدر حدود 80000 سال آینده به یک هدف بین ستاره‌ای در همسایگی ستاره‌ای ما خواهد رسید. در این بین هر 100 سال، بشریت کاوشگر از نسلی کاملا جدید می‌تواند ارسال کند.

2700 سال دیگر، ما کاوشگر نسل 27 خود را راه اندازی خواهیم کرد. آن کاوشگر بسیار پیشرفته تر خواهد بود و با سرعت بسیار بالاتری حرکت می‌کند.

چه اتفاقی می‌افتد اگر دسترسی خود را برای احتمال بیشتر رسیدن به ETC افزایش دهیم و کاوشگرها را به ستاره‌ای در فاصله 31 پارسک (100 سال نوری) از ما بفرستیم؟

در این صورت، کاوشگر نسل 140 ما اولین کاوشگری خواهد بود که به مقصد می‌رسد.

سمت دیگر داستان کاوشگر پیشرفته‌‌ای که اولین بار با آن ملاقات داشته باشیم، آنقدر پیشرفته است که عملا نمی‌توانیم آن را مهندسی معکوس کنیم. در واقع، ممکن است برای درک مفاهیم آن دچار مشکل شویم.

اسمیت با سایر متفکران و محققان هم رای هستند که بعید است اولین تماس بین دو تمدن برابر باشد. احتمالاً بین آنها اختلاف فنی زیادی وجود دارد.

برای ما بیهوده است که حتی به نزدیکترین ستاره کاوشگر بفرستیم. شاید بهتر باشد که صبر کنیم تا فناوری ما توسعه یابد. تا آن زمان بشریت چگونه خواهد بود؟ تمدن ما چگونه خواهد بود؟ آیا انسانیت حتی وجود خواهد داشت؟

در این بازی کاوشگرها، نیت ما در طول قرن‌ها مسلما تغییر می‌کند. با گذشت زمان ممکن است محتاط تر، مراقب و حتی پارانوئید بشویم. چه کسی می‌داند؟

استیون هاوکینگ زمانی گفته بود: «هر چه سنم بیشتر می‌شود، بیشتر از همیشه متقاعد می‌شوم که تنها نیستیم . یک روز، ممکن است سیگنالی از سیاره‌ای مانند Gliese 832c دریافت کنیم، اما باید مراقب پاسخ دادن به آن باشیم.»

Gliese 832 یک کوتوله قرمز است که حدود 16 سال نوری از ما فاصله دارد. این فاصله کم نیست و اگر کاوشگری با سرعت وویجر 2 به آنجا می‌رفت، رسیدن به آن بیش از 250 هزار سال طول می‌کشید.

منبع: Universe Today


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]