نقد و بررسی کتاب وداع با پرولتاریا (آن سوی سوسیالیسم) – نوشته آندره گورز

“وداع با پرولتاریا” کتابی نوشته آندره گورز – فیلسوف و روزنامهنگار- است که اولین بار در سال 1980 منتشر شد. این کتاب میگوید که طبقه کارگر سنتی (در زمان نوشته شدن کتاب) به عنوان یک نیروی انقلابی از بین رفته و نوع جدیدی از طبقه بر اساس دانش و مهارت، پدیدار شده است.
گورز استدلال میکند که با ظهور اتوماسیون و اقتصاد مبتنی بر دانش، طبقه کارگر سنتی پتانسیل انقلابی خود را از دست داده است. در عوض، او پیشنهاد میکند که طبقه جدیدی از «کارگران دانش» ظهور کردهاند که کارشان مبتنی بر خلاقیت، نوآوری و دانش است.
گورز استدلال میکند که این طبقه جدید مشابه طبقه کارگر سنتی به قضایا نمینگرد. در عوض، این پتانسیل را دارد که با ایجاد شکل جدیدی از سازمان اجتماعی مبتنی بر اصول خودمختاری، خودمدیریتی و همبستگی اجتماعی بر نظام سرمایهداری غلبه کند.
البته به جنبه تاریخی کتاب باید دقت شود. این کتاب در دهههای 1980 و 1990 تأثیرگذار بود، زیرا مارکسیسم را به چالش میکشید و پیشنهاد میکرد که شکل جدیدی از سیاست برای پرداختن به ماهیت متغیر کار و جامعه ضروری است. همچنین بحثهایی را در مورد ماهیت کار و نقش طبقه کارگر در تغییرات اجتماعی برانگیخت.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
این کتاب در چارچوب دوران پس از جنگ جهانی دوم نوشته شده ، که در آن طبقه کارگر به عنوان بازیگر اصلی در انقلابهای سوسیالیستی و کمونیستی در سراسر جهان دیده میشد.
تحلیل گورز از طبقه جدید کارگران دانش مبتنی بر این ایده بود که نیروی کار آنها فقط وسیله تولید نیست، بلکه منبع خلاقیت و نوآوری است. او بر این باور بود که این طبقه جدید پتانسیل فراتر رفتن از تقسیمات سنتی بین کارگران و مدیران و ایجاد شکل جدیدی از سازمان اجتماعی مبتنی بر همکاری، خود مدیریتی و دموکراسی مشارکتی را دارد.
ایدههای گورز در ظهور جنبشهای سبز و آلترناتیو در دهههای 1980 و 1990 که بر موضوعاتی مانند محیطزیست، فمینیسم و خودمختاری محلی متمرکز بودند، تأثیرگذار بو
کار گورز بر روی طبقه جدید کارگران دانش نیز به دلیل تأکید بر اهمیت آموزش و پرورش در اقتصاد مدرن قابل توجه است. او استدلال کرد که برای موفقیت در اقتصاد مبتنی بر دانش، کارگران باید به مهارتها و دانش لازم برای انطباق با فناوریها و محیطهای کاری که به سرعت در حال تغییر هستند مجهز شوند.
علاوه بر این، تحلیل گورز از تغییر ماهیت کار نیز اهمیت اشکال جدید حمایت اجتماعی و رفاه برای کارگران را برجسته کرد. او استدلال کرد که سیستمهای رفاه اجتماعی سنتی، مبتنی بر فرض اشتغال پایدار و بلندمدت، دیگر در چارچوب بازار کار به سرعت در حال تغییر و نامطمئن کافی نیستند.
در عوض، گورز پیشنهاد کرد که شکل جدیدی از حمایت اجتماعی، مبتنی بر اصول درآمد پایه جهانی، حقوق فردی برای آموزش و آموزش، و قدرت چانه زنی جمعی مورد نیاز است. این ایدهها به طور فزایندهای در زمینه معاصر اقتصاد گیگ و افزایش کار پرمخاطره مرتبط شدهاند.
یکی دیگر از جنبههای مهم کار گورز در « وداع با پرولتاریا»، نقد مارکسیسم سنتی و تأکید آن بر اولویت نیروهای اقتصادی در شکل دادن به روابط اجتماعی است. گورز استدلال میکرد که نظریههای مارکسیستی تاریخ و مبارزه طبقاتی مبتنی بر دیدگاهی منسوخ از اقتصاد و نقش نیروی کار است.
در عوض، او رویکرد جدیدی را به نظریه سیاسی پیشنهاد کرد که بر اهمیت استقلال و خلاقیت در توسعه انسانی تأکید داشت. گورز معتقد بود که هدف سیاست باید ایجاد شرایطی باشد که افراد را قادر میسازد تا پتانسیل کامل خود را توسعه دهند، نه اینکه صرفاً به دنبال براندازی ساختارهای اقتصادی سرمایه داری باشند.
علاوه بر این، کار گورز در بحثهای مربوط به رابطه بین فناوری و کار تأثیرگذار بوده است. او استدلال کرد که فناوریهای جدید این پتانسیل را دارند که کارگران را از کارهای تکراری و پست رها کرده و فرصتهایی برای خلاقیت و نوآوری بیشتر ایجاد کند. با این حال، او همچنین هشدار داد که این روند میتواند با جابجایی کارگران و از بین رفتن اشکال سنتی اشتغال همراه باشد.
یکی دیگر از سهمهای مهم « وداع با پرولتاریا» گورز، تأکید او بر نیاز به یک استراتژی سیاسی جدید است که فراتر از اشکال سنتی سیاست طبقاتی است. گورز استدلال کرد که ظهور طبقه جدید کارگران دانش و تغییر ماهیت کار مستلزم شکل جدیدی از سازماندهی و کنش سیاسی است.
او پیشنهاد کرد که جنبشهای سیاسی باید بر موضوعاتی مانند بومشناسی، فمینیسم و عدالت اجتماعی تمرکز کنند که از خطوط طبقاتی سنتی میگذرد. گورز معتقد بود که این جنبشها شکل جدیدی از سیاست را بر اساس اصول خودمختاری، خودمدیریتی و همبستگی اجتماعی نشان میدهند که میتواند سلطه ساختارهای اقتصادی سرمایهداری را به چالش بکشد و جامعهای عادلانهتر و پایدارتر ایجاد کند.
علاوه بر این، آثار گورز در بحثهای مربوط به رابطه بین کار و هویت تأثیرگذار بوده است. او استدلال کرد که اشکال سنتی کار حس هویت و هدف را در اختیار افراد قرار میدهد که با ظهور طبقه جدید کارگران دانش از بین رفت.
گورز رویکرد جدیدی را برای کار پیشنهاد کرد که بر اهمیت بیان خلاق و خودآگاهی تاکید میکرد، نه اینکه صرفاً به دنبال دستمزد یا ایفای نقشی در فرآیند تولید باشد. این ایده به طور فزایندهای در زمینه دگرگونی مداوم بازار کار و جستجوی اشکال جدیدی از کار که به افراد احساس معنا و تحقق میبخشد، مرتبط شده است.
یکی دیگر از جنبههای کلیدی کار گورز در « وداع با پرولتاریا»، انتقاد او از تأکید چپ سنتی بر دولت به عنوان عامل اصلی تغییر اجتماعی است. گورز استدلال کرد که دولت، به عنوان نهادی از قدرت متمرکز، برای رسیدگی به نیازهای پیچیده و متنوع جامعه مدرن مناسب نیست.
در عوض، او رویکرد جدیدی به سیاست مبتنی بر اصول خودمدیریتی و دموکراسی مستقیم پیشنهاد کرد. گورز معتقد بود که تصمیمگیری سیاسی باید غیرمتمرکز و مشارکتی باشد و افراد و جوامع بتوانند در مورد زندگی و محیط خود تصمیم بگیرند.
علاوه بر این، آثار گورز در بحثهای مربوط به رابطه بین کار و اوقات فراغت تأثیرگذار بوده است. او استدلال میکرد که اشکال سنتی کار به طور فزایندهای بیگانهکننده و سرکوبگر شدهاند، و اشکال جدیدی از اوقات فراغت و بیان خلاق برای غلبه بر این بیگانگی ضروری است.
گورز رویکرد جدیدی را برای اوقات فراغت پیشنهاد کرد که بر اهمیت بیان خلاق، تحقق خود و همبستگی اجتماعی تأکید داشت. او معتقد بود که هدف از اوقات فراغت باید ایجاد فرصتهایی برای افراد برای توسعه کامل پتانسیل خود و ایجاد ارتباط با دیگران باشد، نه اینکه صرفاً به دنبال فرار از فشارهای کار باشد.
یکی دیگر از آثار مهم گورز در « وداع با پرولتاریا»، نقد مصرف گرایی و فرهنگ مصرف است. گورز استدلال میکرد که فرهنگ مصرفکننده مدرن، مبتنی بر پیگیری دائمی تازگی و انباشت کالاهای مادی، ناپایدار است و به تخریب محیط طبیعی کمک میکند.
در عوض، گورز رویکرد جدیدی را برای مصرف پیشنهاد کرد که بر اهمیت صرفهجویی و سادگی تأکید داشت. او استدلال کرد که افراد باید تشویق شوند که کمتر مصرف کنند و تجربیات و روابط را بر داراییهای مادی ترجیح دهند.
علاوه بر این، کار گورز در بحثهای مربوط به رابطه بین فناوری و دموکراسی تأثیرگذار بوده است. او استدلال کرد که اشکال جدید فناوری دیجیتال پتانسیل ایجاد اشکال جدیدی از سازماندهی اجتماعی و سیاسی را بر اساس اصول باز بودن، شفافیت و مشارکت دارند.
گورز رویکرد جدیدی را برای فناوری دیجیتال پیشنهاد کرد که بر اهمیت تمرکززدایی و استقلال، به جای تمرکز و کنترل تأکید داشت. او معتقد بود که هدف فناوری دیجیتال باید توانمندسازی افراد و جوامع برای ایجاد اشکال سازمانهای اجتماعی و اقتصادی خود باشد، نه اینکه صرفاً در خدمت منافع شرکتها و دولتهای قدرتمند باشد.
یکی دیگر از جنبههای کلیدی کار گورز در «وداع با پرولتاریا» تأکید او بر اهمیت بومشناسی اجتماعی و نیاز به رابطهای جدید بین بشریت و طبیعت است. گورز استدلال میکرد که اقتصاد صنعتی مدرن مبتنی بر رابطه مخرب بین انسان و محیط طبیعی است و رویکرد جدیدی به سازمانهای اجتماعی و اقتصادی برای رفع این مشکل ضروری است.
گورز رویکرد جدیدی برای سازمان اجتماعی و اقتصادی پیشنهاد کرد که بر اصول تمرکززدایی، خودمختاری محلی و پایداری محیطی تأکید داشت. او استدلال کرد که افراد و جوامع باید برای تصمیمگیری در مورد زندگی و محیطشان توانمند شوند و اشکال جدید سازمانهای اجتماعی و اقتصادی باید حفظ و احیای محیط طبیعی را در اولویت قرار دهند.
علاوه بر این، آثار گورز در بحثهای مربوط به رابطه بین جنسیت و کار تأثیرگذار بوده است. او استدلال کرد که اشکال سنتی کار مبتنی بر تقسیم کار مردسالارانه است که در آن زنان به حوزه خانگی تنزل داده شده و از اقتصاد رسمی کنار گذاشته میشوند.
گورز رویکرد جدیدی را برای کار پیشنهاد کرد که بر اهمیت برابری جنسیتی و ادغام زنان در تمام جنبههای زندگی اجتماعی و اقتصادی تأکید داشت. او معتقد بود که هدف برابری جنسیتی باید ایجاد جامعهای عادلانهتر و دموکراتیکتر باشد که در آن همه افراد این فرصت را داشته باشند تا پتانسیل کامل خود را توسعه دهند.
یکی دیگر از جنبههای مهم کار گورز در « وداع با پرولتاریا»، نقد او از مفهوم سنتی انقلاب به عنوان سرنگونی ناگهانی و خشونتآمیز نظم اجتماعی موجود است. گورز استدلال کرد که با توجه به ماهیت پیچیده و به هم پیوسته جامعه معاصر، این رویکرد دیگر در دوران مدرن قابل اجرا نیست.
در عوض، او رویکرد جدیدی به انقلاب پیشنهاد کرد که بر اهمیت دگرگونی تدریجی و دموکراتیک ساختارهای اجتماعی و اقتصادی تأکید داشت. گورز معتقد بود که هدف انقلاب باید ایجاد جامعهای عادلانهتر و پایدارتر باشد، نه اینکه صرفاً به دنبال به دست گرفتن کنترل ساختارهای قدرت موجود باشد.
علاوه بر این، آثار گورز در بحثهای مربوط به رابطه فرهنگ و سیاست تأثیرگذار بوده است. او استدلال میکرد که تولید و مصرف فرهنگی برای شکلگیری هویتهای اجتماعی و سیاسی نقش اساسی دارد و اشکال جدید بیان فرهنگی برای به چالش کشیدن هنجارها و ارزشهای فرهنگی مسلط ضروری است.
گورز رویکرد جدیدی برای تولید و مصرف فرهنگی پیشنهاد کرد که بر اهمیت تنوع، خلاقیت و نقد اجتماعی تاکید داشت. او معتقد بود که هدف از بیان فرهنگی باید به چالش کشیدن ساختارهای قدرت موجود و ترویج عدالت اجتماعی باشد، نه صرفاً خدمت به منافع نخبگان فرهنگی مسلط.
علاوه بر مضامینی که قبلاً مورد بحث قرار گرفت، یکی دیگر از سهم قابل توجه آثار گورز در « وداع با پرولتاریا»، نقد او از مفهوم سنتی آزادی و استقلال فردی به عنوان توانایی انتخاب در ساختارهای اجتماعی موجود است. گورز استدلال کرد که این رویکرد محدودیتهای ساختاری بر عاملیت فردی و اهمیت اقدام جمعی در ارتقای تغییرات اجتماعی را نادیده میگیرد.
در عوض، او رویکرد جدیدی را برای آزادی و استقلال فردی پیشنهاد کرد که بر اهمیت خود مدیریتی جمعی و همبستگی اجتماعی تأکید داشت. گورز معتقد بود که هدف آزادی فردی باید ایجاد شرایطی باشد که افراد را قادر میسازد در خود مدیریتی جمعی ساختارهای اجتماعی و اقتصادی شرکت کنند، نه صرفاً به دنبال حداکثر کردن انتخاب فردی.
علاوه بر این، کار گورز در بحثهای مربوط به رابطه بین جهانی شدن و عدالت اجتماعی تأثیرگذار بوده است. او استدلال کرد که جهانی شدن اقتصاد منجر به تمرکز ثروت و قدرت در دستان نخبگان کوچک جهانی شده است و اشکال جدیدی از حکمرانی جهانی برای رسیدگی به این مشکل ضروری است.
گورز رویکرد جدیدی را برای حکمرانی جهانی پیشنهاد کرد که بر اهمیت دموکراسی مشارکتی و عدالت اجتماعی تأکید داشت. او معتقد بود که هدف حکمرانی جهانی باید ارتقای منافع اکثریت جهانی باشد، نه صرفاً خدمت به منافع شرکتها و دولتهای قدرتمند.
به طور کلی، « وداع با پرولتاریا» اثر مهمی از نظریات اجتماعی و سیاسی است که بر بحثهای مربوط به تغییر ماهیت کار، طبقه، سیاست، مصرف، فناوری، محیط زیست، فرهنگ، آزادی و استقلال فردی و جهانی شدن تأثیر گذاشته است. ایدههای گورز امروزه به ویژه در زمینه جستجوی مداوم برای اشکال جدید سازماندهی اجتماعی و اقتصادی که استقلال فردی، عدالت اجتماعی، پایداری زیستمحیطی و همبستگی جهانی را در اولویت قرار میدهند، مرتبط هستند.