پایهگذاری جمهوری خلق چین توسط مائو تسهتونگ در سال ۱۹۴۹ – به مناسبت اول اکتبر، سالگرد این رویداد
زمینه تاریخی چین پیش از تأسیس جمهوری خلق چین
تا پیش از تأسیس جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹، چین در دورهای از هرجومرج و جنگ داخلی قرار داشت. سلسله چینگ، آخرین سلسله امپراتوری، در سال ۱۹۱۱ با وقوع انقلاب سینهائی (Xinhai Revolution) سرنگون شد. این انقلاب به دنبال فساد گسترده در نظام سیاسی و ناکارآمدی اقتصادی این سلسله رخ داد. پس از آن، جمهوری چین به رهبری سون یاتسن تشکیل شد، اما این جمهوری نتوانست ثبات و امنیت لازم را برای کشور فراهم کند. اختلافات داخلی و حملات خارجی، بهویژه از سوی ژاپن در جنگ دوم چین و ژاپن (۱۹۳۷-۱۹۴۵)، به فروپاشی سیاسی و اقتصادی چین کمک کرد. در همین دوره، جنبشهای کمونیستی نیز در چین به رهبری مائو تسهتونگ شکل گرفت و نیرویی قابل توجه در صحنه سیاسی چین شد.
ظهور حزب کمونیست چین و رهبری مائو تسهتونگ
در سال ۱۹۲۱، حزب کمونیست چین (CPC) تأسیس شد و مائو تسهتونگ به یکی از اعضای کلیدی آن تبدیل شد. مائو با تکیه بر آموزههای مارکسیسم-لنینیسم، هدفش را برپایی نظامی کمونیستی و سوسیالیستی در چین قرار داد. با وجود مقاومت شدید حزب ناسیونالیست چین (کومینتانگ) به رهبری چیانگ کایشک، مائو توانست پایههای جنبش خود را تقویت کند. مبارزه بین حزب کمونیست و کومینتانگ به جنگ داخلی چین منجر شد که به مدت چندین دهه ادامه یافت و در نهایت به پیروزی کمونیستها و تأسیس جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹ ختم شد.
نقش مائو در جنگ داخلی چین
مائو تسهتونگ در طول جنگ داخلی چین بهعنوان رهبر برجسته ارتش آزادیبخش خلق (PLA) و حزب کمونیست چین شناخته شد. او استراتژیهای نظامی خاصی را بهکار برد که بهویژه در مناطق روستایی چین تأثیرگذار بود. یکی از اصول مهم او در این جنگ، بسیج کشاورزان و قشرهای فقیر جامعه برای مبارزه علیه طبقه حاکم و ارتش کومینتانگ بود. با این استراتژی، کمونیستها توانستند بخشهای وسیعی از چین را تحت کنترل خود درآورند. ارتش آزادیبخش خلق در نبردهای متعدد موفق شد که مناطق کلیدی کشور را از دست کومینتانگ خارج کند.
نبردهای کلیدی در مسیر پیروزی مائو
یکی از مهمترین نبردهایی که به پیروزی کمونیستها در جنگ داخلی منجر شد، نبرد هوایهائو (Huaihai Campaign) بود. این نبرد از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۴۹ به طول انجامید و نیروهای ارتش آزادیبخش خلق موفق شدند ارتش کومینتانگ را شکست دهند. پیروزی در این نبرد، پایهگذار کنترل کمونیستها بر مناطق شرقی چین و نزدیک شدن به پیروزی نهایی شد. همچنین، نبرد دیگری به نام نبرد لیائوشن (Liaoshen Campaign) در شمال شرقی چین، یکی از پیروزیهای کلیدی مائو و نیروهای کمونیست بود که آنها را قادر ساخت تا به سمت پکن پیشروی کنند.
پیشروی ارتش آزادیبخش خلق به سمت پکن
پس از پیروزیهای مکرر در مناطق مختلف چین، ارتش آزادیبخش خلق به سمت پکن پیشروی کرد. در این مرحله، نیروهای کومینتانگ تحت رهبری چیانگ کایشک به سرعت ضعیف شده و کنترل خود را بر بسیاری از نواحی چین از دست دادند. مائو تسهتونگ و یارانش با توجه به نفوذ گسترده در میان مردم، بهویژه در مناطق روستایی، توانستند پکن را بدون مقاومت زیادی تصرف کنند. این پیشروی به سرعت منجر به اعلام پیروزی کمونیستها شد و مائو در حال آمادهسازی برای تأسیس یک دولت جدید بود.
اعلام جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹
در اول اکتبر ۱۹۴۹، مائو تسهتونگ در میدان تیانآنمن پکن، رسماً تأسیس جمهوری خلق چین را اعلام کرد. این اعلامیه نقطه پایانی بر سالها جنگ داخلی و دوران بیثباتی در چین بود. در این مراسم، مائو به نمایندگی از حزب کمونیست چین و مردم، نظام جدیدی را اعلام کرد که بر پایه اصول سوسیالیستی و کمونیستی استوار بود. هدف اصلی این نظام، بهبود شرایط زندگی مردم فقیر و طبقات کارگر و ایجاد اقتصادی مستقل و مقاوم در برابر نفوذ خارجی بود. اعلام جمهوری خلق چین بهعنوان یک تحول بزرگ در تاریخ چین و جهان به شمار میرفت.
عقبنشینی کومینتانگ به تایوان
با اعلام جمهوری خلق چین، چیانگ کایشک و نیروهای باقیمانده کومینتانگ به تایوان عقبنشینی کردند. چیانگ کایشک در تایوان یک دولت جداگانه به نام جمهوری چین تأسیس کرد که به طور موقت بهعنوان نماینده قانونی چین در سازمان ملل متحد شناخته میشد. این جدایی سیاسی میان چین و تایوان، تأثیرات بلندمدتی بر روابط بینالمللی داشت و تا به امروز نیز موضوعی مناقشهآمیز باقی مانده است. در همین حال، مائو تسهتونگ تلاش کرد تا کنترل کامل خود را بر سرزمین اصلی چین تثبیت کند.
اصلاحات اجتماعی و اقتصادی اولیه مائو
پس از تأسیس جمهوری خلق چین، مائو به سرعت دست به اصلاحات گستردهای زد. یکی از اولین اولویتهای او، اصلاحات ارضی بود که به بازتوزیع زمینهای کشاورزی میان کشاورزان فقیر انجامید. مائو معتقد بود که این اصلاحات به بهبود زندگی مردم فقیر و ایجاد پایههای اقتصادی پایدار کمک خواهد کرد. همچنین، مائو برنامههایی برای ملیسازی صنایع و ایجاد یک اقتصاد دولتی و متمرکز ارائه داد. این اقدامات اولیه، گامهای مهمی در جهت برقراری نظم جدید در چین و تقویت دولت مرکزی بود.
نقش ارتش آزادیبخش خلق در نظام جدید
ارتش آزادیبخش خلق بهعنوان یکی از پایههای اصلی قدرت در جمهوری خلق چین باقی ماند. مائو از ارتش نه تنها بهعنوان یک نیروی نظامی، بلکه بهعنوان ابزاری برای اجرای سیاستهای داخلی و تثبیت حکومت استفاده کرد. ارتش به اجرای اصلاحات ارضی، سرکوب شورشها و حفظ نظم عمومی در مناطق مختلف چین کمک کرد. همچنین، نیروهای ارتش نقش کلیدی در توسعه زیرساختهای کشور و پروژههای عظیم اقتصادی و اجتماعی داشتند که در طول دهههای بعدی اجرا شدند.
مائو و روابط بینالمللی
با تأسیس جمهوری خلق چین، مائو تسهتونگ تلاش کرد روابط جدیدی با کشورهای دیگر برقرار کند. اتحاد شوروی، یکی از اولین کشورهایی بود که جمهوری خلق چین را به رسمیت شناخت و این دو کشور وارد یک دوره همکاری نزدیک شدند. مائو همچنین تلاش کرد تا چین را بهعنوان یک قدرت مستقل و مقاوم در برابر استعمار و امپریالیسم جهانی معرفی کند. در همین حال، روابط چین با ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی به شدت تیره شد و چین وارد دوران انزوای بینالمللی شد.
نقش مائو در سیاست داخلی چین
در دوران پس از تأسیس جمهوری خلق چین، مائو تسهتونگ بهعنوان رهبر بلامنازع کشور، سیاستهای کلیدی کشور را تعیین میکرد. او بهویژه بر اهمیت آموزش و پرورش، تقویت ایدئولوژی کمونیستی و برقراری نظم انقلابی در سراسر کشور تأکید داشت. مائو تلاش کرد تا با اجرای کمپینهایی مانند “جهش بزرگ به جلو” (Great Leap Forward) اقتصاد کشور را به سرعت صنعتی کند، اما این برنامهها با چالشهای زیادی مواجه شد و به بحرانهای اقتصادی و اجتماعی منجر شد.
چالشها و انتقادات از مائو
با وجود دستاوردهای اولیه، سیاستهای مائو تسهتونگ در سالهای بعدی با چالشهای فراوانی مواجه شد. برنامههایی مانند “جهش بزرگ به جلو” و “انقلاب فرهنگی” (Cultural Revolution) به مشکلات اقتصادی و اجتماعی گستردهای منجر شد و انتقادهای فراوانی از مائو و حکومت او به دنبال داشت. انقلاب فرهنگی، با هدف پاکسازی جامعه از عناصر ضدانقلابی و تقویت ایدئولوژی کمونیستی، به سرکوب شدید مخالفان و بیثباتی در جامعه منجر شد.
میراث مائو تسهتونگ و تأثیرات او بر چین معاصر
مائو تسهتونگ پس از سالها رهبری جمهوری خلق چین، در سال ۱۹۷۶ درگذشت. او بهعنوان یکی از شخصیتهای تاریخی بزرگ چین شناخته میشود، اما میراث او همچنان بحثبرانگیز است. برخی از سیاستهای او مانند اصلاحات ارضی و ملیسازی صنایع تأثیرات مثبتی بر توسعه چین داشتند، اما دیگر سیاستهای او مانند انقلاب فرهنگی به تخریب اقتصادی و اجتماعی منجر شدند. با این حال، مائو همچنان بهعنوان بنیانگذار جمهوری خلق چین و کسی که چین را بهعنوان یک قدرت جهانی مطرح کرد، در تاریخ این کشور جایگاه ویژهای دارد.