.

ویژگی‌های رفتاری افرادی که با والدین از نظر عاطفی-نابالغ بزرگ شده‌اند

در سال‌های اخیر، توجه به توسعه عاطفی و اجتماعی کودکان افزایش یافته است. بسیاری از والدین نسل جدید به نقش حیاتی همدلی و درک عواطف فرزندان خود واقف هستند، اما شاید افرادی که در کودکی چنین تجربه‌ای نداشته‌اند، حسرت این توجه را داشته باشند. در گذشته، بسیاری از والدین به دلیل کمبود آگاهی یا پیروی از الگوهای تربیتی زمان خود، کمتر به عواطف کودکان توجه می‌کردند و برخی نیز به دلیل مشکلات شخصی و عدم بلوغ عاطفی، نتوانستند به نیازهای عاطفی فرزندان پاسخ دهند. والدین عاطفی-نابالغ معمولاً به سختی می‌توانند عواطف خود را مدیریت کنند، به رفتارهای تکانشی (Impulsive) دست می‌زنند و درک درستی از احساسات دیگران ندارند. این مسأله باعث می‌شود که کودکانی که با این والدین بزرگ شده‌اند، در بزرگسالی با ویژگی‌ها و الگوهای رفتاری خاصی مواجه شوند. در این مقاله، بر اساس تحقیقاتی که روان‌شناسان انجام داده‌اند، ویژگی‌های بزرگسالانی که با والدین نابالغ عاطفی رشد یافته‌اند، بررسی می‌شود.


علائم والدین عاطفی-نابالغ

اگر مطمئن نیستید که والدین شما عاطفی-نابالغ بوده‌اند، برخی از نشانه‌های زیر می‌تواند سرنخ‌هایی در این زمینه به شما بدهد:

  • عصبانیت و ناراحتی سریع
  • کناره‌گیری و سکوت هنگام استرس یا درگیری
  • واکنش دفاعی (Defensive) شدید هنگام بحث
  • رفتار خودمحور و تمایل به مرکز توجه بودن
  • ناتوانی در ارائه حمایت یا همدلی
  • بی‌توجهی به احساسات فرزندان و کم‌اهمیت شمردن آنها
  • اجتناب از مکالمات دشوار و حساس
  • سرزنش و خجالت دادن فرزندان

۱۲ ویژگی افرادی که با والدین عاطفی-نابالغ بزرگ شده‌اند

۱. مشکل در تنظیم عواطف

اولین درس‌های عاطفی ما معمولاً از والدینمان آموخته می‌شود. افرادی که در کودکی شاهد بیان سالم احساسات نبوده‌اند، در بزرگسالی ممکن است برای مدیریت احساسات خود دچار مشکل شوند. این افراد به دلیل ناآشنایی با الگوهای عاطفی سالم، ممکن است هنگام دریافت بازخوردهای منفی یا سازنده، دچار انفجار احساسی شوند و حس کنند مورد حمله قرار گرفته‌اند.

۲. دشواری در تعیین مرزهای شخصی

کودکانی که با والدین عاطفی-نابالغ رشد کرده‌اند، اغلب در بزرگسالی برای تعیین و حفظ مرزهای شخصی با مشکل مواجه می‌شوند. این افراد معمولاً نمی‌دانند چگونه نیازها و حدود خود را تعریف کنند، زیرا در کودکی به نیازها و حریم شخصی‌شان توجه کافی نشده است.

۳. مشکلات ارتباطی و اجتماعی

رابطه عاطفی و ایمن با والدین، پایه‌گذار روابط سالم در بزرگسالی است. کسانی که از کودکی با بی‌توجهی عاطفی مواجه بوده‌اند، ممکن است روابطشان در بزرگسالی را ناایمن و تهدیدآمیز تلقی کنند. این افراد ممکن است در ارتباطات اجتماعی سرد، دور و خجالتی به نظر برسند و حتی از برقراری ارتباط با دیگران اجتناب کنند.

۴. تمایل شدید به راضی کردن دیگران

والدین نابالغ عاطفی اغلب فرزندان خود را به گونه‌ای پرورش می‌دهند که برای تأیید شدن و پذیرش، دائماً در تلاش برای راضی کردن دیگران باشند. این افراد در بزرگسالی به دلیل ترس از عدم تأیید، نیازهای خود را فدای خواسته‌های دیگران می‌کنند و اغلب با احساس عدم رضایت عاطفی در روابطشان مواجه می‌شوند.

۵. کمال‌گرایی و تلاش برای بی‌عیب بودن

فرزندان والدین بیش از حد کنترل‌گر یا هلیکوپتری (Helicopter Parents) اغلب با استانداردهای غیرواقعی رشد می‌کنند. این کمال‌گرایی در بزرگسالی به شکلی افراطی خود را نشان می‌دهد و می‌تواند مانع از انعطاف‌پذیری در کار و روابط شود و زندگی را به یک چالش دائمی تبدیل کند.

۶. ترس از آسیب‌پذیر بودن

در شرایطی که والدین حمایت عاطفی لازم را ارائه نداده‌اند، کودکان با ترس از نشان دادن آسیب‌پذیری رشد می‌کنند. این افراد در بزرگسالی از ابراز احساسات خود اجتناب می‌کنند و به دلیل ترس از رد شدن یا مورد قضاوت قرار گرفتن، احساسات واقعی‌شان را پنهان می‌کنند.

۷. اجتناب از درگیری و تضاد

درگیری‌های سالم، بخشی طبیعی و سازنده از روابط هستند، اما والدینی که به درگیری‌ها به شکلی نامناسب واکنش نشان می‌دهند، فرزندان خود را از ورود به بحث‌ها گریزان می‌کنند. این موضوع در بزرگسالی نیز باعث می‌شود افراد در مواجهه با اختلافات، احساس ناامنی کنند و به‌طور مداوم از درگیری‌ها دوری کنند.

۸. سرکوب و بی‌توجهی به احساسات خود

کودکانی که بی‌توجهی عاطفی را تجربه کرده‌اند، اغلب احساسات خود را سرکوب می‌کنند و به‌طور کلی بی‌حس می‌شوند. این سرکوب مداوم احساسات، منجر به نوعی بی‌توجهی به عواطف و ناآگاهی نسبت به نیازهای درونی می‌شود و حتی ممکن است در نهایت به بروز بحران‌های عاطفی منجر شود.

۹. ناپایداری و بی‌ثباتی در رفتار

فرزندانی که با والدین عاطفی-نابالغ رشد کرده‌اند، معمولاً در بزرگسالی رفتاری ناپایدار و متغیر دارند. آنها ممکن است در یک روز محبت‌آمیز و در روز دیگر سرد و بی‌تفاوت باشند. این ناپایداری باعث می‌شود که اطرافیان نسبت به این افراد دچار سردرگمی شوند و حتی از آنها فاصله بگیرند.

۱۰. استقلال بیش از حد و خودکفایی افراطی

فرزندانی که والدینشان رفتارهای نامنظم و بی‌ثباتی داشته‌اند، به شدت به سمت استقلال و خودکفایی افراطی سوق پیدا می‌کنند. این افراد ممکن است حتی در مواقع نیاز، از درخواست کمک امتناع کنند و ترجیح دهند به تنهایی مشکلات خود را حل کنند، که این وضعیت گاه منجر به انزوا و فرسودگی می‌شود.

۱۱. ترس از ترک شدن و طرد عاطفی

بی‌توجهی و عدم ثبات عاطفی والدین می‌تواند به ترس عمیقی از طرد شدن منجر شود. این افراد در بزرگسالی به روابط ناسالم چسبیده و از ترس تنها ماندن، ممکن است در چرخه‌ای از روابط ناسالم و حتی سوءاستفاده بمانند.

۱۲. وسواس فکری و هوشیاری بیش از حد

کسانی که در محیط‌های عاطفی نامنظم بزرگ شده‌اند، اغلب حساسیت بالایی نسبت به واکنش‌های دیگران دارند و ممکن است بیش از حد درباره آنها فکر کنند. این افراد برای تحلیل شرایط عاطفی و اجتماعی به شدت فعال هستند و این وسواس فکری می‌تواند مانع آرامش آنها شود و در نهایت باعث شود نتوانند روابط سالم و مطمئنی برقرار کنند.


چطور می‌توان از تأثیرات والدین نابالغ عاطفی بهبود یافت؟

۱. شناخت تأثیرات گذشته و خودآگاهی

اولین قدم برای بهبود از تأثیرات والدین عاطفی-نابالغ این است که بفهمید چگونه تجربیات دوران کودکی شما را تحت تأثیر قرار داده‌اند. این آگاهی می‌تواند در جلسات مشاوره یا از طریق تمرین‌های شخصی مانند نوشتن و تأمل در گذشته به‌دست آید. هدف این است که الگوهای رفتاری ناخودآگاه را بشناسید و درک کنید چگونه بر روابط فعلی شما اثر گذاشته‌اند. به‌عنوان مثال، ممکن است متوجه شوید که به دلیل بی‌ثباتی عاطفی والدین، همواره دیگران را غیرقابل‌پیش‌بینی می‌بینید و این نگرش بر روابط کنونی‌تان تأثیر گذاشته است.

۲. تعیین و حفظ مرزهای سالم در روابط

ایجاد مرزهای سالم در روابط، نیازمند تمرین و زمان است و می‌تواند برای کسانی که با والدین عاطفی-نابالغ بزرگ شده‌اند، چالش‌برانگیز باشد. با تعیین حد و مرزهای منطقی، می‌توانید به خود احترام بیشتری بگذارید و روابطی متعادل‌تر و سالم‌تر ایجاد کنید. حفظ این مرزها به شما کمک می‌کند از آسیب‌های عاطفی جلوگیری کرده و اطمینان یابید که در روابطتان حد تعادل برقرار است. یک راهکار ساده می‌تواند گفتن «نه» در موقعیت‌هایی باشد که احساس می‌کنید از حد خود تجاوز کرده‌اید.

۳. کار با کودک درون و التیام زخم‌های گذشته

نیازهای برآورده نشده دوران کودکی می‌تواند به زخم‌های عمیقی منجر شود که در بزرگسالی همچنان تأثیرگذارند. کار با کودک درون (Inner-Child Work) به شما کمک می‌کند با احساسات و نیازهای کودکی خود مواجه شوید و به خود همدلی و اعتماد بدهید. یک راهکار برای این کار می‌تواند تجسم دوران کودکی‌تان باشد؛ عکس خود در سنین پایین را مشاهده کرده و با خود مهربانی کنید. همچنین، انجام فعالیت‌های ساده‌ای که در کودکی دوست داشتید، مانند بازی در فضای باز، می‌تواند شما را به ارتباط مجدد با کودک درون و تجربه لذت‌های بی‌آلایش زندگی نزدیک کند.


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]