قانون مورفی چیست؟ مثالهای جالب و بامزه از آن و قوانینی مشابه آن
جکیده قانون مورفی این است:
قانون مورفی میگوید:
«هر خطای ممکن، رخ خواهد داد.»
به عبارت دیگر همیشه همه چیزها در بدترین و نامناسبترین زمان به خطا میروند و کارها را لنگ میگذارند. معمولاً هنگامی که شخصی همواره بدشانسی میآورد او را مشمول قانون مورفی مینامند. این قانون نمایانگر بدبینی نیست، بلکه نوعی بیان واقعگرایانه از پیشامدهای غیرمنتظره در زندگی است.
تاریخچه قانون مورفی
قانون مورفی ریشه در دهه 1940 دارد. این عبارت به افتخار کاپیتان ادوارد مورفی (Edward A. Murphy)، مهندس نیروی هوایی آمریکا، نامگذاری شده است. در یکی از پروژههای آزمایشی نیروی هوایی برای آزمایش تحمل انسان در شتاب زیاد، یکی از تکنسینها سیمها را اشتباه متصل کرده بود. ادوارد مورفی در واکنش به این اشتباه گفت:
«اگر راهی برای خراب کردن چیزی وجود داشته باشد، حتماً کسی آن را خراب خواهد کرد!»
این جمله به مرور به قانونی عام تبدیل شد و در فرهنگ عمومی جای گرفت.
مفهوم قانون مورفی
قانون مورفی به ما یادآوری میکند که دنیا همیشه طبق نقشههای ما پیش نمیرود. این قانون بیشتر به پدیدههایی اشاره دارد که در لحظههای حساس یا غیرمنتظره رخ میدهند و نتیجهای ناخواسته به بار میآورند. به زبان ساده، قانون مورفی همان قانونی است که شما را مجبور میکند وقتی چتر ندارید، باران ببارد!
قوانین مشابه قانون مورفی و توضیح آنها
1. قانون پارکینسون (Parkinson’s Law)
این قانون میگوید: «کار به اندازه زمانی که برای آن در نظر گرفته شود، گسترش مییابد.»
اگر برای انجام یک کار ساده یک هفته زمان بدهید، احتمالاً کل هفته را صرف انجام آن خواهید کرد، حتی اگر بتوانید آن را در یک روز انجام دهید. این قانون تأکید دارد که کارها وقتی به تعویق بیفتند یا وقت اضافی به آنها اختصاص داده شود، پیچیدهتر به نظر میرسند.
پیام اصلی: مدیریت زمان اهمیت زیادی دارد، و بدون محدودیت زمانی، بازدهی کاهش مییابد.
2. قانون پیتر (Peter Principle)
این قانون میگوید: «در یک سلسلهمراتب، افراد تا سطح بیکفایتی خود پیشرفت میکنند.»
به این معنا که افراد در سازمانها اغلب به خاطر عملکرد خوبشان ترفیع میگیرند، اما ممکن است در نقش جدید توانایی کافی نداشته باشند. در نهایت، آنها به سطحی میرسند که دیگر نمیتوانند پیشرفت کنند.
پیام اصلی: ارتقا باید با در نظر گرفتن توانمندیها و مهارتهای واقعی صورت گیرد، نه صرفاً به خاطر سوابق قبلی.
3. قانون هافستادر (Hofstadter’s Law)
این قانون میگوید: «هر کاری همیشه بیشتر از زمانی که فکر میکنید طول میکشد، حتی اگر قانون هافستادر را در نظر بگیرید.»
این قانون درباره پیچیدگی برنامهریزی و غافلگیریهایی است که همیشه در پروژهها پیش میآید. حتی با پیشبینی موانع، باز هم کارها معمولاً بیشتر از حد انتظار زمان میبرند.
پیام اصلی: باید همیشه زمان اضافی برای مشکلات پیشبینینشده در برنامهریزی لحاظ شود.
4. قانون 80/20 یا اصل پارتو (Pareto Principle)
این قانون بیان میکند: «80 درصد نتایج از 20 درصد تلاشها حاصل میشود.»
این اصل تأکید دارد که در بیشتر فعالیتها، بخش کوچکی از تلاشها، منابع یا افراد، بیشترین تأثیر را دارند. مثلاً، 80 درصد فروش یک شرکت ممکن است از 20 درصد مشتریان آن باشد.
پیام اصلی: تمرکز بر کارهای اصلی و مؤثر میتواند بهرهوری را به طرز چشمگیری افزایش دهد.
5. قانون گمبلر (Gambler’s Fallacy)
این قانون به این باور اشتباه اشاره دارد که اگر یک رویداد تصادفی (مثل پرتاب سکه) بارها در یک حالت مشخص رخ دهد، احتمال رخ دادن حالت دیگر در آینده افزایش مییابد.
مثلاً، اگر 5 بار پشت سر هم سکه رو بیاید، فرد ممکن است فکر کند بار بعد احتمال بیشتری برای پشت آمدن وجود دارد.
پیام اصلی: رویدادهای تصادفی مستقل از یکدیگرند و شانس تحت تأثیر وقایع گذشته نیست.
6. قانون Orr’s
این قانون میگوید: «همه مدلها اشتباه هستند، اما برخی از آنها مفیدند.»
در علم و اقتصاد، مدلها و نظریهها نمیتوانند واقعیت را به طور کامل پیشبینی کنند، اما میتوانند ابزارهای مفیدی برای درک روندها باشند.
پیام اصلی: باید از مدلها بهعنوان ابزار، نه حقیقت مطلق، استفاده کرد.
7. قانون چسبندگی (Stickiness Principle)
این قانون میگوید: «وقتی چیزی به جای اشتباه بچسبد، جدا کردن آن سختتر از انتظار خواهد بود.»
این اصل به پیچیدگی و زمانبر بودن حل اشتباهات اشاره دارد. مثلاً وقتی چیزی خراب میشود، تعمیر آن همیشه دشوارتر از آن چیزی است که انتظار دارید.
پیام اصلی: پیشگیری از خطا همیشه بهتر از رفع آن است.
8. قانون بهینهسازی ماروین (Marvin’s Optimization Law)
این قانون میگوید: «هر چیزی که بهینه شود، در نهایت شکست خواهد خورد.»
تمرکز بیش از حد روی بهینهسازی میتواند سیستمها را پیچیدهتر کند و آسیبپذیری آنها را افزایش دهد.
پیام اصلی: سادهسازی و پایداری سیستمها بهاندازه بهینهسازی اهمیت دارند.
9. قانون کمینه پیچیدگی (Minimum Complexity Law)
این قانون میگوید: «هر سیستمی که پیچیدگی بیشتری از حد نیاز داشته باشد، ناپایدار میشود.»
پیچیدگیهای اضافی در سیستمها باعث کاهش بهرهوری و افزایش احتمال خرابی میشوند.
پیام اصلی: همیشه باید به دنبال سادهترین و مؤثرترین راهحل بود.
10. قانون چاتردان (Chaterdon’s Law)
این قانون میگوید: «وقتی دنبال چیزی هستید، همیشه اولین جایی که باید نگاه کنید، آخرین جایی است که جستوجو میکنید.»
این قانون به طنز نشان میدهد که ما معمولاً جستوجو را زمانی متوقف میکنیم که دیگر آن را یافتهایم.
پیام اصلی: برنامهریزی و ترتیب دادن جستوجوها میتواند وقت شما را نجات دهد.
مثالهای جالب و بامزه از قانون مورفی
وقتی دیر به محل کار میرسی، حتماً رییس زودتر از همیشه میآید.
نان تست همیشه از سمت کرهایشده روی زمین میافتد.
در صفهای طولانی، همیشه صف کناری زودتر حرکت میکند.
وقتی چیزی را گم میکنی، دقیقاً همان لحظهای که دیگر به آن نیاز نداری پیدایش میکنی.
وقتی عجله داری، چراغ راهنمایی همیشه قرمز است.
موقع تماشای فیلم در سینما، قدبلندترین فرد دقیقاً جلوی تو مینشیند.
گوشی همراه زمانی زنگ میزند که دستهایت پر از خرید است.
کلیدها همیشه در آخرین جیبی که جستوجو میکنی، هستند.
دستگاه خودپرداز کارت شما را دقیقاً زمانی قورت میدهد که به پول فوری نیاز دارید.
وقتی عجله داری، آسانسور یا در بالاترین طبقات است یا بیش از اندازه تا رسیدن به طبقه شما، توقف دارد.
کودکان همیشه زمانی گریه میکنند که یک تماس تلفنی مهم داری.
وقتی باران نمیخواهی، میبارد؛ وقتی میخواهی، نه!
وقتی نیاز به تمرکز داری، صدای متهکاری همسایه شروع میشود.
پاککن مداد زمانی که بیشتر از همه نیاز داری، گم میشود.
وقتی آمادهای که بیرون بروی، شارژ گوشیات در آخرین دردصدهایش است.
وقتی لباس سفید میپوشی، حتماً چیزی روی آن میریزد.
گارانتی درست بعد از خراب شدن وسیله تمام میشود.
وقتی برای خرید میروی، فروشگاه همان محصول مورد نظر تو را ندارد.
وقتی یک پیغام متنی مهم میفرستی، اینترنت قطع میشود.
کیف پول همیشه زمانی که بیشترین نیاز به آن داری، گم میشود.
وقتی برای کنفرانس آمادهای، پروژکتور کار نمیکند.
چیزی میخرید و بعد قیمتش کم میشود (این مثال در ایران کار نمیکند!)
وقتی دلت یک خواب آرام میخواهد، همسایهها مهمانی دارند.
اگر در مسابقه رانندگی شرکت کنید، خودرویی که انتخاب کردهاید، بیشترین نقص را خواهد داشت.
وقتی یک کلید میانبر جدید یاد میگیرید، دیگر نیازی به آن ندارید.
همیشه وقتی میخواهید عکس بگیرید، باتری دوربین تمام میشود.
وقتی نیازی ندارید، فروشگاههای اجناس خاص مانند ابزار یراق فروشی و تعمیرات کفش و کالای خواب و … مرتب در سر راهت خودنمایی میکنند، اما امان از وقتی که که به چیزی نیاز داری، یا فروشگاهش در مسیرت نیست یا بسته است.
وقتی کفشهای جدید میپوشید، بیشترین احتمال بارندگی است.
وقتی تاس بازی میکنید، عددی که میخواهید هرگز نمیآید.
ماشین همیشه زمانی خراب میشود که کمترین پول را در حساب بانکی دارید.
در کلاس آنلاین، زمانی اینترنت قطع میشود که استاد سؤال مهمی میپرسد.
وقتی میخواهید آب کتری دیرتر بجوشد، گویی زودتر میجوشد و زود کتری میخشکد و برعکس وقتی میخواهید زود بجوشد، به زجمت گرم میشود!
اگر دو گزینه برای تصمیمگیری داشته باشید، همیشه اشتباهترین را انتخاب میکنید.
وقتی برنامهای را لغو میکنید، دوستانتان دقیقاً در همان زمان پیشنهاد بهتری میدهند.
وقتی هدیهای میخرید، بعداً گزینه بهتری پیدا میکنید.
همیشه چیزی را که زیاد استفاده میکنید، گم میکنید.
هر وقت عجله دارید، کفش یا جوراب مناسب پیدا نمیشود.
وقتی چیزی را تعمیر میکنید، چیزی دیگر خراب میشود.
وقتی بهترین لباس خود را میپوشید، کسی به آن توجه نمیکند.
وقتی دیر به مدرسه یا محل کار میرسید، حتماً در همان روز جلسه مهمی وجود دارد.
وقتی ماشین را میشویید، فوراً باران میآید.
وقتی برای امتحان کاملاً آمادهاید، سوالها دقیقاً از همان بخشی هستند که نخواندهاید.
وقتی در مهمانی چیزی را میخواهید تعریف کنید، اعضای مهمانی دقیقا همانهایی هستند که از حرف شما سردرنمیآوردند و طملب بامزه شما برایشان جالب نیست.
وقتی به فروشگاه میروید، تخفیفها یک روز پیش به پایان رسیدهاند.
اگر با دقت یک ایمیل طولانی مینویسید، گیرنده پاسخ کوتاه «اوکی» میدهد!
وقتی چمدان را میبندید یا کیسه زباله را چند گره میزنید، همیشه چیز مهم یا چند زباله پیدا میشود.
وقتی لباسی را برای مراسم خاصی سفارش میدهید، دیر میرسد.
ویندوز دقیقا وقتی بهروزرسانی اجباری میکند که شما بیشترین عجله برای کار با پی سی را دارید!
این نوشتهها را هم بخوانید