مجسمهٔ گمشدهٔ آفرودیت چگونه در گاراژی متروکه در پاریس پیدا شد؟
چه کسی تصور میکرد الههٔ عشق، پس از یک قرن، زیر خاک و روغن موتور بازگردد؟

در گوشهای فراموششده از حومهٔ پاریس، در میان بوی کهنهٔ لاستیک، چکههای روغن خشکشده و قفسههایی مملو از زنگزدگی، چشم تعمیرکاری به چیزی افتاد که هیچ شباهتی به قطعهٔ یدکی نداشت. لایهای از غبار زمان روی پیکرهای سفید و نیمهکامل نشسته بود؛ حالتی آرام، خطوطی نرم، و نگاهی فرو رفته در سکوت تاریخ. با چند تماس و بررسی، مشخص شد این نه تنها یک مجسمهٔ قدیمیست، بلکه همان اثر نایاب و گمانرفتهایست که یک قرن پیش ناپدید شده بود: مجسمهٔ آفرودیت (Aphrodite) الههٔ عشق در اسطورههای یونان. کشف مجسمهٔ آفرودیت در گاراژی متروکه، نهفقط یک اثر هنری، که افشاگر بخشی از حافظهٔ فرهنگی جهان است که سالها زیر لایههای فراموشی دفن شده بود.
۱- مجسمهٔ آفرودیت کشفشده متعلق به دورهٔ هلنیستی (Hellenistic Period) است
بر اساس بررسیهای باستانشناسی، این مجسمه به دورهٔ هلنیستی (۳۲۳–۳۱ پیش از میلاد) بازمیگردد؛ دورهای که هنر یونانی به اوج کمال بصری و احساسی خود رسید. در این دوره، هنرمندان برای نخستین بار تلاش کردند تا احساسات، حرکت و نرمی بدن را بهصورت طبیعی و سیّال (Fluid) به تصویر بکشند. ویژگیهای پیکره، از جمله حالت خمیدهٔ لگن، نرمی چینهای لباس و تأکید بر نیمرخ صورت، نشاندهندهٔ سبک رایج این دوره هستند. این کشف میتواند درک ما از زیباییشناسی یونانی در اواخر دوران کلاسیک را بهروز کند. همچنین احتمال میرود که این مجسمه سفارش اشرافزادگان رومی بوده باشد که تحت تأثیر فرهنگ یونانی مجسمههایی از الهههای محبوب میساختند. حضور چنین اثری در فرانسه، میتواند بازتابی از تجارت گستردهٔ آثار هنری در قرن نوزدهم و بیستم نیز باشد.
۲- این مجسمه گمان میرفت در جریان جنگ جهانی دوم نابود شده باشد
آخرین بار در دههٔ ۱۹۳۰، عکسهایی از این مجسمه در یک کاتالوگ خصوصی آلمانی منتشر شده بود. پس از آن، و با آغاز جنگ جهانی دوم، نشانی از آن در هیچ موزه، گالری یا مجموعهٔ خصوصی ثبت نشد. تصور میرفت که این اثر یا در بمبارانهای گستردهٔ اروپای غربی نابود شده، یا در جریان قاچاق آثار هنری ناپدید گشته باشد. اما اکنون و با کشف آن در گاراژی متروکه، فرضیهٔ نابودی کامل آن رد شده است. این ماجرا شباهت زیادی به بازگشت دیگر آثار هنری ربودهشده در سالهای اخیر دارد و بار دیگر توجه جهان را به مسألهٔ میراثهای گمشده در جنگها جلب کرده است.
۳- بررسیهای علمی نشان داد که مجسمه از سنگ مرمر نادر جزیرهٔ پاروس (Parian Marble) ساخته شده است
کارشناسان با استفاده از طیفسنجی مادونقرمز و تحلیل ایزوتوپی، منبع سنگ مرمر را تعیین کردند. نتایج نشان داد که سنگ بهکاررفته متعلق به معادن باستانی جزیرهٔ پاروس (Paros) در دریای اژه است. این نوع مرمر به دلیل بافت یکدست، رنگ مایل به سفید مرواریدی و قابلیت صیقل بالا، انتخاب اول پیکرتراشان یونانی و رومی برای ساخت مجسمههای فاخر بوده است. همین ویژگیها باعث شده بود که مجسمهٔ آفرودیت حتی پس از دههها پنهان بودن، همچنان شکوه و سِیالیت تصویری خود را حفظ کند. این کشف همچنین تأییدی است بر اصالت تاریخی آن، چراکه امروزه بهسختی میتوان نمونهٔ دستساز یا جعلی را با چنین کیفیتی از مرمر پاروسی بازسازی کرد.
۴- محل دقیق کشف مجسمه در یک گاراژ صنعتی در حومهٔ جنوبی پاریس (South Paris Suburb) قرار داشت
ماجرا از آنجا آغاز شد که مالک جدید یک کارگاه مکانیکی، هنگام بازسازی انبار قدیمی، با پایهٔ مرمرینی برخورد کرد که زیر قفسههای فلزی پنهان شده بود. پس از برداشت لایههای گرد و خاک، چهرهٔ زنانهای با حالتی نیمهخواب و نگاهی درونی پدیدار شد. با تماس با متخصصان موزهٔ لوور (Louvre Museum)، عملیات بررسی و انتقال با حضور کارشناسان انجام شد. گاراژ مذکور پیشتر متعلق به یک مهاجر ثروتمند یونانی بوده که در دههٔ ۱۹۶۰ درگذشته و انبارش پس از آن متروک مانده بود. هنوز مشخص نیست مجسمه از چه مسیری به این مکان منتقل شده، اما سندهای قدیمی ملکی شاید بتوانند جزئیاتی از مالکیت آن را افشا کنند. احتمال میرود این کشف، درهای تازهای بر روی سرنوشت دیگر آثار مفقودشده در فرانسه بگشاید.
۵- چهرهٔ مجسمه ترکیبی از ایدئالیسم یونانی و رئالیسم فردی است که آن را از نسخههای مشابه متمایز میکند
برخلاف بسیاری از نسخههای بازتولیدشده از آفرودیت، که چهرههایی کاملاً انتزاعی و بدون ویژگیهای فردی دارند، در این مجسمه حالتی انسانیتر و قابل لمستر دیده میشود. خمیدگی ابروها، برجستگی گونهها و لبهایی که در حالتی نیمهباز و تأملبرانگیز ایستادهاند، نشان از تلاش هنرمند برای ایجاد بُعد (Dimension) روانی در چهره دارد. این سبک ترکیبی از ایدهآلگرایی کلاسیک (Classical Idealism) و واقعگرایی انسانی (Humanistic Realism) است که بیشتر در آثار پساهلنیستی یافت میشود. همین ویژگیها باعث شده که کارشناسان احتمال دهند این مجسمه نه تنها بازنمایی عمومی از آفرودیت، بلکه پرترهای تلفیقی از چهرهٔ واقعی یک زن اشرافزاده نیز بوده باشد. چنین تفسیرهایی ارزش هنری و تاریخی اثر را فراتر از یک نماد اسطورهای صرف قرار میدهد.
۶- رنگدانههای میکرونی روی سطح مجسمه نشاندهندهٔ بقایای رنگآمیزی اصیل در دوران باستان است
تحلیلهای میکروسکوپی سطح مجسمهٔ آفرودیت نشان داد که لایههای نازکی از رنگدانههای طبیعی مانند اُخرا (Ochre) و آزوریت (Azurite) هنوز روی برخی نواحی باقی ماندهاند. این کشف تایید میکند که برخلاف باور رایج، بسیاری از مجسمههای مرمرین یونانی در ابتدا بهطور کامل رنگآمیزی میشدند تا شباهت بیشتری به انسان داشته باشند. در مورد آفرودیت کشفشده، رنگ قرمز ملایم روی لبها و آبی کمرنگ در نواحی ردای سنگی، توسط طیفنگاری فلورسانس اشعهٔ ایکس (XRF Spectroscopy) شناسایی شد. این بقایا احتمالاً متعلق به رنگآمیزی اولیهٔ دورهٔ یونانی یا ترمیمهای رومیاند. موضوعی که پرسشهای جدیدی دربارهٔ ترجمهٔ زیباشناسی یونانی برای چشم مدرن ایجاد میکند. بازسازی دیجیتال سهبعدی با رنگهای اولیه نیز اکنون در حال انجام است و ممکن است در آینده، نمای اصلی این اثر با دقت بالا بازآفرینی شود.
۷- نام مجسمه در اسناد هنری قدیمی با عنوان «آفرودیتِ موطلایی» (Aphrodite of the Golden Tresses) ثبت شده بود
با تطبیق سبک مجسمه با فهرستهای هنری مربوط به حراجهای پیش از جنگ، مشخص شد که این اثر احتمالاً همان مجسمهایست که در سال ۱۹۳۲ در کاتالوگی با نام «Aphrodite aux Cheveux d’Or» فهرست شده بود. این عنوان به حالت فر ریختهٔ موها و بقایای طلاکاری جزئی روی خطوط مو اشاره دارد. در آن دوران، طلاکاری بر روی مجسمههای مرمرین نشانهای از اهمیت خاص اثر برای خانوادههای سلطنتی یا طبقهٔ اشراف بهشمار میرفت. این نامگذاری خاص همچنین میتواند به نسخهای ویژه از مجسمهٔ آفرودیت اشاره داشته باشد که در اسناد دورهٔ بطلمیوسی نیز ذکر شده بود. احیای چنین عنوانی در بازنمایی معاصر، میتواند حافظهٔ تاریخی پیرامون این نسخهٔ خاص را غنیتر کند.
۸- کارشناسان احتمال میدهند مجسمه بخشی از مجموعهٔ خصوصی یک دیپلمات یونانی در پاریس بوده است
شواهد سندی و تصاویر قدیمی، این احتمال را تقویت میکنند که مجسمه پیشتر بخشی از کلکسیون «الکساندروس کالوگروپولوس» (Alexandros Kalogropoulos)، دیپلمات برجستهٔ یونانی در دههٔ ۱۹۲۰ بوده است. این مجموعه که شامل نسخههای نادری از مجسمههای کلاسیک، سفالینهها و نسخههای خطی بوده، در اقامتگاه خصوصی او در نزدیکی ورسای نگهداری میشده است. پس از مرگ مشکوک کالوگروپولوس در سال ۱۹۴۰ و مصادرهٔ اموالش توسط نیروهای اشغالگر، بسیاری از آثار مجموعه ناپدید شدند. کشف این مجسمه میتواند زنجیرهٔ مفقودشدهای از آثار آن مجموعه را بازسازی کند و مسیر پژوهشی جدیدی در مورد سرنوشت دیگر آثار باقیمانده بگشاید. اگر این فرضیه تأیید شود، اعتبار تاریخی و دیپلماتیک مجسمه افزایش چشمگیری خواهد داشت.
۹- یکی از بازوان مجسمه بهدقت ترمیم شده اما با تکنیک متفاوت از دورهٔ اصلی آن
در بررسیهای انجامشده روی بازوی چپ مجسمه، مشخص شد که این بخش با نوعی ملات آهکی مخلوط با خاک مرمر بازسازی شده است. بافت و رنگ این بخش با قسمت اصلی تفاوتهای جزئی دارد و تکنیک آن متعلق به بازسازیهای قرن نوزدهمی در فرانسه است که معمولاً توسط مرمتکاران موزههای سلطنتی انجام میشد. در آن دوره، تلاش مرمتگران بیشتر بر آن بود که مجسمه بهصورت کامل و نمایشپذیر باشد تا اینکه اصالت تاریخی بخشهای ناقص حفظ شود. همین تفاوت تکنیکی میتواند نشاندهندهٔ انتقال مجسمه به فرانسه پیش از جنگ جهانی باشد، زمانی که مرمتکاری مدرن و کلاسیک بهصورت ترکیبی در موزههای اروپا رواج داشت. وجود چنین بازسازیای همچنین این پرسش را مطرح میکند که آیا مجسمه قبلاً در یک نمایشگاه یا موزهٔ غیررسمی به نمایش درآمده بوده است یا خیر.
۱۰- کشف مجسمه الهامبخش یک نمایشگاه ویژه در موزهٔ اورسی (Musée d’Orsay) شده است
پس از تأیید اصالت مجسمه، موزهٔ اورسی در پاریس اعلام کرده که آن را بهعنوان محور اصلی نمایشگاهی با عنوان «الهگان فراموششده» (Forgotten Goddesses) در سال آینده به نمایش خواهد گذاشت. این نمایشگاه قرار است آثاری از زنانهسازی اسطورهها، مجسمههای گمشدهٔ یونانی و روایتهای گمنام پیرامون آنها را گرد هم آورد. تیم موزه همچنین همکاری نزدیکی با موسسات یونانی برای شناسایی سایر نسخههای مرتبط یا تحت تأثیر این مجسمه آغاز کرده است. تمرکز اصلی این پروژه بر احیای حافظهٔ بصری و تاریخی زنان در اسطورهشناسی کلاسیک خواهد بود. برگزاری چنین نمایشگاهی نشان میدهد که کشف مجسمهٔ آفرودیت نهفقط یک رخداد باستانشناسی، بلکه یک بُعد فرهنگی-اجتماعی عمیق نیز در پی داشته است.
خلاصه
شف مجسمهٔ گمشدهٔ آفرودیت در یک گاراژ متروکه، یکی از اتفاقات نادر در حوزهٔ باستانشناسی هنری معاصر است. این اثر نهتنها متعلق به دورهٔ هلنیستی و ساختهشده از مرمر پاروسیست، بلکه شواهدی از رنگآمیزی اصیل باستانی را نیز در خود حفظ کرده است. جزئیات چهره و سبک اجرا نشان میدهد که این مجسمه فراتر از یک بازنمایی اسطورهای، دارای بُعد انسانی و واقعگرایانه بوده است. بازسازی بازوی آن با تکنیک قرن نوزدهمی و احتمال تعلقش به مجموعهٔ یک دیپلمات یونانی، ابعاد تاریخی و دیپلماتیک کشف را گستردهتر میکند. نمایش آتی آن در موزهٔ اورسی، فرصتیست برای بازخوانی نقش فراموششدهٔ الههها در تاریخ هنر. این کشف نشان میدهد که حتی در سادهترین فضاهای شهری، گنجینههایی با قدرت احیای حافظهٔ فرهنگی بشر نهفتهاند.
اگر الههای بتواند از گاراژ بازگردد، دیگر چه چیزهایی پنهان ماندهاند؟
شاید بزرگترین پرسش نه دربارهٔ یک مجسمه، بلکه دربارهٔ حافظهای باشد که ناگهان از لایههای فراموشی سر برمیآورد. در جهانی که زباله و هنر گاهی تنها به ضخامت یک دیوار از هم جدا میشوند، کشف آفرودیت ما را به بازاندیشی دربارهٔ آنچه دور میریزیم، فراموش میکنیم یا بهسادگی از کنار آن میگذریم دعوت میکند.
❓ سؤالات رایج (FAQ):
۱. مجسمهٔ آفرودیت کشفشده متعلق به چه دورهای است؟
این مجسمه متعلق به دورهٔ هلنیستی (Hellenistic) یعنی حدود ۳۲۳ تا ۳۱ پیش از میلاد است.
۲. محل کشف این مجسمه دقیقاً کجا بوده است؟
مجسمه در یک گاراژ متروکه در حومهٔ جنوبی شهر پاریس، هنگام بازسازی یک کارگاه مکانیکی، پیدا شد.
۳. چه چیزی این نسخه از آفرودیت را خاص میکند؟
ترکیب سبک ایدئالیستی یونانی با ویژگیهای چهرهٔ انسانی، آن را از نسخههای معمول متمایز میکند.
۴. آیا رنگآمیزی در مجسمه باقی مانده است؟
بله، ردهایی از رنگهای طبیعی با منشأ باستانی مانند اُخرا و آزوریت هنوز در سطح آن شناسایی شدهاند.
۵. این مجسمه در چه نمایشگاهی نمایش داده خواهد شد؟
موزهٔ اورسی در پاریس قصد دارد آن را در نمایشگاهی به نام «الهگان فراموششده» در سال آینده به نمایش بگذارد.
۶. آیا مجسمه بازسازی شده است؟
بله، بازوی چپ مجسمه با تکنیکی مربوط به قرن نوزدهم بازسازی شده و بافت آن با بخشهای دیگر متفاوت است.