رپورتاژ: «۱۲ گام» چگونه در زندگی شما معجزه میکند؟

آیا شما هدفهایی را برای خودتان تعیین کردهاید و به آنها نرسیدهاید؟



شما هم دوست دارید معجزۀ بعدی ۱۲ گام را از آن خود کنید؟

آیا شما هدفهایی را برای خودتان تعیین کردهاید و به آنها نرسیدهاید؟
شما هم دوست دارید معجزۀ بعدی ۱۲ گام را از آن خود کنید؟
دقیقا به دلیل این پست از لیست گوگل ریدر حذف می کنم وبلاگتان را.
دکتر از شما بعید بود از این چیزای … تبلیغ کنی!! هر چند البته نظر شخصی منه و شخصا اصلاً به این چیزا اعتقادی ندارم …
تبلیغ، تبلیغ است برادر. همه رسانهها و نشریات کاغذی، تبلیغ میگیرند و از آن برای طرحهای توسعهای خود استفاده میکنند.
یک پزشک به خوانندگان خود احترام میگذارد، اما برای بقا نیازمند تبلیغات است.
یک پزشک از گرفتن تبلیغاتی که مغایر با قوانین داخلی و اخلاقیات نباشند، رویگردان نیست و مسلما به این کار ادامه خواهد داد.
شما به عنوان خواننده یک پزشک حق انتخاب دارید که یک مطلب را نخوانید.
همه پستهای تبلیغاتی با عبارت رپورتاژ مشخص و متمایز شدهاند.
رپورتاژ = گزارش
آپ!؟!= برنامه
آپ استور = فروشگاه برنامه
دانلود = دریافت
آپلود = بارگذاری
اسپیکر = بلندگو
چرا تصور می کنید کلمه “برنامه” از “اپ” یا شکل صحیح تر “App” کاربردی تر یا خوش لحن تر یا متین تره؟
چرا کلمات معادل بسازیم تا ذهن مون درگیر ترجمه دو یا چند کلمه برای یک مفهوم بشه؟
یک زبان با استفاده و قرض گرفتن از سایر زبان ها نمیمیره. یا شاید بهتره بگم، اگر باور دارید زبان فارسی در حال زوال و مرگ هست، مطمعن باشید به زور خوراندن کلمات ساختگی عاریه فقط باعث پارگی بیشتر اون زبان میشه.
ما ادبیات اصیل خودمون را داریم. نیازی نیست برای هر ابداع جدید لغاتی بسازیم تا درک علوم و تکنولوژی جدید رو برای فارسی زبان ها سخت کنیم. این کار باعث انزوا میشه.
من فکر میکنم بهترین کاربرد استفاده از کلمه اصلی در زبان بین المللی و با الفبای بین المللی است. کلماتی مثل Download, App, App store , …
هیچ کدوم از معادل هایی که گفتین معنی واقعی واژه اصلی رو توی ذهن تدایی نمیکنند!
دلیل اینکه این کلمات در ذهن شما نقش نمیبنده ۱- به این نسل کامپیوتر تعلق دارید در زمان ما استفاده میشد هیچ مشکلی هم نبود ۲ – اینکه بکار نبردید و در میان بخش فارسی مغزتون جا خوش کرده بنابر این از بکار بردنش لذت نمیبرید دوبار بکار ببریدش مانند یخچال و خرپشته براتون عادی میشه و لذت هم میبرید فرهنگ عامتون رو هم کنار فن آوری حفظ میکنه. ۳- از همه مهمتر اگر بکار نبرید جمعیتتون کمه و نتیجه نسل بعدیتون مانند هندوستان و آفریقا یک زبان شکسته در هم ورهمی خواهد بود که از استانی به استانی زبان همدیگر را نخواهند فهمید نمونه این اشتباه بزرگ پیشتر در ایران پیش آمده در خوزستان به علت نفوذ انگلیسیها یک آبادانی میگفت چراغ لیت و سپرتاس و تماته رو بردار بیار ایخوم بروم باواردی! اینها رو بعنوان یک نرمافزار نویس ارشد (بقول شما اپ نویس سنیور! آپ موبایل هم مینویسم کد دولوپر هم هستم همان نرمافزار نویس خودمان) در آمریکا در شرکت مشهور میگم هیچ نیازی ندارید و صدمهای هم به یادگیریتون نمیزنه هیچ کشوری هم مانند شما بکار نمیره این کلمات دقیقا عادت بد آقای مجیدی هستند که در سطح کلان منتشر میشه. مشکل اینه که در زبان خود آنها به حالت اسلنگ اینها بکار میره و مفهومی از کلمه اصلیه که خودشون میدونن ولی برای شما تنها یک علامته مانند اینکه شما به شامی کباب میگی شامی و در یک زبان دیگه شامی رو از شما میشنون ولی کبابشو نه! از ما گفتن و طبق عادت همیشه از بقیه گوش نکردن و من درست می گویم فقط مواظب باشید روزی به بریانی مثل هندیه نگید چیکن بریانی! بیشک اینها برای دلسوزی است.
من متوجه نمیشم چرا دوستان با نفس این عمل مشکل دارند… اولاً جدا از هزینه های فضا و پهنای باند زیادی که یک پزشک باید بپردازد، بالاخره این وقت و زمانی که دکتر مجیدی صرف مطالعه، ترجمه، نوشتن و ویرایش مطالب خودشون میکنند (که خداییش تقریباً همه اونها هم خوب و خواندنی هستند)، ارزشمند هست… خب مثل خیلی های دیگه ایشون هم این وقت رو میتونه صرف فعالیتهای اقتصادی و کاری بکند. من و شما فقط میشینیم طی چند دقیقه اونها رو میخونیم ولی خداییش این نوع نوشتن خیلی سخته و همت بالایی میطلبه. خب این حق یک وبلاگ هست که “نوشتن” رو به عنوان یک حرفه ببینه و بخواد از اون طی یک رویکرد اخلاقمند کسب درآمد کنه…
برند “یک پزشک” یک شبه ایجاد نشده و تو این چند سال کلی هزینه براش شده و این حق دکتر مجیدی هست که از بخواد از این برند برای تامین هزینه ها و کسب درآمد استفاده کنه… درس امتحانی هم نیست که همه مجبور باشند بخوانند… بنده خدا خودش مینویسه “رپرتاژ”… خب اگر علاقه ندارید اون مطلب را نخوانید…
فکر میکنم هم دکتر مجیدی و هم خوانندگانش اینقدر قدرت تشخیص داشته باشند که متوجه شوند هر رپرتاژ برای چه گروه مخاطب و چه هدفی تهیه و ارائه شده است. قرار نیست همه از همه چیز خوشمان بیاید.
به به استاد محمود معظمی عزیز، خوشحالم که آموزشهای شما رو دیدم و روز به روز گسترش پیدا میکند، خودت را دوست بدار و کمک کن تا دیگران نیز خود را بیشتر دوست بدارند.
این برنامه تنها کسی رو که موفق تر می کنه خود محمود معظمی با دکونی که باز کرده!
شما حق ندارید که پست تون رو به عنوان آگهی پخش کنید. این سوء استفاده از خوانندگان است. حداقل می تونستید قبل از این کار یه پست بزنید و بگید که روند وبلاگتون عوض شده
ببخشید؟! ما «حق» نداریم؟!؟! این چه نوع ادبیاتیه؟ چی باعث شده شما خود رو منبع «صدور حق» تصور کنید آقا؟! نکنه وبلاگنویسی آییننامهای داره که شما خبر دارید، ما نه؟!
ما بهعنوان صاحبان این وبلاگ، «حق تصمیمگیری» دربارهی مطالب وبلاگ رو داریم و این «حق» رو برای خودمون محفوظ میدونیم. ضمن اینکه نخستین رپورتاژی نیست که کار میکنیم و همواره این نوع پستها رو با نام «رپورتاژ» از باقی پستها جدا کردیم. خوانندهای که دوست نداره مطالبی سوای مطالب معمول ما رو بخونه، میتونه اونها رو اصلاً نخونه! شما هم مختارید، میتونید بخونید یا نه. به هیچ عنوان یادمون نمیآد از مخاطبی خواستهباشیم به اجبار مطلبی رو بخونه!
تیتر پست های تبلیغاتی باید نشان دهنده ی تبلیغاتی بودن اون باشه ، یا حداقل چهار کلمه در انتها اورده شده باشه که این یک تبلیغ بوده و ممکنه صاحب یا صاحبان این سایت اون را تایید نکنن . این حداقل احترام به خواننده های همیشه گی شماست ، مگر اینکه بگید چهاردیواری اختیاری و …
واقعا عبارت رپورتاژ را در تیتر پست نمیبینید؟ یا مشکل اصولا جای دیگری است؟
من فکر کنم مخاطبین ۱پزشک به نوعی احساس مالکیت میکنن بر این وبسایت! یعنی انقدر دوسش دارن، هر روز بارها بهش سر میزنن و با مطالبش اوقات خوشی رو سپری میکنن که اون رو مال خودشون میدونن. و احساس میکنم این جبهه گیری که میکنن دقیقا بخاطر همینه! انتظار ندارن تو این محیط دوست داشتنی تبلیغات بیاد…! که البته این احساس اشتباهه و باید به آقای دکتر و خواهر گرامیشون حق بدیم.
من از خانم مجیدی هم میخوام که ناراحت و عصبانی نشید…! مخاطبین وبسایتتون فقط یکم رو ۱پزشک غیرت زیادی دارن!!! و البته غیرت این منطق رو نمیفهمه که ۱پزشک برای بقا، عین همه نشریات کاغذی و دیجیتالی نیاز به تبلیغ داره…
برقرار باشید و سبز
جناب دکتر هرچقدر دوست دارید تبلیغات کنید، از نظر من که سالهاست بلاگتون رو پیگیری میکنم هیچ مشکلی با (حتی) نوع تبلیغات شما ندارم. این حق شماست، و البته میدونم به نفع ما دنبال کنندگان وبلاگ هم هست 🙂
امید عزیز: به نظر میاد کسی که داره از شما سوء استفاده می کنه ، خود شما هستید ، چون فراموش کردین که در این وبلاگ ،این حق رو دارید که با خونسردی ، از خوندن یک پست صرفنظر کنید .
در ضمن اگر خواننده قدیمی این وبلاگ می بودید ، حتما به یاد می داشتید که بطور قراردادی ، کلمه “رپورتاژ” در اول هر پست ، نشاندهنده تبلیغاتی بودن اونه و شما می تونید “حق نخوندن” اون رو برای خودتون محفوظ بدارید.
من هم اولش خوشم نیومد ولی بعد دیدم که ایشون حق دارند اما اینجا جای یک سوال باقی است …ایشون برای رپرتاژها از همان ادبیات زیبایی استفاده می کند که در سایر نوشته هاشون به کار می برند و موضوع را از یک رپرتاژ معمولی به مطلبی تاثیرگذار تبدیل می کنند . .. و ما چون ایشون رو دوست داریم بخاطر اعتمادی که به ایشون داریم موارد تبلیغی رو هم ( حتی ممکنه خود ایشون قبولش نداشته باشه) قبول می کنیم..دوست عزیزمون درست گفتند که برند یک پزشک راحت به دست نیامده پس امیدواریم راحت هم از دست نره ..میشه یک راه های دیگه هم برای تبلیغ پیدا کرد ..
یه سری کامنتهایی که آدم توی این سایت میبینه واقعا باعث تعجبه! مگه دوستانی که وبگردی میکنن و اینقدر با تبلیغات مشکل دارن، این همه تبلیغات مختلف و گاهی مضحک رو توی روزنامه ها و مجله ها نمی خونن؟ آیا اونجا هم شاکی میشن و تماس می گیرن شکایت می کنن؟! تازه بابت خرید نشریات کاغذی پول هم باید پرداخت، اینجا که مجانیه! کلا توی وبسایت های فارسی شاید ۴۰-۵۰ نفر هم نباشن که دنبال تولید محتوای مفید باشن و کارشونم خوب باشه و با این سرعت هم آپدیت کنن، یکیشونم این سایته، اونوقت عده ای میان همچین کامنت هایی میذارن و اصلا در نظر نمی گیرن که هزینه های سایتی با این عظمت به کنار، کسی که داره ساعت ها در روز وقتش رو میذاره و حجم زیادی مطالب مختلف رو مطالعه می کنه و از توش مطالب مفید و کاربردی در میاره و روزی چندین بار وبلاگ رو آپدیت می کنه که من و شما بخونیم و یه چیزی به معلوماتمون اضافه بشه، آیا حق نداره هفته ای ۱ پست از ۳۰ پستش رو به تبلیغات اختصاص بده؟!
از اینها گذشته این پست های غلط املایی و نگارشی و ترجمه ای!! محتوا مهمتره یا دیکته؟! آدم گاهی این حس بهش دست میده که یه سریها به املا و نگارش به مراتب بیشتر اهمیت میدن تا این همه محتوای مفیدی که توی این سایت عرضه شده و تاثیر مثبتی که توی این سالها داشته.
من یک پزشک را مدتهاست می شناسم و از مطالبش استفاده می کنم و لذت می برم. و خوشحالم که به عنوان یک وبلاگ خواندنی که مرتب به روز می شود، از تبلیغات هم به عنوان یک ابزار ضروری برای بقا و ادامه دادن به شکل حرفه ای استفاده می کند. من واقعا متوجه نمی شوم بعضی دوستان در مطلبی که به عنوان رپرتاژ مشخص شده و سابقه هم در یک پزشک داشته، چه امر رنج آوری مشاهده کرده اند که این طور جبهه گرفته اند؟! چیزی که من از این متن برداشت می کنم، معرفی محصولی است که اگر کسی استفاده کند، زندگی اش بهتر می شود. اینکه همین طور است یا نه، چیزی است که بررسی اش به عهده آقای مجیدی نیست. به قول خودشان، اگر با اخلاقیات و قوانین کشور در تضاد نباشد، چه منعی دارد تبلیغ؟ اتفاقا من خوشحالم که یک پزشک آنقدر مورد اعتماد است و خواننده دارد که موسسه ای مثل مکتب کمال، اینجا را برای تبلیغ محصولش انتخاب می کند. یک پزشک جان، دوستت داریم 🙂
چرا ما ایرانیا از تبلیغات خوشمون نمیاد؟!
بالاخره مدیرای سایت به غیر از علاقه یه هزینه ای رو هم دارند
موفق باشید