پولیتزر 2014 و درسهایش برای ما

دیروز برندگان جایزه پولیتزر اعلام شدند. تقریبا مثل همیشه این رویداد بازتاب کم و ناقصی در رسانههای فارسیزبان پیدا میکند.
این جایزه ممکن است به نظر عدهای ارزش خبری کمی برای «ما» داشته باشد، اما به باور من آشنایی با کارهای برجسته روزنامهنگاری، در ذات خود دارای درسهای زیادی هم برای مردم و هم برای روزنامهنگاران ما است.
«جایزه پولیتزر، جایزهای در روزنامهنگاری، ادبیات و موسیقی است که بخشهای گوناگون دارد. این جایزه معتبرترین جایزه روزنامهنگاری در آمریکا است که هر ساله (از سال ۱۹۱۷) با نظارت دانشگاه کلمبیا به روزنامهنگاران (و نیز به نویسندگان و شاعران و موسیقیدانان) داده میشود. این جایزه بهنام بنیانگذار آن جوزف پولیتزر، روزنامهنگار و صاحب امتیاز چند روزنامه در سده نوزدهم نامگذاری شده است.»
نشان پولتزر: در یک سوی آن پرتره بنجامین فرانکلین و در سوی دیگر کارگری در حال کار با یک دستگاه چاپ دیده میشود:
در بخش خدمات عمومی جایزه به طور مشترک به روزنامهنگاران واشنگتن پست و گاردین داده شد.
واشنگتن پست و گاردین به خاطر انتشار مقالاتی که نظارت مخفی گسترده سازمان ملی امنیت آمریکا را افشا میکرد و تأثیری که این مقالات در ارتقای شناخت عمومی نسبت به این مسئله ایجاد کرد، شایسته دریافت این جایزه شدند.
در بخش اخبار کوتاه یا Breaking News جایزه به روزنامهنگاران بوستون گلوب به خاطر پوشش خبر بمبگذاری ماراتون بوستون و دستگیری عامل آن و استفاده هوشمندانه از عکاسی و ابزارهای دیجیتال در این گزارشات داده شد.
در بخش گزارشگری تحقیقی جایزه به «کریس همبی» داده شد. او در تحقیقاتی مفصل متوجه شد که وکلا و پزشکان، چگونه سیستمی برای انکار بیماری ریوی کارگران معادن زغال سنگ درست کرده بودند. این گزارش منجر به آغاز تحقیقات قضایی شد.
در بخش گزارشگری توضیحی، جایزه به «الی ساسلو» به خاطر گزارش میزان توزیع کوپنهای غذایی در آمریکای بعد از رکود و تأثیر این مقالات در درگیر کردن مردم با مفاهیم فقر و وابستگی داده شد.
در بخش گزارشگری محلی جایزه به ویل هوبسون و مایکل لافورجیا از نشریه «تامپا بی» به خاطر تحقیق در مورد شرایط بد بیخانمانهای شهر داده شد. این گزارشات منجر به اصلاحاتی شد.
در بخش گزارشگری ملی، جایزه به دیوید فیلیپ از نشریه Gazette داده شد. او در مقالاتش بازتاب داده بود که خدمات درمانی مناسبی به نظامیان بازنشسته ارائه نمیشود. او از ابزارهای دیجیتال برای ارائه بهتر مطالبش استفاده کرده بود و مقالات او منجر به اقدامات کنگره آمریکا شد.
در بخش گزارشگری بینالمللی، جایزه به جیسون زپ و اندرو آر سی مارشال داده شد. این دو خشونت علیه اقلیت مسلمان Rohingya را در میانمار را گزارش کرده بودند و نشان داده بودند که این خشونتها منجر به گریز آنها و گرفتار شدن این مسلمانان در چنگال شبکههای قاچاق انسان میشود.
در بخش تفسیر خبر، جایز به استفان هندرسون از نشریه Detroit Free Press داده شد. او به زیبایی تأثیر بحران اقتصادی بر شهرش را توضیح داده بود.
در بخش نگاه انتقادی، جایزه به اینگا سفرون از نشریه Philadelphia Inquirer به خاطر نقد معماری شهری داده شد.
در بخش سرمقالهنویسی جایزه به به روزنامهنگاران Oregonian از شهر پورتلند داده شد. آنها مسئله مستمریها را بررسی کرده بودند.
در بخش کارتون یا به تعبیر ما کاریکاتور، جایزه به کوین سیرس از نشریه Charlotte Observer داده شد.
در بخش عکاسی از رویدادهای خبری، جایزه به تایلر هیکس از نیویورک تایمز به خاطر عکاسی از واقعه تروریستی در بازار وستگیت کنیا داده شد.
در بخش Feature Photography جایزه عکاسی به جاش هنر باز هم از نیویورک تایمز به خاطر عکاسی از یکی از قربانیان حادثه بمبگذاری بوستون و تلاشش برای احیای زندگیاش داده شد.
بخش دیگر جایزه پولیتزر مختص کتابها و موسیقی است. در بخش تخیلی، جایزه به دونا تارت داده شد. انی بیکر در بخش رمان درام به خاطر کتاب Flick برنده شد. الن تایلور به خاطر کتابی در مورد تاریخچه بردگی و جنگ در ویرجینیا برنده شد. در بخش زندگینامهنویسی جایزه به مگان مارشال به خاطرنوشتن زندگینامه مارگارت فولر داده شد. جایزه شعر به ویجی سشادری داده شد. در بخش عمومی غیرتخیلی جایزه به دن فاگین داده شد.
جایزه موسیقی هم به به آلبوم Become Ocean از جان لوتر آدامز رسید.
همان طور که در ابتدای پست نوشتم، جایزه پولیتزر دارای درسهای و مفاهیمی برای ماست و نمایانگر آن است که روزنامهگاری آزاد، مستقل و متکامل، چگونه میتواند در خدمت جامعه و مردم باشد.
ما با مرور بسیار سریع برندگان پولیتزر امسال با روزنامهنگارانی آشنا شدیم که شهامت افشاگری علیه یکی از بزرگترین سازمان امنیتی دنیا را به خود دادهاند و بعد از این کار هم البته تحمل شدهاند و گرچه دچار دشواریهایی شدهاند، اما همچنان میتوانند به کار خود ادامه دهند.
با گزارشگرانی آشنا شدیم که در بحرانهایی مثل بمبگذاری و بلایای دیگر از طریق قلم خود و نیز ابزارهای مدرن، در کنار مردم ایستادهاند، به آنها دلداری دادهاند و تسلابخش جامعه بودهاند.
با روزنامهنگاران متخصصی آشنا شدیم که برخلاف شیوه معمول در مطبوعات ما به جای گزارش یک نقص منفرد در سیستم بهداشتی-درمانی، یک سیستم و یک رویه را به صورت منصفانه و عالمانه مورد انتقاد قرار دادهاند.
با روزنامهنگارانی آشنا شدیم که به فکر محرومان جامعه خود بودهاند و تنها قشر متوسط و تحصیلکرده را که شاید عمده مخاطبانشان را تشکیل میدادهاند، هدف قرار ندادهاند.
ما همچنین متوجه شدیم که روزنامهنگاران غربی شاید بسیار بهتر و مؤثرتر از برخی از اصحاب رسانه ما و با شیوهای خردمندانهتر واقعه تأثربرانگیز کشتار و آوارگی مسلمانان میانمار را پوشش دادهاند و از این طریق توانستهاند وجدانها را بیدار کنند.
روزنامهنگاری کار سادهای نیست، شما میتوانید خیلی ساده گفتگوهایی با چهرههای سینمایی ترتیب بدهید، به جای نگاه همهجانبهنگر و انتقاد سیستمی، روی جزئیات پوستهای تأکید کنید و عافیتطلب باشید. زحمت تحقیق گسترده در مورد یک موضوع را به جان نخرید و چند گفتگو را خلاصه کنید و به جای یک مقاله تحقیقی، جا بزنید.
نه! روزنامهنگاری این طور نیست و صد البته روزنامهنگاری واقعی نیازمند فضای آرام، شرایط اقتصادی مناسب، داشتن مخاطبان خوب و یک جو تحمل و تفاهم است و بیانصافی است که در نبود اینها، توقع زیادی از قلمبهدستان داشت.
این نوشتهها را هم بخوانید
متن جالبی بود. ممنونم.
عالی بود
جای تاسف است که روزنامه نگاران در ایران در خصوص مشکلات و معضلات جامعه چیزی نمی نویسند
چ واقعیتی
چقدر ابعاد این جایزه وسیعِ! انگار تمامی مطبوعات امریکا از ملی تا محلی چیزی نبوده که بررسی نشده باشه؛ حالا بماند که این جایزه به مطبوعات منحصذ نمیشه.
با سلام
البته یکبار هم قبلا دنبال یک داستان بیماری که نوشته بودید توی سایت میگشتمو از شما هم خواستم کمکم کنید! ولی کلیدواژه «جایزه پولیتزر» یادم نبود!
امروز بالاخره فهمیدم که کدام داستان را دنبالش بودم،
http://1pezeshk.com/archives/2011/05/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%BE%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AA%D8%B2%D8%B1-%D8%B4%D8%AF-%D8%A8%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%85.html
هم خود بیماری فوقالعاده مرموز بود و هم کار ترجمه شما.
توصیه می کنم دوستانی که تازه اومدند به یکپزشک این داستان واقعی را بخوانند.
انشا… که بازهم از این کارها در یک پزشک ببینیم.