کتاب « جنگ داخلی آمریکا »، نوشته جیمز آ. کوریک
این کتاب ترجمهای است از:
The Civil War
James A. Corrick
Lucent Books, 2003
رخدادهای مهم در طول جنگ داخلی آمریکا
پیشگفتار: جنگ بزرگ
هیچ واقعهای در تاریخ ایالات متحده به اندازه جنگ داخلی (۱۸۶۱ ـ ۱۸۶۵) توجه آمریکاییها را به خود معطوف نکرده است. جیمز م. مکفرسن تاریخدان اظهار میدارد:
پنج نسل گذشته است و این جنگ هنوز با ماست. امروزه صدها انجمن جنگ داخلی آمریکا… و انجمنهای لینکلن در اوج موفقیت هستند. هر سال هزاران آمریکایی اونیفورمهای آبی و خاکستری (۱) میپوشند… تا نبردهای جنگ داخلی را مجددا اجرا کنند… مجلههای تاریخی مشهور و تخصصی به ثبت (به ترتیب زمان) همه… جنبههای جنگ ادامه میدهند. هر سال صدها کتاب در خصوص این جنگ از مؤسسات انتشاراتی سرازیر و به بیش از پنجاههزار عنوان موجود در این زمینه اضافه میشوند و جنگ داخلی را، با اختلافی زیاد (نسبت به موضوعات دیگر) مبدل به واقعهای میکند که بیشترین آثار مکتوب را در تاریخ آمریکا به خود اختصاص داده است. (۱)
بخشی از این جذابیت ناشی از این است که جنگ داخلی آمریکا بزرگترین و خونبارترین جنگی است که تا به حال در نیمکره غربی به پا شده است. جنگی در مقیاسی استثنایی. تقریبا ۵/ ۳ میلیون سرباز در دو ارتش خدمت کردند و در حدود دههزار نبرد، درگیری، حمله، محاصره و عملیات دریایی رخ داد. آتش درگیریهای آنها به آن سوی نیمه جنوبی ایالات متحده، از اقیانوس اطلس تا آریزونا، زبانه کشید و به طرف شمال به پنسیلوانیا و اوهایو کشیده شد. درگیریهای دریایی نیز در سراسر قلمرو رخ داد.
این جنگ اولین جنگ با مقیاس وسیع بود که با سلاحهای عصر صنعتی انجام میشد، جنگ داخلی مصادف بود با تولید مسلسل، تفنگ خودکار، تفنگ دوربیندار و رزمناوهای زرهپوش به علاوه یک زیردریایی که عملاً یک کشتی دشمن را غرق کرد. راهآهن برای نخستین بار نقشی اساسی در جنگ ایفا کرد، زیرا قطارها در حالی که تلگراف ارتباط سریع را میسر کرده بود، سربازان و تجهیزات را حمل میکردند. دیگر نوآوریها عبارت بودند از: استفاده از بالون برای هدایت آتش توپخانه و بهبود تکنیکهای جنگ سنگر به سنگر.
سرنوشت ملی
رابرت اسمولز، بردهای که مجبور بود در طول جنگ داخلی آمریکا در ارتش ائتلافیه کار کند.
علاوه بر این بیشتر جذابیت جنگ داخلی در نتیجه وقوف به این نکته است که این جنگ در تاریخ آمریکا واقعهای بسیار مهم بوده است. در واقع، سرنوشت ایالات متحده در قلب این نبرد قرار داشت. همانطور که مکفرسن اشاره میکند: «سرنوشت بردهداری، ساختار جامعه چه در شمال و چه در جنوب،… بقای ایالات متحده… بر شانههای آن سربازان خسته آبی و خاکستریپوشی که جنگیدند استوار بود.»(۲) اگر انقلاب آمریکا ایالات متحده را به وجود آورد، جنگ داخلی آمریکا ملت آمریکا را تعریف کرد.
علاوه بر دیگر مسائل، جنگ داخلی آمریکا جنوبِ قدیمی پیش از جنگ را که به شدت وابسته به کشاورزی و با صنعتی محدود تحت نفوذ نخبگان اشرافی بود به کلی از میان برد. دست آخر، به جای آن جامعهای نظیر شمال ــ با فرهنگی صنعتی و موقعیتهای بهتر برای همه شهروندان ــ پدید آمد. با زوال جنوب قدیمی عمر بردهداری در ایالات متحده به سر رسید. پیش از جنگ میلیونها سیاهپوست برده بودند؛ پس از آن همه بردهها آزاد شدند.
دولت ایالتی و ملی
افزون بر این، از دل جنگ داخلی کشوری یکپارچهتر بیرون آمد. پیش از جنگ هر دولت ایالتی معتقد بود که خود، و نه دولت فدرال، بیشترین قدرت را در محدوده مرزهایش دارد. وظایف اصلی دولت فدرال عبارت بود از: وضع تعرفههای گمرکی که مالیات بر واردات هستند؛ تأمین بودجه و ساختن آبراهه؛ و تأمین نیروی زمینی و دریایی برای دفاع ملی.
به طور کلی، سیاستهایی که بیش از هر چیز بر شهروند عادی تأثیر میگذاشت، سیاستهای شورای محلی و در سطحی گستردهتر قوانین ایالتی خاص بود. در واقع، ایالات در برابر هرگونه قانونگذاری فدرال که ممکن بود قدرت دولت مرکزی را افزایش دهد مقاومت میکردند. آنها به اصلی با عنوان حقوق ایالات استناد میکردند که اقتدار هر ایالت را در محدوده مرزهای خود ــ به استثنای اختیاراتی که قانون اساسی به دولت ملی اختصاص داده بود ــ به رسمیت میشناخت. ایالات حتی مدعی حق انفصال شدند وگرنه اتحادیه را ترک میکردند. در آستانه جنگ سال ۱۸۱۲ (۲) چند ایالت از نیوانگلند (۳) در این اندیشه بودند که چنانچه کشور با بریتانیای کبیر وارد جنگ شود از آن جدا شوند. جنگ داخلی به این تصور خاتمه داد که ایالات، اراضی خودمختاری هستند که هر وقت مایل باشند میتوانند بیایند و بروند. حالا این ایالات بخشهای کشوری واحد بودند. و این اتحاد در تغییر عبارت «ایالات متحده هستند»، در سالهای قبل از جنگ، به «ایالات متحده هست»، در دوران پس از جنگ، منعکس شده است. بنابراین دولت فدرال قدرت مرکزی شناخته شد. مؤلفی به نام راسل ف. وایگلی مینویسد: «مسیری دیگرگون به وجود آمده بود. نظامهای ملی سازمانها بیش از پیش بر پیوندهای سستتر… اتحاد ــ که بر این جنگ داخلی بزرگ مقدم بودند ــ غلبه میکردند.»(۳)
بهای جنگ
پایان دادن به بردهداری، نجات ایالات متحده و ایجاد کشوری متحدتر با بهای انسانی سنگینی به دست آمد زیرا قدرت آتش جنگ داخلی بیشتر، مهلکتر و دقیقتر از جنگهای پیشین بود. از سربازان شمالی و جنوبی حدود ششصدهزار نفر کشته شدند؛ میزان تلفات این جنگ چهارساله بهطور متوسط بیش از چهارصد کشته در هر روز بود. ۴۷۰ هزار نفر دیگر هم زخمی شدند که بسیاری از آنها دست و پایشان را از دست دادند.
میزان تلفات آنقدر زیاد بود که سرنوشت این همه مردان جوان حتی کسانی را که عملاً شوهر، پدر، پسر، برادر، یا دوستشان را از دست نداده بودند، شوکه و ناراحت کرد. محققی به نام رابرت لِکی اظهار میدارد که «یافتن خانوادهای که به طریقی آسیب ندیده باشد بسیار مشکل بود، و برای دههها، حضور کهنهسربازهای بدون دست و پا در خیابانهای شهرها و روستاها… فداکاریشان را به یاد آمریکاییها میآورد.»(۴)
افزون بر تلفات انسانی، ویرانی گسترده جنوب هم بود. در پایان جنگ، مزارع، خانهها و شهرها ویران شده بود و هنگامی که جنوب در پی ساختن جامعهای جدید بر ویرانههای قبلی بود، فقر همهجا به چشم میخورد؛ حتی بین مزرعهدارانی که زمانی متمول بودند. اما در سال ۱۸۶۱ هنگامی که کشور در آستانه فروپاشی بود این خسارات هنوز به بار نیامده بود.
۱. در مسیر جنگ
مسائل و موضوعاتی که منجر به جنگ داخلی آمریکا شدند، متعدد و دیرینه بودند و از شیوههای متفاوت زندگی در ایالات شمالی و جنوبی نشئت میگرفتند. همانطور که وایگلی مینویسد: «نیروهای جنگ داخلی… نیروهایی ایدئولوژیک بودند که به دلیل تعهد به باورها و ارزشهای جوامع خود درگیر جنگ شدند.»(۵)
مزارع و کارخانهها
تقریبا سرتاسر جنوب، منطقهای زراعی با تعداد کمی کارخانه بود. محصولات عمده این منطقه پنبه و تنباکو بود که به ایالات شمالی و اروپا میفروختند.
با وجود اینکه شمال مناطق زراعی وسیعی داشت به شدت صنعتی نیز بود. در واقع مقدار زیادی از پولی که کشاورزان جنوبی از فروش محصولاتشان به دست میآوردند، صرف خرید ابزارآلات کشاورزی، پوشاک و سایر تولیدات از کارخانههای شمالی میشد. اقتصاد صنعتی شمال در مقایسه با اقتصاد روستایی جنوب میتوانست نیازهای جمعیت بسیار بیشتری را ــ ۲۳ میلیون شمالی در مقابل نه میلیون جنوبی ــ تأمین کند. به گفته اِموری م. تامسِ تاریخدان: «جنوب… کمتر از نصف جمعیت شمال، کمتر از نصف مسافت خط آهن، کمتر از یکسوم سرمایه بانکی و کمتر از یکدهم بازده تولیدی شمال را داشت.»(۶)
بردهداری
با این همه هیچ مسئلهای بیش از مسئله بردهداری باعث اختلاف میان این دو ناحیه نشد. یکسوم جمعیت جنوب شامل حدودا ۵ /۳ میلیون سیاهپوست میشد که تقریبا همه آنها برده بودند. اکثر این بردهها در زمینهای وسیع کشاورزی یا کشتزارها جان میکندند. برخی خدمتکار خانه بودند اما اکثریت آنها در مزارع کار میکردند، زمین را هموار میکردند، شخم میزدند، میکاشتند و درو میکردند.
بردهای سیاهپوست از جنوب با بقچهای پر از پنبه کنار پایش ایستاده است.
بردهها گرانقیمت بودند و تعداد اندکی از سفیدپوستان جنوب توان خرید آنها را داشتند. در واقع، بیشتر ۳۵۰ هزار بردهدارِ برآورد شده کمتر از پنج برده داشتند. تنها ۱۸۰۰ نفر از آنها که همگی مزرعهدار بودند، بیش از صد برده داشتند.
با وجود این اکثر سفیدپوستان جنوب طرفدار بردهداری بودند، کشاورزان خردهپا، همانطور که مؤلفی به نام استیون اِ. وودوُرت اظهار میکند:
بردهداری را ویژگی حیاتی و سودمند نظام کائنات به شمار میآوردند. آنها کاملاً موافق این «رسم خاصِ» جنوب بودند و امید داشتند که خودشان نیز روزی به جرگه بردهداران بپیوندند.
آنها احتمالاً خویشاوندانی داشتند که بردهدار بودند و با پیوندهای بسیاری خود را به قشر بردهدار جامعه مربوط میدانستند، بهویژه با همان وجه اشتراکشان در سفیدی پوست. (۷)
بنابراین کسانی که برده نداشتند در این رؤیا بودند که به اندازه خرید برده پول در آورند تا برای تولید کالاهای بیشتر به آنها کمک کند؛ محصولاتی که عایدی حاصل از تولید آنها میتوانست امکان خرید زمین و برده بیشتر را فراهم کند. چنین رونقی دست آخر میتوانست منجر به ارتقاء آنها به مرتبه بزرگان مزرعهداری شود که ثروتشان آنها را به قدرتهای سیاسی اصلی جنوب مبدل کرده بود.
الغاگران
ایالات شمالی بردهداری نمیکردند و با وجود این که اکثر شمالیها در این اعتقاد جنوبیها به پستتر بودن سیاهپوستان سهیم بودند، بسیاری هم از بردهداری نفرت داشتند. در نتیجه در شمال بود که فعالان علنی، معروف به الغاگران، در تلاش برای حذف بردهداری بههم پیوستند.
الغاگران بهویژه در جلوگیری از گسترش بردهداری در غرب رودخانه میسیسیپی فعال بودند. جنوبیها نیز به همان اندازه مصمم بودند بردهداری در غرب پدید آید. بسیاری از جنوبیها بیم داشتند که اگر بردهداری در این ناحیه ممنوع و بخشهایی از آن بهعنوان ایالات بدون بردهداری یا آزاد ثبت شود، طولی نکشد که ایالات بردهدار در اقلیت قرار گیرند و قدرت سیاسی را از دست بدهند.
در واقع، اگر ایالات آزاد به قدر کافی به اتحادیه میپیوستند ممکن بود الغاگران بتوانند پایان بردهداری را در ایالات متحده اعلام کنند.
تاب جنگ داخلی آمریکا
مجموعه تاریخ ۶۳
نویسنده : جیمز آ. کوریک
مترجم : فاطمه حسینیروزبهانی
ناشر: گروه انتشاراتی ققنوس
تعداد صفحات: ۱۶۶ صفحه