اگر شما نویسنده سریال بلک میرر بودید، چه طرح‌های داستانی می‌توانستید پیشنهاد کنید؟

سریال بلک میرر واقعا یک سریال ژرف و قابل تحسین است. به تازگی قسمت‌های فصل تازه این سریال هم پخش شده و شما می‌توانید از تماشای قسمت‌های تازه لذت ببرید.

سریال بلک میرر در هر قسمت، داستان‌های متفاوتی را مطرح می‌کند. این سریال با دیدی آینده‌نگرانه بررسی می‌کند که نابخردی‌های انسان؛ مشکلات باستانی که ما انسان‌ها در درک هم و در شناخت خوشبختی واقعی داشتیم و نیز کلنجارهایی که با مظاهر فناوری داریم، در آینده چه فجایعی را خواهید آفرید.

بلک میرر در واقع این پیشبینی‌ها را که البته درصدی از آن در دنیای کنونی ما هم رخ داد؛ دراماتیزه می‌کند و در قالبی جذاب به نمایش می‌گذارد.

خوبی سریال بلک میرر این است که در سطوح مختلفی با بیننده ارتباط برقرار می‌کند. یکی ممکن است با دیدن هر قسمت کمی سرگرم و هیجان‌زده شود. دیگری ممکن است در مورد مفاهیم آن فکر کند و البته هستند دسته سومی که همین مفاهیم را در ذهن گسترش می‌دهند و سناریوهای پیجیده‌تری برای خودشان تصور می‌کنند.

در سایت مشیبل خبری خواندم مبنی بر اینکه که شماری از بینندگان سریال که تحت تأثیر قسمت‌های جدید سریال قرار گرفته بودند، سعی کرده‌اند در توییتر، طرح‌های داستانی برای فصل‌های آتی پیشنهاد کنند.

مثلا یکی آینده اپلیکیشن زوج‌یابی تیندر را مطرح کرده بود. به این صورت که در گام نخست شما نمونه DNA می‌دهید. بعد سایت به صورت هوشمند نشان می‌دهد که در صورت جفت شدن با هر یک از موارد پیشنهادی، فرزند بعدی شما احتمالا چه شکلی خواهد شد!

با خواندن این خبر با خودم گفتم که اگر به صورت آنی من و شما بخواهیم داستان کلی یکی از اپیزودهای بعدی را پیشنهاد کنیم، چه چیزی به نظرمان می‌رسد!

باید بگویم که یکی از سرگرمی‌های ذهنی من این است که در روز حداقل یک طرح داستانی برای خودم درست می‌کنم و برای خودم تعریف می‌کنم!

من خودم یک طرح داستانی کوتاه را از قبل داشتم: خانمی که فوبیای سوسک دارد. روزی به زیرزمین خانه می‌رود و ناگهان در همان لحظه کلاهکی هسته‌ای با فاصله از خانه منفجر می‌شود. همه می‌میرند. او هم از ترس پرتوها از زیرزمین بیرون نمی‌آید و در یک ماهی که در آنجا گیر افتاده از فرط تنهایی با تنها جانداز زنده دیگر که یک سوسک باشد، دوست می‌شود و با هم سرگرم می‌شوند!

داستان دیگر:

در روز اول ژانویه در خانه‌ای باشکوه جشنی برگزار می‌شود. یکایک مهمان‌ها فرامی‌رسند. ظاهرا همه آنها با هم فامیل هستند و گرچه از نظر پوشش و اندام و ظاهر با هم تفاوت‌هایی دارند، اما شباهت چهره آنها با هم غیرقابل انکار است.

هیچ کدام از آنها قبلا دیگری را ندیده بود. آنها 7 مرد هستند که بعد از تعارفات مرسوم، به صرافت می‌افتند بفهمند که چرا اینقدر به هم شبیهند. آیا آنها اعضایی از یک خانواده هستند که از هم در کودکی جدا شده بودند؟

ناگهان میزبان می‌رسد که او هم شباهت فراوانی با مهمان‌ها دارد…

معلوم می‌شود که این میزبان مردی ثروتمند بوده که یکی از دریغ‌های زندگی‌اش پشت کردن به برخی از استعدادهای زندگی‌اش بوده و مدام با خودش کلنجار می‌رفته که چرا نمی‌تواند یک روزنامه‌نگار 24 ساعته، یک نوازنده پیانو، یک منتقد کتاب حرفه‌ای؛ یک آدم سیاسی یا آدم ماجراجوی طبیعت شود.

او که به منابع عظیمی از ثروت مجهز است؛ 7 کلون ژنتیکی از خود می‌سازد و آنها را در خانواده‌هایی می‌نهد که به هر یک از آنها برای گام برداشتن در این سمت و سو، خط می‌دهند.

مهمان‌ها وحشت‌زده می‌شوند. از اینکه بازیچه میزبان شده‌اند. بعد از کمی بحث؛ هر یک ادعا می‌کند که در کودکی و نوجوانی علاقه‌ای متفاوت داشته؛ اما خانواده آنها را محسوس یا نامحسوس به مسیری اجباری هدایت کرده‌اند.

بحث درمی‌گیرد و ناگهان میزبان‌ با مهمان‌ها گلاویز می‌شود. در سکانس آخر میزبان به قتل رسیده را می‌بینیم که بهای سنگینی برای کنجکاوی خود پرداخته؛ اینکه می‌خواسته بداند اگر در مسیرهای دیگر کانالیزه می‌شد؛ چه بر سرش می‌آمد.

خب، هر دو داستان بالا را پرداخت‌نشده و نیز با شتاب با شما در میان گذاشتم.

شاید اگر وقتش را داشتم؛ داستان‌های را تکمیل می‌کردم و بعد با شما اشتراک می‌گذاشتم. اما فعلا چنان فراغتی را ندارم.

شما چه طرح‌هایی برای سریال بلک میرر در ذهنتان وجود دارد؟

7 دیدگاه

  1. بر اثر یه انفجار هسته ای زمین قدری از مدارش خارج می‌شه و حرکت وضعیش کمی به هم می خوره طوری که طول شبانه روز و یا سال کمی به هم می خوره. این کمی می تونه مثلا یک ساعت در 24 ساعت باشه
    ساعت ها عوض می شن و آدم ها برای اون یک ساعت کمتر یا بیشتر برنامه ریزی ها می کنند

  2. چیپ های ارتباطی بصورت کاشت در بدن انسان مورد استفاده قرار میگیرن بااین تفاوت که سلول های زنده مکانیکی هستند با قابلیت تکثیر، عادت خوانی و مانیتور رفتاری کاربر که همه در قرار داد خرید از شرکت های تولید کننده قید شدن، که البته قسمت تولید مثل این سلول ها فقط با عنوان تقویت خودکار محصول در بدن کاربر برای سرویس دهی بهتر معرفی میشه. شرکت های سازنده با تبلیغات و تلاش برای جذب کاربران برای استفاده این چیپ ها به عنوان بهترین و سریعترین و تنها راه ارتباطی با دیگر کاربران موفقیت خوبی رو بدیت میارن و کاربرا روز به روز اضافه میشن به این سیستم. تکنولوژی پشت این چیپ ها یا سلول ها به شکل باشه که در طی اتسفاده مکرر و تعریف عادات رفتاری برای ارتباط با اشخاص سیستم خودبه خود بجای کاربر تصمیم بگیره و سلول های که در بدن تکثیر شدن با زیاد شدن و بدست اوردن تسلط کامل روی فیزیک انسان دیگه حتی به صورت فیزیکی هم امکان بر قراری ارتباط با دیگرتن رو ممکن نکنه، در واقع بدن تحت کنترل قرار بگیره، حالا با خلل در قوای حرکتی یا بینایی یا.. نتونن به سمت انسانهاای دیگر برن و تنها دروازه ی ارتباطی همین سیستم مجازی باشه. در اوایل. روز به روز کاربران اصافه میشن طوری که اکثریت زمین کاربر این شیوه ی ارتباطی هستند، امکان دیدار رودررو به شکل هلوگرافیک وجود داره و سرعت بسیار بالا و دسترسی ازاد به تمام اماکن و انسان های دیگر در روی کره زمین باعث محبوبیت هرچه بیشتر این فناوری میشه. کم کم دیگه به ندرت دو انسان به صورت مادی با هم ارتباط برقرار میکنن و با وجود افزایش تعداد روابط انسانها با هم در مجموع به خاطر کم شدن کیفیت ارتباط، استفاده نشدن حواسی مثله لامسه، از بین رفتن اصطلاح های رفتاری مثه در اغوش گرفتن و …. کم کم افراد دچار افسردگی در مقیاس اجتماعی میشن، تنهایی ها بیشتر میشه، خاطرات و ماجراجویی ها یکنواخت تر. میشه و درواقع دنیا به شکل سازمانی برای همه به یک شکل و در یک بعد بوجود میاد و این هرچه بیشتر میل زندگی رو از بین میبره. کم کم نشانه های از حاد شدن این افسردگی ها بوجود میاد و افراد دست به خودکشی میزنن. سیستم ناموفق میشه و هروز خروجی افرادی که می خوان زندگی رو پایان بدن بیشتر. «نمیشه گفت ایده ای تازه س ولی خب مجموعه ای از چیزهایی که موجودن و چیزهایی که دارن میان، فقط یکی از تعاریف استفاده ش»

  3. دیدن این سریال، دنیایی از ایده‌های عجیب و غریب را به ذهن آدم می‌اندازد.
    برخی از اپیزودهای «بلک میرور» همین الان تقریبا در حال اتفاق افتادن هستند!

  4. چ عجب آقای مجیدی، این پست واقعا رنگ و بوی سالهای قبل وبلاگ و اون پست های قدیم رو میداد
    چه ایده های باحالی :)
    خوشحالم که فصل جدید بلک میرر، شما رو هم سر ذوق آورده و دست به قلم کرده

  5. در یک برنامه همگانی حکومت از مردم میخواهد تا در پروژه ثبت خاطرات ذهنی شرکت کنند.
    علم آنقدر پیشرفت کرده که میتوان تمام خاطرات اشخاص را با دستگاههایی ثبت و ذخیره کرد، به این ترتیب وقایع تاریخی با دقت و کیفیت بالا برای آیندگان ثبت میشود، همه با اشتیاق فراوان در این طرح شرکت میکنند،
    مشکل از آنجایی شروع میشه که حکومت موردنظر به همین بهانه شروع به تغییر افکار مردم با استفاده از این دستگاهها میکند تا بتواند تسلط فکری کاملی بر اذهان آنها داشته باشد،
    در این میان گروهک مستقلی دست به مخالفت و افشای این راز میزند و ادامه ماجرا…
    :)))))

  6. سلام دکتر
    ایده دومت خیلی خوب و ترو تازه بود
    ولی ادا سوسک با اینکا خوب بود به سری بلک میرور و بد های تکنولوژی ارتباط خاصی نداشت
    به زدی منم اگه تونستم ایده خودم رو مینویسم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]