صد سال پیش توماس ادیسون به خوبی تفاوت یک مبتکر موفق را با رویاپرداز توصیف کرده است

از توماس ادیسون به عنوان بزرگترین مبتکر و خلاق موفق ایالات متحده نام برده میشود.
فهرست طولانی از اختراعهای او مانند تصاور متحرک، میکروفون، برق و لامپهای نورانی، شبکه برق و تجهیزات پزشکی در دست داریم.
حتی توماس ادیسون اولین آزمایشگاه تحقیقات صنعتی را ساخته است تا نشان دهد چگونه خلاقیت به فرآیندهای سخت کاری تبدیل میشود.
در نتیجه، ادیسون در طول زندگی خود بیش از هزار ثبت اختراع در زمینههای مختلف داشته تا به عنوان الگویی برای تبدیل ایدهها به کسبوکار و محصول شناخته شود. اما این دانشمند و مخترع و مبتکر هرگز ایده واحد و متمرکزی نداشت.
در کتاب Edison، ادموند موریس جملاتی ناب از این مخترع مشهور بازگو کرده است:
«همهچیز روی زمین به اراده بستگی دارد.»
«من هیچوقت در زندگی ایدهای نداشتم. اکنون هم هیچ تصویری از آینده ندارم. من هرگز رویاپردازی نکردم (رویا ندیدم).»
«چیزهایی که اصطلاحا اختراعات من شناخته میشوند؛ قبلا در محیط وجود داشتند و فقط من آنها را بیرون کشیدم. هرگز آنها را نساختم. هیچکس این کار را نمیکند.»
«هیچچیزی به معنای ایده در ذهن آدم وجود ندارد. همهچیز از بیرون و محیط اطراف الهام گرفته میشود و فقط باید زحمت بیرون کشیدن آنها را بکشیم.
«نبوغ شبانهروز در آزمایشگاه او پرسه میزد. اگر اتفاقی میافتاد؛ گرفتن این نبوغ از محیط بود.»
«اگر او نبود؛ شاید باز هم این اتفاقها میافتاد؛ فقط هرگز او نبود.»
اجازه بدهید یک مثال بزنیم تا بیشتر مشخص شود؛ معنای این تعابیر و جملات الهامبخش دقیقا چیست؟
لامپهای رشتهای
توماس ادیسون ایده لامپهای رشتهای را در خواب ندید یا مدتها دربارهاش روپاپردازی نکرده است. قبل از اختراع او، لامپهای هلالی و کمانی وجود داشتند ولی روشنایی زیادی تولید کرده و خانهها را بیش از اندازه روشن و انرژی مصرف میکردند.
او در دنیای واقعی و محیط اطراف خود این مشکل را دید و در صدد حل آن برآمد. هزاران ماده را برای یافتن یک رشته نورانی با ماندگاری بالا آزمایش کرد تا به نتیجه رسید.
ادیسون راهحل را در همان محیط یافت و فقط دورهای طول کشید تا پیدایش کند. یک نقلقول معروف از او هست که میگوید: «نبوغ ۱ درصد الهامی و ۹۹ درصد کار سخت و عرقریزی است.»
بیایید یک مثال دیگر را بررسی کنیم.
کامیون جدید تسلا
وسایل حملونقلی برقی تازگی ندارند. مطمئنا کامیونهای دارای رختخواب، مبله، دارای قدرت بکسل کردن ماشینهای دیگر، وسایل برقی و غیره هم اختراع جدیدی نیستند.
ایلان ماسک و دوستانش فقط به دنبال حل یک مشکل رفتند. اینکه ویژگیها و امکانات یک کامیون جدید و نسل آینده را در ظاهر و ترکیب جدیدی عرضه کنند که نتیجه آن وانت تسلا به نام «سایبر تراک» میشود.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، حتی ظاهر کامیون جدید تسلا چندان زیبا نیست ولی به شدت کاربردی است.
پس، ماسک و تسلا هیچ ایده جدیدی نداشتند و فقط ایدههایی که در محیط بوده را کشف و بیرون کشیدند.
انتظار برای یافتن ایده بزرگ را متوقف کنید
بسیاری از ما معطل یافتن یک ایده بزرگ هستیم. حتی شاید یک ایده بزرگ به ذهن ما برسد ولی آن را کنار بگذاریم چون هزینه زیادی میخواهد یا مهارت و تجربه آن را نداشته باشیم.
در عوض، صدها ایده کوچک در محیط اطراف ما وجود دارد. مشکلات و چالشهایی ریز و کوچک که باید حل شوند و روزانه با آنها درگیر هستیم. این مشکلات قبلا وجود داشتند و راهحلهایی نیز برای آنها وجود دارد.
پس، نیازی نیست به دنبال یافتن یک ایده بزرگ راه بیفتیم یا معطل بمانیم تا چیزی به ما الهام شود و جرفهای در ذهنمان پدید آید. غالب اوقات، نوآوری حاصل یک تلاش و پشتکار و رفتن سراغ ایدههای کوچک کاربردی است.
هیچیک از ما سوئیچ خلاقیت ندارد که به خواست خودش روشن یا خاموش کند. شاید نتوانید رویا و الهامها را کنترل کنید ولی همیشه میتوانید تلاش کنید و دنبال راهحلهای کاربردی و عملی بروید.
معرفی میکنم: سارق بزرگ، ادیسون!
انگشت کوچیکۀ تسلا هم نمیشه.