فیلم مظنونهای همیشگی – معرفی و خلاصه داستان – The Usual Suspects 1995

سال تولید : ۱۹۹۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مایکل مکدانل و برایان سینگر
کارگردان : سینگر
فیلمنامهنویس : کریستوفر مکواری
فیلمبردار : نیوتن توماس سیگل
آهنگساز(موسیقی متن) : جان اوتمن
هنرپیشگان : استیون بالدوین، گابریل برن، چاز پالمینتری، کوین پولاک پیت پاستلتویت، کوین اسپیسی، سوزی ایمیس، بنیسیو دل تورو، پل بارتل و دان هدایا.
نوع فیلم : رنگی.
صدا : ۱۰۵ دقیقه.
انفجاری عظیم در یک کشتی پهلوگرفته در بند سن پدروی کالیفرنیا رخ میدهد، بیست و هفت نفر خدمه کشتی کشته و فقط یک نفر که به شدت سوخته، زنده میماند. نود و یک میلیون دلار محموله کوکائین کشتی به طرز اسرارآمیزی ناپدید میشود. “دیو کوجان” (پالمینتری)، کارآگاه پلیس، بلافاصله از “راجر وربال کینت” معلول (اسپیسی)، تنها شاهد ماجرا و مظنون اصلی بازجوئی میکند. لقب “وربال”را به این خاطر روی “کینت” گذاشتهاند که نمیهٔواند جلوی زبانش را بگیرد و بنابراین، ماجراهائی را که به آن فاجعه انجامیده از ابتدا تا انتها تعریف میکند. پنج روز پیش از آن، کامیونی حامل قطعات اسلحه در منطقه کوئینز نیویورک ربوده میشود و پنج نفر آن، کامیونی حامل قطعات اسلحه در منطقه کوئینز نیویورک ربوده میشود و پنج نفر مظنون اصلی برای تحقیق دستگیر میشوند: “کینت”، دزدی بهنام “مکمانوس” (بالدوین)، “هاکنی” (پولاک)، “فنستر” (دل تورو) و “کیتن”، (برن)، که قبلاً پلیس بوده و بعد به خلاف کارها پیوسته و حالا با به راه انداختن کسب و کار رستوران، تصمیم گرفته به راه راست برگردد.
هنگامی که این افراد در زندان هستند، یکی از آنان پیشنهاد میکند که باید به اتفاق سرقتی انجام دهند و “کینت” نقشه یک دزدی ساده جواهر را سر هم میکند. بهرغم شک و تردیدهای “کیتن”، این پنج مرد سرقت را بدون دردسر به انجام میرسانند و به لسآنجلس میروند تا غنیمت را آب کنند. مشتری از آنان میپرسد که اهل انجام یک سرقت دیگر هستند یا خیر. مردان موافقت میکنند ولی سرقت با شکست روبهرو میشود و دیری نگذشته که مردی بهنام “کوبایاشی” (پاستلتویت) به سراغشان میرود و مدعی میشود نماینده یک رئیس مافیائی به نام “سوزه” است. شهرت خشونت “سوزه” آنچنان است که میگویند وقتی تهدید کردهاند خانوادهاش رامیکشند، خودش این کار را کرده تا ثابت کند از هیچکس نمیترسد. وقتی “کوبایاشی” پیشنهاد “سوزه” را درباره سرقتی غیر ممکن با آنان در میان میگذارد، این مردان چارهای نمیبینند جز پذیرفتن آن…
دومین تجربه کارگردانی سینگر میتواند از جمله اتفاقهای مهم سینمای دهه ۱۹۹۰ تلقی شود. حقه داستانی سینگر در همان زمان نمایش خیلیها را شوکه کرد و بعدتر دنبالهروهای زیادی هم برای این تمهید پیدا شد. شکست خطوط داستانی، استوار کردن کل داستان روی رجعت به گذشته برمبنای گفتههای یک راوی و بعد گفتن این مسئله به تماشاگر که صد دقیقه تمام به معنای واقعی کلمه گول خورده و هیچ کدام از چیزهائی که دیده، واقعیت نداشته است. سینگر جوان در همان ابتدای فیلمسازیاش این جسارت را دارد که با تماشاگرش این گونه برخورد کند. مظنونهای همیشگی یکی از فیلمهای پایه گذار ورود کارگردانان بزرگ نسل جوان به سینماست؛ همیشگی یکی از فیلمهای پایه گذار ورود کارگردانان بزرگ نسل جوان به سینماست؛ موجی شکل گرفته از دیوید فینچر، استیون سودربرگ، برایان سینگر و یکی دو فیلمساز دیگر.
از همان سکانس افتتاحیه، مظنونین همیشگی حساسیتهای هنری خود را فاش میسازد. این فیلمی جنایی است که داستانش واقعا درباره «داستانگویی» است. فیلم که گاه به عنوان اثری «نئو – نوآر» معرفی شده، میتواند یک «فیلم معمایی» هم تعبیر شود: وقتی تمام شد، بیننده را مجبور میکند دوباره آن را تماشا کند تا از ته توی قضیه سر در بیاورد. با استفاده از ساختاری غیرخطی، در حالیکه «وربال» کینت (اسپیسی)، آدمی کلاهبردار و عضو گروهی تبهکار، به بازرس پلیس، دیو کوجن (پالمینتری)، درباره فعالیتهای اخیر گروهاش توضیح میدهد، بخش اعظماش به صورت فلاش بک تعریف میشود. این چهارچوب روایی (در حالی که کینت در دفتر بازرس نشسته و حرف میزند)، نوعی فضای بسته و سنگین نیز ایجاد کرده.
فیلمنامه کریستوفر مک کواری که برنده اسکار هم شد، به شیوهای پر پیچ و خم، به واکاوی مقوله «هویت» پرداخته: «کیسر سوزی» کیست؟ این چیزی است که کوجن میخواهد بداند و شاید همان چیزی باشد که کینت بتواند به او بگوید. سوزی ظاهرا چهرهای شبح گونه است که دیگران را مثل مهره شطرنج توی مشتاش دارد؛ تبهکاری مرموز که چنان پرقدرت است که نمیتواند واقعی باشد.
یا شاید هم سوزی، واقعا کیتون (برن) باشد، رئیس دارودسته کینت، که بین «مظنونین همیشگی» موقع شناسایی، در صف مظنونین قرار دارد. فیلم از یکی دو ترفند تصویری برای تقویت این امکان استفاده کرده، و در صحنهای تصویر بازتاب یافته برن را نشان میدهد و یا بعد از آنکه «آرتورو مارکوئز» خبرچین با وحشت فریاد میزند: «بهتون میگم این کیسر سوزییه»، چهره برن بلافاصله با نوری شوم و قرمز روشن میشود.
این فیلمی هنری است که در زرورق فیلمی ژانر پیچیده و عرضه شده و مدام به مخاطب چشمک میزند که در پس این حکایت، حکایتی دیگر و پس آن یکی، یکی دیگر نهفته است. تدوین و کارگردانی ماهرانه جان اوتمن و برایان سینگر مقدار زیادی در جا افتادن این سبک روایی و باورپذیری «شاهبیت» فیلم (آنجاکه با حرکتی اسلوموشن، لیوان قهوه از دست کوجن میافتد و خرد میشود و نمایی سیاه و چند کلامی دیالوگ که بلافاصله در پی میآید،) مؤثر بوده اند.
مانند بازرس کوجن، ما هم برای آن که ماجرا را درست ببینیم، باید از آن فاصله بگیریم. سوزی بر روی پرده، همچون گنگستری افسانهای ظاهر میشود. او همانطوری است که گنگسترها ظاهرا باید به نظر برسند: ورسیون خوشپوش و افسانهای از آنچه توقع داریم ببینیم. اما شمایلنگاری فیلم ژانر میتواند گول زنک باشد. درس مظنونین همیشگی، با آن نمای درخشان شخصیتی که خیلی ساده در پیاده رو راه میرود، این است که نباید به ظاهر یا به کلیشههای ژانر اعتماد کرد. به همین سادگی، یقینهای ما در چشم به همزدنی نقش بر آب می شوند. ایدهٔ اصلی فیلم «مظنونین همیشگی» از عنوانی در یک مجله سرچشمه گرفت؛ و پوستر معروفاش، نخستین تخته پرشاش را تشکیل داد.