13 نکته در مورد فن تماشای فیلم

1- چگونه فیلم انتخاب کنیم؟
زندگی کوتاه است. اختصاص دادن 2 ساعت وقت برای یک فیلم چیز کمی نیست. همین 2 ساعت را میتوانید مثلا به ورزش یا کتاب اختصاص بدهید. پس باید بتوانیم فیلمهای خوب و مناسبی انتخاب کنیم. متاسفانه به نقد مثبت منتقدها یا نمره imdb هم نمیشود کاملا اعتماد داشت.
فیلمهای جدید را من شخصا برای اساس میزان اعتبار کارگردان، هنرپیشهها، شرح مختصر فیلم در سایتهای فیلم، دیدن تریلر و یک نوع غریزه که هر فیلمبینی پس از یکی دو دهه پیدا میکند، انتخاب میکنم. این یکی دو ساله هم هیچ تعصبی روی دیدن یک فیلم که شروع کردهام ندارم و اگر بعد از یک ربع متوجه بشوم که فیلم فقط دارد وقتم را میگیرد، فیلم دیگری را برای خودم میگذارم.
2- چگونه نقد بخوانیم؟
یک منتقد خوب به گونهای درباره فیلم حرف میزند که چه خودش از فیلم لذت برده یا نبرده باشد، امکان تصمیمگیری درباره خوب یا بد بودن فیلم را به خواننده واگذار میکند. او بلد است چطور حال و هوای کلی فیلم را بدون شرح داستان فیلم به شما برساند. قلم شیوایی دارد و نقدش هم قبل و هم بعد از دیدن فیلم، به ما میچسبد. او حاشیههای جذاب فیلم و نمادهای فیلم را برایمان توضیح میدهد.
3-اگر رمانی را که فیلم از آن الهام گرفته یا اقتباس شده، قبلا خوانده باشید …
در این مواقع یک حس دوگانه داریم. از یک طرف بهمان برمیخورد که کارگردان قسمتهایی مهمی از کتاب را در فیلم نیاورده یا تغییر داده. اصلا فضاسازی کارگردان ممکن است با چیزهایی که ما هنگام خواندن جملات کتاب تصور میکردیم، فرق کند. توجه داشته باشید که وظیفه یک فیلمساز این است که فیلم خوبی بسازد، نه اینکه حتما به کتاب وفادار باشد!
4- چنانچه کتاب فیلم را نخوانده باشید…
من خودم وقتی متوجه میشوم که فیلم اقتباسی است و اثر ادبی اصلی، معروف است و من آن را نخواندهام، یک نوع حس بیسوادی بر من چیره میشود. دوست دارم کتاب را پیدا کنم و ورق بزنم. اما این طور چیزها دیگر خیلی ایدهآلگرایانه هستند. میتوان از فیلم هم به تنهایی لذت برد. هیچ اشکالی ندارد.
5-اگر از فیلم لذت بردید…
کارگردان آن را بشناسید و در پی دیدن دیگر فیلمهای او باشید. اگر وبلاگ دارید، توصیهاش کنید. جستجویی در اینترنت کنید و ببینید دیگران در موردش چه نوشتهاند.
6-چنانچه حوصله دیدن فیلمهای زیرنویسدار را ندارید…
میتوانید دوبلههای کلاسیک قدیمی پیدا کنید و ببینید. گاهی هم مشکل این است که از نظر فنی بلد نیستید که زیرنویس را با اندازه و رنگ و فونت مناسب پخش کنید. من شخصا روی اینها خیلی حساسم و با پیسی متصل به تلویزیون، فیلم میبینم تا اختیار دقیق تنظیمات زیرنویس را داشته باشم.
7-جداول فروش؟ بیخیال!
گاهی فیلمهای خوب پرفروش میشوند، اما در این سالها دیگر عادت کردهایم که فیلمهای ابرقهرمانی کممحتوا را پرفروش ببینیم. اصلا بر اساس میزان فروش فیلم انتخاب نکنید.
8-در فیلم دنبال چه چیزی باید باشیم؟
یک داستان پرکشش برای من خیلی مهم است. اگر ببینم فیلم دیالوگهایی دارد که میتوانم سالها بعد هم به یادشان بیاورم که خیلی خوشحال میشوم. شخصا از چرخشهای داستانی خوشم میآید. باز طبق سلیقه شخصی روایت خطی و منظم را بیش از بازی تصنعی با زمان دوست دارم. البته فیلمهایی داریم که فلش بک و فوروارد هنرمندانه دارند، اما خیلی از کارگردانها هم ادای تسلط روی این تکنیک را دارند و فقط میخواهند ذهن شما را به کار گیرند.
استعارهها و نیز مقایسه شرایط تاریخی فیلم با دوران معاصر یکی از نکات دیگر مورد علاقه من است.
9-تماشای هر فیلمی حال و هوایی میطلبد!
یک فیلم هنری، طولانی یا تاریخی را باید سر اوقات دید. بعضی شبهای بهترین فیلمهای کلاسیک تاریخ هم برای تماشا مناسب نیستند و یک فیلم اکشن با داستان بسیار ساده، بهتر سرگرمتان میکند. زیاد به خودتان سخت نگیرید و خودتان را سرزنش نکنید که چرا یک شب، فیلم کماعتباری دیدهاید.
10-موسیقی متن خوب چه خصوصیاتی دارد؟
از گفتههای رایج در هالیوود این است که دو نوع موسیقی خوب وجود دارد: موسیقیای که به خوبی آن را حس میکنیم، و موسیقیای که اصلا متوجه آن نمیشویم، هر چیزی که حد واسط این دو باشد، یاوهسرایی است. نمونه موسیقیهای خوبی که متوجه آنها میشویم: موسیقی نینو روتا برای آثار فلینی (به ویژه آمارکورد)، موسیقی برنارد هرمن برای همشهری کین (ولز)، روانی (هیچکاک) و راننده تاکسی (اسکورسیزی). نمونه موسیقیهای خوبی که متوجه آنها نمیشویم: کار هاوارد شور در سکوت برهها.
11-جستوجو به دنبال نمادها!
گاهی برخی از من میپرسند فلان تصویر فیلم «نماد» چه چیزی بود. باید گفت که معمولا نمادها را برای من میگذارند که بینندگان فیلم با آن کلنجار بروند و هر کدام بسته به تفسیر و مطالعات قبلی و سابقه سینمایی و معرفتهای دیگر به پاسخی شخصی برسند. نماد، تصویری است که در ذهن شما طنینی ایجاد میکند. یک تصویر نمادین چه چیزی است؟ بستگی به شما و تفکر شما دارد.
علامت دلار ممکن است برای من نماد ثروت، برای شما نماد حرص و طمع، برای کسی نماد اهمیت، و برای دیگری نماد قیمت باشد. نکته کلیدی این است که تا وقتی بدانید یک نماد برای شما چه معنایی دارد، هیچوقت در تفسیر آن اشتباه نخواهید کرد.
12-بعد از تماشای فیلم…
هر فیلمی تاثیر بهخصوص خود را روی مخاطب میگذارد. برخی از فیلمهای احساسی شخصا آنقدر تاثربرانگیزند که من از تماشای دوباره آنها مجبور شدهام، خودداری کنم، مثل فیلم سینما پارادیزو. برخی از فیلمهای را میتوانم برای بار پنجاهم هم ببینم، مثل پدرخوانده. برخی از فیلمهای طوریاند که تا نکته مبهم آنها را جستجو نکنم، خوابم نمیگیرد و به فاصله کمی در سایت معرفیشان میکنم.
13-چه چیز باعث ماندگاری فیلم میشود؟
گفته شده که مغز انسان اعمال خود را تقسیم میکند. نیمکره راست مغز به اعمالی چون تأثیرات حسی، احساسات، رنگها و موسیقی اختصاص دارد، و نیمکره چپ به تفکر انتزاعی، منطق، فلسفه و تحلیل. تعریف من از فیلم خوب این است: فیلمی است که در حین تماشا، نیمکره راست را بخود مشغول میکند، و بعد از تماشا، نیمکره چپ را.
بسیار این سالها فیلمهایی اکران شدهاند که انتظار داشتهاید کلاسیک شوند، اما وقتی آنها را تماشا کردهایم، متوجه شدهایم که فقط برای یک بار دیدن خوب بودهاند.
ختما دیدهاید کسانی را که جزء به جزء اجزای صورتشان نقص خاصی ندارد، اما کلیت چهرهشان دلنشین نیست و برعکس کسانی که مثلا چهرهشان در عین برخی نقصها خیلی جذاب و نمکین است. فیلمها ماندگار هم معجون عجیبی هستند، گاهی از نظر منطق داستانی یک جای کارشان میلنگد یا برخی از هنرپیشههایش خوب بازی نمیکنند یا موسیقی متن خیلی عادی دارند. اما کلیت خوبی پیدا میکنند. اصلا برخیهاشان با فاصله محبوب میشوند.
توضیح: این مقاله با تغییر و اضافه کردن عبارات و استفاده از برخی جملات و سرتیترهای ترجمه مقاله سعید معادی در شماره زمستان 1378 نشریه نقد سینما آماده شده است.
عالی و آموزنده.