معرفی کتاب تاریخچه ادبیات فانتزی

در زمان نگارش این کتاب تاریخچه ادبیات فانتزی، 40 فیلم از چهل فیلم پر سود در سراسر دنیا فیلم نامه فانتزی یا علمی تخیلی دارند. جی. کی. رولینگ یکی از پرفروشترین نویسندگان دنیاست. کتابهای تری پرچت مستقیم به فهرست پرفروشهای جلدسخت میروند. محصولات همبسته جنگ ستارگان در فهرست کتابهای جلد کاغذی نیویورک تایمز تسلط دارند.
یک برنامه تلویزیونی در مورد چیرلیدری که خون آشامها را میکشد تبدیل به آیینی موفق برای تلویزیون در دهه نود شد و احیای فانتزی تلویزیونی را جرقه زد. ارباب حلقههای جی. آر. آر. تالکین که هرگز از دایره چاپ خارج نشده تقریبا همیشه در صدر تمام نظرسنجیهای کتابهای محبوب در بریتانیا در قرن بیستم است. در قفسههای داستانی، گویا نویسندگان جوان بسیار راحت از داستان رئالیسم به دامن شگفتی آفرینی سر میخورند و جابه جا میشوند. با این وجود مشکلی هم در کار است.
سوزانا کلارک و دیوید میچل در اوایل قرن 21 با جاناتان استرنج و آقای نورل و ابر اطلس تحسین منتقدان و بازار را به دست آوردند. کتابهاشان را تمام هواداران فانتزی میشناسند و آنها را به عنوان نویسندگان داستان به دنیا معرفی کردند. در حالی که حضور و تسلط پیشین تالکین و محبوبیت رولینگ و فیلیپ پولمن با ظهور جامعه نوجوانان به کناری رانده شد. بحث بر سر آن بود که مدافعان فانتزی مجبور شدند برای ویژگیهای مناسب بزرگسالان وارد بحث شوند. (چندان که شمار فانتزیهای کودکان که این جا مورد بحث قرار خواهند گرفت نشان میدهد باید این ایده را به چالش کشید. این تصور را که نمیتوان تنها یک شکل مناسب برای بزرگسالان درنظر گرفت. جایی که رولینگ و پولمن نامزد جایزه ویت برد (۶) شدند فریاد جمعی و خشمگین تشکیلات ادبیاتی برخاست. حتی در حالی که فانتزی محبوبیت روز افزون پیدا میکرد منتقدان میکوشیدند «آثار خوب» را جدا کنند و ادعا میکردند اینها «فانتزی» نیستند. مثل اتفاقی که برای جاناتان لتم و جینت وینترسن رخ داد. با این حال، مارگارت دودی گفت: «وقتی رمانهای نویسندگان تحسین شده (الیاس کانتی و ایزابل آلنده) با داستان بارونهایی سروکار دارند که در درخت زندگی میکنند و دخترانی که موهای سبز دارند زمان آن رسیده که دست از وانمود کردن برداریم که خواسته اصلی فعل طولانی داستان نویسی، «واقعی» بودن است.»؟
این همه بسیار عجیب به نظر میآید. قطعه فانتزی، اژدها و الف و چوب جارو و پری و روح و خون آشام است و هر چیزی که شبزی و شب رو باشد. مشکل، چنان که در این کتاب خواهیم دید، آن است که وقتی این مسأله را برای نویسنده جدیدی توضیح میدهیم که ادعا میکند کارش فانتزی نیست همزمان فانتزی نویسان بسیاری هستند که آثارشان هیچ یک از مسائل بالا را در بر نمیگیرد ولی چیزی در کارشان هست که آنها را به عنوان نویسنده فانتزی معرفی میکند (مثلا سهگانه گورمن گاست نوشته مروین پیک یا سریال تلویزیونی گمشده.
ما (منظور از «ما» این جا دو نویسنده کتاب حاضر است تا نشان دهیم علایق متفاوتی به انواع فانتزی داریم) قصد نداریم درگیر مباحث فرهنگی شویم که فانتزی را به حاشیه میبرند گرچه خطوط کلی و خاستگاه آنها را نشان خواهیم داد. کتاب حاضر به این بسنده میکند که بر نویسندگانی متمرکز شود که با افتخار خود را فانتزی نویس میدانند و کتابهاشان به شکل کتاب قانون ادبیات فانتزی درآمدهاند. کتاب پیش رو، انواع مختلفی از فانتزی را بررسی میکند از جمله فانتزی هراس، داستان ارواح و فانتزی کودکان. گرچه دغدغه اصلی ما شکل نوشتاری است به آثار شگفتانگیزی که در رسانههای دیگر تولید شدهاند، نقاشی، کامیک، فیلم و تلویزیون نیز نگاهی خواهیم کرد. اگرچه به دلیل کمبود فضا به ناچار گزینشی عمل کردهایم و شاید طعنه آمیز باشد که هرچه علاقه به فانتزی در رسانهای خاص بیشتر میشود کمتر میتوانیم به آن بپردازیم. بنابراین به عنوان مثال، در فصول اولیه بیشتر به هنر میپردازیم، به زمانی که نویسندگان و هنرمندان افراد واحدی بودند و هنر فانتزی مسیر مستقلی یافت.
بدیهیترین ساختار فانتزی در ادبیات و هنر وجود امری غیرممکن و توضیح ناپذیر است. با چنین معیاری به شکلی کلی میتوان داستان علمی را از داستان فانتزی جدا کرد زیرا مورد اول شاید با موارد غیرممکن بسیاری سروکار داشته باشد لیکن همه چیز را توضیح پذیر در نظر میگیرد. ولی فانتزی در عوض توضیح بیشتر ردههای هراسی به جا میگذارد که هر دو این ملاکها را پوشش میدهد. علاوه بر این، از حیث فرهنگی هم مسأله توضیحی خاص مطرح است. متون بسیاری هستند که اگر برای خوانندهای چاپ شوند که انتظار دارد چیزی «غیرواقعی» بخواند فانتزی قلمداد میشوند. با این وجود، متون مذکور ممکن است از ذهن کسانی برخاسته باشد که عقیدهشان در مورد مرز میان «واقعیت» و «خیال» متفاوت است. جان کلوت که از هر نظر منتقدی مهم است، اصطلاح «مه ریشه» را برای متونی باب کرد که آغاز شده و هم چنان به عنوان نقطه مرجع کار خود را ادامه میدهند. بدین ترتیب، کتاب سفر زائر ” را میتوان متن «مه ریشه» ای برای فانتزی مدرن خواند ولی اگر صرفا نویسنده مد نظر باشد و ساختار رؤیای الهی که الهام بخش او بوده، این اثر حتی ذرهای هم فانتزی قلمداد نمیشود. بسیاری از متون رئالیسم جادویی را که از آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی میآیند میتوان برای خواننده فانتزی، فانتزی شمرد ولی اینها با قرائتی روشن نسبت به فوق طبیعت نوشته شدهاند. فوق طبیعتی که همراه و مقارن با طبیعت حیات دارد.
گام دوم برای تعریف فانتزی، دیدگاه تاریخی است. منتقدانی مانند برایان استبل فورد و آدام رابرتس چنین بحث میکنند که در میانه قرن هجدهم، فانتزی ماده خام هنر خود آگاه شد. پس اوجگیری هنر و ادبیات فانتزی در اواخر قرن هجدهم پاسخی است به جنبش روشن فکری، به اوجگیری معاصر ادبیات و هنر تقلیدی . نمیتوان تجلی هنری امری ناممکن را در اختیار داشت مگر آن که از محدودیتهای امور ممکن علمی تصور روشنی داشته باشیم. ولی ممکن است پاسخ زمان گذشته نسبت به امور خیالی را درست متوجه نشویم. اجرای به نسبت متأخری از نمایشی متعلق به اوایل قرن هفدهم، مکبث، از این حیث توجه را به خود جلب کرد که ثابت شده است هیچ و حتی ذرهای امور فوق طبیعی در نمایش نامه رخ نمیدهد. آیا این متن (و نیز متن حکایت زمستانی) زودباوری نویسنده و مخاطب را نشان میدهد؟ یا نویسندهای شکاک، مخاطب منطقی خود را دعوت میکند که شاهی را (جیمز ششم، شاه اسکاتلند و اولین شاه انگلستان را مورد تمسخر قرار دهد؟ شاهی که میگفتند در جادوگری و امور فوق طبیعی دست دارد؟ اگر مورد اخیر باشد، باید خودآگاه خیال را تا دو قرن پیش، عقب ببریم.
نگرش سوم به فانتزی به واسطه فرضیههای محققان فانتزی است که به این شاخه علاقه دارند. به رغم محبوبیت این زمینه، بیشتر محققان، نسبت به فانتزی اهمال ورزیدهاند و تنها معدودی متخصص برجسته در این زمینه وجود دارد. کاترین هیوم، فانتزی را به واسطه واکنشهای روان شناختی و زیباییشناسی هنری آن نسبت به هنر تقلیدی بررسی میکند. نظر وتان تودوروف در مورد فانتزی، این زمینه را تا حد یک تراشه بسیار باریک تقلیل میدهد. در این تراشه باریک، تنها متونی که حاوی «تردید» باشند خیالی قلمداد میشوند. مشهورترین اینها، چرخش پیچ گشتی (۱۸۹۸)، نوشته هنری جیمز است که در آن خواننده خود باید تصمیم بگیرد که فانتزی «واقعی» است یا نه، رزمری جکسن میپندارد که فانتزی «ادبیات امیال» است. اصطلاحی که توسط علاقه مندان به روانشناسی تخیل باب شد. جکسن بحث هم میکند که فانتزی، ذاتا رو به براندازی دارد و گزینههای دیگری به ازای آن و برای فرار از «دنیای واقعی» ارائه میدهد. از نظر کالین من لاو ، فانتزی شکلی از استعاره است و متونی که او انتخاب میکند از این جهت بسیار رنگارنگ و متنوع هستند.
کتاب تاریخچه ادبیات فانتزی فرض را بر این میگذارد که اگر به نقد ادبی و ارائه تعریفی از فانتزی علاقهمند هستید باید پیش رفته و آثار این نویسندگان را بخوانید. چهار متخصصی که از کتاب حاضر از فرضیههای آنها بهره میبرد عبارتند از مایکل مور کاک، که کتابش، جادوگری و عاشقانه جنون با انتخاب زبان نوشتاری خاص خود، جایگاه فانتزی را مشخص میکند؛ برایان اتبری، که کتاب فنون فانتزی او، با هستهای نامعلوم و هالهای حتی مبهم تر، فانتزی را تحت عنوان «دسته خواب دار» به خواننده میشناساند؛ جان کلوت، که دستور زبان فانتزی را در دانشنامه فانتزی خود با استفاده از چهار ضرب میسازد، اشتباه، رقت، آگهی، بهبود (گرچه به تازگی «بازگشت» را جایگزین «بهبود» کرده است، و دست آخر، فارا مندلسن، یکی از نویسندگان این کتاب که بلاغت فانتزی او، فانتزی را تعدادی دسته گرکی میبیند که به واسطه حالتی که خیال وارد متن میشوند مفهوم میگیرند. هر چهار منتقد، عقیده مشترکی دارند و فانتزی را به شکل محاورهای در حال بیان میبینند، چندان که نویسنده مینگارد. فانتزی رابطهای است که میان نویسنده متن و خواننده برقرار میشود. بسیاری از بهترین نقدهای ادبیات فانتزی را نویسندگان فانتزی نوشتهاند. چه از متنهای رسمی باشد (مقالههای سی. اس. لوییس، جی آر.آر. تالکین، م، جان هریسن و دایانا وین جونز معدودی از معروفترین نمونهها هستند و چه از صفحات داستانهاشان، بسیاری از آثار فانتزی پاسخ مستقیمی هستند در همین زمینه و ما نیز میکوشیم در این باره اندیشه کنیم.
دست آخر، آنهایی هستند که ناشران و بستههای پرفروش ترینها تحت عنوان فانتزی میفروشند. برای بسیاری، فانتزی را میتوان از جلد کتابش توصیف کرد. اژدها، یا جادوگر معمولا کلید محسوب میشود؛ ولی انسان بربر نیمه برهنه (زن یا مرد) که شمشیر کشیده هم همین نقش را برعهده دارد. وقتی آثار اصلی رووناای. موریل را در یکی از کاخهای صدام حسین یافتند این سبک هنری شهرت منفی پیدا کرد. گذشته از این، هنر فانتزی در آثار تصویری هنرمندی خیال اندیش به نام ویلیام بلیک نیز ریشه دارد، در آثار نقاشان گوتیک مثل هنری فیوزلی، و آنها که به انجمنهای اخوت پیش – رافائلی تعلق داشتند مانند ادوارد برنجونز. و بسیاری از طرح جلدها کمتر به واسطه نشانه قابل شناسایی هستند تا به واسطه نور و سایه و تاریکی و رنگ پرمایهای که هنرمند به میراث برده است. بیشتر کتاب فروشیها بخشی به نام «فانتزی و علمی تخیلی» دارند و آدم انتظار دارد همگی مثل هم باشند. ولی فانتزی به بیرون تراوش میکند و زیر عنوان «ادبیات» میرود، در بخش مستقلی به نام «هراس» و با اوج گرفتن داستانهای عاشقانه ماوراء الطبیعه، حتی تحت عنوان «عاشقانه» هم میگنجد. هریک از این زیر گونهها، بستههای تعیینکننده خود را نیز دارند.
فانتزی که اکنون به محبوبترین گونه خیالی تبدیل شده زمانی عموزاده ادبیات علمی تخیلی و هراس بود که فراموشش کرده بودند. جایی در میانه ۱۹۸۰، موازنه جابه جا شد و تقریبا دو سوم تمام کتابهایی که اکنون تحت عنوان «فانتزی و ادبیات علمی تخیلی» به فروش میرسند فانتزی هستند. (نگاه کنید به برآورد سالانه که در لوکاس چاپ شد.) در برآورد اخیری که در میان خوانندگان انجام شد، تقریبا هزار نفر که خود را هوادار ادبیات علمی تخیلی میخواندند، دو نفر از جوانترین گروهها بیشتر فانتزی خوانده بودند تا داستان علمی تخیلی. در همین اثناء توجهی سرسری به قفسههای هراس و رقمی که در لوکاس حوالی سال ۱۹۹۰ به چاپ رساند از بازاری خبر میداد که موقتا در حال افول باشد. در حالی که گرایش مذکور، ابتدای قرن معکوس شد، فانتزی هراس اغلب تحت عنوان «فانتزی» در طبقات کتابخانه جا میگیرد و نشانگر آن است که فانتزی، عنوانی است که بازار بهتری دارد.
کتاب تاریخچه ادبیات فانتزی در نظر دارد فاصله را پر کند. در حالی که بسیاری از مردم در باب تعریف فانتزی کنجکاوی کردهاند، و جان کلوت و جان گرفت و یاران آنها فانتزی را فهرست کردهاند، کتابی در مورد تاریخ کوتاه فانتزی وجود ندارد. کتاب حاضر، با بحثی پیرامون ظهور «فانتزی» به عنوان صورت ادبی در قرن هجدهم آغاز میشود، و با نگاهی به پشت سر و نمونههای پیشین آن: حماسه، عاشقانهها، قصههای پریان ادامه میدهد. سپس پیش رفته و پیشرفت سریع «شاخههای مختلف فانتزی را مورد بررسی قرار خواهد داد.
در حالی که فصل دوم و سوم به تأثیر عظیم (گرچه دیرهنگام) دو نویسنده اواسط قرن بیستم (تالکین و لوییس) میپردازد. ادامه کتاب تقریبا به صورت دهه به دهه پیش میرود، از ۱۹۵۰ تا اولین دهه قرن بیست و یکم، به گرایشهای غالب و نیز به گفت و گوهای در حاشیه اشاره میکند. با این همه در فصل دهم مکثی خواهیم کرد که به تأثیر سه نویسنده دیگر بپردازیم: رولینگ، پولمن و پرچت که همان اندازه در دهه پس از سال ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ تأثیر به سزایی گذاشتند که تالکین و لوییس در دهه پس از ۱۹۵۰ و در خلال ۱۹۷۰. گرچه به بحث پیرامون برخی آثار غیرانگلیسی میپردازیم تأکید بر فانتزی انگلیسی است. متوجه هستیم که چنین کاری این احساس عجیب را رقم میزند که فانتزی انگلیسی بر دنیا سلطه دارد ولی چنین امری صرفأ ممکن است از حیث عددی صحت داشته باشد.
بنابر دلایل متعدد فرهنگی و اقتصادی، تعداد معدودی از فانتزیهای ترجمه شده وارد بازار انگلستان و آمریکا میشود، در حالی که نه فقط تعداد قابل ملاحظهای از انگلیسی ترجمه میشوند بلکه حداقل در اروپا، شمار گستردهای از هواداران فانتزی آثاری که به زبان انگلیسی تهیه میشوند میخوانند. این که گذشته از اینها، آثاری وارد بازار انگلستان و آمریکا میشوند، چه نوشتهای.تی.ای. که باشند، چه هافمن، خوزه لویی بورخس، ایزابل آلنده، استرید لینگرن یا میشائل انده مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
هدف کتاب حاضر، گرفتن رد بحث پیرامون نویسندگان فانتزی است. نویسندگانی که در حال پیشبرد و گسترش این گونه هستند. کتاب حاضر اشارات بسیار اندکی به منتقدان دارد ولی فهرست بسیار بلندی برای خواندن در اختیار خوانندگان قرار خواهد داد.
کتاب تاریخچه ادبیات فانتزی
نویسندگان: فارا مندلسون – ادوارد جیمز
مترجم: سمیه گنجی
انتشارات پریان
۴۰۸ صفحه