نقش تلگراف و تلگرافخانه در بیداری ایرانیان و ایجاد تحول فکری و حتی جنبش مشروطه

ما اغلب تصور میکنیم که تنها از زمانی که شیوههای ارتباط مدرن مانند اینترنت فراگیر شدند، اینترنت محل و ابزار و بهانهای برای بیان انتقادها و نارضایتیها شد. در صورتی که اگر نگاهی ژرف به تاریخ کشورمان داشته باشیم، میبینیم که تلگراف و تلگرافخانه در زمان خود نقشی زیادی در تحول ایران و حتی مشروطیت بازی کردهاند.
حقیقت این است که هر شیوه و ابزاری که ارتباط انسانها را با هم تسهیل کند، میتواند موجب دگرگونی و تغییر شود و گریزی از این نیست.
فناوری علیرغم اینکه همیشه و همه جا در کشورمان با مخالفتهای وسیع روبرو شده، جای خودش را باز کرده. گرچه ما همیشه خام و نپخته پذیرای فناوری شدهایم، اما حتی همین شکل هم در ایجاد آگاهی و کم شدن فاصله ما با شهروندان جهانی مؤثر بوده است.
به تقویم تاریخ که نگاه کنیم که میبینیم که امروز مناسبت جالبی دارد:
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
در چنین روزی در سال 1285 هجری، مردم در اعتراض به ظلالسلطان، والی اصفهان، در تلگرافخانهٔ این شهر تحصن کردند.
بله! تلگراف که این روزها تقریبا کاملا منقرض شده، گاهی در سطح جهان همین کارکرد اینترنت را داشت. الان مردم در قالب هشتگ و پتیشن و نوشتن پست در وبلاگها و شبکههای اجتماعی، نظر مستقل خود را ابراز میکنند و زمانی در ابعادی دیگر در طریق تلگراف نارضایتی خود را جلوه میدادند.
و جالب است که همان طور که این روزها دولتها در همه کشورها از خود اینترنت به صورت بسیار هوشمند و در قالب برجسته کردن خبرهای بیاهمیت و نشر مطالب سرگرمکننده برای تحمیق و رخوت استفاده میکنند، در آن زمان هم فرمانهای سرکوب از طریق سیمهای تلگراف ارسال میشد، چه برای سرکوب مشروطه و چه برای سرکوب شورشهای هندیان.
ارتباط همیشه چیزی حساس در تاریخ بشریت بوده است و هر چقدر مدرنتر و بیدرنگتر و همگانیتر شود، اهمیت بیشتری مییابد.
در اینجا توجه شما را به یک مقاله عالی از دکتر سیروس برادران شکوهی، عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه تبریز جلب میکنم:
هیچ حادثهٔ تاریخی بدون مقدّمه و زمینه به وقوع نمیپیوندد، بلکه هر واقعهای بر بنیاد پدیدههای گوناگون، شکل میگیرد؛ بیداری ایرانیان و نهضت مشروطهٔ ایران هم از این قاعدهٔ کلّی مستثنی نبوده است.
از جملهٔ عوامل و پدیدههایی که زمینهساز آگاهی و نهضت گردید، علاوه بر وقوع جنگهای ایران و روسیه و شکست دولت ایران در این جنگها و تأثیر مؤسسات تمدنی جدید از قبیل مطبوعات، مدارس، معاشرت و مؤانست با اروپاییها و…یکی هم نقش سیم و خطوط تلگرافی بوده است، موردی که در قیاس با سایر پدیدهها کمتر مورد توجه محققان و دست اندرکاران تاریخ معاصر قرار گرفته است.
در مقالهٔ حاضر سعی شده است ضمن روشن ساختن عوامل بیداری ایرانیان با استفاده از منابع دست اول و نظر مردان بزرگ سیاسی و اجتماعی، نظری افکنده شود به تاریخچهٔ تاسیس خط تلگراف و تأثیر آن در ایجاد امنیت و آرامش ایران دورهء قاجار و مطالعهٔ سیر آن در خلال گفتهها و روزنامههای خارجی و داخلی تاریخ معاصر ایران.
در بخشی از مقاله ضمن اشاره به کرونولوژی تأسیس تلگرافخانه و معرّفی اولین شهرهایی که دارای خطوط تلگرافی شدهاند چون تهران و تبریز و تأثیر آن در دورهٔ مشروطیت، نویسندهٔ مقاله ضمن تأکید بر حوادث مشروطه در تبریز و انعکاس سر خط بعضی از تلگرافها در آن هنگامه، موضوع را با نشان دادن آخرین پاسخ تبریزیها به دربار به پایان میبرد.
آخرین تلگرافی که حاکی از رساندن پیامهای تلگرافی به تبریز جهت صدور دستور تلگرافی برای مهاجمان و سر دستهٔ قوای دولتی به منظور برداشت محاصرهٔ تبریز و اجازهٔ ورود آزوقه به شهر و پاسخ تبریزیان که:
«… دریغا از این تلگرافات چه سود توانست بود الان خبر بدبختی غیر متوقع رسید. مذلت بر سر مملکت بیخته شد…خبر تلگرافی رسید که قشون روس از سرحد گذشت…»
…بیداری ایرانیان پیامد انقلاب بورژوازی غرب بود که آن خود پیامد انقلاب صنعتی در اروپاست. در ایران این دگرگونی در کتب و نوشتههای وقایع نگاران و کتابهای توصیفی حداقل از یک صد سال پیش به عنوان تجدد، اصلاح طلبی، علم و دانش، تمدن غرب و…مطرح شده، همهٔ حرکتهای مترقیانهٔ ایرانیان را نتیجه آگاهی و نفوذ این عوامل دانستهاند و بیداری از خواب قرون وسطایی را جز پذیرش و هماهنگی با آن ندیدهاند و چنان شیفته و مفتون «تمدن جدید» شدهاند که هیچ در صدد چند و چون آن برنیامده و به بررسی و تحلیل جنبههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و…آن نپرداختهاند. هدف یکی بود و آن استقبال و خوشامدگویی به پیکی بود که از غرب فرا میرسید، بیهیچ تصوری از انگیزهٔ سیاسی و بهرهکشی چنین پیکی!
بزرگان تنها نوید میدادند. سید جمال الدین، نداگر بیداری ملل اسلامی ندا میداد که: «سیل تجدّد و اصلاح با کمال سرعت به طرف مشرق جاری میباشد» میرزا ملکم خان نویسنده و ناشر روزنامهٔ «قانون» اخذ و اجرای قانون غرب را اعلام میکرد. سید حسن تقی زاده از کوشندگان صدر مشروطهٔ ایران معتقد به: «اخذ بدون تصرف تمدن فرنگی» بود!
«سیل تجدّد» از نیمهٔ دوم سدهٔ نوزدهم از ولایات جنوب و شمال بخصوص آذربایجان جریان یافته باعث رویش نهال آگاهی و آزادی ایرانیان شده است. اما این امر نیز پوشیده نیست که در بیداری ایرانیان از جملهٔ عوامل متعدد سیم تلگراف و شعبههای تلگرافخانه نیز نقشی ایفا کرده است.
نوشتهاند:
«هرگاه این سیم برقی نبود، ملت ایران نیز مثل سابق در همان خواب خوش شرقی تا امروز آرمیده بود و در حال سستی و خمودگی، آرام و بدون سر و صدا امرار حیات نموده رو به زوال میرفت و با اینکه مانند سایر ممالک شرقی از قبیل ممالک پادشاهی و خانی صدای شیپور سپاهیان امپراطور مسکو که از میان گوش آنها به صدا در میآمد آنها را از خواب خوش شرقی بیدار مینمود، و دیگر چه سود، در این هنگام میبایست ملل اروپا هم دعوت شده در تشریفات تشییع جنازه شرکت کنند. اما سیم تلگراف ایران را به دول اروپایی مربوط ساخت و ملّت ایران را یکی از اعضای ملل عالم قرار داد و سبب شد که اروپا نسبت به این مملکت دور افتاده که تا آن زمان خیلی کم از آن شنیده میشد بسیار چیزها بداند و بشنود»
قبل از ایجاد سیم تلگراف، اطلاع از ایران تنها به این منحصر میشد که: «ملت فعلی ایران اخلاف از کار افتاده و فاسد شدهٔ ملت سلحشور ادوار درخشان و با عظمت کوروش و داریوش میباشند» اما بعد از ایجاد سیم «با آن سرشت عالی که ملت ایران داراست به کسب آنها اقدام و به مرور شروع به تقلید از آنها کردند»
در تأثیر ایجاد سیم تلگراف و شناسایی ایران در غرب همین بس که ادعا شده: «در حقیقت از سال 1281 ق/1864 م است که مملکت و ملت ایران در اروپا معروف شده و در صحنهٔ حیات بین المللی مانند یک شخص معین شناخته شده است»
از نظر داخلی نیز دستیابی و گذر از آن همه موانع طبیعی و سرزمینهای کوهستانی و سواحل جنگلی و بلند شدن صدای دلنشین آژیر قطارها و…ممکن نبود جز به برکت ایجاد و تاسیس تلگرافخانه؛ از طرفی مملکت سخت به اداره و اجرای قوانین و دستورهای مرکز نیازمند بود و این امور با آن تشکیلات سنّتی کشور در نیمهٔ دوم قرن نوزدهم غیر ممکن مینمود. دیگر استفاده از کبوتر نامهبر، نامه رسان دیر رس، چاروادارهای مکاری عهد قدیم سپری شده بود و تمشیت امور با این وسایل قرون وسطایی حل و فضل نمیگردید. این تلگراف بود که در اندک زمانی مرکز حکمرانی را قادر میساخت که احکام و اوامر خود رابه دور تا دور کشور خبر دهد و امنیت مالی و نظامی و تجاری و…را برقرار ساخته، و در جریان رویدادها قرار گیرد.
دوش به دوش فعالیت شرکت «تلگرافات» اهمیت آن نمایان میشد و تلگرافخانه انگارهای از اماکن مقدس و هالهای از بهت و تعجب در ذهن و افکار مردم به وجود میآورد. مردمی که همیشه در «خواب خوش شرقی» و در رویای افسانههایی چون «هزار و یک شب» و «جام جم» و «قالیچه سلیمان» و…به سر بردهاند اکنون به چشم خود میدیدند که پاسخ سفارشات خود را نه در چندین ماه و روز که در عرض ساعاتی دریافت میدارند!
بخصوص در ایلات و عشایر مأموران انگلیسی تلگرافخانه با اطلاع مختصری که از طبابت داشتند به معالجهٔ ناخوشها و به دادن دواهای مجانی نیز اقدام میکردند این بود که تلگرافخانه به منزلهٔ اماکن متبرکه مورد توجه قرار گرفتند! اگر در گذشته اصطبل دربار و خانها و…پناهگاه مظلومان و ستمکشان بود به قول لرد کرزن : «اغلب اوقات اشخاص مظلوم و آنهایی که در تحت فشار و تعدی منتقدین واقع میشدند فرار کرده به تلگرافخانهٔ انگلیس پناهنده میشدند و از تجاوزات مصون بودند. حال تلگرافخانههای انگلیس حکم یک بست ایمنی را پیدا کردهاند. صاحب منصبان عالی درجهٔ تلگرافخانهها در شهرهای بزرگ حکم مشیر و مشار، را پیدا نمودهاند که حکام و شاهزادگان محل، آنها را طرف شور و مشورت قرار میدهند»
و به قول مؤلف تاریخ ایران:
«…عوام خیال کردند که سیمهای تلگراف در پای سریر شاه در قصر سلطنتی خاتمه مییابد»
تاسیس سیمهای تلگرافی به نظر عدهای بازتاب فشار احتیاجات زندگی و یا پیشرفت علم و دانش جدید در ایران به قول محمود محمود به نقل از لرد کرزن: «کشیدن مملکت ایران در دایرهٔ رشتههای تلگرافی و ایجاد این اختراع حیرتانگیز هیچ دلیلی نداشت جز اینکه وضعیت جغرافیایی مملکت ایران طوری بود که آن را به سعادت داشتن چنین مؤسسهٔ سودمندی نایل گردانید. هر گاه قلمرو شهریار ایران در سر راه مملکت وسیع هندوستان واقع نشده بود که دولت انگلیس بدان محتاج باشد این مملکت میبایست سالهای متمادی در انتظار داشتن سیم تلگرافی بماند»
علیرغم ذهنیات لردان انگلیسی این نیاز متقابل ملل و قانونمندی شرایط زندگی اجتماعی انسانهاست که به توسط هم نیازهای خویشتن را برطرف و شرایط سهل و پیشرفتهٔ حیات را ممکن مسازند. اگر موضع جغرافیایی ایران، نیاز انگلستان را در دسترسی سریع به هند جهت آگاهی از شورشهای مردم به پا خاستهٔ هند مانند شورش بزرگ 1276 ق/1859 م برطرف میسازد! طبیعتا این حق را نیز خواهد داشت که از مزایای: «وضعیت جغرافیایی» مملکت خود در رفع نیازمندی مخابراتی داخل و خارج کشورش بهرهمند گردد و اگر زمامداران آن روز کشور، مردان آگاه و دستکار و دلسوز و آشنا به مسایل و سیاست بین المللی بودند از این «وضعیت استثنایی مملکت» بیش از پیش بهره میبردند. افسوس که یک عده سر جنبانان بریده از ملت و وابسته به بیگانه آنچه مورد نظر دول استعمارگر بود چشم بسته میپذیرفتند و رفتارشان جز این نبود که به قول حاج میرزا آقاسی: «ما از آب شور چه میخواهیم»! و چنین سادهلوحانه به مصالح عالیّهٔ ملت و وطن پشت پا میزدند.
کرنولوژی تاریخی تاسیس تلگرافخانهها و سیمهای مربوط از دیدگاه وقایع نویسان عهده ناصری به اعتبار اهمیّت و ضرورت و موقعیت محل به شرح ذیل است:
1-1274 ق/1857 م* ، نمونه تلگراف از عمارت سلطنتی شهر تهران به باغ لالهزار.
2-1275 ق/1858 م، ایجاد و امتداد تلگراف از دار الخلافهٔ قاهره الی عمارت سلطانیه و از آنجا تا تبریز به مباشرت نواب اعتضاد السلطنه.13
3-1277 ق/1860 م، از شهر دار الخلافه (تهران) به شمیران.
4-1279 ق/1862 م، از دار الخلافه تا گیلان.
5-1280 ق/1863 م، از سرحد ارس تا بندر بوشهر و…
تبریز از جهت موقعیت سوق الجیشی و ولیعهد نشینی و قرار گرفتن در سر راه بازرگانی ممالک خارجی بخصوص با شهرهای باکو، تفلیس، استانبول، برلین و…بعد از دار الخلافهٔ تهران، دومین شهری است که در 1275 ق دارای تلگرافخانه میشود.
تلگرافخانه در دورهٔ مشروطیت
بعد از مشروطه، تلگرافخانه مفهوم خاص سیاسی پیدا میکند. این زمان است که سیمهای آن نه در پای سریر تخت شاهی، بل در پای مجلس شورای ملی و نمایندگان مردم شهرها خاتمه مییابد. تلگرافخانه محل تجمع و تحصن و امیدگاه مردم مبارز میگردد. نقشی که تلگراف و تلگرافخانه در نهضت مشروطه به عهده میگیرد دست کم از انجمنهای «حقیقت»و «ایالتی و ولایتی»نیست.
«تاریخ مشروطهٔ ایران»، «بلوای تبریز» به قلم حاج محمد باقر ویجویهای، روزنامهها، اعلامیهها، انتباه نامهها و…پر از گفتگو در بارهٔ تلگرافخانه، تجمع مبارزان و رهبری نهضت بخصوص اعضای انجمن ایالتی و ولایتی و مذاکرات آنها با تهران، ارسال تلگرافها به شهرهایی چون اسلامبول، نجف اشرف، بلاد «محترمهٔ فرنگی» و…است.
دقیقا در 181 شمارهٔ موجود روزنامهٔ «انجمن» ارگان انجمن ایالتی و ولایتی تبریز، شاهد دویست و اندی تلگراف رد و بدل شده بین تبریز و سایر نقاط داخلی و خارجی هستیم. حضرت استادی زنده یاد دکتر محمد اسماعیل رضوانی بحق نوشتهاند که:
«بهترین مطالب انجمن، تلگرافهایی است طولانی و مفصل که بین وکلای آذربایجان در تهران و نمایندگان انجمن تبریز مبادله میشده است»
تلگرافخانهٔ تبریز
در نهضت مشروطه، اغلب شهرهای خرد و بزرگ ایران را زیر پوشش خبری خود داشت. علاوه بر داخل با شهرهایی چون اسلامبول، لندن، کلکته، بمبئی، نجف، باکو، تفلیس، پطروگراد، برلین و…نیز رابطهٔ تلگرافی داشت. سالهای سال حداقل از نهضت مشروطه تا واقعهٔ شوم عاشورای 1330 ه ق.غم و شادی و رویدادها و تاریخ مقاومت تبریزیها در سیم تلگراف بازتاب مییافت. چه روزها و هفتهها و ماهها که در پای سیم تلگراف و تلگرافخانه به سر نبردند. چه هیجانها و تأثراتی که از تبادل تلگرافها دست نداد؟ کاش ممکن بود که از تلگرافهای مبادله شده تقسیم بندی صورت میگرفت. کار به جایی کشید که مردم حتی به سیمهای تلگراف دلسوزی نشان میدادند! و از عدم توجّه همایونی که پی و نی استخوانهایش از سیم و تیرهای تلگراف نیز منجمدتر بود شکوه سر میدادند!
شاعری در قطعه شعری تحت عنوان:
تیلغراف سیم لری یور ولدی* ملّت قانی هیجانه گلدی
خواستار نابودی استبداد و توجه شاه به خواستههای مردم گردید و هشدار داد که نهضت حتی در نوزادان شیر خواره نیز اثر گذاشته و نوباوگان با دل خونین، پرچم سرخ انقلاب به دوش بر تمامی قوانین سنتی پوسیدهٔ استبدادی خط بطلان میکشند و آمادهٔ قربانی و جانبازی در راه وطناند.
تلگرافخانهٔ تبریز مرکز ثقلی بود که اخبار و وقایع و رویدادها را از اقضی و اکناف کشور به سایر شهرها میرساند و رهنمودها و مشورتهای ضروری را ممکن میساخت. هر تلگرافی حامل خبری بود. شهری چشم یاری از مبارزان داشت. شهری دست یاری دراز میکرد. انجمنی نوید پیروزی میداد. کمیتهای از حمله و هجوم و کشت و کشتار مرتجعان و مستبدان ناله داشت. سازمانی خبر میداد که صدای مشروطه طلبان بر ضد مظالم درباریان بلند است. شهری حرکت قسمت بزرگی از قشون موحودی را جهت فتح تهران مخابره میکرد. شهرکی از هیجان مشروطه طلبان، حرکات مخالفانه، تعطیلی بازار و دکانها حتّی خبازخانهها آگاهی میداد. شهری دیگر از نظم شهر و اطراف و ضرب شست مجاهدان و فدائیان ملت سخن میگفت. در تلگرافی هیأت رئیسه مجلس افتتاح نخستین جلسهٔ شورای ملّی را خبر میداد و حرکت سریع نمایندگان شهرستانها را تقاضا میکرد و در پیام دیگری خبر تأسفانگیز خرابی و به توپ بستن مجلس و پراکندگی نمایندگان و شهادت مبارزان را و…
از چنین آگاهیها بود که مدافعان تبریز اندیشمندانه موضع میگرفتند و دست رد بر سینهٔ دول استعمارگر روس و انگلیس و دست نشاندگان مزدور داخلیشان میزدند.
ورود قوای روسیّه به تبریز
با ورود قوای روسیه به کشور و پیشروی آنها به سوی آذربیجان مصالح وطن و نهضت و انقلابیون ایجاب میکرد که مبارزان و ملّیون در مواجهه با وضع ناگوار تازه، موضع تازهای اتخاذ کنند، لذا به اقدامات جدیدی از جمله به ارسال تلگرافها به شاه و سردمداران تهران مبادرت ورزیدند و در تلگرافی درخواست صدور دستورهایی در جهت باز شدن راه خواربار و ممانعت از ورود سپاهیان متجاوز روس به خاک ایران شدند…
دریغا از این تلگرافها چه سود توانست بود؟
در همان هنگام که سیم تهران این پیامها را میرسانید سیم جلفا نیز پیغام دیگری میآورد: «سپاهیان روس از پل گذشتند»
وطن دوستان و عدالتخواهان تبریز این پیام را به تهران فرستادند:
«الان خبر بدبختی غیر متوقع و خاک مذّلت به سر مملکت بیخته شد…مغرضین ملک و ملّت به سلامت باشند تمام الحاحات برای این بود که بلا نازل نگردد. الان خبر تلگرافی رسید که قشون روس از سرحد گذشت. تا حال سیصد و پنجاه نفر گذشته و مشغول لشکر کشیاند…»