فیلم آمیلیا – خلاصه داستان، نقد و تحلیل – Amelia 2009

کارگردان: میرا نائیر. بازیگران: هیلاری سوانک (آمیلیا ارهارت)، ریچاردگر (جورج پوتنام)، اوان مک گرگور (جیں ویدال)، ویلیام کادی (گور ویدال)، ۱۰۳ دقیقه.
امیلیا فیلمی است درباره آمیلیا ارهارت (۱۹۳۷-۱۸۹۷)، اولین زنی که در سال ۱۹۳۲ تک و تنها با هواپیمای خود ار روی اقیانوس اطلس عبور کرد و نهایتا در سال ۱۹۳۷ به هنگام پرواز رکوردشکنانهی خود بر فراز اقیانوس آرام سقوط کرد و کشته شد.
میرا نائیر، فیلمساز سرشناس هندی تبار، که با ساختن فیلمهایی مثل عروسی مانسون و ونیتى فیر تبحر و استادی خود را در به تصویر کشیدن چهرههای قدرتمند زنانه نشان داده، در فیلم خود، آمیلیا نتوانسته به موفقیت مشابهی دست یابد. انتظار چنین بود که یک فیلمساز قدرتمند در حد و اندازه میرا نائیر بتواند فیلم محکمی درباره یک کاراکتر قدرتمند فمنیست در حد و اندازه امیلیا ارهارت بسازد. اما فیلم امیلیا پاسخگوی این توقع نیست. احتمالا مهمترین چالش فیلمساز در آمیلیا ساختن یک فیلم قهرمانی دربارهی قهرمانی بوده که پایان زندگیاش قرین مرگ و خورده شدن توسط کوسههای اقیانوس آرام شده. ساختن یک فیلم قهرمانی از روی زندگی کاراکتری که به این سرنوشت دچار شده، حقیقتا کار دشواری است، چالشهایی از این دست قابلیت برطرف شدن داشت اگر فیلمنامه نویسان اندکی هوشمندانهتر عمل میکردند، اما این اتفاق رخ نداده، و ما در عوض فیلمی را شاهدیم که چیزی بیشتر از یک روایت پردازی قراردادی از یک زن جوان آمریکایی جسور که اعمال شجاعانهای انجام داد و به شهرت رسید، نیست.
میرا نائیر فیلم خود را با زیباییهای بصری، با نماهای زیبا از ابرها و آسمان، بزک کرده تا شاید از این طریق رنگ و بوی کلیشههای فیلماش را کم اثرتر کند.
آمیلیا ارهارت (هیلاری سوانک) یک دختر روستایی با آرزوهای بزرگ بود که با ناشری به اسم جورج پوتنام (ریچاردگر ) ازدواج کرد. آمیلیا خیلی زود به خلبانی هواپیما علاقمند شد و در سال ۱۹۲۸ توانست، به عنوان یک زن، عضو خدمهی هواپیمایی باشد که موفق شد از روی اقیانوس اطلس پرواز کند. آمیلیا از این پس تصمیم گرفت که به طور انفرادی رکوردهای پرواز را بشکند و تک و تنها کرهی زمین را با هواپیمای خود دور بزند. آمیلیا در زندگی خصوصیاش هم ماجراجو بود. او با هوانورد متأهلی به اسم جین ویدال (اوان مک گرگور) آشنا شد و روابطی با وی برقرار کرد. آمیلیا عاقبت در سال ۱۹۳۷ بر اثر سقوط هواپیمایش در اقیانوس آرام کشته شد .
فیلم دربردارنده صحنههایی از فیلمهای آرشیوی مستند دربارهی آمیلیا است و باید گفت که شباهت ظاهری سوانگ به آمیلیا بسیار زیاد است؛ هر چند که سوانک نتوانسته عین همان قاطعیتی را که از چهرهی آمیلیای واقعی در فیلمهای خبری پیداست، بازآفرینی کند. نکته جالب دیگر فیلم، موفقیت فیلمساز در بازآفرینی فضای سالهای دهه بیست و دهه سی قرن بیستم است. نائیر و فیلمنامه نویساناش موفق شدهاند نوع تکلم و گویشی را که مردمان این دوران از آن استفاده میکردند، باز آفرینی کنند و علاوه بر این باید به حس پروازی اشاره کرد که از پرواز با هواپیماهای آن دوران ناشی میشد و نائیر به زیبایی توانسته این حس پرواز از دست رفته و همین طور تنشهای پروازهای امیلیا را در فیلم خود خلق و به تماشاگران فیلماش منتقل کند.
به این ترتیب باید گفت فیلم زمانی در اوج است که دوربین در بالای ابرهاست. متأسفانه فیلم هرگاه به روی زمین و به زندگی شخصی امیلیا میپردازد، ضعفها و کمبودهایش به چشم میآید. بعضی وقتها فیلمساز فراموش میکند که اگر امیلیا ارهارت ادم برجستهای بود به خاطر پروازهای شجاعانهاش بود و نه به خاطر روابط آنچنانیاش با این و آن و در پایان بد نیست به این موضوع اشاره کنم که جین ویدال، که در فیلم نقشاش را اوان ک ی میکند، پدر گور ویدال، رماننویس مشهور قرن بیستم است.