فیلم مرد سال ، داستان کلی، نقد و بررسی – Man of the Year 2006

مرد سال، فیلم بری لوینسون کارگردان ۷۴ سالهی بالتیموری، با استقبال سردی از جانب منتقدان سینمایی مواجه شده بود. مرد سال از حیث موضوع و مضمون به شاهکار فراموش نشدنی لوینسون، سگ را بجنبان (۱۹۹۷)، شباهت دارد. اما این شباهت فقط ظاهری است زیرا در مرد سال هیچ نشانی از آن طنز انتقادی نافذ و گزندهی سگ را بجنبان دیده نمیشود.
طنز سگ را بجنبان، طنزی تفکر برانگیز با ماهیتی پیچیده و چند لایه بود. لوینسون در این فیلم ارزشمند خنده را تنها وسیلهای انگاشته بود برای نیل به هدفی برتر و آگاه کردن انسان به عمق رذالتهای سیاسی. طنز لوینسون گرچه در ظاهر میخنداند، اما در پس این خندهها واقعیتی تلخ و وحشتناک وجود داشت که در عمق وجود خود، خنده را میخشکاند و مخاطب را به تفکر وامی داشت. طنز لوینسون «زاده غریزهی اعتراض» بود؛ «اعتراضی که به هنر تبدیل شده بود»، (به قول الکساندر پوپ) اما فیلم مرد سال لوینسون (مرد سال) مبهم، متزلزل، ملایم و محافظه کار است. فیلم در آغاز انتظارات و توقعاتی را در تماشاگر به وجود میآورد اما هرگز موفق به برآورده ساختن آنها نمیشود. به قول مایک لاسال: « مرد سال نه یک طنز گزندهی نیش دار است و نه یک اثر کاپرایی خوش بینانه »
رابین ویلیامز در فیلم مرد سال در قالب تام دابز ظاهر میشود. دابز مجری یک شوی کمدی تلویزیونی است. شخصیت دابز آشکارا برگرفته از شخصیت جان استیوارت (مجری یک برنامهی سیاسی کمدی در تلویزیون آمریکا است. دابز از دست روده درازیهای دو کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا خسته شده است. از نظر او هر دوی این کاندیداها کاملا شبیه به هم هستند و هیچ حرفی هم برای گفتن ندارند. طرفداران پرشمار دابز از وی میخواهند که محض شوخی و تفریح هم که شده: در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. دابز نهایتا این پیشنهاد را میپذیرد و با انتخاب جک منکن (کریستوفر: واکن) به عنوان مدیر ستاد انتخاباتیاش به عنوان کاندیدای سوم در انتخابات ریاست جمهوری شرکت میکند.
اسم دابز در برگههای رأی سیزده ایالت آمریکا ذکر شده. شرایط به نحوی است که اگر دابز در این ۱۳ ایالت پیروز شود از آرای الکترال لازم برای پیروزی در انتخابات برخوردار خواهد شد و به عنوان رئیس جمهور آمریکا به کاخ سفید راه خواهد یافت. در همین حال با التنور گرین (لورا لینی) آشنا میشویم. التنور کارمند شرکتی است که تجهیزات رأیگیری کامپیوتری را فراهم کرده است. این شرکت طی قراردادی با دولت آمریکا وظیفه تهیه برنامه نرمافزاری و دیگر تجهیزات لازم برای شمارش آرای مردم را به عهده گرفته است.
الئنور پی برده که در برنامهی کامپیوتری شرکت نقص کوچکی وجود دارد که ممکن است در حین عمل دردسرهای بزرگی به بار آورد. او مدیران شرکت را در جریان میگذارد اما آنها هیچ توجهی نشان نمیدهند. به این ترتیب انتخابات آغاز میشود – دابز سخنرانیها و مصاحبههای انتخاباتی فراوانی ایراد میکند و به شیوهی طنزآمیز خود به همهی پرسشها پاسخ میدهد. عاقبت همان ایراد کامپیوتری سبب میشود که دابز به عنوان رئیس جمهور آمریکا در انتخابات پیروز شود…
طرح داستانی مرد سال یک نقطه ضعف اساسی دارد: دابز به سبب یک اشتباه کامپیوتری رئیس جمهور میشود و نه به واسطهی آرای مردم. این باعث شده که از بار انتقادی، کمیک و فانتزی فیلم به شدت کاسته شود. البته به رغم این ایراد کلی، داستان فیلم بالقوه جذاب است. راه یافتن یک کمدین تلویزیونی به کاخ سفید به هر حال موضوعی است که در نوع خودش جذاب و گیراست.
لوینسون از این طریق خواسته است به تماشاگران بگوید که ما در دورهای زندگی میکنیم که مشتی دلقک به عنوان سیاستمدار و رئیس جمهور بر سرنوشت مردم حاکم شدهاند. انتقادات لوینسون البته ریشه در واقعیت دارند اما او این بار به شکلی بسیار محتاطانه و ملایم این انتقادات را مطرح میکند. یکی از ضعفهای فیلم، نقطه نظرهای سیاسی دابز است که در واقع همان حرفهایی است که سیاستمداران لیبرال به شکلی مستمر و تکراری مطرح کردهاند. لوینسون نتوانسته نقط نظرهای واقعا تازه و بکری برای کاراکتر تام دابز خلق کند.
بازی رابین ویلیامز در مرد سال، پذیرفتنی و قانع کننده است. اصولا لوینسون معروف است به گرفتن بازیهای خوب از بازیگران فیلمهایش. ویلیامز کاراکتری را بازی کرده که خنده دار است اما سطحی و مبتذل نیست. مرد سال چند صحنهی جالب دارد که حداقل باعث خندهی من شد. مثلا نحوه پاسخگویی دابز در خصوص شایعهی رابطهی او با یک زن («من با این خانم رابطهای نداشتم اما دلم میخواست که با او رابطه داشته باشم اما نشد! ») و یا قضیه استعمال مواد مخدر توسط او …
مرد سال قطعا در حد و اندازه شاهکار قبلی بری لوینسون نیست اما تصور میکنم تماشاگران از این فانتزی باالنسبه جالب در مورد کاندیدایی که رویکردی کمیک به همه چیز دارد و عاقبت هم به کاخ سفید راه مییابد، خوششان بیاید.