بهترین فیلمهای یونانی – فهرست 5 فیلم خوب یونانی که حتما باید ببینید

1- فیلم بازیگران سیار – The Travelling Players
سال تولید : ۱۹۷۵
کشور تولیدکننده : یونان
کارگردان : تئو آنگلوپولوس.
هنرپیشگان : اوا کوتامانیدو، آلیکی گئورگولیس، استاتوس پاچیس، ماریس واسیلیو و پتروس زارکادیس.
نوع فیلم : رنگی، ۲۳۰ دقیقه.
آیگینانِ یونان، سال 1952. گروهی از بازیگران سیار به ایستگاه قطار میرسند. آنان قبلتر در 1939به این شهر که حالا برای انتخابات آماده میشود، سفر کردهاند. آن روزها، مدیر گروه (پاچیس)، بازیگر / کارگردانی بود که با اعلام آغاز جنگ به ارتش میپیوندد. بازیگر دیگری – که با همسر مدیر (گئورگولیس) ارتباط دارد و تنها فاشیست گروه است – او را به خیانت متهم میکند. وقتی مدیر را مقابل جوخه آتش قرار میدهند، رقیبش جای او را میگیرد. پسر مدیر، «اورستس» (زارکادیس) هم جزو ارتش یونان است؛ پس از اشتغال یونان توسط نازیها، او به پارتیزانها میپیوندد و پس از سلطه انگلیسیها هم با آنان میماند. دختر مدیر، «الکترا» (کوتامانیدو)، همراه گروه میماند و اورستس را به بازی در نمایش «گولفو، دختر چوپان» دعوت میکند، در حالی که شهر در اشغال انگلیسیهاست؛ «اورستس» با کشتن مادرش و فاسق او، انتقام مرگ پدرش را میگیرد و به کوهستان فرار میکند ولی بالاخره به دست نیروهای انگلیسی اسیر میشود و او را به زندانی در یک جزیره میبرند؛ سپس اعدامش میکنند و جسدش را برای تدفین به خاک یونان باز میگردانند. فعالیتهای گروه برای مدتی تعطیل میشود؛ دو جوان دیگر گروه به پارتیزانها پیوستهاند، و خواهر «الکترا» با یک افسر آمریکائی ازدواج میکند؛ ولی با بازگشت یکی از دو جوان از زندان جزیره (دومی هم باز میگردد، ولی به دلیل ابتلا به نوعی جنون نمیتواند به گروه ملحق شود)، «الکترا» تصمیم میگیرد که دوباره گروه را به راه بیندازد. برادرزادهاش جای «اورستس» را میگیرد، و اولین تجربهاش، بازی در نقش «تاسو» – عاشق «گولفو» – است.
فیلمی که آنگلوپولوس را به جهانیان شناساند و ویترینی برای مشخصات عمومی آثارش به شمار میآید: از لحاظ مضمون، ترکیب درامهای شخصی با تاریخ سیاسی یونان با استفاده از تمثیلها، اسطورهها و با عنایت خاصی به دنیای تآتر. در اینجا تغییر و تحولات درونی یک گروه بازیگر و موازات دگرگونیهای قدرت و حکومت دنبال میشود از لحاظ سبک، کاربرد نماهای دور، نما – صحنههای طولانی و سنگین، اهمین بخشیدن به پس زمینه را میرساند. این پس زمینه، اینجا طبیعت است؛ زمستان یونان که استعارهای برای اشغال کشور و سلطه فاشیسم به شمار میآید. بازیگران سیار در طول قریب به چهار ساعت، ساختار پیچیدهای مبتنی بر رجعت به گذشته دارد و پُر از نشانههای یک سنت فرهنگی و سیاسی ویژه است. نمایش سیار کوچک و تآتر بزرگ زندگی بارها تداخل میکنند و فاصله گذاریهای آنگلوپولوس بینش سیاسی تماشاگر را مدنظر دارند، نه عواطف او را.
2- یکشنبهها هرگز – Niener On Sunday
سال تولید : ۱۹۷۰
کشور تولیدکننده : یونان
کارگردان : داسین
هنرپیشگان : ملینا مرکوری، داسین، ژرژ فوندا، تیتوس واندیس، دیموس استارنیوس، دیمیتری پاپامیکایل و الکسیس سالوموس.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۹۷ دقیقه.
“همر” (داسن)، یک آمریکائی شیفته یونان، به پایرفس میرود و با اهالی محل دوست میشود. او بهزودی با خیابانگردی مغرور بهنام “ایلیا” (مرکوری) ملاقات میکند که روش امرار معاش خود را کاملاً اخلاقی میداند. شش روز هفته، او همه مراجعان را میپذیرد و یکشنبهها را برای دیدن نمایشهای بزرگ یونانی میگذارد که از هیچ کدام هم سر در نمیآورد. از جمله فکر میکند که “ادیپ” قصه زیبائی درباره مردی است که مادرش را دوستدارد و به او احترام می̎ذارد؛ و “مدهآ” زن گمراهشدهاش است که از مرد زندگیاش جفا دیده و امکان ندارد که واقعاً بچههایش را کشته باشد. “همر” تصمیم به اصلاح “ایلیام” میگیرد. سنبه او نیز ابتدا پرزور است و “ایلیا” دو هفتهای دست از کار میکشد؛ اما آرامآرام به گذشته خود باز میگردد. در این مدت “همر” تغییر کرده و درک میکند که ممکن است حق با “ایلیا” باشد.
یک کمدی پررنگ و لعاب و موفق. فیلم با کمتر از ۲۰۰،۰۰۰ دلار در یونان ساخته شد، حاصل کار داسن آمریکائی که در سال ۱۹۵۳ از دست “سرخ ـ گیر”ها (کمیته بررسی فعالیتهای ضد آمریکائی سناتور مکارتی، به شهادت ادوارد دمیتریک او را کمونیست شناخته بود) فرار کرده و به اروپا رفت. بهزودی نیز با مرکوری آشنا شد و با او ازدواج کرد. این حقیقت که قصه، همه مایه آشنای “خیابانگردی با قلب طلا” را دارد، تماشاگری را برنیاشفت چون به کل با اسلاف خود متفاوت بود. مرکوری با این نقش ستاره شد و آن را بعداً در برودوی در سال ۱۹۶۷/۶۸ نیز اجرا کرد که با استقبال پرشوری مواجه نشد. البته نیز در آمریکا به اندازه آتن با استقبال روبهرو نشد.
این نوشته را هم بخوانید:
برترین فیلمهای عاشقانه تاریخ سینما: فهرست 40 تایی
3- فیلم زوربای یونانی – Zorba The Greek
سال تولید : ۱۹۶۴
کشور تولیدکننده : یونان و آمریکا
کارگردان : مایکل کاکویانیس، برمبنای رمانی نوشته نیکوس کازانتزاکیس
آهنگساز(موسیقی متن) : میکیس تئودوراکیس.
هنرپیشگان : آنتونی کوئین، آلن بیتس، ایرنه پاپاس، ژرژ فونداس، یورگو ویا گیس و لیلا کدرووا.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۴۶ دقیقه.
“بازیل” (بیتس) نویسنده جوان انگلیسی عازم کرت است تا معدنی را که از پدر یونانیاش به ارث برده بازگشائی کند. او با “زوربا” (کوئین) دهقان درشتجثه یونانی آشنا میشود و بهعنوان آشپز و معدنچی استخدامش میکند. در دهکدهای در کرت آنان در هتلی اقامت میکنند که مدیرش “مادام هورتنس” (کدرووا) است، یک مادام فرانسوی پابهسن گذاشته که “زوربا” با او دوست میشود. در حین شروع به سازماندهی کار در معدن، آنان با دیگر روستائیان ملاقات میکنند، از جمله بیوه جوانی (پاپاس) که در انزوا زندگی میکند، “ماوراندونی” (فونداس)، سبکمغز روستا که مراقب ملک “بازیل” بوده است و پسرش “پاولو” (ویاگیس) که دلباخته بیوه است. هرچند، زن او را از خود میراند. نقشه “زوربا” برای استخراج معدن مستلزم یک سیستم کابل معلق پیچیده برای پائین آوردن مواد معدنی از کوه است. او به شهر میرود تا تجهیزات لازم را بخرد. در مدتی که او رفته، “بازیل” به دیدار بیوه میرود اما روستائیان او را میبیند و “پاولو”ی جوان که امیدهایش را از دست داده، خود را غرق میکند. پدرش نیز سوگند میخورد که انتقام بگیرد. “زوربا” برای “بازیل” نامه مینویسد و “بازیل” در لحظه از خود بیخودی به “هورتنس” میگوید که نامه حاوی پیغام ازدواج “زوربا” با او بوده است. اندکی پس از بازگشت “زوربا” روستائیان به زن بیوه حملهور میشوند و اگرچه “زوربا” در پی دفاع از او برمیآید، “ماوراندونی” انتقامجو زن را با چاقو میزند. “هورتنس” نیز میمیرد و روستائیان هتلش را ویران میکنند. خط کابل معلق با مراسم بزرگی افتتاح میشود ولی خرابی کل سیستم فاجعه بهبار میآورد، با این حال “زوربا” ناامید نشده است. او این حادثه را یک شوخی بزرگ میداند سرخوشی او به “بازیل” هم سراسیت میکند و هر دو در ساحل خالی میخندند و میرقصند.
براساس رمان پرآوازه کازانتزاکیس که برگردان آن به فیلم به اندازه خود رمان موفق نبود. معنای داستان در مسیر تائید جنبه شاد زندگی تجلی مییابد. اما ظاهراً شادی برای کاکویانیس که به ملودرامهای تیرهوتار علاقه دارد چیز دور از ذهنی است. با این همه زوربای یونانی شروع خوبی دارد. مرد انگلیسی که با نگرانی، زیر باران سیلآسا امیدوارانه در پی اموال خویش است، ملاقاتش با زوربای تنومند و رابطه متناقض آن دو کنجکاوی و علاقه را برمیانگیزد. بازی خوب کوئین و موسیقی زیبای تئودوراکیس از نکتههای قابل توجه این فیلم بهشمار میآید.
4- فیلم چشماندازی در مه – Landscape In The Mist
سال تولید : ۱۹۸۸
کشور تولیدکننده : یونان، فرانسه و ایتالیا
محصول : تئو آنگلوپولوس
کارگردان : آنگلوپولوس
هنرپیشگان : میکالیس زک، تانیا پالایئولوگوئو، استراتوس تزور تزوگلو، اواکوتامانیدوئو، آلیکی گئورگوئولی و انگلیس.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۴ دقیقه.
یونان امروز. پسربچهای بهنام «الکساندروس» (زک) و خواهرش، «وولا» (پالایئولوگوئو) مادرشان را ترک میکنند و سوار قطار میشوند تا به آلمان بروند – به این دو کودک نامشروع گفتهاند پدرشان در آلمان است. اما چون بلیت ندارند. در یک ایستگاه، تها به حال خود رها میشوند و پلیس آنان را مییابد. سپس از دست پلیس میگریزند و با گروهی از بازیگران سیار همراه میشوند و با «اورستس» (تزورتزوگلو)، نوه رهبر گروه، طرح دوسی میریزند و «وولا» کمکم به او علاقهمند میشود. پس از پشت سر گذاشتن پیشنهاد ضمنی تسلیم خود به یک سرباز در مقابل سیصد و هشتاد و پنج دراخما، پول بلیت قطار آلمان را از او میگیرد – هر چند، سرباز خجالتی پول را میدهد و کاری نمیکند. سرانجام، «الکساندروس» و «وولا» به مرز آلمان میرسند، سوار بر قایق از رود مرزی میگذرند و هنگام سپیدهدم، پا به خاک آلمان میگذارند و درختی تازه شکوه داده را در آغوش میگیرند.
تاریخ، سیاست و اسطوره از مایهها و مؤلفههای دیگر فیلمهای آنگلوپولوسف در این فیلم نیز حضوری پُررنگ و تعیینکننده دارد. قهرمان سرگردان و سیار او در سفرهای همیشگی و وقفهناپذیرشان، در جستوجوی چشماندازهائی موهوم و مهآلودند، اما در همین سفر به ظاهر پوچ به یک دگردیسی درونی دست مییابند. آنگلوپولوس البته در پس زمینه این سفر، شرایط سیاسی و اجتماعی کشورش را نیز بررسی میکند و یا به تعبیری میخواهد اسطوره را در بستر فضائی معاصر مورد کندوکاو قرار دهد؛ به همین دلیل هم فیلمهایش جان میدهد برای تأویلها و تعبیرهای فراوان و بیشمار و یافتن مناسبات بینامتنی با اودیسه هومر. موسیقی کاریندرو، آهنگساز تقریباً همیشگی آنگلوپولوس، درخشان و مملو از حس غم غربت است.
5- فیلم نگاه اولیس – Ulysses’ Gaze
سال تولید : ۱۹۹۵
کشور تولیدکننده : یونان، فرانسه و ایتالیا
کارگردان : تئو آنگلوپولوس
هنرپیشگان : هاروی کایتل، مایا مورگناشترن، ارلاند یوزفسون، تاناسیس ونگوس، یورگوس میکالاکوپولوس و دورا وولاناکی.
نوع فیلم : رنگی – ۱۷۶ دقیقه
A (کایتل) یک کارگردان مهاجر یونانی است که پس از سیوپنج سال زندگی در آمریکا و وطنش بازگشته تا ظاهراً در هنگام نمایش آخرین فیلمش که اعتراضاتی نیز برانگیخته، شرکت کند. اما هدف اصلی او از این سفر در واقع یافتن سه حلقه فیلم ظاهر شده است که احتمال دارد نخستین فیلمی باشد که توسط پایهگذاران سینمای مقدونیه، “برادران ماناکیس” از زندگی روزمره روستائیان در حدود سالهای ۱۹۰۰ گرفتهاند. او با تاکسی به آلبانی میرود تا از یک خانم آرشیویست فیلم (مورگناشترن) در این زمینه کمک بگیرد. آرشیویست، “A” را در سفرش به رمانی همراهی میکند، توقف بعدی او در بلگراد پایتخت صربستان است و از آنجا به سارایوو میرود…
این بار همه خصوصیات سینمای آنگلوپولوس بستری است برای تعریف یک داستان متفاوت با آنچه معمولاً عادت به تعریف کردنش دارد. نگاه اولیس ـ حداقل در ظاهر ـ یک فیلم کشف و شهودی درباره مسئلهای تاریخی است که سعی هم ندارد خیلی فلسفی و خاص عمل کند. اصلاً شاید دلیل اصلی انتخاب کایتل برای ایفای نقش اصلی فیلم هم همین باشد. اما به هر حال فیلم پر است از برداشتهای بلند و کسلکننده، هر چند در برخی مواقع واقعاً نمیهٔوان منکر توانائیهای آنگلوپولوس در چگونگی گرفتن نماهای بلند (شاخص آثارش) شد و البته نگاهی انتقادی دارد به مسائل روز اروپا… تغیر و تحول در نوع اندیشیدن به هویت ملی و چگونگی جابهجائی مرزهای سیاسی و فرهنگی از جمله دغدغههائی است که در نگاه اولیس برای کارگردان مطرح بوده است.