140 سریال محبوب تاریخ که بیشترین نمره IMDB را دارند
انتخاب بهترین سریالها، آن هم بهترین سریالها تاریخ تلویزیون کاری بسیاری دشوار است. برای تهیه این لیست که آپدیتی است بر یک پست قدیمی که پیش از این یک بار هم بهروز شده بود، ابتدا خواستم فقط بر نمره IMDB تمرکز کنم و بعد دیدم که اگر 60 سریال بالایی را بردارم، بسیاری از خوبها و محبوبها به خصوص از نظر مخاطب ایرانی جا میمانند. پس کارهایی که کردم این بود: تعداد سریالهای برتر تاریخ را از 60 به 140 رساندم که طبعا به خاطر خجم زیاد مطالب، پست از یکی به 3 پست تبدیل شد. سریالهای کرهای و مستند و انیمه (این یکی متاسفانه) و یا آنها که چندان با ذائقه عمومی ایرانیها سازگار نیستند، را کاهش دادم. آنها را که دیده بودم و میدانستم احتمالا مخاطب خوشش نخواهد آمد، حذف کردم.
برای تهیه فهرست بهترین سریالها تاریخ همه این کارها انجام شد، اما به راحتی میشد تعداد سریالها را به 300 هم رساند! اما چون هدف از ایجاد هر لیستی، تشویق مخاطب برای بیشتر دیدن و آشنا شدن بیشتر است و همچنین مروری بر خاطرات سریالی ما در سالها اخیر، باید حد و مرز قائل میشدم.
پس این شما و قسمت اول سریالها محبوب تاریخ. در قسمت اول 50 سریال معرفی میشود و در قسمتهای دوم و سوم 40 سریال تقدیمتان میشود. (نگران نباشید، اگر در قسمت اول خبری از سریال محبوب شما نیست، اجتمالا در قسمت دوم یا سوم آن را خواهید دید!)
قسمت دوم را در اینجا بخوانید:
قسمت سوم را در اینجا بخوایند (هنوز آپلود نشده)
۱- سریال Breaking Bad
نمره ۹.۵
سالهای پخش: ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳
استودیوی تولیدکننده: Sony Pictures Television
بازیگران شاخص:
برایان کرانستون (Bryan Cranston)، آرون پال (Aaron Paul)، آنا گان (Anna Gunn)
سریال Breaking Bad درباره والتر وایت، یک معلم شیمی در دبیرستان است که متوجه میشود به سرطان ریه دچار شده است. والتر که نگران آینده مالی خانوادهاش است، تصمیم میگیرد به تولید متآمفتامین رو بیاورد تا پول کافی برای همسر باردار و فرزند معلولش جمعآوری کند. او با شاگرد قدیمی خود، جسی پینکمن که درگیر اعتیاد است، همکاری میکند تا تجارت مواد مخدر را آغاز کند. در این مسیر، والتر از یک فرد آرام و مسئولیتپذیر به یک جنایتکار بیرحم تبدیل میشود. سریال زندگی دوگانه والتر وایت را به تصویر میکشد که در یک سمت زندگی خانوادگی و در سمت دیگر دنیای خطرناک خلافکاران است. والتر کمکم با چالشهای بزرگتر و پیچیدهتر مواجه میشود و باید با دشمنان قدرتمندتری مقابله کند. داستان سریال به تدریج به سمت تاریکتر شدن شخصیت اصلی میرود و نشان میدهد که چگونه طمع و قدرت میتواند انسانها را تغییر دهد.
مفهوم اصلی سریال Breaking Bad به تصمیمات اخلاقی و تأثیرات آنها بر زندگی افراد میپردازد. والتر وایت ابتدا با هدف حمایت از خانوادهاش وارد دنیای جرم و جنایت میشود، اما به تدریج، از مرزهای اخلاقی خود عبور میکند. این سریال به خوبی نشان میدهد که چگونه تصمیمهای اشتباه میتواند به فاجعههای بزرگتری منجر شود. موضوعات مانند قدرت، طمع، و تأثیرات روانشناختی قدرت در رفتار والتر بررسی میشود. او که ابتدا قصد داشت به عنوان فردی فداکار شناخته شود، به نماد شرارت و بیرحمی تبدیل میشود. سریال همچنین تضادهای درونی شخصیتها را به تصویر میکشد و تغییرات روانی آنها را بررسی میکند.
از ویژگیهای برجسته Breaking Bad، کارگردانی قوی و فیلمبرداری دقیق آن است. صحنهها با جزئیات فراوان و دقت فراوان به تصویر کشیده شدهاند تا تنش و هیجان در هر لحظه از سریال حفظ شود. دیالوگها به خوبی شخصیتها را شکل میدهند و تغییرات روانی آنها را نشان میدهند. شخصیتپردازیهای دقیق، به خصوص شخصیت والتر وایت، این سریال را به یکی از محبوبترین سریالهای تاریخ تبدیل کرده است. همچنین استفاده از موسیقی در لحظات کلیدی و حساسی که در سریال وجود دارد، به ایجاد فضای هیجانانگیز کمک کرده است. این سریال به عنوان یکی از بهترین آثار تلویزیونی تاریخ شناخته شده و همچنان مورد توجه و تحسین قرار دارد.
۲- سریال Band of Brothers
نمره ۹.۴
سالهای پخش: ۲۰۰۱
استودیوی تولیدکننده: HBO, DreamWorks Pictures
بازیگران شاخص:
اسکات گرایمز (Scott Grimes)، دیمین لوئیس (Damian Lewis)، ران لیوینگستون (Ron Livingston)
سریال Band of Brothers درباره گروهی از سربازان آمریکایی در طول جنگ جهانی دوم است که در گردان ایزی از لشکر ۱۰۱ هوابرد آمریکا خدمت میکنند. این سریال از اولین روزهای آموزش سخت و طاقتفرسای آنها تا پیروزی نهایی و پایان جنگ را دنبال میکند. شخصیت اصلی داستان، ریچارد وینترز است که نقش او را دیمین لوئیس بازی میکند. او از افسران جوان و شجاع گردان ایزی است که با مهارت رهبری خود توانست سربازانش را در مأموریتهای بسیار خطرناک به پیروزی برساند. داستان سریال لحظات حساس و هیجانانگیزی از نبردهای جنگی را به تصویر میکشد که در دل نبردهای اروپا اتفاق میافتد. این سربازان با مشکلات و چالشهای فراوانی از جمله سرما، گرسنگی و مرگ همرزمانشان مواجه میشوند. سریال درباره فداکاری، دوستی و ارزشهای انسانی است که در شرایط سخت جنگ نمایان میشود. هر قسمت از این سریال داستانی از یک مأموریت یا لحظه خاص در طول جنگ را به تصویر میکشد.
مفهوم اصلی سریال Band of Brothers درباره دوستی عمیق میان سربازان و فداکاریهایی است که آنها برای یکدیگر انجام میدهند. این سریال به خوبی نشان میدهد که چگونه روابط میان افراد در میدان جنگ قویتر و عمیقتر میشود. سربازان گردان ایزی با هم در سختترین شرایط ممکن میجنگند و از یکدیگر حمایت میکنند. یکی از موضوعات مهم سریال، تأثیر جنگ بر روان انسانها است. در حالی که برخی از سربازان با افتخار و غرور از جنگ بازمیگردند، برخی دیگر دچار مشکلات روانی و آسیبهای شدید روحی میشوند. Band of Brothers این تناقضات و پیچیدگیهای انسانی را به خوبی به تصویر میکشد. همچنین این سریال به مسائل نژادی و فرهنگی آن زمان نیز اشاره دارد و نشان میدهد که چگونه سربازان از فرهنگهای مختلف در کنار هم برای یک هدف مشترک مبارزه میکنند.
از ویژگیهای برجسته سریال Band of Brothers، دقت تاریخی و بازسازی واقعگرایانه نبردهای جنگ جهانی دوم است. صحنههای جنگی این سریال با جزئیات زیاد و واقعگرایی خیرهکنندهای ساخته شدهاند که احساس حضور در میدان جنگ را به بیننده منتقل میکنند. کارگردانی و فیلمبرداری سریال بسیار دقیق است و لحظات حساس و پرتنش جنگ را به شکلی مؤثر به تصویر میکشد. همچنین بازیهای قدرتمند بازیگران این سریال، به خصوص دیمین لوئیس در نقش ریچارد وینترز، بسیار مورد تحسین قرار گرفتهاند. موسیقی سریال که توسط مایکل کامن ساخته شده است، فضایی حماسی و پرشور ایجاد کرده و به تأثیرگذاری بیشتر سریال کمک میکند. این سریال به عنوان یکی از بهترین آثار تلویزیونی جنگی شناخته شده و تأثیر قابل توجهی بر مخاطبان و منتقدان گذاشته است.
۳- سریال مستند علمی Cosmos: A SpaceTime Odyssey
نمره ۹.۳
سالهای پخش: ۲۰۱۴
استودیوی تولیدکننده: National Geographic, FOX
بازیگران شاخص:
نیل دگراس تایسون (Neil deGrasse Tyson)، کریستوفر امِرسون (Christopher Emerson)، کیت فارلی (Keythe Farley)
سریال Cosmos: A SpaceTime Odyssey درباره کاوش علمی جهان، فضا و زمان است و به میزبانی نیل دگراس تایسون روایت میشود. این مستند با الهام از سریال اصلی «Cosmos» که در سال ۱۹۸۰ توسط کارل سیگن اجرا شد، به شکلی مدرنتر و با استفاده از فناوریهای جدید به بررسی تاریخ علم و کشفیات مهم میپردازد. نیل دگراس تایسون به عنوان میزبان، بینندگان را در سفری علمی و فلسفی همراهی میکند که از ابتداییترین مفاهیم فیزیک و زیستشناسی تا پیچیدهترین اکتشافات کیهانی را شامل میشود. داستان این مستند درباره چگونگی شکلگیری جهان و کهکشانها، پیدایش زمین، زندگی و تکامل موجودات زنده است. هر قسمت از این سریال موضوع خاصی از علم، از جمله نظریه نسبیت، ماده تاریک، و اکتشافات علمی کلیدی را بررسی میکند. مستند از انیمیشنها و جلوههای بصری چشمگیر برای توضیح مفاهیم علمی استفاده میکند. Cosmos همچنین به تأثیرات اجتماعی و فرهنگی علم و نقش آن در تغییر دیدگاه بشر نسبت به جهان میپردازد.
مفهوم اصلی سریال Cosmos: A SpaceTime Odyssey درباره کاوش در قوانین طبیعی و تلاش انسان برای درک جهان پیرامون خود است. نیل دگراس تایسون با استفاده از زبان ساده و شفاف، مفاهیم پیچیدهای مانند نظریه نسبیت اینشتین، ساختار فضا و زمان، و نحوه تشکیل کهکشانها را توضیح میدهد. این مستند به انسانها یادآوری میکند که علم نه تنها ابزاری برای کشف جهان است، بلکه ابزاری برای درک خود انسان نیز است. سریال همچنین به تاریخ دانشمندان بزرگ و کشفیات کلیدی آنها پرداخته و نشان میدهد که چگونه این افراد توانستهاند مسیر علم را تغییر دهند. Cosmos درباره تلاش بیوقفه انسان برای جستجوی حقیقت است و تأکید میکند که هر کشف جدید دریچهای به سوی سوالات بزرگتر باز میکند. این مستند بر اهمیت علم در شکلگیری جوامع بشری و تأثیر آن در زندگی روزمره تأکید میکند.
از ویژگیهای برجسته سریال Cosmos: A SpaceTime Odyssey، جلوههای بصری پیشرفته و انیمیشنهای زیبا است که به درک بهتر مفاهیم علمی کمک میکنند. استفاده از تکنولوژیهای روز برای تصویرسازی پیچیدگیهای فیزیکی و کیهانی یکی از نقاط قوت این مستند به شمار میآید. همچنین حضور نیل دگراس تایسون، به عنوان یکی از مشهورترین ستارهشناسان و ترویجدهندگان علم، جذابیت خاصی به سریال بخشیده است. او با زبان ساده و شیوا مفاهیم علمی را توضیح میدهد و تلاش میکند تا علم را برای همگان قابل فهم کند. موسیقی متن سریال، که توسط آلن سیلوستری ساخته شده است، حال و هوای حماسی و الهامبخش سریال را تقویت میکند. این سریال به دلیل شیوه روایت جذاب و تأثیرگذاری که بر درک عمومی از علم و کیهان داشته، مورد تحسین گستردهای قرار گرفته و به یکی از برجستهترین مستندهای علمی تلویزیونی تبدیل شده است.
۴- سریال چرنوبیل Chernobyl
نمره ۹.۳
سالهای پخش: ۲۰۱۹
استودیوی تولیدکننده: HBO, Sky Atlantic
بازیگران شاخص:
جسی باکلی (Jessie Buckley)، جرد هریس (Jared Harris)، استلان اسکاشگورد (Stellan Skarsgård)
سریال Chernobyl درباره فاجعهای است که در آوریل ۱۹۸۶ در نیروگاه هستهای چرنوبیل در اوکراین رخ داد. این سریال، تلاشهای افراد مختلف برای مهار این فاجعه و بررسی ابعاد اجتماعی، انسانی و سیاسی این رویداد را به تصویر میکشد. داستان با انفجار ناگهانی یکی از رآکتورهای نیروگاه آغاز میشود و به سرعت نشان میدهد که چگونه این حادثه به یکی از بزرگترین فجایع هستهای تاریخ تبدیل شد. شخصیت اصلی سریال، والری لگاسف، دانشمند و فیزیکدانی است که نقش مهمی در مدیریت بحران و جلوگیری از گسترش آلودگی هستهای داشت. او به همراه بوریس شربینا، یکی از مقامات دولتی شوروی، مسئولیت مقابله با این فاجعه را برعهده میگیرد. در کنار این شخصیتها، سریال به سرنوشت مردم عادی منطقه نیز پرداخته و تأثیرات این فاجعه بر زندگی روزمره آنها را نشان میدهد. سریال درباره مبارزه با زمان و تلاش برای جلوگیری از گسترش فاجعهای بزرگتر است.
مفهوم اصلی سریال Chernobyl درباره تأثیرات انسانی و اخلاقی اشتباهات بزرگ در مدیریت بحران است. این سریال به خوبی نشان میدهد که چگونه عدم شفافیت، دروغگویی و مدیریت نادرست میتواند به فجایعی فاجعهبار منجر شود. شخصیتهای اصلی سریال، از جمله لگاسف و شربینا، با مسائل اخلاقی پیچیدهای دست و پنجه نرم میکنند؛ آنها باید میان حقیقت و وفاداری به نظام سیاسی وقت شوروی یکی را انتخاب کنند. Chernobyl تأکید زیادی بر شجاعت افرادی دارد که با وجود فشارهای سیاسی، تلاش کردند جان انسانها را نجات دهند و حقیقت را فاش کنند. این سریال همچنین به بررسی پیامدهای زیستمحیطی و بهداشتی فاجعه چرنوبیل میپردازد و نشان میدهد که چگونه تشعشعات هستهای برای سالها اثرات مخربی بر سلامتی انسانها و محیط زیست داشته است. از دیگر مفاهیم مهم سریال میتوان به بحثهای اخلاقی پیرامون مسئولیتهای دولتی و تأثیرات دروغگویی در سطوح بالای حکومتی اشاره کرد.
از ویژگیهای برجسته سریال Chernobyl، دقت تاریخی و بازسازی واقعگرایانه رویدادهای مربوط به فاجعه است. کارگردانی دقیق و فضاسازی تلخ و تاریک سریال به خوبی توانسته است حس وحشت و اضطراب ناشی از این فاجعه را به مخاطب منتقل کند. بازیگران سریال، به خصوص جرد هریس و استلان اسکاشگورد، با بازیهای قوی خود تأثیر زیادی در روایت داستان داشتهاند. موسیقی متن سریال که توسط هیلدور گودنادوتیر ساخته شده، به شدت به ایجاد فضای غمانگیز و اضطرابآور کمک کرده است. Chernobyl همچنین از نظر فنی، در زمینه استفاده از جلوههای ویژه برای بازسازی صحنههای فاجعه بسیار موفق عمل کرده است. این سریال نه تنها به عنوان یک اثر هنری برجسته شناخته شده، بلکه به عنوان یکی از مهمترین مستند-داستانیهای تلویزیونی نیز مورد تحسین قرار گرفته است.
۵- سریال The Wire
نمره ۹.۳
سالهای پخش: ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸
استودیوی تولیدکننده: HBO
بازیگران شاخص:
دومینیک وست (Dominic West)، لنس ردیک (Lance Reddick)، سونجا سون (Sonja Sohn)
سریال The Wire درباره شهر بالتیمور و روابط پیچیدهای است که بین نیروی پلیس، خلافکاران و ساکنان این شهر ایجاد شده است. این سریال داستان گروهی از کارآگاهان پلیس را دنبال میکند که تلاش میکنند تا شبکههای جرم و جنایت را از بین ببرند. در مرکز داستان، جیمی مکنولتی، کارآگاه پلیس بالتیمور، قرار دارد که با چالشهای متعددی در کار و زندگی شخصی خود روبرو است. از سوی دیگر، سریال داستان زندگی خلافکارانی مانند اورمارکوس بلک و گروه او را نیز به تصویر میکشد که کنترل بخش بزرگی از تجارت مواد مخدر در شهر را در دست دارند. داستان سریال درباره برخوردهای پیچیده بین این گروهها و چگونگی تأثیر آنها بر جامعه است. سریال همچنین به بررسی فساد در سیستمهای دولتی و اداری شهر بالتیمور میپردازد. هر فصل سریال یکی از جنبههای اجتماعی شهر را نشان میدهد؛ از مواد مخدر گرفته تا سیاست، آموزش و رسانه. The Wire با دقت زیادی به جزئیات روابط انسانی و اجتماعی پرداخته و تصویری واقعگرایانه از زندگی در شهرهای مدرن ارائه میدهد.
مفهوم اصلی سریال The Wire درباره تأثیرات مخرب فساد و جرم بر زندگی روزمره مردم است. سریال به طور دقیق به تحلیل سیستمهای اجتماعی میپردازد و نشان میدهد که چگونه سیستمهای قانونی و اجرایی در مقابل جرم و جنایت ناکارآمد عمل میکنند. از یک سو، سریال داستان کارآگاهانی را به تصویر میکشد که با تلاش و فداکاری سعی میکنند عدالت را اجرا کنند، اما از سوی دیگر، فساد در سیستم پلیس و سیاست مانع از موفقیت آنها میشود. همچنین، این سریال به چالشهای اجتماعی مانند فقر، نابرابری و مشکلات آموزشی نیز اشاره دارد. شخصیتهای اصلی سریال هر کدام نماینده بخشی از این سیستم هستند و داستان هر کدام از آنها تصویری عمیقتر از پیچیدگیهای اجتماعی و اخلاقی شهر بالتیمور ارائه میدهد. The Wire به وضوح نشان میدهد که چگونه سیستمهای ناکارآمد میتوانند باعث تقویت جرم و جنایت شوند.
از ویژگیهای برجسته سریال The Wire، واقعگرایی شدید آن است. این سریال به جای استفاده از کلیشههای جنایی، تلاش کرده تا تصویری واقعی و پیچیده از زندگی در یک شهر بزرگ آمریکایی را نشان دهد. بازیهای قوی بازیگران، به خصوص دومینیک وست در نقش جیمی مکنولتی، به شدت تأثیرگذار بوده و باعث شده تا شخصیتها بسیار زنده و ملموس به نظر برسند. یکی دیگر از ویژگیهای مهم سریال، فیلمنامه پیچیده و چندلایه آن است که هر فصل به جنبههای مختلف جامعه میپردازد. The Wire نه تنها به عنوان یک سریال جنایی، بلکه به عنوان یک نقد اجتماعی عمیق بر ساختارهای جامعه آمریکایی شناخته شده است. موسیقی و فضای تاریک سریال نیز به ایجاد حس واقعگرایانه و تلخ آن کمک کرده و آن را به یکی از برجستهترین آثار تلویزیونی تبدیل کرده است.
۶- سریال دنیا در جنگ – The World at War
نمره ۹.۲
سالهای پخش: ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۴
استودیوی تولیدکننده: Thames Television
بازیگران شاخص:
لارنس الیویه (Laurence Olivier)، اورل هریمن (Averell Harriman)، آلبرت اشپر (Albert Speer)
سریال The World at War درباره وقایع جنگ جهانی دوم است و یکی از کاملترین مستندهایی است که به بررسی این دوره از تاریخ پرداخته است. این سریال با استفاده از تصاویر آرشیوی و مصاحبه با افراد کلیدی، به تفصیل چگونگی آغاز جنگ، تأثیرات آن بر کشورهای مختلف و نتایج آن را بررسی میکند. لارنس الیویه، که راوی اصلی سریال است، با صدایی آرام و متین، وقایع مهم تاریخی را به شکلی دقیق و آموزنده بیان میکند. The World at War به بررسی جبهههای مختلف جنگ، از نبردهای اروپا گرفته تا جبهههای اقیانوس آرام و آفریقا، میپردازد. در کنار بررسی نبردهای نظامی، این مستند به مسائل اجتماعی و اقتصادی مرتبط با جنگ، از جمله تأثیرات آن بر زندگی روزمره مردم و سیاستهای داخلی کشورها نیز اشاره میکند. هر قسمت از این سریال به یکی از مراحل کلیدی جنگ جهانی دوم اختصاص دارد و دیدی جامع و دقیق از این دوره به بیننده ارائه میدهد. سریال درباره تلاشهای نظامی و سیاسی رهبران جهان و تصمیمات مهمی است که آینده تاریخ را تغییر داد.
مفهوم اصلی سریال The World at War درباره تأثیرات گسترده جنگ جهانی دوم بر بشریت و تاریخ است. این مستند به خوبی نشان میدهد که چگونه این جنگ نه تنها کشورهای درگیر، بلکه کل جهان را تحت تأثیر قرار داد. The World at War از زاویههای مختلف به بررسی چگونگی تعامل نیروهای مختلف نظامی، سیاسی و اقتصادی در این جنگ پرداخته و تصویری کلی از دوران را ارائه میدهد. همچنین این مستند به تأثیرات انسانی جنگ، از جمله نابودی شهرها، کشتار گسترده غیرنظامیان و تأثیرات روانی آن بر سربازان و مردم عادی اشاره دارد. هر قسمت از این مستند به شکلی عمیق به تحلیل دلایل وقوع جنگ و نقش کشورهای مختلف در شکلگیری این رویداد پرداخته است. The World at War همچنین به بررسی نقش شخصیتهای کلیدی مانند هیتلر، چرچیل و استالین پرداخته و تصمیمات آنان را در شکلدهی به مسیر جنگ بررسی میکند.
از ویژگیهای برجسته سریال The World at War، استفاده از تصاویر و فیلمهای نادر آرشیوی است که به بیننده فرصتی منحصر به فرد برای دیدن صحنههای واقعی از جنگ میدهد. این مستند با دقت تاریخی بالایی ساخته شده و توانسته است تصویری جامع و دقیق از جنگ جهانی دوم ارائه کند. کارگردانی و تدوین این سریال به شکلی است که لحظات حساس و تلخ جنگ را به خوبی به تصویر کشیده است. بازیهای بازیگران مصاحبهشونده، که خود در بسیاری از وقایع جنگ حضور داشتهاند، به مستند اعتبار بیشتری بخشیده است. The World at War نه تنها به عنوان یک مستند تاریخی برجسته شناخته شده، بلکه به عنوان یکی از آثار ماندگار در زمینه مستندهای جنگی مورد تحسین قرار گرفته است. این سریال به عنوان یکی از جامعترین منابع تصویری جنگ جهانی دوم شناخته میشود و همچنان مورد توجه علاقهمندان به تاریخ است.
۷- سریال سوپرانوز The Sopranos
نمره ۹.۲
سالهای پخش: ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۷
استودیوی تولیدکننده: HBO
بازیگران شاخص:
جیمز گاندولفینی (James Gandolfini)، لورین براکو (Lorraine Bracco)، ادی فالکو (Edie Falco)
سریال The Sopranos درباره زندگی تونی سوپرانو، یک رئیس مافیای نیوجرسی است که تلاش میکند میان مدیریت خانواده جناییاش و حفظ خانواده شخصیاش تعادل برقرار کند. تونی، با وجود قدرت و نفوذی که در دنیای جنایت دارد، درگیر مشکلات روانی است و به همین دلیل به یک روانپزشک به نام جنیفر ملفی مراجعه میکند. سریال داستان تلاشهای تونی برای حفظ امپراتوری جناییاش و چالشهایی که در زندگی شخصی و خانوادگیاش با آن مواجه است را به تصویر میکشد. زندگی دوگانه تونی باعث میشود که او در معرض فشارهای روحی و روانی قرار گیرد و همین موضوع به تضادهای درونی او دامن میزند. The Sopranos به پیچیدگیهای روابط خانوادگی، قدرت و خشونت میپردازد و شخصیتهایی متنوع و چندبعدی را به نمایش میگذارد. در کنار تونی، شخصیتهای دیگری مانند کارملا، همسر او، و جنیفر ملفی نقشهای مهمی در پیشبرد داستان دارند. سریال درباره رویارویی تونی با دشمنان داخلی و خارجی و تلاش او برای حفظ قدرت در دنیای جنایت است.
مفهوم اصلی سریال The Sopranos درباره تعارض بین زندگی خانوادگی و دنیای جرم و جنایت است. تونی سوپرانو به عنوان یک مرد خانواده، باید با چالشهای اخلاقی و شخصی روبرو شود که نتیجه سبک زندگی جنایتکارانهاش است. در حالی که او به عنوان یک پدر و همسر تلاش میکند تا خانوادهاش را محافظت کند، خشونت و خیانتهایی که بخشی از کار او هستند، تأثیرات مخربی بر زندگی شخصیاش میگذارند. سریال به خوبی نشان میدهد که چگونه قدرت و خشونت میتوانند به روابط انسانی آسیب بزنند و احساسات درونی افراد را دچار تنش کنند. یکی از جنبههای مهم سریال، موضوع رواندرمانی تونی سوپرانو است که باعث میشود بیننده به عمق ذهن و روان شخصیت اصلی پی ببرد. این سریال همچنین به بررسی ارزشهای خانوادگی و تأثیرات زندگی در یک خانواده مافیایی پرداخته و مسائل اخلاقی پیچیدهای را مطرح میکند.
از ویژگیهای برجسته سریال The Sopranos، بازی قدرتمند جیمز گاندولفینی در نقش تونی سوپرانو است که شخصیت پیچیده و چندلایه او را با عمق فراوان به تصویر کشیده است. همچنین فیلمنامه قوی و کارگردانی دقیق این سریال به ایجاد فضای تاریک و پرتنش کمک کرده است. The Sopranos یکی از اولین سریالهایی بود که توانست همزمان با موفقیت تجاری، تحسین گسترده منتقدان را نیز به دست آورد و به یکی از تأثیرگذارترین سریالهای تلویزیونی تبدیل شود. این سریال با استفاده از شخصیتپردازیهای قوی، دیالوگهای هوشمندانه و پرداختن به موضوعات اجتماعی و اخلاقی، توانست جایگاه ویژهای در تاریخ تلویزیون پیدا کند. The Sopranos به دلیل داستانسرایی پیچیده و واقعگرایانهاش همچنان به عنوان یکی از بهترین سریالهای تاریخ تلویزیون شناخته میشود و تأثیر عمیقی بر ژانر درام جنایی داشته است.
۸- سریال Game of Thrones
نمره ۹.۲
سالهای پخش: ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹
استودیوی تولیدکننده: HBO
بازیگران شاخص:
امیلیا کلارک (Emilia Clarke)، پیتر دینکلیج (Peter Dinklage)، کیت هرینگتون (Kit Harington)
سریال Game of Thrones درباره مبارزات خاندانهای مختلف برای به دست آوردن تاج و تخت آهنین و کنترل هفت اقلیم وستروس است. داستان سریال با رقابت قدرت میان خاندانهای استارک، لنیستر، تارگرین و چندین خاندان دیگر آغاز میشود که هر کدام برای رسیدن به قدرت، جنگها و خیانتهای پیچیدهای را به راه میاندازند. در مرکز داستان، دنیریس تارگرین قرار دارد که به دنبال بازپسگیری تاج و تخت از دست رفته خاندانش است. همزمان، جان اسنو، فرزند نامشروع خاندان استارک، با خطرات فراتر از دیوار شمالی و تهدید نیروهای تاریک آشنا میشود. سریال درباره تلاشهای هر یک از شخصیتها برای بقا و قدرت است، در حالی که خیانت، توطئه و جنگ، هر لحظه زندگی آنها را تغییر میدهد. Game of Thrones به طور همزمان داستانهای متعددی را روایت میکند که هر کدام به نوعی با دیگران پیوند دارند. در هر فصل، شخصیتهای کلیدی جدیدی وارد بازی میشوند و برخی از شخصیتهای قدیمی به طرز وحشیانهای از میدان حذف میشوند. داستان سریال درباره جنگ برای قدرت، وفاداری و خیانت است و در عین حال مضامین عمیقی مانند عدالت، انتقام و شرافت را بررسی میکند.
مفهوم اصلی سریال Game of Thrones درباره نبردهای سیاسی و شخصی برای قدرت و تأثیرات آن بر انسانها و جامعه است. هر یک از شخصیتهای اصلی داستان به نوعی با معضلات اخلاقی و انتخابهای دشوار روبرو میشوند که تعیینکننده سرنوشت آنها است. سریال به خوبی نشان میدهد که قدرت و طمع برای آن میتواند زندگی انسانها را نابود کند و ارزشهای انسانی را به چالش بکشد. یکی از مفاهیم برجسته سریال، رابطه قدرت و فساد است؛ بسیاری از شخصیتها در تلاش برای حفظ یا به دست آوردن قدرت، از مرزهای اخلاقی عبور میکنند. در عین حال، داستانهای فرعی مانند نبردهای خانوادگی، عشق و خیانت به داستان اصلی عمق بیشتری میبخشند. Game of Thrones به بررسی تأثیرات روانی جنگ، خیانت و مرگ نیز پرداخته و نشان داده که چگونه این عوامل میتوانند روابط انسانی را تحت تأثیر قرار دهند. این سریال همچنین به موضوعات عدالت و انتقام پرداخته و شخصیتها را در تقابل با انتخابهای دشواری قرار داده است.
از ویژگیهای برجسته سریال Game of Thrones، تولید با کیفیت بالا و استفاده از جلوههای ویژه خارقالعاده برای خلق دنیای وسیع و پیچیده وستروس است. بازیهای قدرتمند بازیگران، به خصوص پیتر دینکلیج در نقش تیریون لنیستر و امیلیا کلارک در نقش دنیریس تارگرین، یکی از مهمترین دلایل موفقیت این سریال بودهاند. طراحی صحنهها و لباسها نیز با دقت بالا انجام شده تا دنیای فانتزی و قرون وسطایی وستروس به شکلی واقعگرایانه و جذاب به تصویر کشیده شود. Game of Thrones نه تنها به عنوان یکی از محبوبترین سریالهای تلویزیونی شناخته شده، بلکه تأثیر زیادی بر فرهنگ عامه داشته و به نماد سریالهایی با داستانسرایی پیچیده و غیرمنتظره تبدیل شده است. موسیقی متن حماسی سریال، که توسط رامین جوادی ساخته شده، نیز به شدت به ایجاد فضای جذاب و هیجانانگیز کمک کرده است. این سریال به دلیل فیلمنامه پیچیده و غیرقابل پیشبینی، همچنان مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار دارد و به عنوان یکی از برترین سریالهای تلویزیونی تاریخ شناخته شده است.
۹- سریال شرلاک Sherlock
نمره ۹.۱
سالهای پخش: ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۷
استودیوی تولیدکننده: Hartswood Films, BBC Wales, PBS
بازیگران شاخص:
بندیکت کامبربچ (Benedict Cumberbatch)، مارتین فریمن (Martin Freeman)، اونا استابز (Una Stubbs)
سریال Sherlock درباره شخصیت معروف شرلوک هولمز، کارآگاه خصوصی باهوش و خلاق است که در دنیای مدرن به حل پروندههای پیچیده میپردازد. داستان سریال در لندن معاصر رخ میدهد و شرلوک با کمک دوست و همکار خود، دکتر جان واتسون، جنایات و پروندههای مرموز را بررسی میکند. بندیکت کامبربچ در نقش شرلوک هولمز به عنوان فردی نبوغآمیز و در عین حال عجیب و متفاوت ظاهر میشود. در کنار او، مارتین فریمن در نقش جان واتسون به عنوان یک پزشک بازنشسته از ارتش بریتانیا، شخصیت آرام و تعادلی برای شرلوک ایجاد میکند. هر قسمت از این سریال داستان مستقلی دارد که در آن شرلوک از روشهای خاص خود برای حل معماها استفاده میکند. در عین حال، دشمن اصلی شرلوک، جیمز موریارتی، در طول سریال به تدریج ظاهر میشود و تنش و پیچیدگی بیشتری به داستان اضافه میکند. سریال درباره هوش، تحلیل و استنتاجهای دقیق شرلوک هولمز است که او را به یکی از برجستهترین کارآگاهان جهان تبدیل کرده است.
مفهوم اصلی سریال Sherlock درباره قدرت هوش و تواناییهای فکری در حل مسائل پیچیده است. شخصیت شرلوک هولمز از مهارتهای استثنایی خود در مشاهده و تحلیل جزئیات برای حل پروندههای جنایی بهره میبرد. یکی از نکات مهم سریال، رابطه دوستانه و کاری بین شرلوک و دکتر واتسون است که در کنار تفاوتهای شخصیتیشان، به خوبی مکمل یکدیگر هستند. سریال به بررسی مسائل روانشناختی شرلوک نیز میپردازد و نشان میدهد که چگونه او با مسائل عاطفی و اجتماعی دست و پنجه نرم میکند. Sherlock همچنین به موضوعات اخلاقی و پیچیدگیهای تصمیمگیری در مواجهه با جنایت و عدالت نیز اشاره دارد. این سریال با استفاده از داستانهای کلاسیک سر آرتور کانن دویل و آوردن آنها به دنیای مدرن، نگاهی تازه و جذاب به شخصیت شرلوک هولمز ارائه میدهد. Sherlock به سوالاتی مانند اهمیت دوستی، مسئولیت اجتماعی و مفهوم عدالت در دنیای امروزی پرداخته و تماشاگران را به تفکر درباره ارزشهای انسانی دعوت میکند.
از ویژگیهای برجسته سریال Sherlock، سبک بصری جذاب و خلاقانه آن است. استفاده از جلوههای بصری مدرن و تکنیکهای فیلمبرداری نوآورانه به بیننده کمک میکند تا به درک بهتری از فرآیندهای فکری شرلوک دست پیدا کند. بندیکت کامبربچ در نقش شرلوک هولمز توانسته است به شکلی بینظیر شخصیت او را به تصویر بکشد و بازی مارتین فریمن در نقش جان واتسون نیز تعادل و هماهنگی خوبی با شخصیت اصلی ایجاد کرده است. موسیقی متن سریال، که توسط دیوید آرنولد و مایکل پرایس ساخته شده است، فضای معمایی و هیجانانگیزی را برای سریال به ارمغان آورده است. Sherlock نه تنها به دلیل داستانسرایی قوی و شخصیتپردازیهای دقیقش مورد تحسین قرار گرفته، بلکه به دلیل بازتعریف مدرن شخصیت شرلوک هولمز به عنوان یکی از موفقترین اقتباسهای تلویزیونی شناخته شده است. این سریال همچنان به عنوان یکی از بهترین سریالهای جنایی و رازآلود در تاریخ تلویزیون مطرح است.
۱۰- انیمه Fullmetal Alchemist: Brotherhood
نمره ۹.۱
سالهای پخش: ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰
استودیوی تولیدکننده: Bones
صداپیشگان شاخص:
کنت ویلیامز (Kent Williams)، ایماسا کایومی (Iemasa Kayumi)، ویک میگنونا (Vic Mignogna)
سریال Fullmetal Alchemist: Brotherhood درباره دو برادر به نامهای ادوارد و آلفونس الریک است که به دنبال راهی برای بازگرداندن بدنهایشان پس از یک تلاش ناموفق در استفاده از کیمیاگری هستند. در این تلاش، آلفونس تمام بدن خود را از دست داد و روحش به زرهای بزرگ منتقل شد، در حالی که ادوارد یکی از دستها و پاهایش را از دست داد. هدف اصلی این دو برادر یافتن “سنگ کیمیا” است که گفته میشود قدرت لازم برای بازگرداندن بدنهایشان را دارد. در مسیرشان، با چالشهای مختلفی از جمله مبارزه با دشمنانی خطرناک، فساد سیاسی و معماهای عمیق دنیای کیمیاگری روبرو میشوند. داستان سریال درباره تلاشهای آنها برای فائق آمدن بر موانع و کشف حقایق پنهان پشت علم کیمیاگری است. ادوارد که به عنوان “کیمیاگر فولادی” شناخته میشود، باید با گذشته تراژیک خود روبرو شود و تصمیمات سختی برای محافظت از برادرش و انسانیت بگیرد. در این مسیر، آنها با دوستان و دشمنانی جدید آشنا میشوند که هر یک نقش مهمی در سرنوشت آنها دارند.
مفهوم اصلی سریال Fullmetal Alchemist: Brotherhood درباره فداکاری، امید و تلاش برای جبران اشتباهات گذشته است. ادوارد و آلفونس برای بازگرداندن چیزی که در تلاش ناکام کیمیاگری از دست دادهاند، مسیری پر از خطرات و معماهای پیچیده را طی میکنند. این سریال به موضوعاتی مانند محدودیتهای انسانی، اخلاق در علم و چگونگی مواجهه با نتایج تصمیمات اشتباه میپردازد. همچنین، مفهوم فداکاری برای کسانی که دوستشان داریم در سرتاسر داستان دیده میشود. روابط بین شخصیتها، به ویژه برادران الریک، با توجه به تلاشهایشان برای محافظت از یکدیگر، یکی از جنبههای مهم و احساسی داستان است. سریال همچنین به بررسی مفهوم قدرت و اینکه چگونه استفاده نادرست از آن میتواند عواقب فاجعهباری داشته باشد، میپردازد. در هر قسمت، با موضوعات جدید و پیچیدهای از فلسفه و اخلاق روبرو میشویم که سریال را به یک اثر عمیق و چندلایه تبدیل میکند.
از ویژگیهای برجسته سریال Fullmetal Alchemist: Brotherhood، داستانسرایی قوی و شخصیتپردازیهای عمیق آن است. این سریال با ترکیبی از اکشن، درام و فلسفه توانسته است یکی از بهترین آثار انیمهای در ژانر خود باشد. طراحی بصری زیبا و موسیقی متن حماسی نیز به جذابیت بیشتر سریال افزوده است. همچنین، تنوع شخصیتها و پیچیدگیهای داستان باعث شده که سریال به یکی از محبوبترین و موفقترین انیمههای تاریخ تبدیل شود. Fullmetal Alchemist: Brotherhood توانسته با وفاداری به منبع اصلی مانگا، تجربهای کامل و پر از هیجان و احساس برای طرفداران ایجاد کند. هر قسمت از سریال با دقت زیاد ساخته شده و تلاش دارد تا مخاطب را همزمان به فکر وادارد و او را به ماجراجویی بکشاند. این سریال به دلیل داستانپردازی عالی و مضامین انسانی قوی، همچنان در بین مخاطبان و منتقدان جایگاه ویژهای دارد.
۱۱- انیمه Attack on Titan
نمره ۹.۱
سالهای پخش: ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۳
استودیوی تولیدکننده: Wit Studio, MAPPA
صداپیشگان شاخص:
یوکی کاجی (Yûki Kaji)، جاش گرل (Josh Grelle)، مارینا اینوئه (Marina Inoue)
سریال Attack on Titan درباره دنیایی است که در آن انسانها توسط موجودات عظیمالجثهای به نام “تایتانها” تهدید میشوند و برای بقا به زندگی در شهرهایی با دیوارهای بلند پناه بردهاند. داستان سریال با شخصیت ارن یگر آغاز میشود که در کودکی شاهد نابودی خانهاش و مرگ مادرش توسط تایتانها است. ارن سوگند میخورد که از این موجودات انتقام بگیرد و به همین دلیل به ارتش میپیوندد تا بتواند با تایتانها مبارزه کند. در کنار ارن، دوستان نزدیکش میکاسا آکرمن و آرمین آرلرت نیز به او ملحق میشوند و آنها با خطرات زیادی روبرو میشوند. در طول سریال، رازهای تاریک و پیچیدهای درباره منشأ تایتانها و نقش ارن در این نبرد فاش میشود. سریال درباره تلاش انسانها برای بقا در مقابل این تهدیدات وحشتناک و کشف رازهای پشت این فاجعه بزرگ است. Attack on Titan سرشار از صحنههای اکشن هیجانانگیز و نبردهای بیرحمانه است که همزمان به مسائل احساسی و فلسفی شخصیتها نیز پرداخته میشود.
مفهوم اصلی سریال Attack on Titan درباره جنگ برای بقا و مبارزه با قدرتهای بزرگتر از انسان است. شخصیتهای سریال باید با ترسها و ناامیدیهای خود روبرو شوند و همزمان به دنبال راهی برای نجات بشریت باشند. ارن به عنوان شخصیت اصلی سریال در مسیر تکامل شخصیتی خود با چالشهای بسیاری مواجه است و مفهوم فداکاری و انتقام در زندگی او نقش مهمی دارد. سریال همچنین به موضوعات پیچیدهای مانند آزادی، اخلاق در جنگ و قدرتهای سیاسی پرداخته و نشان میدهد که چگونه انسانها میتوانند در شرایط سخت تصمیمات دشواری بگیرند. Attack on Titan به تأثیرات جنگ بر روان و روابط انسانی نیز پرداخته و تغییرات عمیق شخصیتها در مواجهه با واقعیتهای تلخ زندگی را به تصویر میکشد. این سریال همچنین به تفاوتهای طبقاتی و اجتماعی پرداخته و نشان میدهد که چگونه این تفاوتها میتواند در بحرانها تقویت شود.
از ویژگیهای برجسته سریال Attack on Titan، طراحی بصری جذاب و انیمیشنهای با کیفیت بالا است که صحنههای نبرد و اکشن را به شکلی خیرهکننده به نمایش میگذارد. همچنین، موسیقی متن حماسی این سریال، که توسط هیرویوکی ساوانو ساخته شده، به تقویت احساسات دراماتیک و هیجانانگیز داستان کمک میکند. شخصیتپردازیهای دقیق و داستان پیچیده، این سریال را از دیگر انیمههای اکشن متمایز کرده است. Attack on Titan با استفاده از روایتهای پیچیده و غیرمنتظره، همواره بیننده را درگیر خود نگه میدارد و پیچیدگیهای سیاسی، اجتماعی و فلسفی داستان به آن عمق بیشتری بخشیده است. این سریال با بررسی موضوعاتی مانند قدرت، کنترل و آزادی، توانسته است به یکی از موفقترین و پرطرفدارترین انیمههای تاریخ تبدیل شود. پایان سریال نیز با بحثها و تحلیلهای فراوانی همراه بوده و تأثیر عمیقی بر مخاطبان گذاشته است.
۱۲- انیمه Rick and Morty
نمره ۹.۱
سالهای پخش: ۲۰۱۳ تا اکنون
استودیوی تولیدکننده: Adult Swim
بازیگران شاخص:
جاستین رویلند (Justin Roiland)، کریس پارنل (Chris Parnell)، اسپنسر گرمر (Spencer Grammer)
سریال Rick and Morty درباره ماجراجوییهای علمی و خطرناک یک دانشمند نابغه به نام ریک سانچز و نوهاش مورتی است. ریک، فردی باهوش و بیپروا، با استفاده از ابزارهای پیشرفته و علمی، در ابعاد مختلف جهان سفر میکند و مورتی را همراه خود به این ماجراجوییهای عجیب و گاه خطرناک میبرد. هر قسمت سریال داستانهای تازهای از این دو شخصیت و سفرهایشان در فضا و زمان را به تصویر میکشد. ریک که اغلب بیاحساس و بیاعتنا به قوانین اخلاقی است، با تصمیمات عجیب خود مورتی و خانوادهاش را درگیر مشکلات بسیاری میکند. سریال درباره مواجهه ریک و مورتی با مخلوقات عجیب، دنیایهای موازی و تهدیدات غیرمنتظره است. در کنار این داستانهای علمی تخیلی، سریال به زندگی خانوادگی و روابط پیچیده میان اعضای خانواده اسمیت نیز پرداخته و نشان میدهد که چگونه تصمیمات ریک بر زندگی آنها تأثیر میگذارد.
مفهوم اصلی سریال Rick and Morty درباره تلاش برای درک جهانهای مختلف و تأثیرات تصمیمات فردی بر زندگی دیگران است. ریک به عنوان یک نابغه علمی، به شکلی بیپروا به کشف ناشناختهها میپردازد، اما در عین حال، او با مسائل اخلاقی و فلسفی مواجه میشود. سریال به پرسشهایی درباره معنای زندگی، واقعیت، و روابط انسانی میپردازد و با طنزی تاریک و انتقادی به چالشهای اخلاقی و علمی شخصیتها نگاهی عمیق دارد. یکی از مضامین اصلی سریال، تلاش برای یافتن معنا در جهانی بیپایان و گاه بیرحم است. مورتی که همیشه به دنبال نجات خود و دیگران از تصمیمات غیرمسئولانه ریک است، نمادی از انسانیت در مقابل سردی و بیاحساسی ریک به شمار میآید. Rick and Morty همچنین به مسائل روانشناختی و پیچیدگیهای روابط خانوادگی نیز اشاره دارد و تضادهای عمیق میان اعضای خانواده را به تصویر میکشد.
از ویژگیهای برجسته سریال Rick and Morty، طنز تاریک و فلسفی آن است که مسائل پیچیده علمی و فلسفی را با رویکردی طنزآمیز و ماجراجویانه مطرح میکند. سبک انیمیشن سریال، که بسیار پرجنبوجوش و خلاقانه است، به همراه داستانپردازی قوی و غیرقابلپیشبینی، توانسته مخاطبان گستردهای را به خود جذب کند. همچنین، شخصیتپردازیهای دقیق و پیچیده ریک و مورتی، که هر دو با مشکلات و تناقضهای درونی خود دست و پنجه نرم میکنند، یکی از دلایل موفقیت این سریال بوده است. دیالوگهای هوشمندانه و طنز تلخ سریال نیز به جذابیت آن افزوده و توانسته است تأثیر عمیقی بر فرهنگ عامه بگذارد. Rick and Morty به دلیل نگاه انتقادی و پیچیده به مسائل علمی، فلسفی و اجتماعی، همچنان یکی از محبوبترین و موفقترین سریالهای انیمیشنی در سطح جهانی است.
۱۳- سریال Firefly
نمره ۹.۰
سالهای پخش: ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۳
استودیوی تولیدکننده: 20th Century Fox Television
بازیگران شاخص:
نیتن فیلیون (Nathan Fillion)، جینا تورس (Gina Torres)، آلن تودیک (Alan Tudyk)
سریال Firefly درباره خدمه یک سفینه فضایی به نام “سرنتی” است که در کهکشانی دوردست و پس از جنگ داخلی کهکشانی در تلاش برای بقا هستند. در مرکز داستان، کاپیتان مالکوم رینولدز، که یک سرباز سابق در جبهه شکستخورده جنگ است، قرار دارد. او به همراه خدمه خود در کارهای غیرقانونی مانند قاچاق کالاها و مسافران به منظور تأمین زندگیشان فعالیت میکنند. هر کدام از اعضای خدمه دارای گذشتهای پیچیده و رازهایی هستند که به مرور در طول سریال آشکار میشوند. سریال درباره تعاملات این شخصیتها و چالشهایی است که با دنیای خشن و پیچیده فضا روبرو هستند. در عین حال، داستانهای فرعی متنوعی که شامل برخوردهای آنها با دولت مرکزی و نیروهای متخاصم است نیز به جذابیت سریال افزوده است. Firefly ترکیبی از ژانرهای علمی تخیلی و وسترن است و به همین دلیل سبک منحصربهفردی دارد که آن را از دیگر سریالهای علمی تخیلی متمایز میکند.
مفهوم اصلی سریال Firefly درباره آزادی، وفاداری و تلاش برای بقا در دنیای بیرحم فضا است. شخصیت مالکوم رینولدز و خدمه او با قوانین ظالمانه و محدودیتهای دولت مرکزی مقابله میکنند و به دنبال زندگی آزاد و مستقل هستند. این سریال به بررسی تأثیرات جنگ بر انسانها و روابط پیچیده بین افرادی که از سیستمهای حکومتی بیاعتماد شدهاند، میپردازد. روابط میان خدمه “سرنتی” نیز محور مهمی از داستان را تشکیل میدهد، زیرا هر کدام از آنها به دلایلی به این سفینه پیوستهاند و در تلاش هستند تا در کنار یکدیگر بقا پیدا کنند. Firefly همچنین به موضوعات اجتماعی مانند نابرابری طبقاتی و فساد سیاسی پرداخته و تضادهای میان حکومت مرکزی و جوامع پیرامونی را به تصویر میکشد. این سریال از بسیاری از مفاهیم کلاسیک وسترن، مانند فردگرایی و مبارزه برای عدالت، استفاده میکند و آنها را در قالبی علمی تخیلی به مخاطب ارائه میدهد.
از ویژگیهای برجسته سریال Firefly، ترکیب موفق ژانرهای وسترن و علمی تخیلی است که فضایی منحصربهفرد و جذاب ایجاد کرده است. بازی قوی نیتن فیلیون در نقش کاپیتان رینولدز و همچنین بازیهای درخشان جینا تورس و آلن تودیک در نقشهای دیگر خدمه، به شکلگیری شخصیتهای باورپذیر و عمیق کمک کرده است. فیلمنامه سریال که توسط جاس ویدون نوشته شده است، پر از دیالوگهای هوشمندانه و لحظات احساسی است که با طنز و ماجراجویی ترکیب شدهاند. Firefly با اینکه تنها یک فصل داشت، اما به دلیل داستانپردازی قوی و شخصیتهای بهیادماندنیاش تبدیل به یک سریال کالت شد که همچنان مورد تحسین مخاطبان و منتقدان قرار دارد. دنیای وسیع و جزئیات دقیق این سریال نیز باعث شده تا علاقهمندان به آن سالها پس از پخش همچنان درباره آن بحث و تحلیل کنند.
۱۴- سریال The Office
نمره ۹.۰
سالهای پخش: ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳
استودیوی تولیدکننده: NBC
بازیگران شاخص:
استیو کرل (Steve Carell)، جنا فیشر (Jenna Fischer)، جان کرازینسکی (John Krasinski)
سریال The Office درباره زندگی روزمره کارمندان یک شرکت کوچک کاغذسازی به نام “داندر میفلین” در اسکرانتون، پنسیلوانیا است. داستان سریال به صورت مستند-گونه روایت میشود و دوربینهای خیالی زندگی کاری و شخصی کارکنان این دفتر را ثبت میکنند. شخصیت اصلی سریال، مایکل اسکات، رئیس بیلیاقت و عجیب شرکت است که به شکلی خندهدار و غیرمنطقی سعی در مدیریت این گروه از کارمندان دارد. او به طور مداوم تصمیماتی میگیرد که کارکنانش را در شرایط کمدی و گاه ناخوشایند قرار میدهد. در کنار مایکل، شخصیتهایی مانند جیم هالپرت، فروشنده خوشمشرب و شوخطبع، و دوایت شروت، معاون مدیر و کارمند متعصب و عجیب، نقشی کلیدی در ایجاد لحظات طنز و داستانهای جذاب سریال دارند. داستان سریال درباره روابط پیچیده و گاه دوستانه میان کارکنان و تعاملات روزانهشان در فضای اداری است.
مفهوم اصلی سریال The Office درباره تعاملات انسانی در محیط کار و چگونگی تاثیر روابط شخصی بر زندگی کاری است. سریال به خوبی نشان میدهد که چگونه اختلافات شخصیتی و تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی میان کارمندان باعث ایجاد لحظات خندهدار و گاه عاطفی میشود. مایکل اسکات، با اینکه مدیری نالایق است، سعی دارد کارمندانش را مانند خانوادهای بزرگ ببیند و به شکلی ناخوشایند، اما محبتآمیز، به آنها نزدیک شود. یکی از موضوعات اصلی سریال، رابطه عاشقانه و تدریجی جیم و پام است که به مرور زمان شکل میگیرد و در طول سریال نقش مهمی ایفا میکند. در کنار داستانهای عاشقانه و طنز، سریال به مسائل واقعی و چالشهای زندگی کاری مانند رقابت، استرس و مدیریت منابع انسانی نیز میپردازد. The Office طنز خاص خود را از لحظات روزمره و موقعیتهای سادهای میگیرد که هر کارمند اداری ممکن است با آنها مواجه شود.
از ویژگیهای برجسته سریال The Office، سبک مستند-گونه و روایت طبیعی آن است که به بیننده احساس واقعی بودن شخصیتها و اتفاقات را القا میکند. بازی استیو کرل در نقش مایکل اسکات یکی از نقاط قوت اصلی سریال است؛ او توانسته شخصیت مدیری که در عین بیکفایتی، دارای جنبههای انسانی و عاطفی است، به شکل خیرهکنندهای به تصویر بکشد. جنا فیشر و جان کرازینسکی نیز با بازیهای طبیعی و جذاب خود در نقش پام و جیم، محبوبیت زیادی به دست آوردند. دیالوگهای هوشمندانه و طنز زیرکانه سریال باعث شده تا The Office همچنان به عنوان یکی از بهترین سریالهای کمدی شناخته شود. این سریال با پرداختن به جنبههای ساده و انسانی زندگی کاری، توانسته است تاثیر زیادی بر فرهنگ عامه بگذارد و طرفداران بسیاری در سراسر جهان به دست آورد.
۱۵- سریال Better Call Saul
نمره ۹.۰
سالهای پخش: ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲
استودیوی تولیدکننده: AMC, Sony Pictures Television
بازیگران شاخص:
باب ادنکرک (Bob Odenkirk)، رئا سیهورن (Rhea Seehorn)، جاناتان بنکس (Jonathan Banks)
سریال Better Call Saul درباره جیمی مکگیل، یک وکیل کوچک و پرانرژی است که به تدریج به ساول گودمن، وکیل حیلهگر و غیرقانونی تبدیل میشود. این سریال، داستان پیشزمینه شخصیت ساول گودمن را که در سریال «Breaking Bad» معرفی شد، روایت میکند و نشان میدهد که چگونه جیمی با انتخابهای اخلاقی و قانونی دشوار به دنیای جرم و جنایت کشیده میشود. داستان درباره تلاشهای جیمی برای پیدا کردن جایگاهی در دنیای حقوقی است، در حالی که بهطور مداوم با چالشهایی از طرف برادرش، چاک مکگیل، وکیل برجسته و مغرور، روبرو است. رابطه پیچیده و پرتنش جیمی و چاک یکی از محورهای اصلی داستان است که تصمیمات و رفتارهای جیمی را تحت تأثیر قرار میدهد. در کنار این خط داستانی، کیم وکسلر، همکار و دوست جیمی، نیز نقش مهمی در داستان ایفا میکند. داستان سریال درباره انتخابهای اخلاقی و تأثیرات آن بر زندگی شخصیتها است.
مفهوم اصلی سریال Better Call Saul درباره تغییر و تحول شخصیتی است و نشان میدهد که چگونه فردی با نیتهای خوب میتواند به مرور به دنیای جرم و جنایت کشیده شود. جیمی مکگیل در ابتدای داستان شخصیتی باهوش و خوشقلب است که به دنبال موفقیت در حرفه وکالت است، اما به دلیل شرایط پیچیده زندگی و فشارهای اجتماعی، به سوی تصمیمات غیرقانونی سوق داده میشود. سریال به خوبی به بررسی مسائل اخلاقی و چگونگی تأثیرات آن بر شخصیتها پرداخته و نشان میدهد که چگونه هر انتخابی میتواند زندگی فرد را تغییر دهد. Better Call Saul همچنین به موضوعات خانوادگی و تأثیر روابط شخصی بر تصمیمات حرفهای پرداخته و تضادهای جیمی و چاک، که دو برادر با نگرشهای کاملاً متفاوت به زندگی و حقوق هستند، به یکی از نکات کلیدی سریال تبدیل شده است. سریال از این طریق به بررسی عمیقتر شخصیتها و روابط پیچیده آنها میپردازد.
از ویژگیهای برجسته سریال Better Call Saul، شخصیتپردازی عمیق و فیلمنامه پیچیده آن است. باب ادنکرک در نقش جیمی مکگیل با بازی قدرتمند و چندلایه خود توانسته است تحسین گستردهای را به دست آورد. بازی رئا سیهورن در نقش کیم وکسلر نیز بهشدت مورد تحسین قرار گرفته و توانسته است یکی از برجستهترین شخصیتهای سریال را خلق کند. سریال با استفاده از تکنیکهای کارگردانی دقیق و فیلمبرداری زیبا، فضایی سرد و تنشآلود ایجاد کرده که به خوبی تناقضهای درونی شخصیتها را به تصویر میکشد. Better Call Saul به عنوان پیشدرآمد «Breaking Bad»، موفق شده است جایگاه مستقلی برای خود پیدا کند و به یکی از بهترین سریالهای درام و جنایی تلویزیون تبدیل شود. این سریال با ارائه داستانی پیچیده و تأملبرانگیز، همچنان تأثیر زیادی بر مخاطبان و منتقدان داشته است.
۱۶- سریال When They See Us
نمره ۸.۹
سالهای پخش: ۲۰۱۹
استودیوی تولیدکننده: Harpo Films, Tribeca Productions, Participant
بازیگران شاخص:
آسانته بلک (Asante Blackk)، کلیل هریس (Caleel Harris)، ایتان هریس (Ethan Herisse)
سریال When They See Us درباره پرونده جنایی معروف “پنج سیاهپوست مرکزی پارک” است که در سال ۱۹۸۹ در نیویورک رخ داد. این سریال داستان واقعی پنج نوجوان را روایت میکند که به اشتباه به تجاوز به یک زن سفیدپوست در پارک مرکزی نیویورک متهم شدند. سریال درباره چگونگی بازجویی این نوجوانان، فشارهای وارده برای اعتراف به جرم، و پروسه ناعادلانه محاکمه آنها است. این پنج نفر که هر یک در شرایط اجتماعی و خانوادگی دشواری قرار دارند، در طول سریال با سیستم حقوقی ناعادلانهای روبرو میشوند که آنها را قربانی تعصبات نژادی و سیاسی زمان خود میکند. داستان سریال درباره تلاشهای این جوانان و خانوادههای آنها برای اثبات بیگناهی و بازیابی زندگیهای از دست رفتهشان است. سریال در چهار قسمت به شکلی تلخ و تاثیرگذار جزئیات این پرونده را به تصویر میکشد.
مفهوم اصلی سریال When They See Us درباره بیعدالتی نژادی و فساد در سیستم حقوقی آمریکا است. این سریال به خوبی نشان میدهد که چگونه افراد بیگناه در سایه نژادپرستی و فشارهای سیاسی قربانی میشوند. سریال درباره تقابل میان افراد ضعیف و سیستمهای قدرتمند است که از قدرت خود برای تحمیل ظلم استفاده میکنند. When They See Us به تضادهای موجود در سیستم قضایی آمریکا پرداخته و نشان میدهد که چگونه برخی از مردم به دلیل رنگ پوست و موقعیت اجتماعیشان از حقوق برابر محروم میشوند. سریال همچنین به تأثیرات روانی و اجتماعی این ظلمها بر افراد و خانوادههایشان میپردازد و نشان میدهد که چگونه این اشتباهات باعث فروپاشی زندگیها و از بین رفتن اعتماد به سیستم عدالت میشود. این اثر تلویزیونی به بیننده یادآوری میکند که چالشهای اجتماعی و حقوقی همچنان در جامعه امروز وجود دارند و تغییرات اساسی نیاز است.
یکی از ویژگیهای برجسته سریال When They See Us، بازیهای قدرتمند بازیگران جوان آن است که توانستهاند داستانی دردناک و عاطفی را به شکل واقعی و تأثیرگذار به نمایش بگذارند. کارگردانی و نویسندگی این سریال توسط آوا دوورنی انجام شده و او با دقت و حساسیت خاصی توانسته داستانی را روایت کند که هم تاریخی و هم بسیار مرتبط با مسائل روز جامعه است. موسیقی و تدوین سریال نیز به خوبی با فضای تلخ و تأثیرگذار داستان هماهنگ شده و تأثیر احساسی آن را دوچندان کرده است. When They See Us به عنوان یکی از بهترین آثار تلویزیونی درباره مسائل نژادی و عدالت اجتماعی شناخته شده و توانسته است توجه گستردهای را به این موضوعات جلب کند. سریال نشان میدهد که چگونه بیعدالتی نژادی و فساد در سیستم حقوقی میتواند تأثیرات عمیقی بر زندگی افراد بگذارد و تأثیری ماندگار در ذهن مخاطبان خود ایجاد کند.
۱۷- انیمه Death Note
نمره ۸.۹
سالهای پخش: ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۷
استودیوی تولیدکننده: Madhouse
صداپیشگان شاخص:
مامورو میانو (Mamoru Miyano)، برد سوایل (Brad Swaile)، وینسنت تانگ (Vincent Tong)
سریال Death Note درباره لایت یاگامی، یک دانشآموز دبیرستانی بسیار باهوش است که یک دفترچه مرموز به نام “دفترچه مرگ” پیدا میکند. این دفترچه به او این قدرت را میدهد که با نوشتن نام هر فردی در آن، آن شخص ظرف چند دقیقه بمیرد. لایت تصمیم میگیرد از این قدرت برای پاکسازی جهان از جنایتکاران استفاده کند و به تدریج به عنوان یک خدای جدید به دنبال ایجاد دنیایی بدون جرم و جنایت است. او نام مستعار “Kira” را به خود میگیرد و شروع به اجرای عدالت شخصی خود میکند. اما با افزایش مرگهای غیرمنتظره، سازمانهای بینالمللی تحقیقاتی، از جمله پلیس ژاپن و یک کارآگاه نابغه به نام ال (L)، به دنبال شناسایی و متوقف کردن او میروند. سریال درباره تقابل هوش و استراتژیهای پیچیده بین لایت و ال است، در حالی که هر دو تلاش میکنند تا یکدیگر را شکست دهند.
مفهوم اصلی سریال Death Note درباره قدرت، اخلاق و مسئولیت است. لایت یاگامی با داشتن قدرتی فوقالعاده، به تدریج خود را بالاتر از قوانین و انسانها میبیند و به یک شخصیت دیکتاتور و بیرحم تبدیل میشود. او معتقد است که با کشتن جنایتکاران، دنیایی بهتر و عادلانهتر ایجاد میکند، اما سریال به خوبی نشان میدهد که چگونه این قدرت مطلق به فساد و جنون منجر میشود. در مقابل، شخصیت ال که نماینده عدالت و قانون است، تلاش میکند بدون استفاده از قدرتهای غیرقانونی و غیراخلاقی، لایت را متوقف کند. یکی از مضامین کلیدی سریال، مبارزه بین خیر و شر و تعارضات اخلاقی است که با داشتن قدرت بیش از حد، انسان با آن مواجه میشود. Death Note همچنین به بررسی تأثیرات روانی قدرت مطلق بر فرد پرداخته و نشان میدهد که چگونه قدرت میتواند فرد را از اصول اخلاقی و انسانی دور کند.
از ویژگیهای برجسته سریال Death Note، پیچیدگی داستان و شخصیتپردازیهای عمیق آن است. تقابل هوش بین لایت و ال و نبرد روانی و استراتژیکی آنها، یکی از جذابترین و هیجانانگیزترین بخشهای سریال را تشکیل میدهد. طراحی بصری و فضای تاریک و مرموز سریال به همراه موسیقی متن زیبا و تأثیرگذار، حس تنش و هیجان را در طول سریال حفظ میکند. Death Note همچنین با طرح سوالات اخلاقی پیچیده و چالشهای فلسفی درباره عدالت و قدرت، مخاطبان را به فکر فرو میبرد و آن را به یکی از محبوبترین و موفقترین انیمههای تاریخ تبدیل کرده است. این سریال با روایت غیرقابل پیشبینی و صحنههای مهیج خود توانسته است جایگاه ویژهای در میان علاقهمندان به انیمههای ژانر جنایی و درام پیدا کند و همچنان به عنوان یکی از آثار برجسته این ژانر شناخته میشود.
۱۸- سریال Seinfeld
نمره ۸.۹
سالهای پخش: ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۸
استودیوی تولیدکننده: Castle Rock Entertainment, NBC
بازیگران شاخص:
جری ساینفیلد (Jerry Seinfeld)، جولیا لوئیس-دریفوس (Julia Louis-Dreyfus)، مایکل ریچاردز (Michael Richards)
سریال Seinfeld درباره زندگی روزمره یک کمدین به نام جری ساینفیلد و دوستان او است که در نیویورک زندگی میکنند. این سریال به جای تمرکز بر داستانهای بزرگ یا وقایع مهم، روی مسائل کوچک و جزئیات بیاهمیت زندگی روزمره تمرکز دارد. جری، که نسخهای از خودش را در سریال بازی میکند، در هر قسمت با مسائل مختلفی از زندگی اجتماعی، روابط عاشقانه، و مشکلات جزئی روبرو میشود. دوستان نزدیک او، جورج کاستانزا، دوست بدبین و مضطرب او، الین بنس، که قبلاً دوست دختر جری بوده و اکنون دوست نزدیکش است، و کازمو کرامر، همسایه عجیب و غریب و دوستداشتنی، هر کدام به نوعی به مشکلات و موقعیتهای خندهدار دامن میزنند. سریال درباره تعاملات روزمره و مشکلات معمولی این گروه از دوستان است که به شکلی کمدی و هوشمندانه به تصویر کشیده شده است.
مفهوم اصلی سریال Seinfeld درباره پیچیدگیهای زندگی روزمره و جنبههای ساده و کوچک زندگی است که اغلب نادیده گرفته میشوند. یکی از ویژگیهای برجسته سریال این است که بسیاری از قسمتها به موضوعات کوچک و به ظاهر بیاهمیت میپردازند که افراد به طور معمول در زندگی خود با آنها روبرو میشوند. Seinfeld به عنوان “سریالی درباره هیچ” شناخته شده است، زیرا برخلاف سریالهای دیگر که رویدادهای مهم یا دراماتیک را محور داستان قرار میدهند، این سریال تمرکز خود را بر مسائل ساده و روزمره قرار میدهد. در عین حال، سریال به خوبی به مسائل فرهنگی و اجتماعی آن دوران نیز اشاره میکند و انتقادی هوشمندانه به روابط انسانی و زندگی شهری دارد. شخصیتهای سریال، هر کدام با ضعفها و نواقص خود، نماینده بخشی از جامعه هستند که مخاطبان به راحتی با آنها همذاتپنداری میکنند.
Seinfeld با سبک کمدی خاص خود و دیالوگهای هوشمندانه و به یادماندنی، توانست به یکی از محبوبترین و موفقترین سریالهای کمدی تبدیل شود. یکی از ویژگیهای منحصربهفرد سریال، کاراکترهای متنوع و غیرقابل پیشبینی آن است. شخصیتهای جری، جورج، الین و کرامر هر کدام با رفتارهای خاص و منحصر به فرد خود، تنوع و جذابیت سریال را افزایش میدهند. سریال همچنین به خاطر عدم وابستگی به داستانهای پیچیده و تمرکز بر موقعیتهای کوتاه و طنزآمیز، به یکی از پرطرفدارترین کمدیهای تلویزیونی تبدیل شد. Seinfeld توانست با طنز خاص و نوآورانهاش بر فرهنگ عامه تأثیر بگذارد و همچنان به عنوان یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین سریالهای کمدی در تاریخ تلویزیون شناخته میشود. این سریال با استفاده از موضوعات ساده و روزمره، به شکلی نوآورانه و خلاقانه، لحظات خندهدار و بهیادماندنی خلق کرده است.
۱۹- سریال Succession
نمره ۸.۹
سالهای پخش: ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۳
استودیوی تولیدکننده: HBO
بازیگران شاخص:
هیام عباس (Hiam Abbass)، نیکلاس براون (Nicholas Braun)، برایان کاکس (Brian Cox)
سریال Succession درباره خانواده قدرتمند روی است که مالک یک شرکت بزرگ رسانهای به نام “Waystar Royco” هستند. لوگان روی، پدر خانواده و مدیر اجرایی شرکت، مردی بسیار ثروتمند و با نفوذ است که به دلیل سن بالا و مشکلات سلامتی به فکر واگذاری مدیریت شرکت به یکی از فرزندانش میافتد. داستان سریال درباره کشمکشهای فرزندان لوگان، یعنی کندال، شیو، رومن و کانر، برای به دست آوردن کنترل شرکت و جلب رضایت پدرشان است. هر یک از فرزندان با انگیزهها و استراتژیهای مختلف تلاش میکنند تا خود را به عنوان جانشین برتر معرفی کنند. در طول سریال، بیننده با تعاملات پیچیده و گاهی تلخ بین اعضای خانواده روبرو میشود که با دسیسهچینیها و خیانتهای فراوان همراه است. Succession درباره رقابتهای قدرتی و خانوادگی است که هر لحظه میتواند منجر به تغییرات بزرگ و غیرمنتظره در زندگی شخصیتها شود.
مفهوم اصلی سریال Succession درباره قدرت، ثروت و تأثیرات مخرب آنها بر روابط انسانی است. خانواده روی، با داشتن نفوذی عظیم در دنیای رسانه و سیاست، همواره درگیر رقابتهای داخلی و تلاش برای کنترل منابع قدرت هستند. سریال به خوبی نشان میدهد که چگونه قدرت و ثروت میتواند افراد را از هم دور کند و روابط خانوادگی را به میدان نبردی برای بقا و تسلط تبدیل کند. شخصیتهای سریال هر کدام با ضعفها و جاهطلبیهای خاص خود به تصویر کشیده شدهاند و تصمیماتشان گاه به تخریب خود و دیگران منجر میشود. Succession همچنین به بررسی فساد در دنیای رسانه و کسبوکارهای بزرگ میپردازد و نشان میدهد که چگونه قدرت میتواند به سوءاستفادههای گسترده و اقدامات غیراخلاقی منجر شود. این سریال نگاهی تیزبین و انتقادی به فرهنگ سرمایهداری و تأثیرات آن بر زندگی افراد دارد.
از ویژگیهای برجسته سریال Succession، بازیهای قدرتمند و شخصیتپردازیهای دقیق آن است. برایان کاکس در نقش لوگان روی با اجرای قوی خود توانسته است تصویری بینظیر از یک مرد قدرتمند و بیرحم به نمایش بگذارد. همچنین بازیهای هیام عباس، نیکلاس براون و دیگر بازیگران، در خلق شخصیتهای پیچیده و چندلایه نقش مهمی ایفا کرده است. فیلمنامه سریال نیز با دقت و هوشمندی فراوان نوشته شده و توانسته است تعاملات پیچیده و داستانهای جذاب را به شکلی بینقص به تصویر بکشد. Succession با نمایش تضادهای عمیق میان شخصیتها و طرح داستانهای پرتنش و غافلگیرکننده، توانسته است توجه مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کند. این سریال به عنوان یکی از بهترین آثار درام تلویزیونی معاصر شناخته میشود و تأثیر عمیقی بر فرهنگ عامه گذاشته است.
۲۰- سریال Fargo
نمره ۸.۹
سالهای پخش: ۲۰۱۴ تا اکنوناستودیوی تولیدکننده: MGM Television, FX Productions
بازیگران شاخص فصل اول:
بیلی باب تورنتون (Billy Bob Thornton)
مارتین فریمن (Martin Freeman)
الیسون تولمن (Allison Tolman)
کالین هنکس (Colin Hanks)
بازیگران شاخص فصل دوم:
پاتریک ویلسون (Patrick Wilson)
کریستن دانست (Kirsten Dunst)
جسی پلمونس (Jesse Plemons)
تد دانسون (Ted Danson)
بازیگران شاخص فصل سوم:
ایوان مکگرگور (Ewan McGregor)
ماری الیزابت وینستد (Mary Elizabeth Winstead)
دیوید تیولیس (David Thewlis)
کری کون (Carrie Coon)
بازیگران شاخص فصل چهارم:
کریس راک (Chris Rock)
جسی باکلی (Jessie Buckley)
داستان فصل اول:
فصل اول Fargo در سال ۲۰۰۶ جریان دارد و داستان آن درباره لورن مالفو (با بازی بیلی باب تورنتون) است که پس از ورود به شهر کوچک بمیجی در مینهسوتا، زندگی لستر نایگارد (با بازی مارتین فریمن)، یک فروشنده بیمه ضعیف و تحقیرشده، را به طور کامل تغییر میدهد. مالفو با تصمیمات و اعمال جنایتکارانه خود، لستر را به دنیای جنایت میکشاند. در این بین، مالی سولورسن (با بازی الیسون تولمن)، افسر پلیس محلی، در تلاش است تا پشت پرده این جنایات مرموز را فاش کند. داستان این فصل درباره تغییر ناگهانی زندگی لستر و تأثیر مالفو بر مسیر زندگی او و دیگران است. همزمان با گسترش جنایتها، مالی با چالشهای زیادی در تحقیقات خود مواجه میشود. کشمکشها و پیچیدگیهای این داستان با طنزی تلخ و تاریک همراه است که الهام گرفته از فیلم اصلی “Fargo” است.
داستان فصل دوم:
فصل دوم Fargo در دهه ۱۹۷۰ روایت میشود و درباره درگیری میان خانواده جنایتکار گرهارت و خانواده بلومکویست در شهر لوورن، مینهسوتا است. اد بلومکویست (با بازی جسی پلمونس) و همسرش پگی (با بازی کریستن دانست) پس از تصادف با یکی از اعضای خانواده گرهارت، به طور ناخواسته درگیر درگیریهای جنایتکارانه میشوند. در عین حال، لو سولورسن (با بازی پاتریک ویلسون)، پدر مالی از فصل اول، تلاش میکند تا بین این دو خانواده و نیروهای جنایتکار دیگر واسطه شود و از تشدید درگیریها جلوگیری کند. داستان فصل دوم به خشونت، خیانت و قدرتطلبی میان جنایتکاران و تلاشهای پلیس برای مقابله با آنها میپردازد.
داستان فصل سوم:
فصل سوم Fargo در سال ۲۰۱۰ جریان دارد و بر رابطه پیچیده دو برادر دوقلو به نام امیت و ری استاسی (هر دو با بازی ایوان مکگرگور) تمرکز دارد. امیت که موفق و ثروتمند است، ری را که برادر کوچکتر و کمتر موفق است، تحت فشار قرار میدهد. داستان این فصل درباره خیانت، رقابت و قتلهایی است که از این تنشها ناشی میشود. همزمان، گلوریا برگل (با بازی کری کون)، رئیس پلیس محلی، در حال بررسی این پروندههای جنایی پیچیده است. این فصل با ترکیب طنز سیاه و درام اجتماعی، داستانهایی درباره حرص و طمع، خیانت و دنیای جنایت را بازگو میکند.
داستان فصل چهارم:
فصل چهارم Fargo در دهه ۱۹۵۰ و در شهر کانزاس سیتی جریان دارد و به بررسی درگیریهای میان دو گروه جنایتکار، یکی به رهبری لوی کانن (با بازی کریس راک) و دیگری مهاجران ایتالیایی، میپردازد. این دو گروه تلاش میکنند تا کنترل شهر و فعالیتهای غیرقانونی آن را در دست بگیرند. داستان این فصل درباره تقابل قدرت، فرهنگها و مشکلات نژادی است و نشان میدهد که چگونه تصمیمات کوچک و درگیریهای شخصی میتوانند به نتایج بزرگ و فاجعهبار منجر شوند.
مفهوم و ویژگیهای سریال:
Fargo درباره جنایت و قدرت در دنیای پیچیده و تاریک انسانی است. هر فصل سریال داستانی مستقل دارد، اما مضامین مشترکی از خیانت، خشونت و تأثیرات تصمیمات انسانی را در خود جای داده است. شخصیتهای اصلی سریال، چه مجرمان و چه قربانیان، به نوعی با درگیریهای اخلاقی و تصمیمات دشوار مواجه میشوند که در نهایت به نتایجی غیرقابل پیشبینی منجر میشود. این سریال با ترکیب طنز تلخ و درام، داستانهایی را بازگو میکند که به جزئیات زندگی افراد عادی و تغییرات ناگهانی و غیرمنتظره در مسیر زندگی آنها میپردازد.
یکی از ویژگیهای مهم Fargo، سبک بصری و فضاسازیهای خاص آن است که به خوبی توانسته حس سرد و خشونتآمیز دنیای سریال را به تصویر بکشد. این سریال به نحوی هنری و ظریف، درگیریهای درونی و بیرونی شخصیتها را نشان میدهد. در عین حال، Fargo با استفاده از طنز سیاه و دیالوگهای هوشمندانه، داستانهای خود را به شکلی منحصربهفرد و جذاب روایت میکند. سریال همچنین با پرداختن به مسائل اجتماعی و تاریخی در فصول مختلف، توانسته است مخاطبان گستردهای را جذب کند.
در هر فصل، شخصیتهای اصلی سریال درگیر پروندههای جنایی پیچیدهای میشوند که معمولاً به تصمیمات غلط یا تأثیرات ناخواسته از اعمال دیگران مرتبط است. این داستانها، که با طنز و خشونت ترکیب شدهاند، به خوبی نشان میدهند که چگونه افراد عادی در شرایطی استثنایی و پرخطر قرار میگیرند و تصمیمات آنها نتایجی دور از انتظار به بار میآورد. Fargo یکی از موفقترین سریالهای تلویزیونی در ژانر جنایی و درام است که با بازیهای قوی و داستانهای پیچیده، جایگاه ویژهای در میان مخاطبان پیدا کرده است.
۲۱- سریال True Detective
نمره ۸.۹
سالهای پخش: ۲۰۱۴ تا اکنون
استودیوی تولیدکننده: HBO
بازیگران شاخص:
فصل اول:
متیو مککانهی (Matthew McConaughey)
وودی هارلسون (Woody Harrelson)
میشل موناهن (Michelle Monaghan)
فصل دوم:
کالین فارل (Colin Farrell)
ریچل مکآدامز (Rachel McAdams)
وینس وان (Vince Vaughn)
تیلور کیچ (Taylor Kitsch)
فصل سوم:
ماهرشالا علی (Mahershala Ali)
استفن دورف (Stephen Dorff)
کارمن اجوگو (Carmen Ejogo)
فصل چهارم :
جودی فاستر (Jodie Foster)
کالی ریس (Kali Reis)
سریال True Detective درباره مجموعهای از پروندههای جنایی پیچیده و تاریک است که در هر فصل داستانی مستقل را روایت میکند. هر فصل سریال با تمرکز بر شخصیتهای جدید و مکانهای مختلف، به مسائل اجتماعی و روانشناختی پرداخته و در عین حال موضوعات جنایی عمیق و فلسفی را بررسی میکند. هر فصل از سریال به نوعی جنبههای تاریک جامعه و انسانها را کاوش میکند، و به تدریج بیننده را با پیچیدگیهای روانی شخصیتها و چالشهای آنها آشنا میسازد.
فصل اول:
فصل اول True Detective (۲۰۱۴) در ایالت لوئیزیانا روایت میشود و داستان دو کارآگاه پلیس به نامهای راست کول (با بازی متیو مککانهی) و مارتی هارت (با بازی وودی هارلسون) را دنبال میکند. این دو کارآگاه در سال ۱۹۹۵ مأمور تحقیق درباره قتل مرموز و وحشیانه زنی میشوند که نشانههایی از آیینهای شیطانی بر بدن او پیدا شده است. داستان سریال در دو زمان مختلف روایت میشود؛ یکی در سال ۱۹۹۵ که این دو کارآگاه روی پرونده قتل کار میکنند و دیگری در سال ۲۰۱۲، زمانی که پرونده قدیمی دوباره باز شده و آنها مجبور میشوند پس از سالها با یکدیگر روبرو شوند. در طول سریال، کول و هارت به تدریج به عمق بیشتری از رازها و توطئههای پشت این قتل پی میبرند. آنها متوجه شبکهای از فساد و جنایت درون جامعه محلی و ارتباط آن با سیاستمداران و نهادهای قدرتمند میشوند. فصل اول به خاطر بازیهای درخشان، فضای تاریک و روایتی پیچیده و فلسفی تحسین شد و به یکی از محبوبترین فصلهای سریالهای تلویزیونی تبدیل شد.
فصل دوم:
فصل دوم True Detective (۲۰۱۵) به طور کامل داستان و شخصیتهای جدیدی را معرفی میکند و در شهر “وینچی”، یک شهر خیالی در کالیفرنیا جریان دارد. داستان این فصل درباره سه افسر پلیس و یک تبهکار است که درگیر تحقیق درباره قتلی مرموز میشوند. کالین فارل در نقش ری ولکورو، یک کارآگاه پلیس فاسد با گذشتهای پر از مشکلات خانوادگی، به دنبال سرنخهایی از قتلی میگردد که به فساد گسترده در شهر و دنیای تبهکاری مرتبط است. ریچل مکآدامز در نقش آنتیگونی بزاریدس، کارآگاهی که با مشکلات شخصی و روانی خود دست و پنجه نرم میکند، و تیلور کیچ در نقش پل وودراگ، یک سرباز سابق جنگ که اکنون به عنوان پلیس کار میکند، به ری ملحق میشوند تا این پرونده را حل کنند. در کنار آنها، فرانک سیمونز (با بازی وینس وان)، یک تبهکار که تلاش میکند دوباره به قدرت بازگردد، با این کارآگاهان همکاری میکند. این فصل با پرداختن به موضوعات سیاسی، فساد در دولت و تجارت، و روابط پیچیده بین قدرت و جرم، داستانی تاریک و پیچیده را روایت میکند.
فصل سوم:
فصل سوم True Detective (۲۰۱۹) داستان جدیدی را در آرکانزاس روایت میکند و دو کارآگاه پلیس، وین هیز (با بازی ماهرشالا علی) و رولاند وست (با بازی استفن دورف)، به دنبال حل پرونده ناپدید شدن دو کودک در سال ۱۹۸۰ هستند. داستان این فصل نیز در سه دوره زمانی مختلف روایت میشود: سال ۱۹۸۰ که این پرونده برای اولین بار شروع میشود، سال ۱۹۹۰ که پرونده دوباره بازگشایی میشود، و سال ۲۰۱۵ که کارآگاه هیز که اکنون پیر و فراموشکار شده است، به مرور خاطرات و تحقیقاتی که انجام داده میپردازد. فصل سوم به خوبی نشان میدهد که چگونه زمان و حافظه میتوانند درک فرد از حقیقت را تغییر دهند و این مسئله به یکی از مضامین اصلی داستان تبدیل میشود. وین هیز با مواجهه با مشکلات شخصی و خاطرات دردناک گذشته، تلاش میکند تا معمای ناپدید شدن این کودکان را حل کند، اما در این مسیر به عمق پیچیدگیهای روانی و شخصی خود نیز فرو میرود.
فصل چهارم:
فصل چهارم True Detective در سال ۲۰۲۴ پخش شد و داستان جدیدی را با محوریت یک پرونده مرموز در ایالت آلاسکا روایت کرد. در این فصل، جودی فاستر به عنوان بازیگر اصلی ایفای نقش میکند.
True Detective در هر فصل با پرداختن به جنبههای تاریک زندگی، مفاهیم پیچیدهای از فساد، جنایت و تلاش برای کشف حقیقت را ارائه میدهد. این سریال توانسته با ساختار روایی چندلایه، بازیهای درخشان و فضاهای تاریک و پرتنش، به یکی از بهترین سریالهای جنایی و درام معاصر تبدیل شود و همواره مورد تحسین منتقدان و مخاطبان قرار گرفته است.
۲۲- سریال Friends
نمره ۸.۹
سالهای پخش: ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۴
استودیوی تولیدکننده: Bright/Kauffman/Crane Productions, Warner Bros. Television
بازیگران شاخص:
جنیفر انیستون (Jennifer Aniston)، کورتنی کاکس (Courteney Cox)، لیزا کودرو (Lisa Kudrow)، مت لهبلانک (Matt LeBlanc)، متیو پری (Matthew Perry)، دیوید شویمر (David Schwimmer)
سریال Friends درباره گروهی از شش دوست صمیمی است که در نیویورک زندگی میکنند و زندگی روزمره، چالشها و روابط عاطفی آنها را به تصویر میکشد. داستان سریال با ورود ریچل گرین (با بازی جنیفر انیستون) به زندگی این گروه آغاز میشود؛ او که از ازدواجی ناموفق فرار کرده، به خانه دوست دوران کودکیاش، مونیکا گلر (با بازی کورتنی کاکس)، پناه میبرد. این گروه شامل مونیکا، برادرش راس گلر، جویی تریبیانی، چندلر بینگ و فیبی بوفی است. هر یک از این شخصیتها در طول سریال با چالشهای مختلفی در روابط عاطفی، شغلی و خانوادگی روبرو میشوند. سریال درباره زندگی اجتماعی و تعاملات آنها در مکانهایی مانند آپارتمانهایشان و کافیشاپ محبوبشان به نام “Central Perk” است.
Friends با تمرکز بر موضوعاتی مانند دوستی، عشق و مسائل زندگی روزمره توانسته است جایگاه ویژهای در میان سریالهای کمدی به دست آورد. یکی از محورهای مهم داستان، رابطه عاشقانه بین راس و ریچل است که در طول ۱۰ فصل سریال با چالشها و پیچیدگیهای بسیاری همراه است. همچنین روابط دوستانه میان شخصیتها و حمایت آنها از یکدیگر در مواقع سختی، به شدت در داستان مورد توجه قرار گرفته است. هر یک از شخصیتهای سریال دارای ویژگیهای شخصیتی خاصی هستند که باعث میشود بیننده با آنها ارتباط برقرار کند. سریال با پرداختن به موضوعات اجتماعی و عاطفی به شکلی طنزآمیز، توانسته لحظات خندهدار و در عین حال احساسی زیادی ایجاد کند.
از ویژگیهای برجسته Friends، بازیهای طبیعی و شیمی فوقالعاده میان بازیگران اصلی است که باعث شده است این سریال همچنان پس از گذشت سالها از پخش آن، محبوبیت خود را حفظ کند. یکی از نکات برجسته این سریال، تعادل بین طنز و احساسات است که باعث شده است مخاطبان بتوانند هم با شخصیتها بخندند و هم با آنها همدردی کنند. هر قسمت سریال دارای موقعیتهای طنزآمیز و دیالوگهای بهیادماندنی است که تأثیر زیادی بر فرهنگ عامه گذاشته است. Friends همچنین به دلیل تواناییاش در پرداختن به موضوعات مختلف مانند روابط عاشقانه، شغل، خانواده و زندگی اجتماعی به شکل ساده و صمیمی، به یکی از مهمترین و موفقترین سریالهای کمدی تبدیل شده است. این سریال به دلیل شخصیتپردازیهای قوی و داستانهای ملموس و واقعگرایانه، همچنان یکی از محبوبترین آثار تلویزیونی تاریخ به شمار میرود.
۲۳- سریال Narcos
نمره ۸.۸
سالهای پخش: ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷
استودیوی تولیدکننده: Gaumont International Television
بازیگران شاخص:
پدرو پاسکال (Pedro Pascal)، واگنر مورا (Wagner Moura)، بوید هالبروک (Boyd Holbrook)
سریال Narcos درباره ظهور و سقوط پابلو اسکوبار، معروفترین قاچاقچی مواد مخدر کلمبیایی است که امپراتوری مواد مخدر کلمبیا را تأسیس کرد. داستان سریال از دهه ۱۹۷۰ شروع میشود و به جزئیات زندگی و فعالیتهای غیرقانونی اسکوبار و گسترش کارتلهای مواد مخدر میپردازد. واگنر مورا در نقش پابلو اسکوبار بازی میکند و توانسته است تصویری دقیق از او به عنوان فردی بیرحم و باهوش که کنترل بازار جهانی مواد مخدر را در دست داشت، ارائه دهد. در این میان، دو مأمور DEA به نامهای استیو مورفی (با بازی بوید هالبروک) و خاویر پنا (با بازی پدرو پاسکال) مأموریت دارند که اسکوبار را دستگیر کنند و امپراتوری او را نابود سازند. داستان سریال درباره تلاشهای این مأموران و دولتهای کلمبیا و آمریکا برای متوقف کردن قاچاق مواد مخدر و نابودی کارتلهای بزرگ است.
مفهوم اصلی سریال Narcos درباره قدرت، فساد و تأثیرات مخرب تجارت مواد مخدر بر جامعه و سیاست است. سریال به خوبی نشان میدهد که چگونه پابلو اسکوبار توانست با استفاده از خشونت و پول، سیستمهای حکومتی را تحت تأثیر قرار داده و فساد را در تمام سطوح جامعه گسترش دهد. همچنین سریال به بررسی تأثیرات روانی و اجتماعی فعالیتهای قاچاق مواد مخدر بر زندگی مردم عادی و مأمورانی که در تلاش برای مقابله با این امپراتوری هستند، میپردازد. Narcos تصویری واقعی و خشن از دنیای جرم و جنایت ارائه میدهد که در آن، قدرت و پول نقش اصلی را در کنترل زندگی انسانها بازی میکند. همچنین سریال نشان میدهد که چگونه تصمیمات دولتی و تلاشهای بینالمللی برای متوقف کردن تجارت مواد مخدر اغلب به شکست منجر میشود.
از ویژگیهای برجسته Narcos، بازیهای قوی بازیگران و روایت داستانی است که به خوبی واقعیتهای تاریخی را به تصویر میکشد. واگنر مورا در نقش پابلو اسکوبار، با عمق بخشیدن به شخصیت او، توانسته است هم جنبههای انسانی و هم جنبههای جنایتکارانه او را به شکلی تأثیرگذار نشان دهد. سریال با استفاده از تکنیکهای فیلمبرداری مستندگونه و روایتهای تاریخی، حس واقعگرایی بالایی به داستان داده است. موسیقی متن جذاب و طراحی دقیق صحنهها نیز به ایجاد فضای سنگین و تیره سریال کمک زیادی کرده است. Narcos یکی از سریالهای محبوب و پرطرفدار در ژانر جنایی و بیوگرافی است که با ترکیب داستانپردازی جذاب و مستندگونه، توانسته است نگاه متفاوتی به جهان قاچاق مواد مخدر و تأثیرات آن بر سیاست و جامعه ارائه دهد.
۲۴- سریال Freaks and Geeks
نمره ۸.۸
سالهای پخش: ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰
استودیوی تولیدکننده: Apatow Productions, DreamWorks Television
بازیگران شاخص:
لیندا کاردلینی (Linda Cardellini)، جان فرانسیس دالی (John Francis Daley)، جیمز فرانکو (James Franco)
سریال Freaks and Geeks درباره زندگی نوجوانان در دهه ۱۹۸۰ و تجربههای دوران دبیرستان آنها است. داستان سریال حول زندگی لیندزی و سم ویر، دو خواهر و برادر، و گروههای دوستانه مختلف آنها در دبیرستان مککینلی در میشیگان میگذرد. لیندزی که از نظر تحصیلی موفق است و در میان “خوبها” قرار دارد، تصمیم میگیرد از مسیر همیشگی خود منحرف شود و به گروه “عجیبها” که شامل نوجوانان شورشی و غیرمتعارف است بپیوندد. در مقابل، سم و دوستانش، که در گروه “خرخوانها” قرار دارند، با چالشهای روزمرهای مانند مسخرهشدن، دوستیها و عاشقانههای نوجوانانه دستوپنجه نرم میکنند. داستان سریال درباره دو دنیای متفاوت در دبیرستان و تلاش شخصیتها برای یافتن هویت خود در این فضای پیچیده است.
مفهوم اصلی Freaks and Geeks درباره پیچیدگیهای دوران نوجوانی و تلاش برای پیدا کردن جایگاه در جامعه است. شخصیتهای اصلی سریال، لیندزی و سم، هر کدام با فشارهای اجتماعی و انتظارات متفاوتی روبرو هستند که آنها را مجبور به تصمیمگیریهای مهمی در زندگیشان میکند. لیندزی که همیشه به عنوان دانشآموزی نمونه شناخته میشد، با پیوستن به گروه “عجیبها” نشان میدهد که میخواهد هویت و مسیر جدیدی برای خود پیدا کند. در این میان، سریال به چالشهای نوجوانانی مانند طردشدن، دوستیهای پیچیده و مسائل عاطفی میپردازد. Freaks and Geeks با پرداختن به مسائل واقعی و معمولی دوران دبیرستان، توانسته است تجربههای نوجوانی را به شکلی ملموس و صادقانه به تصویر بکشد.
از ویژگیهای برجسته سریال Freaks and Geeks، شخصیتپردازیهای عمیق و واقعگرایانه آن است. این سریال با طنز ساده و دلنشین خود به مسائل جدی و عاطفی نوجوانان پرداخته و توانسته به یکی از آثار مهم و ماندگار در ژانر کمدی-درام تبدیل شود. بازی بازیگران جوان، به خصوص لیندا کاردلینی و جیمز فرانکو، با دقت و مهارت انجام شده و شخصیتهای آنها به خوبی به تصویر کشیده شده است. همچنین، سریال با فضاسازی دهه ۱۹۸۰ و استفاده از موسیقیهای بهیادماندنی آن دوران، توانسته حس نوستالژیک و جذابی ایجاد کند. Freaks and Geeks به عنوان یک سریال کوتاه، با وجود اینکه تنها یک فصل داشت، توانسته تأثیر زیادی بر مخاطبان و فرهنگ عامه بگذارد و همچنان به عنوان یکی از بهترین سریالهای تلویزیونی درباره نوجوانی و دوران دبیرستان شناخته میشود.
۲۵- سریال Twin Peaks
نمره ۸.۸
سالهای پخش: ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۱
استودیوی تولیدکننده: Lynch/Frost Productions, Spelling Entertainment, Propaganda Films
بازیگران شاخص:
کایل مکلاکلن (Kyle MacLachlan)، مایکل اونتکین (Michael Ontkean)، مدچن امیک (Mädchen Amick)
سریال Twin Peaks درباره یک قتل مرموز در شهر کوچک و آرامی به همین نام است. داستان سریال با پیدا شدن جسد لورا پالمر، دختری نوجوان و محبوب، در کنار رودخانه آغاز میشود. مأمور افبیآی، دیل کوپر (با بازی کایل مکلاکلن)، به این شهر فرستاده میشود تا این پرونده پیچیده را بررسی کند. با ورود او به شهر، اسرار تاریک و پنهان ساکنان “تویین پیکس” آشکار میشود. سریال درباره تلاشهای دیل کوپر برای کشف قاتل لورا پالمر و پردهبرداری از رازهای پیچیده و رازآلودی است که در پس چهره آرام شهر نهفته است. در طول داستان، بیننده با جنبههای روانشناختی و مرموز شخصیتهای مختلف روبرو میشود و وارد دنیای خوابگونه و سوررئالی میشود که دیوید لینچ، کارگردان سریال، به زیبایی آن را به تصویر کشیده است.
Twin Peaks به بررسی تقابل میان ظاهر آرام و معصومانه یک شهر کوچک و تاریکیهای پنهان درون آن میپردازد. دیل کوپر، با کمک پلیس محلی، باید میان خوابها، توهمات و نشانههای غیرمنتظرهای که به او داده میشود، مسیر درست را پیدا کند. در این میان، سریال به روابط پیچیده میان ساکنان شهر نیز میپردازد و نشان میدهد که هیچکس در این شهر کاملاً بیگناه نیست. Twin Peaks درباره جنبههای ناشناخته و غیرمنتظره انسانها و جامعه است و به خوبی موفق میشود که حس تعلیق و رازآلودگی را در تمام طول داستان حفظ کند. سریال با استفاده از رویکردهای روانشناختی و فلسفی، به بررسی مفاهیمی مانند هویت، واقعیت و خواب میپردازد.
از ویژگیهای برجسته Twin Peaks، فضاسازی منحصر به فرد و کارگردانی خاص دیوید لینچ است. سبک بصری و موسیقی تأثیرگذار آن، که توسط آنجلو بادالامنتی ساخته شده، به خلق یک دنیای فراواقعی کمک میکند که مخاطب را به دنیایی پر از راز و رمز میکشاند. بازی کایل مکلاکلن در نقش دیل کوپر به شدت مورد تحسین قرار گرفته و شخصیت او به یکی از ماندگارترین کارآگاهان تلویزیونی تبدیل شده است. Twin Peaks با روایت چندلایه و غیرقابلپیشبینی، توانسته تأثیر زیادی بر ژانر جنایی و رازآلود بگذارد و همچنان به عنوان یکی از آثار برجسته و تحسینشده در تاریخ تلویزیون شناخته میشود.
۲۶- سریال Pride and Prejudice
نمره ۸.۸
سالهای پخش: ۱۹۹۵
استودیوی تولیدکننده: BBC, A&E Television Networks
بازیگران شاخص:
کالین فرث (Colin Firth)، جنیفر ایلی (Jennifer Ehle)، سوزانا هارکر (Susannah Harker)
سریال Pride and Prejudice درباره زندگی خانواده بنت است که پنج دختر در سن ازدواج دارند و مادرشان به شدت به دنبال یافتن همسرانی مناسب برای آنها است. داستان حول شخصیت الیزابت بنت (با بازی جنیفر ایلی)، دومین دختر خانواده، میچرخد که دختری باهوش و مستقل است و به دنبال کسی نمیگردد که او را تحت سلطه خود قرار دهد. او با آقای دارسی (با بازی کالین فرث)، مردی ثروتمند و مغرور آشنا میشود. در ابتدا، الیزابت از رفتارهای سرد و متکبرانه دارسی متنفر است، اما به تدریج و با گذشت زمان، متوجه میشود که شخصیت واقعی او پیچیدهتر از آن چیزی است که ابتدا به نظر میرسد. سریال درباره تغییر تدریجی رابطه این دو شخصیت و کشف متقابل احساسات آنها است.
Pride and Prejudice داستان درباره تفاوتهای طبقاتی و تأثیرات اجتماعی بر روابط عاشقانه است. سریال به بررسی مسائل اجتماعی و خانوادگی میپردازد و نشان میدهد که چگونه پیشداوریها و غرور میتواند بر روابط انسانی تأثیر بگذارد. الیزابت با شخصیت مستقل و قوی خود به عنوان نمایندهای از زنان آن دوره به تصویر کشیده شده که در برابر انتظارات جامعه مقاومت میکند. در مقابل، آقای دارسی نیز در طول داستان تغییرات شخصیتی زیادی را تجربه میکند و از فردی مغرور و سرد به شخصی با احساسات عمیق و ارزشهای انسانی تبدیل میشود. یکی از مفاهیم اصلی سریال این است که عشق و تفاهم واقعی نیازمند گذر از قضاوتها و پیشداوریها است.
این سریال با فضاسازی دقیق دوره رمان و لباسهای تاریخی، به خوبی توانسته است دوران قرن نوزدهم انگلستان را به تصویر بکشد. بازیهای قدرتمند کالین فرث و جنیفر ایلی در نقشهای اصلی، این اقتباس از رمان معروف جین آستن را به یکی از موفقترین و محبوبترین اقتباسهای تلویزیونی تبدیل کرده است. Pride and Prejudice با پرداختن به مسائل اجتماعی و شخصی، به شکلی هوشمندانه داستان عشق و پیچیدگیهای روابط انسانی را بیان میکند. همچنین، دیالوگهای هوشمندانه و فضاسازی زیبا، باعث شده این سریال همچنان به عنوان یکی از برترین آثار اقتباسی در ژانر درام و عاشقانه شناخته شود.
۲۷- سریال Peaky Blinders
نمره ۸.۸
سالهای پخش: ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۲
استودیوی تولیدکننده: BBC Studios, Caryn Mandabach Productions, Tiger Aspect Productions
بازیگران شاخص:
کیلین مورفی (Cillian Murphy)، پل اندرسون (Paul Anderson)، هلن مککروری (Helen McCrory)
سریال Peaky Blinders درباره گروه جنایتکاری به نام “پیکی بلایندرز” است که در سالهای پس از جنگ جهانی اول در بیرمنگام، انگلستان فعالیت میکنند. در مرکز داستان، تامی شلبی (با بازی کیلین مورفی)، رهبر کاریزماتیک و باهوش این گروه قرار دارد که با بلندپروازیهای سیاسی و جنایی خود تلاش میکند تا امپراتوری خانوادهاش را گسترش دهد. خانواده شلبی که از یک گروه خیابانی کوچک شروع کردهاند، به تدریج به یکی از قدرتمندترین گروههای جنایی در انگلستان تبدیل میشوند. در طول داستان، تامی با دشمنان مختلفی روبرو میشود، از پلیس گرفته تا دیگر گروههای جنایتکار و حتی سیاستمداران. سریال درباره تلاشهای او برای حفظ قدرت، کنترل بر تجارت غیرقانونی و مواجهه با چالشهای شخصی و خانوادگی است.
Peaky Blinders درباره تقابل قدرت، خشونت و جاهطلبی است. تامی شلبی، شخصیتی پیچیده و دارای تعارضات درونی است که از یک طرف به دنبال کسب قدرت و نفوذ بیشتر است و از طرف دیگر با زخمهای روانی و عاطفی که از جنگ جهانی اول به همراه دارد، دست و پنجه نرم میکند. سریال به موضوعات مهمی مانند تأثیر جنگ بر روان انسانها، فساد در سیاست و جنایتهای سازمانیافته پرداخته و نشان میدهد که چگونه این موضوعات به هم پیوند میخورند. شخصیتهای دیگر مانند آرتور شلبی (با بازی پل اندرسون)، برادر تامی که خشونتی غیرقابل کنترل دارد، و پالی گری (با بازی هلن مککروری)، عمه خردمند و مدیریتی خانواده، نیز نقشی کلیدی در داستان دارند. Peaky Blinders درباره نبرد بین وفاداری خانوادگی و جاهطلبیهای فردی است.
یکی از ویژگیهای برجسته Peaky Blinders، فضاسازی تاریخی و توجه به جزئیات است. طراحی لباسها، موسیقی متن مدرن که با فضای دهه ۱۹۲۰ ترکیب شده، و بازیهای قوی از جمله اجرای بینظیر کیلین مورفی، همگی به موفقیت سریال کمک کردهاند. Peaky Blinders با ترکیب اکشن، درام خانوادگی و سیاست، به یکی از محبوبترین سریالهای تلویزیونی در جهان تبدیل شده است. سریال همچنین به خاطر شخصیتپردازیهای عمیق و پیچیده و فیلمنامهای که به خوبی توانسته تعلیق و هیجان را حفظ کند، مورد تحسین قرار گرفته است. این سریال با پرداختن به مسائلی مانند قدرت، وفاداری و فساد، تصویری تاریک و هیجانانگیز از دنیای جنایت و سیاست در انگلستان پس از جنگ ارائه میدهد.
۲۸- سریال Ted Lasso
نمره ۸.۸
سالهای پخش: ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۳
استودیوی تولیدکننده: Apple TV+, Warner Bros. Television
بازیگران شاخص:
جیسون سودیکیس (Jason Sudeikis)، هانا وادینگام (Hannah Waddingham)، برندن هانت (Brendan Hunt)
سریال Ted Lasso درباره تد لاسو، مربی فوتبال آمریکایی است که به شکل غیرمنتظرهای به عنوان سرمربی یک تیم فوتبال انگلیسی به نام “ایافسی ریچموند” انتخاب میشود. تد که هیچ تجربهای در مربیگری فوتبال (Soccer) ندارد، با روحیه مثبت و رویکرد انسانی خود تلاش میکند تا تیم را از مشکلات متعدد نجات دهد. این سریال درباره تلاشهای تد برای شناخت فرهنگ جدید، روبرو شدن با چالشهای ورزشی و مدیریتی و تأثیرگذاری بر زندگی بازیکنان و کارکنان تیم است. شخصیتهای مختلفی از جمله ربکا ولتون، مالک باشگاه، و دستیار تد، برد بیرد، نقش مهمی در داستان دارند. تد با مهارتهای اجتماعی و دیدگاههای مثبت خود، به تدریج اعتماد و احترام اعضای تیم و باشگاه را جلب میکند.
Ted Lasso درباره امید، خوشبینی و چگونگی تأثیرگذاری رویکردهای مثبت بر روابط انسانی و تیمی است. تد به عنوان شخصیتی سادهدل و مثبتنگر، با وجود عدم آشنایی با قوانین و فرهنگ فوتبال انگلیسی، سعی میکند با استفاده از تجربیات شخصی و دانش مربیگری خود، تیم را به سوی موفقیت هدایت کند. سریال به موضوعات مهمی مانند اهمیت رهبری اخلاقی، مدیریت بحران و تأثیرات روانی و احساسی ورزش بر زندگی افراد میپردازد. در عین حال، Ted Lasso با به تصویر کشیدن مشکلات شخصی تد و شخصیتهای دیگر، نشان میدهد که خوشبینی و امید میتواند به عنوان یک نیروی محرک برای مقابله با چالشهای زندگی به کار گرفته شود. این سریال ترکیبی از طنز، درام و احساسات انسانی است که به شکلی هوشمندانه و دلنشین روایت شده است.
از ویژگیهای برجسته Ted Lasso، شیمی بین بازیگران و فیلمنامهای است که به خوبی توانسته لحظات کمدی و احساسی را با هم ترکیب کند. بازی قدرتمند جیسون سودیکیس در نقش تد، که به خاطر اجرای او تحسینهای زیادی دریافت کرده، نقش مهمی در موفقیت سریال داشته است. همچنین روابط پیچیده میان شخصیتها، مانند رابطه تد با بازیکنان تیم و مالک باشگاه، یکی از نقاط قوت داستان است. Ted Lasso با پرداختن به موضوعات انسانی و اجتماعی به شکلی ساده و دلنشین، توانسته است جایگاه ویژهای در میان سریالهای کمدی-ورزشی پیدا کند. این سریال به دلیل نمایش مثبتاندیشی، امید و اهمیت دوستی و همبستگی، به یکی از محبوبترین سریالهای معاصر تبدیل شده و تأثیر مثبتی بر مخاطبان خود گذاشته است.
۲۹- سریال It’s Always Sunny in Philadelphia
نمره ۸.۸
سالهای پخش: ۲۰۰۵ تا اکنون
استودیوی تولیدکننده: 3 Arts Entertainment, FX Productions
بازیگران شاخص:
چارلی دی (Charlie Day)، گلن هاورتون (Glenn Howerton)، راب مکالهنی (Rob McElhenney)
سریال It’s Always Sunny in Philadelphia درباره گروهی از دوستان است که یک بار به نام “Paddy’s Pub” در فیلادلفیا اداره میکنند. شخصیتهای اصلی شامل دنیس رینولدز (با بازی گلن هاورتون)، خواهرش دی رینولدز (با بازی کایتلین اولسن)، دوست کودکیشان چارلی کلی (با بازی چارلی دی) و مک (با بازی راب مکالهنی) هستند. هر یک از این شخصیتها به طرز بیرحمانهای خودمحور، خودخواه و در جستجوی منافع شخصی خود هستند و همین موضوع باعث ایجاد موقعیتهای خندهدار و گاه غیرمعمول میشود. این گروه از دوستان در هر قسمت درگیر ماجراجوییهای عجیب و خطرناک میشوند که اغلب نتیجه آن از کنترل خارج میشود. داستان سریال درباره تلاشهای آنها برای موفقیت در زندگی، در حالی که همچنان مشکلات بیشتری برای خودشان ایجاد میکنند، است.
It’s Always Sunny in Philadelphia درباره بررسی جنبههای تاریک و ناکارآمد شخصیتهای انسانی است که بدون هیچگونه اخلاقیات یا احساس همدلی در تلاش هستند تا اهداف خود را پیش ببرند. شخصیتهای این سریال نه تنها قهرمان نیستند، بلکه اغلب به عنوان آنتیقهرمانهایی شناخته میشوند که رفتارهای خودخواهانه و بیرحمانه آنها منجر به نابودی خود و دیگران میشود. سریال به موضوعاتی مانند غرور، حرص، نژادپرستی و جنسیتگرایی پرداخته و از طنز سیاه و بیپرده برای به تصویر کشیدن این مسائل استفاده میکند. It’s Always Sunny in Philadelphia با توجه به سبک منحصر به فردش، به خوبی توانسته است در عین حفظ خندهداری و سرگرمی، انتقادی هوشمندانه به مسائل اجتماعی و فرهنگی معاصر ارائه دهد.
از ویژگیهای برجسته It’s Always Sunny in Philadelphia، سبک روایتی سریع و دیالوگهای هوشمندانه و سریع آن است. بازیهای قدرتمند و شیمی بین بازیگران اصلی نیز باعث شده این سریال به یکی از محبوبترین سریالهای کمدی تبدیل شود. همچنین، سریال با استفاده از طنز تاریک و لحظات غیرمنتظره، داستانهایی خندهدار و در عین حال تاملبرانگیز ارائه میدهد. هر قسمت سریال به نوعی به یک مشکل یا مسئله اجتماعی میپردازد، اما شخصیتهای سریال همواره با تصمیمات غیرمنطقی و خندهدار خود، این مشکلات را بدتر میکنند. It’s Always Sunny in Philadelphia توانسته است با پرداختن به موضوعات تند و بیپرده و ایجاد لحظاتی از طنز سیاه و غیرمعمول، جایگاه ویژهای در میان سریالهای کمدی کسب کند و همچنان پس از سالها پخش، محبوبیت خود را حفظ کند.
۳۰- سریال Curb Your Enthusiasm
نمره ۸.۸
سالهای پخش: ۲۰۰۰ تا اکنون
استودیوی تولیدکننده: HBO, HBO Entertainment
بازیگران شاخص:
لری دیوید (Larry David)، شریل هاینس (Cheryl Hines)، جف گارلین (Jeff Garlin)
سریال Curb Your Enthusiasm درباره لری دیوید، نویسنده و تهیهکننده تلویزیونی است که نسخهای اغراقآمیز و طنزآمیز از خودش را بازی میکند. داستان سریال درباره زندگی روزمره لری دیوید در لسآنجلس و درگیریهای او با مشکلات و موقعیتهای عجیب و غیرمنتظره است. لری با دیدگاه خاص و گاه غیرقابل تحمل خود به مسائل اجتماعی، اخلاقی و روزمره نگاه میکند که باعث ایجاد سوءتفاهمها و درگیریهای خندهدار میشود. او اغلب در تعامل با دوستان، همکاران و حتی غریبهها، به دلیل صداقت و رکگویی بیش از حد، مشکلاتی برای خودش به وجود میآورد. سریال درباره زندگی اجتماعی و چالشهای معمولی است که لری دیوید در قالبی طنزآمیز و گاه اغراقشده با آنها مواجه میشود.
Curb Your Enthusiasm درباره تضاد میان انتظارات اجتماعی و رفتارهای غریزی و رک لری دیوید است. شخصیت لری با رفتاری صریح و گاه بیپرده، به طور مداوم با موقعیتهای طنزآمیز و پرتنش مواجه میشود که ناشی از دیدگاههای خاص و عدم رعایت قواعد اجتماعی است. سریال به موضوعاتی مانند آداب اجتماعی، دوستیها، روابط خانوادگی و چالشهای فرهنگی پرداخته و با استفاده از طنز تلخ و گاه خشن، این مسائل را به تصویر میکشد. Curb Your Enthusiasm نگاهی انتقادی به زندگی روزمره و روابط انسانی دارد و به خوبی توانسته است تفاوت میان رفتارهای واقعی و انتظارات اجتماعی را نشان دهد. داستانهای هر قسمت بر اساس موقعیتهایی ساخته میشود که در آن لری دیوید بدون قصد بدخواهی، اما به خاطر صداقت یا دیدگاههای عجیب خود، به دردسر میافتد.
از ویژگیهای برجسته Curb Your Enthusiasm، سبک فیلمبرداری مستندگونه و دیالوگهای بداهه است که به این سریال حس واقعی و طبیعی میدهد. بازی لری دیوید در نقش خودش یکی از نقاط قوت اصلی سریال است؛ او توانسته است به شکلی خیرهکننده رفتارهای غیرمتعارف و لحظات طنزآمیز زندگی خود را به تصویر بکشد. سریال با استفاده از طنز اجتماعی و موقعیتهای روزمره، توانسته است به یکی از موفقترین و محبوبترین سریالهای کمدی تبدیل شود. Curb Your Enthusiasm با پرداختن به مشکلات کوچک و بزرگ زندگی، مسائل اجتماعی و فرهنگی را به شکلی هوشمندانه و خندهدار به تصویر میکشد. این سریال با گذر زمان همچنان توانسته است محبوبیت خود را حفظ کند و جایگاهی ویژه در میان علاقهمندان به کمدیهای اجتماعی پیدا کند.
۳۱- سریال House of Cards
نمره ۸.۷
سالهای پخش: ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸
استودیوی تولیدکننده: Netflix, Media Rights Capital
بازیگران شاخص:
کوین اسپیسی (Kevin Spacey)، میشل گیل (Michel Gill)، رابین رایت (Robin Wright)
سریال House of Cards درباره فرانک آندروود (با بازی کوین اسپیسی)، سیاستمدار بلندپروازی است که با دسیسهچینی و اقدامات مخفیانه تلاش میکند تا به قدرت بالاتری در واشنگتن دست یابد. فرانک که در ابتدا رهبر اکثریت حزب دموکرات در کنگره آمریکا است، پس از خیانت از سوی رئیسجمهور و بیاعتنایی به وعدههای دادهشده، تصمیم میگیرد با هر قیمتی به قدرت برسد. او به همراه همسرش کلیر آندروود (با بازی رابین رایت)، که خودش زنی جاهطلب و بیرحم است، نقشههای پیچیدهای را برای بهدستگرفتن کنترل سیاسی در ایالات متحده اجرا میکند. داستان سریال درباره تقابل بین قدرت، فساد و سیاستهای پشتپرده در بالاترین سطوح دولت آمریکا است.
House of Cards درباره جاهطلبی، خیانت و فساد در سیاست آمریکا است و فرانک آندروود را به عنوان شخصیتی پیچیده و بیرحم نشان میدهد که هیچ مرزی برای رسیدن به اهداف خود نمیشناسد. سریال به خوبی نشان میدهد که چگونه افراد در قدرت از ابزارهای مختلفی مانند رسانهها، فساد سیاسی و دستکاری دیگران برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکنند. شخصیت فرانک با استفاده از هوش و بیرحمی خاص خود، همه اطرافیانش را تحت کنترل درمیآورد و با دسیسههای خود به تدریج به بالاترین جایگاهها دست مییابد. در کنار او، کلیر نیز که در ابتدا به عنوان همسر حامی معرفی میشود، به تدریج به یکی از بازیگران اصلی قدرت تبدیل میشود. این سریال درباره نبردهای سیاسی و تصمیماتی است که زندگی افراد زیادی را تحت تأثیر قرار میدهد.
از ویژگیهای برجسته House of Cards، شخصیتپردازیهای قوی و داستانسرایی پیچیده آن است که به خوبی توانسته دنیای تاریک سیاست را به تصویر بکشد. کوین اسپیسی در نقش فرانک آندروود با بازی بینقص خود، تصویری قوی از یک سیاستمدار بیرحم و فاسد ارائه میدهد که به هیچچیز و هیچکس رحم نمیکند. بازی رابین رایت در نقش کلیر آندروود نیز به خوبی توانسته شخصیتی مستقل و قدرتطلب را به تصویر بکشد که در طول سریال به رقیبی برابر با فرانک تبدیل میشود. House of Cards با دیالوگهای هوشمندانه، پیچیدگیهای سیاسی و نمایش تنشهای روانی و اخلاقی، توانسته به یکی از موفقترین سریالهای سیاسی در دهه اخیر تبدیل شود. این سریال بهخوبی قدرت و فساد را در قالب داستانی هیجانانگیز و پر از پیچشهای غیرمنتظره به تصویر کشیده و همچنان تأثیر زیادی بر مخاطبان گذاشته است.
۳۲- سریال Fleabag
نمره ۸.۷
سالهای پخش: ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹
استودیوی تولیدکننده: Two Brothers Pictures, Amazon Studios
بازیگران شاخص:
فیبی والر-بریج (Phoebe Waller-Bridge)، سیان کلیفورد (Sian Clifford)، اولیویا کلمن (Olivia Colman)
سریال Fleabag درباره زنی جوان در لندن است که با نام مستعار “فلیبگ” شناخته میشود و درگیر زندگی پیچیدهای پر از چالشهای شخصی و عاطفی است. داستان سریال درباره تلاش او برای کنار آمدن با فقدان، روابط ناسالم و احساساتی است که اغلب او را به سوی رفتارهای خودویرانگرانه سوق میدهد. فلیبگ شخصیتی طنزآمیز و در عین حال آسیبپذیر دارد و به طور مداوم با مخاطب خود صحبت میکند و افکار درونیاش را به اشتراک میگذارد. او رابطهای پیچیده با خانوادهاش، به خصوص با خواهرش کلر (با بازی سیان کلیفورد) و نامادریاش (با بازی اولیویا کلمن)، دارد. سریال درباره برخورد فلیبگ با موقعیتهای زندگی روزمره و تلاش او برای پیدا کردن معنا در زندگیاش است.
Fleabag درباره موضوعاتی همچون تنهایی، عشق و هویت فردی است. شخصیت فلیبگ، با وجود رفتارهای طنزآمیز و بیپردهاش، به شدت درگیر احساسات عمیق و بحرانهای روحی است. او تلاش میکند با فقدان بهترین دوستش که بر اثر حادثهای از دست داده، کنار بیاید و در عین حال با روابط ناسالمش دست و پنجه نرم میکند. سریال نگاهی تلخ و در عین حال خندهدار به زندگی زن مدرن در دنیای امروز دارد و نشان میدهد که چگونه فرد میتواند در مواجهه با مشکلات و شکستها، همچنان به دنبال امید و راهحلی برای بهبود باشد. Fleabag با نمایش شخصیتهای چندبعدی و روابط پیچیده، توانسته تصویری واقعگرایانه و انسانی از زندگی روزمره ارائه دهد.
از ویژگیهای برجسته Fleabag، شکستن دیوار چهارم و ارتباط مستقیم شخصیت اصلی با مخاطب است که این سریال را منحصربهفرد میکند. بازی درخشان فیبی والر-بریج در نقش فلیبگ، که خالق و نویسنده سریال نیز است، توانسته است این سریال را به یکی از بهترین آثار کمدی-درام تبدیل کند. همچنین، طنز تلخ و دیالوگهای هوشمندانه سریال به شکلی هنرمندانه با احساسات عمیق و تأملات فلسفی ترکیب شدهاند. Fleabag با پرداختن به مسائلی مانند شکستهای عاطفی، روابط خانوادگی و تلاش برای پیدا کردن هویت، توانسته است به یکی از موفقترین و تحسینشدهترین سریالهای سالهای اخیر تبدیل شود. این سریال با نگاهی تیزبینانه و صادقانه به زندگی انسانها، همچنان تأثیری ماندگار بر مخاطبان خود گذاشته است.
۳۳- سریال Anne with an E
نمره ۸.۷
سالهای پخش: ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹
استودیوی تولیدکننده: CBC, Netflix
بازیگران شاخص:
ایمیبث مکنالتی (Amybeth McNulty)، جرالدین جیمز (Geraldine James)، آر. اچ. تامسون (R.H. Thomson)
سریال Anne with an E درباره دختری یتیم به نام “آن شرلی” است که پس از سالها زندگی در یتیمخانهها و خانههای مختلف، به طور اشتباهی به خانه دو خواهر و برادر به نامهای ماریلا و متیو کاتبرت فرستاده میشود. این دو نفر که در روستای آونلی در جزیره پرنس ادوارد زندگی میکنند، قصد داشتند پسری را به فرزندی قبول کنند که به آنها در کارهای مزرعه کمک کند، اما به جای آن، آن شرلی با شخصیت پرشور و تخیل قوی به آنها معرفی میشود. سریال درباره تلاشهای آن برای پذیرفته شدن در جامعه روستا و اثبات خود به ماریلا و متیو است. آن با تخیل زنده، روحیه پرانرژی و دیدگاههای متفاوتش، به تدریج قلبهای اهالی روستا و خانواده کاتبرت را تسخیر میکند.
Anne with an E درباره موضوعاتی مانند پذیرش فردی، اهمیت خانواده و دوستی و چالشهای زندگی یک یتیم در قرن نوزدهم است. شخصیت آن شرلی، با وجود مشکلات گذشتهاش، همواره تلاش میکند تا دیدگاهی مثبت و متفاوت نسبت به دنیا داشته باشد. او با اشتیاق و تخیلی که دارد، دنیا را به شکلی خاص و زیبا میبیند و این ویژگی او را از دیگران متمایز میکند. سریال به خوبی نشان میدهد که چگونه آن با محبت و تلاشهای بیپایان خود، به تدریج در قلبهای مردم جا باز میکند. در کنار داستان اصلی، سریال به موضوعات اجتماعی آن زمان مانند تبعیضهای جنسیتی، فقر و اهمیت تحصیلات نیز پرداخته است. داستان درباره زندگی روزمره، تعاملات اجتماعی و رشد فردی شخصیتها در طول زمان است.
از ویژگیهای برجسته Anne with an E، توجه به جزئیات تاریخی و فضاسازی زیبا و دقیق آن است. بازی درخشان ایمیبث مکنالتی در نقش آن شرلی یکی از دلایل محبوبیت سریال است؛ او با اجرای پرشور و طبیعی خود توانسته شخصیت پیچیده و دوستداشتنی آن را به تصویر بکشد. سریال همچنین با پرداختن به موضوعات مدرن در قالب یک داستان تاریخی، موفق شده است به یکی از آثار موفق و تحسینشده تلویزیونی تبدیل شود. Anne with an E با ترکیب داستانی احساسی و انسانی، شخصیتهای چندلایه و مسائل اجتماعی به مخاطبان پیامهای مهمی درباره عشق، دوستی و اهمیت خودشناسی و پذیرش فردی میدهد. این سریال با درونمایهای از امید و توانایی تغییر، تأثیر زیادی بر مخاطبان خود گذاشته و همچنان محبوبیت زیادی دارد.
۳۴- سریال Severance
نمره ۸.۷
سالهای پخش: ۲۰۲۲ تا اکنون
استودیوی تولیدکننده: Endeavor Content, Red Hour Productions, Apple TV+
بازیگران شاخص:
دیچن لاچمن (Dichen Lachman)، پاتریشیا آرکت (Patricia Arquette)، آدام اسکات (Adam Scott)
سریال Severance درباره گروهی از کارمندان در شرکتی به نام “Lumen Industries” است که تحت یک فرآیند جراحی خاص به نام “تفکیک” قرار میگیرند. این جراحی باعث میشود که ذهن این افراد در دو بخش کاری و شخصی به طور کامل از هم جدا شود، به این صورت که وقتی در محیط کار هستند، هیچ خاطرهای از زندگی شخصی خود ندارند و برعکس، وقتی در خارج از کار هستند، هیچ چیزی از شغل خود به خاطر نمیآورند. شخصیت اصلی سریال، مارک اسکات (با بازی آدام اسکات)، یکی از این کارمندان است که پس از مرگ همسرش تصمیم به شرکت در این برنامه میگیرد. داستان سریال درباره کشف رازها و عواقب این فرآیند “تفکیک” توسط مارک و همکارانش است.
Severance به بررسی مسائل روانی و اخلاقی مرتبط با هویت فردی، حافظه و مرزهای خصوصی و عمومی زندگی میپردازد. سریال به این سؤال مهم میپردازد که چه اتفاقی میافتد اگر انسان بتواند زندگی شخصی و کاری خود را بهطور کامل از هم جدا کند؟ آیا این تفکیک میتواند باعث افزایش کارایی و کاهش استرس شود یا منجر به از دست دادن کنترل و ارتباط با هویت واقعی انسان خواهد شد؟ مارک و دیگر کارمندان شرکت به تدریج متوجه میشوند که این تفکیک اثرات مخربی بر روان و احساسات آنها دارد و باید تصمیم بگیرند که آیا میخواهند با این وضعیت کنار بیایند یا در برابر آن مبارزه کنند. سریال درباره تداخل بین تکنولوژی و انسانیت و عواقب پیشرفتهای بیحد و مرز در زمینه کنترل ذهن و زندگی فردی است.
از ویژگیهای برجسته Severance، سبک بصری مینیمالیستی و سرد آن است که فضای مرموز و غیرقابلپیشبینی داستان را تقویت میکند. بازیهای قدرتمند بهویژه اجرای آدام اسکات و پاتریشیا آرکت، به عمق و جذابیت سریال افزودهاند. این سریال با ترکیب علمی تخیلی و درام روانشناختی، توانسته است داستانی پیچیده و چندلایه ارائه دهد که هم از نظر فکری و هم از نظر احساسی مخاطبان را درگیر میکند. Severance به شکلی هوشمندانه به موضوعاتی همچون کنترل انسانها توسط سازمانها، مرزهای اخلاقی تکنولوژی و قدرت انتخاب فردی پرداخته است و توانسته توجه منتقدان و مخاطبان را جلب کند. این سریال با داستانی رازآلود و تریلری هیجانانگیز، یکی از آثار مهم و پرمخاطب در ژانر علمی تخیلی و درام محسوب میشود.
۳۵- سریال Rome
نمره ۸.۷
2005 تا 2007
تولیدکننده: HBO، BBC، RAI
بازیگران: کوین مککید (Kevin McKidd)، ری استیونسون (Ray Stevenson)، پولی واکر (Polly Walker)
سریال Rome در مورد دوران بحرانی اواخر جمهوری روم و تحولات سیاسی و اجتماعی آن است. داستان سریال از سال 49 پیش از میلاد آغاز میشود، زمانی که ژولیوس سزار از جنگهای گال بازمیگردد و تصمیم به تصرف قدرت سیاسی در روم میگیرد. شخصیتهای اصلی سریال، لوسیوس ورنوس و تایتوس پولو، دو سرباز لژیونر، در طول ماجراجوییهای خود با شخصیتهای تاریخی برجستهای مانند ژولیوس سزار و مارک آنتونی برخورد میکنند. سریال به خوبی درگیریهای قدرت، خیانتها و درامهای خانوادگی در دوران بحران جمهوری روم را به تصویر میکشد. رابطههای پیچیده میان شخصیتهای اصلی و تاریخی، بخش مهمی از جذابیت سریال را شکل میدهند.
این سریال به بررسی چگونگی فروپاشی جمهوری روم و شکلگیری امپراتوری میپردازد. در مرکز داستان، تعامل بین لوسیوس ورنوس و تایتوس پولو قرار دارد که به عنوان دو سرباز ساده، نقش مهمی در رویدادهای تاریخی بزرگ ایفا میکنند. همچنین، سریال بر تغییرات اجتماعی و فرهنگی آن دوران نیز تمرکز دارد. از بردهداری و روابط طبقاتی گرفته تا تاثیرات سیاسی و اقتصادی جنگها، همگی در بستر داستان به نمایش گذاشته میشوند. با روایتهای پیچیده و تنشهای اجتماعی-سیاسی، این سریال توانسته است یک تصویر واقعی و جذاب از زندگی روزمره رومیها ارائه دهد.
علاوه بر داستان جذاب، سریال Rome به دلیل تولید بزرگ و پرخرج خود نیز مشهور است. صحنههای نبرد و طراحی صحنههای شهری روم باستان، با دقت و جزئیات فراوان به تصویر کشیده شدهاند. بازیهای بازیگران نیز تاثیرگذار و قابل توجه است و تعاملات بین شخصیتها به خوبی نشاندهنده تعارضات شخصی و تاریخی است. این سریال به عنوان یکی از موفقترین و پرهزینهترین سریالهای تاریخی شناخته میشود و موفقیت آن در بازآفرینی یک دوران تاریخی بسیار تأثیرگذار است.
۳۶- سریال Mad Men
نمره ۸.۷
2007 تا 2015
تولیدکننده: AMC
بازیگران: جان هم (Jon Hamm)، الیزابت ماس (Elisabeth Moss)، وینسنت کارتیسر (Vincent Kartheiser)
سریال Mad Men در مورد دنیای تبلیغات در دهه 1960 میلادی و زندگی شخصی و حرفهای دان دریپر، مدیر خلاق یک آژانس تبلیغاتی در نیویورک است. داستان سریال از دیدگاه دان دریپر روایت میشود که زندگی پیچیدهای دارد و بین تلاش برای موفقیت حرفهای و مدیریت مشکلات شخصیاش گرفتار است. سریال بهطور عمده به روابط حرفهای و اجتماعی کارمندان آژانس تبلیغاتی “استرلینگ کوپر” میپردازد. این آژانس تبلیغاتی تلاش میکند تا در دنیای رقابتی تبلیغات به موفقیت برسد، در حالی که شخصیتهای اصلی با چالشهای اخلاقی، هویتی و اجتماعی نیز مواجه هستند.
سریال Mad Men در مورد تغییرات اجتماعی دهه 1960 آمریکا و تأثیرات آن بر دنیای کسبوکار و زندگی شخصی افراد است. از حقوق زنان و تبعیض نژادی گرفته تا مسائل مرتبط با مصرفگرایی و تاثیرات جنگ سرد، این سریال به موضوعات فرهنگی و اجتماعی مهم آن دوران میپردازد. شخصیتهای سریال، هرکدام به نوعی نماینده بخشهای مختلف جامعه و تحولات اجتماعی-فرهنگی آن دوره هستند. روابط پیچیده و بعضاً پرتنش میان شخصیتها، فضای سریال را غنی و پر از احساسات متناقض کرده است.
ویژگی مهم دیگر Mad Men، توجه به جزئیات طراحی صحنه و لباس است که بازتاب دقیقی از آن دوران را ارائه میدهد. سریال بهخوبی توانسته است حال و هوای دهه 1960 و تغییرات اجتماعی و فرهنگی آن دوره را در نمایشهای خود به تصویر بکشد. بازی جان هم در نقش دان دریپر از نقاط قوت سریال محسوب میشود و تأثیرگذاری فراوانی در روایت داستان دارد. این سریال با نگاهی عمیق به زندگی کارمندان یک آژانس تبلیغاتی، توانسته به یکی از تحسینشدهترین سریالهای تلویزیونی تبدیل شود.
۳۷- سریال House M.D.
نمره ۸.۷
2004 تا 2012
تولیدکننده: Universal Television, Fox
بازیگران: هیو لوری (Hugh Laurie)، عمر اپس (Omar Epps)، رابرت شان لئونارد (Robert Sean Leonard)
سریال House M.D. در مورد دکتر گرگوری هاوس، پزشکی نابغه و بیرحم است که به دلیل مهارتهای خارقالعادهاش در تشخیص بیماریهای پیچیده، یکی از برترین پزشکان بیمارستان است. دکتر هاوس با شخصیتی خشن و غیرقابل پیشبینی، با بیماران و همکارانش برخورد میکند و اغلب از روشهای نامتعارف برای تشخیص و درمان استفاده میکند. او به دلیل درد مزمن در پای خود به مسکن اعتیاد پیدا کرده و این مسئله روی رفتار و تصمیمگیریهایش تأثیرگذار است. هر قسمت سریال بر روی یک پرونده پزشکی پیچیده تمرکز دارد که تیم پزشکی هاوس باید با رویکردی متفاوت برای حل آن تلاش کند. علاوه بر مشکلات پزشکی، روابط شخصی و حرفهای میان اعضای تیم و دکتر هاوس نیز بخشی از داستان را تشکیل میدهد.
این سریال درباره چالشهای اخلاقی و حرفهای پزشکان در مواجهه با بیماریهای نادر و غیرمعمول است. دکتر هاوس به عنوان شخصیتی که به قوانین سنتی پزشکی اهمیت نمیدهد، همواره در حال آزمایش مرزهای علم و اخلاق است. رابطهها و درگیریهای بین شخصیتها، به ویژه ارتباط بین دکتر هاوس و دکتر ویلسون، دوست و همکار قدیمی او، از جنبههای مهم سریال محسوب میشود. همچنین، موضوعاتی همچون مرگ، درد، و معنای زندگی در فضای سریال به خوبی مطرح شدهاند و به طور منظم بررسی میشوند. سریال به خوبی توانسته ترکیبی از درام، معما و تحلیل عمیق شخصیتها را ارائه دهد.
یکی از ویژگیهای مهم سریال House M.D. بازی فوقالعاده هیو لوری در نقش دکتر هاوس است. بازی او نه تنها توانسته مخاطبان را جذب کند، بلکه شخصیت پیچیده و ضدقهرمان هاوس را به یکی از نمادهای تلویزیونی تبدیل کرده است. موسیقی و فضای بیمارستانی سریال نیز به خوبی به ایجاد حس تنش و تعلیق کمک میکنند. علاوه بر این، تمرکز سریال بر روی بررسی بیماریهای نادر و غیرمعمول، باعث شده که House M.D. به عنوان یکی از موفقترین و محبوبترین سریالهای پزشکی شناخته شود. این سریال با ترکیب داستانهای پیچیده پزشکی و درگیریهای شخصی شخصیتها، توانسته است مخاطبان بسیاری را جذب کند.
۳۸- سریال Battlestar Galactica
نمره ۸.۷
2004 تا 2009
تولیدکننده: Universal Television, Sci-Fi Channel
بازیگران: ادوارد جیمز آلموس (Edward James Olmos)، مری مکدانل (Mary McDonnell)، جیمی بمبر (Jamie Bamber)
سریال Battlestar Galactica در مورد آخرین بازماندگان انسانها پس از حمله یک نژاد روباتیک به نام “سایلان”ها است. این حمله نابودکننده باعث ویرانی دوازده مستعمره انسانی شده و بازماندگان به رهبری سفینه جنگی “گالاکتیکا” در جستجوی سیارهای به نام زمین که به عنوان خانهای جدید شناخته میشود، در فضا سرگرداناند. داستان سریال بر روی تلاشهای خدمه گالاکتیکا و رهبران ناوگان انسانی برای بقا، محافظت از خود در برابر تهدید سایلانها و کشف حقیقت درباره هویت و هدف این دشمن متمرکز است. فرمانده گالاکتیکا، ویلیام آداما، و رئیسجمهور لورا روسلین تلاش میکنند تا نظم و اتحاد را در بین بازماندگان حفظ کنند.
این سریال درباره مفاهیم عمیقی همچون هویت، ایمان، بقا، و انسانیت در شرایط بحرانی است. علاوه بر رویارویی فیزیکی با سایلانها، شخصیتهای اصلی با چالشهای فلسفی و اخلاقی نیز مواجه هستند. سایلانها خود موجودات روباتیکی هستند که از انسانها یاد گرفتهاند و حالا برخی از آنها به دنبال یافتن معنای وجود خود هستند. این تعامل میان انسانها و سایلانها باعث ایجاد درگیریهای فکری و احساسی میشود که داستان سریال را بسیار جذاب کرده است. از طرفی، هر شخصیت اصلی داستان با مشکلات شخصی و درونی خود در کنار نبرد با دشمن خارجی دست و پنجه نرم میکند.
یکی از ویژگیهای برجسته Battlestar Galactica، توجه به جزئیات داستانی و عمق فلسفی آن است. سریال به موضوعاتی چون اعتماد، خیانت، هویت، و بقا پرداخته و موفق شده است روایتی چندلایه و عمیق از آخرین بازماندگان بشریت ارائه دهد. بازیهای بازیگران نیز بسیار تاثیرگذار است، به ویژه ادوارد جیمز آلموس در نقش فرمانده آداما و مری مکدانل در نقش رئیسجمهور روسلین. سریال با ترکیب اکشن، درام و عناصر علمی تخیلی، توانسته فضایی پر از تنش و هیجان ایجاد کند. Battlestar Galactica به دلیل روایت داستانی پیچیده و شخصیتپردازی قوی، به یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین سریالهای علمی تخیلی تاریخ تلویزیون تبدیل شده است.
۳۹- سریال Downton Abbey
نمره ۸.۷
2010 تا 2015
تولیدکننده: Carnival Films, PBS
بازیگران: هیو بونهویل (Hugh Bonneville)، فیلیس لوگان (Phyllis Logan)، الیزابت مکگاورن (Elizabeth McGovern)
سریال Downton Abbey در مورد زندگی خانوادگی و خدمتکاران اشرافزاده خانواده کرالی در انگلستان اوایل قرن بیستم است. داستان سریال از زمان غرق شدن کشتی تایتانیک آغاز میشود که باعث مرگ وارث اصلی املاک داونتون میشود و حالا آینده خانواده کرالی در هالهای از ابهام قرار دارد. لرد گرانتهام، رئیس خانواده، و همسرش سعی میکنند راهی برای حفظ املاک خانوادگی پیدا کنند، در حالی که دخترانشان نیز در پی تعیین مسیر آینده خود هستند. سریال به بررسی روابط میان طبقات اشرافی و خدمتکاران درون عمارت بزرگ داونتون میپردازد و به شکلی دقیق و جذاب تضادها و تفاوتهای طبقاتی را به تصویر میکشد. هر شخصیت، چه از میان خانواده اشرافی و چه از میان خدمتکاران، داستان و مشکلات خاص خود را دارد.
این سریال درباره چالشهای اجتماعی و تغییرات گستردهای است که در جامعه انگلستان رخ میدهد، به ویژه تغییراتی که ناشی از جنگ جهانی اول و پیامدهای آن است. خانواده کرالی و خدمتکارانشان با واقعیتهای جدید اجتماعی و اقتصادی مواجه میشوند، جایی که مرزهای طبقات اجتماعی کمرنگتر میشود و هر فرد باید راهی برای تطبیق با دنیای جدید پیدا کند. از ازدواجهای سیاستزده گرفته تا تصمیمات اقتصادی، هر بخش از داستان به نوعی انعکاسدهنده تحولات واقعی جامعه انگلستان در آن دوران است. شخصیتهای اصلی، از جمله لرد و لیدی گرانتهام، به خوبی با این چالشها دست و پنجه نرم میکنند.
یکی از نقاط قوت Downton Abbey، شخصیتپردازی عمیق و پیچیدهای است که باعث شده هر شخصیت، حتی شخصیتهای فرعی، نقشی حیاتی در پیشبرد داستان داشته باشند. سریال همچنین به خاطر طراحی صحنه و لباس دقیق و هنرمندانهاش مشهور است که به خوبی فضای تاریخی انگلستان آن دوران را بازتاب میدهد. موسیقی متن سریال نیز به ایجاد فضایی احساسی و جذاب کمک کرده است. بازی هیو بونهویل در نقش لرد گرانتهام و الیزابت مکگاورن در نقش لیدی گرانتهام از جمله عوامل موفقیت سریال است. Downton Abbey به دلیل پرداختن به روابط انسانی در کنار مسائل اجتماعی، یکی از محبوبترین و موفقترین سریالهای تاریخ تلویزیون انگلستان محسوب میشود.
۴۰- سریال Gomorrah
نمره ۸.۷
2014 تا 2021
تولیدکننده: Sky Italia, Beta Film
بازیگران: سالواتوره اسپوزیتو (Salvatore Esposito)، مارکو دامور (Marco D’Amore)، کریستیانا دلآنا (Cristiana Dell’Anna)
سریال Gomorrah در مورد دنیای خشن و بیرحم مافیای ناپل و زندگی اعضای یک خانواده مافیایی به نام خانواده ساوستانو است. در مرکز داستان جنارو ساوستانو، پسر رئیس مافیا قرار دارد که باید با مشکلات ناشی از قدرت و خیانتهای درون خانواده مواجه شود. پدر او، پیترو ساوستانو، رهبر یک گروه جنایتکار قدرتمند است و تلاش میکند امپراتوری خود را در برابر رقبا و دشمنان حفظ کند. با دستگیری پیترو، جنارو مجبور میشود رهبری خانواده را بر عهده بگیرد، اما مسیر قدرت مملو از خطرات و خیانتهای نزدیکان و دشمنان است. سریال زندگی و تعاملات خطرناک و پرتنش افراد درگیر با مافیا را به تصویر میکشد.
سریال Gomorrah درباره روابط پیچیده قدرت، خیانت و وفاداری در دنیای جنایتکارانه ناپل است. از یک سو، خانواده ساوستانو تلاش میکند تا نفوذ خود را در میان سایر گروههای مافیایی حفظ کند، و از سوی دیگر، جنگهای داخلی و خیانتهای درونی باعث افزایش تنش و خطرات میشود. سریال به خوبی نشان میدهد که چگونه افراد درگیر در این دنیای تاریک برای بقا و قدرت باید به اقدامات خشونتآمیز و بیرحمانه دست بزنند. داستان سریال همچنین به جنبههای شخصی زندگی شخصیتها میپردازد و نشان میدهد که چگونه انتخابهای حرفهای آنها روی زندگی خانوادگی و شخصیشان تأثیر میگذارد.
Gomorrah به دلیل واقعگرایی در به تصویر کشیدن جنایت سازمانیافته و روابط پیچیده میان شخصیتها مورد تحسین قرار گرفته است. بازی سالواتوره اسپوزیتو در نقش جنارو ساوستانو به خوبی تحولات شخصیتی او را از یک پسر جوان و بیتجربه به یک رهبر بیرحم و قدرتمند نشان میدهد. سریال همچنین از نظر فیلمبرداری و فضاسازی تاریک و واقعگرایانهاش بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هر قسمت پر از تنش و هیجان است و مخاطب را با چالشهای اخلاقی و روانی شخصیتها درگیر میکند. Gomorrah یکی از موفقترین و پرطرفدارترین سریالهای جنایی ایتالیا است که توانسته مخاطبان بینالمللی زیادی را نیز به خود جذب کند.
۴۱- سریال Dexter
نمره ۸.۷
2006 تا 2013
تولیدکننده: Showtime
بازیگران: مایکل سی. هال (Michael C. Hall)، جنیفر کارپنتر (Jennifer Carpenter)، دیوید زایاس (David Zayas)
سریال Dexter درباره دکستر مورگان، یک تحلیلگر خون برای پلیس میامی است که در زندگی دوگانهاش به عنوان یک قاتل زنجیرهای فعالیت میکند. دکستر که در کودکی توسط یک پلیس به نام هری مورگان به فرزندی پذیرفته شده، از همان سنین کودکی به دلیل تجربههای خشونتآمیز، تمایلاتی به خشونت و قتل پیدا کرده است. هری، پدرخواندهاش، به او یاد میدهد که این تمایلات را فقط علیه افراد جنایتکار و مجرمان فراری از قانون استفاده کند. دکستر در روز، در حل پروندههای جنایی به پلیس میامی کمک میکند و شبها به قاتلی زنجیرهای تبدیل میشود که جنایتکارانی را که از چنگ قانون گریختهاند، شکار میکند. او این دو زندگی را با مهارت و دقت زیادی مدیریت میکند.
سریال Dexter درباره تقابل اخلاقی بین عدالت و جنایت است. دکستر به عنوان یک قاتل، همزمان قهرمان و ضدقهرمان داستان است و مخاطب را به چالش میکشد که آیا اقدامات او در راستای عدالت قابل قبول هستند یا خیر. او با مشکلات روانی و درونی خود دست و پنجه نرم میکند، در حالی که تلاش دارد تا در ظاهر، انسانی عادی و بیعیب و نقص به نظر برسد. روابط او با خواهرش، دبرا مورگان، که یکی از کارآگاهان پلیس است، و همچنین دیگر همکارانش در اداره پلیس میامی، بخشهای حیاتی داستان را تشکیل میدهند. این سریال همچنین به بررسی تأثیرات روانی دکستر از کودکی تا بزرگسالی و چگونگی تعامل او با احساسات انسانی میپردازد.
یکی از ویژگیهای برجسته سریال Dexter، بازی فوقالعاده مایکل سی. هال در نقش دکستر است که توانسته شخصیت پیچیده و تاریک او را بهخوبی به تصویر بکشد. فضا و حال و هوای تاریک و مرموز سریال نیز با داستان همخوانی کامل دارد و حس تعلیق و هیجان را در هر قسمت حفظ میکند. علاوه بر این، سریال به صورت تدریجی و پیچیده داستانهای شخصیتهای مختلف را در کنار دکستر گسترش میدهد و به پیچیدگیهای اخلاقی و شخصیتی آنها میپردازد. Dexter به دلیل داستان جذاب، شخصیتپردازی قوی و پرداختن به مسائل روانشناسی قاتلان زنجیرهای، به یکی از محبوبترین سریالهای جنایی و هیجانانگیز تبدیل شده است.
۴۲- سریال 1883
نمره ۸.۷
2021 تا 2022
تولیدکننده: Paramount+
بازیگران: سم الیوت (Sam Elliott)، تیم مکگراو (Tim McGraw)، فیث هیل (Faith Hill)
سریال 1883 در مورد یک خانواده آمریکایی به نام داتون است که در تلاش برای یافتن زندگی بهتر، سفری طولانی و دشوار را به سمت غرب وحشی آغاز میکند. این سریال به بررسی ریشههای خانواده داتون میپردازد و پیشدرآمدی برای سریال موفق “Yellowstone” است. جیمز داتون، به همراه همسر و فرزندانش، تصمیم میگیرد برای دوری از فقر و خشونت زندگی در شرق، به سرزمینهای بکر و ناشناخته غرب مهاجرت کند. در این سفر خطرناک، خانواده داتون با چالشهای زیادی از جمله قحطی، بیماری، راهزنان و دشمنان سرسخت روبرو میشوند. سم الیوت در نقش یک راهنمای باتجربه، به آنها کمک میکند تا از خطرات بیپایان این مسیر عبور کنند.
سریال 1883 درباره تلاش برای بقا و تحمل سختیها در یک دورهای از تاریخ آمریکا است که پر از خشونت و عدم امنیت بود. این سریال نگاهی عمیق به زندگی پیشگامان غرب وحشی دارد و نشان میدهد که چگونه انسانها برای زنده ماندن در شرایط سخت باید با طبیعت و انسانهای دیگر مبارزه کنند. شخصیتهای سریال هرکدام با ترسها و آرزوهای خود درگیرند و این مبارزات درونی، همراه با مبارزات بیرونی، داستانی قوی و احساسی را به وجود میآورد. داتونها در کنار هم و با همبستگی خانواده تلاش میکنند از این مسیر پرخطر جان سالم به در ببرند و سرزمینی برای زندگی پیدا کنند.
سریال 1883 با فضاسازی وسترن و طراحی دقیق تاریخی خود، توانسته فضایی واقعی از آن دوران پر از سختی را به تصویر بکشد. بازیهای بازیگران بهویژه سم الیوت، تیم مکگراو و فیث هیل، به خوبی احساسات و کشمکشهای درونی شخصیتها را به نمایش میگذارد. یکی از ویژگیهای مهم سریال، پرداختن به جزئیات تاریخی و نشان دادن واقعیتهای زندگی مهاجران آن دوران است. این سریال با ترکیب درام خانوادگی و ماجراجویی وسترن، داستانی هیجانانگیز و تأثیرگذار خلق کرده است. 1883 توانسته تصویری واقعی و ملموس از سختیها و چالشهای مهاجران آمریکایی در اواخر قرن نوزدهم ارائه دهد.
۴۳- سریال The Shield
نمره ۸.۷
2002 تا 2008
تولیدکننده: FX
بازیگران: مایکل چیکلیس (Michael Chiklis)، مایکل جیِس (Michael Jace)، جی کارنز (Jay Karnes)
سریال The Shield درباره ویک مکی، رئیس واحد ضدجنایت پلیس لسآنجلس است که بهطور نامتعارف و بعضاً غیرقانونی با جنایتکاران مقابله میکند. ویک، با استفاده از تاکتیکهای خشن و فساد، سعی دارد تا جرم و جنایت را کنترل کند، اما رفتارهای غیرقانونی او و تیمش باعث ایجاد درگیریهای داخلی و خارجی فراوانی میشود. تیم او که به “Strike Team” معروف است، درگیر رشوهگیری، قاچاق مواد مخدر و اقدامات خشونتآمیز برای حفظ قدرت در خیابانها است. در همین حال، کارآگاه کلودت ویمنس و دیگر همکاران پلیس در تلاشاند تا با فساد درونی پلیس مقابله کنند و جلوی رفتارهای غیرقانونی ویک و تیمش را بگیرند. سریال به خوبی روابط پیچیده میان ویک، همکارانش و دشمنانش را به تصویر میکشد.
سریال The Shield درباره مرز باریک میان عدالت و فساد است. شخصیت ویک مکی به عنوان یک پلیس ضدقهرمان، با تصمیماتی دشوار و غیرقابل پیشبینی مواجه است که او را به یک شخصیت پیچیده و چندوجهی تبدیل کرده است. ویک برای حفظ قدرت و کنترل اوضاع، اغلب به روشهایی غیرقانونی متوسل میشود و این رفتارها او را در مقابل دوستان و دشمنان قرار میدهد. در طول سریال، مخاطب شاهد تنشهای درونی او و تلاش برای حفظ خانواده و کنترل تیم خود است. علاوه بر این، برخوردهای او با جنایتکاران و افراد درون سازمان پلیس، بخشی از جذابیت و پیچیدگی داستان را تشکیل میدهد.
یکی از ویژگیهای برجسته سریال The Shield، واقعگرایی در به تصویر کشیدن خشونت و فساد درون سیستم پلیس است. بازی مایکل چیکلیس در نقش ویک مکی با تحسینهای بسیاری مواجه شده و شخصیت او به یکی از نمادهای تلویزیونی پلیسهای ضدقهرمان تبدیل شده است. همچنین، داستان سریال با تمرکز بر درگیریهای داخلی، خیانتها و تصمیمات اخلاقی سخت، توانسته تعلیقی دائمی و هیجانی مداوم ایجاد کند. سریال The Shield به دلیل پرداختن به موضوعات پیچیدهای مانند فساد درونی پلیس، اخلاق در اجرای قانون و تعارضات درونی شخصیتها، به یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین سریالهای جنایی تلویزیون تبدیل شده است.
۴۴- سریال Six Feet Under
نمره ۸.۷
2001 تا 2005
تولیدکننده: HBO
بازیگران: پیتر کراوس (Peter Krause)، مایکل سی. هال (Michael C. Hall)، فرانسیس کانروی (Frances Conroy)
سریال Six Feet Under درباره زندگی خانواده فیشر است که یک خانهدفن یا تشییع جنازه را در لسآنجلس اداره میکنند. داستان با مرگ ناگهانی نیت فیشر، پدر خانواده، آغاز میشود و پسران او، نیت و دیوید، به همراه مادرشان روث و خواهرشان کلر، مسئولیت خانهدفن را بر عهده میگیرند. نیت که از خانه و کسب و کار خانوادگی دور بوده، حالا به شهر بازمیگردد و در کنار برادرش دیوید که زندگیاش را وقف این کسب و کار کرده، مسئولیتهای جدیدی را میپذیرد. این سریال به بررسی زندگی روزمره و تعاملات خانوادگی فیشرها در کنار مرگهای روزمرهای که با آنها سر و کار دارند، میپردازد. شخصیتها هر کدام با چالشهای شخصی و حرفهای خود درگیر هستند و داستان به شکلی عمیق به مسائل زندگی، مرگ و معنای آنها میپردازد.
سریال Six Feet Under درباره مفاهیم فلسفی و روانشناختی زندگی و مرگ است. هر قسمت سریال با مرگ یکی از افراد آغاز میشود که داستانهای این مرگها به نوعی با زندگی و چالشهای شخصیتهای اصلی ارتباط پیدا میکند. نیت و دیوید، در حالی که باید با مشکلات شخصی خود مواجه شوند، باید تصمیمات پیچیدهای در مورد آینده کسب و کار خانوادگی بگیرند. دیوید به عنوان فردی که در ظاهر زندگی آرامی دارد، در درون با هویت و احساسات خود درگیر است و تلاش میکند راهی برای پذیرفتن آن پیدا کند. نیت نیز با بازگشت به خانه، باید با زندگی جدید و مسئولیتهایی که برای او ایجاد شده، کنار بیاید.
یکی از نقاط قوت Six Feet Under، شخصیتپردازی پیچیده و واقعی آن است. هر یک از اعضای خانواده فیشر با مشکلات و درگیریهای خاص خود در زندگی روزمره روبرو هستند، اما در عین حال، با مسائل عمیقتری مانند مرگ، از دست دادن و پذیرش نیز مواجهاند. این سریال از لحاظ طنز سیاه و دیدگاه فلسفی به زندگی و مرگ، منحصر به فرد است و توانسته است فضایی عمیق و تأملبرانگیز ایجاد کند. بازیهای بازیگران اصلی، به ویژه پیتر کراوس و مایکل سی. هال، در کنار داستانهای عاطفی و فلسفی، به ساخت سریالی تأثیرگذار و تحسینشده کمک کرده است. Six Feet Under به دلیل پرداختن به موضوعات عمیق انسانی و روانشناختی، به یکی از ماندگارترین سریالهای تلویزیونی تبدیل شده است.
۴۵- سریال Stranger Things
نمره ۸.۷
2016 تا اکنون
تولیدکننده: Netflix
بازیگران: میلی بابی براون (Millie Bobby Brown)، فین ولفهارد (Finn Wolfhard)، وینونا رایدر (Winona Ryder)
سریال Stranger Things درباره گروهی از نوجوانان است که در شهر کوچکی به نام هاوکینز در ایالت ایندیانا، با رویدادهای عجیب و ترسناکی مواجه میشوند. داستان از ناپدید شدن ناگهانی ویل بایرز، یکی از پسران گروه، آغاز میشود و دوستان او به همراه پلیس و مادرش، جویس، تلاش میکنند تا او را پیدا کنند. در این جستجو، آنها با دختری به نام الون مواجه میشوند که قدرتهای فراطبیعی دارد و از یک مرکز تحقیقاتی مرموز فرار کرده است. این دختر با کمک دوستانش تلاش میکند تا پرده از رازهای تاریک شهر و موجودات عجیب و خطرناکی که از یک بُعد موازی به نام “وارونه” آمدهاند، بردارد. در طول سریال، شهر هاوکینز به مرکز حوادث فوقالعاده و ترسناک تبدیل میشود.
سریال Stranger Things درباره ماجراجوییهای گروه نوجوانان و تلاش آنها برای نجات شهر و دوستانشان از تهدیدهای فراطبیعی است. این سریال با ترکیبی از عناصر علمی تخیلی، ترسناک و فانتزی توانسته دنیایی پر از رمز و راز و هیجان خلق کند. موضوعات مرتبط با آزمایشهای دولتی، موجودات از دنیای دیگر و قدرتهای خارقالعاده، همگی در بستر یک داستان دوستانه و خانوادگی روایت میشوند. شخصیت الون، با قدرتهای ویژهای که دارد، به یکی از محوریترین و مهمترین شخصیتهای سریال تبدیل شده و نقش او در مبارزه با تهدیدهای وارونه کلیدی است. هر فصل از سریال، عمق بیشتری به داستان اصلی و شخصیتهای آن میدهد.
Stranger Things علاوه بر داستان جذاب و پر از تعلیق، به دلیل ارجاعات فراوان به فرهنگ عامه دهه 80 و استفاده از موسیقی و فیلمهای آن دوران بسیار محبوب شده است. بازی میلی بابی براون در نقش الون، وینونا رایدر در نقش جویس، و بازیگران جوان دیگر از نقاط قوت این سریال محسوب میشوند. فضاسازی سریال و تلفیق علمی تخیلی با داستانهای ترسناک و ماجراجویانه، آن را به یکی از پرطرفدارترین سریالهای معاصر تبدیل کرده است. Stranger Things با داستان پیچیده، شخصیتپردازی قوی و دنیای مرموزش توانسته مخاطبان را در سراسر جهان جذب کند و به یکی از موفقترین سریالهای نتفلیکس تبدیل شود.
۴۶- سریال This Is Us
نمره ۸.۷
2016 تا 2022
تولیدکننده: 20th Television, NBC
بازیگران: میلو ونتیمیگلیا (Milo Ventimiglia)، مندی مور (Mandy Moore)، استرلینگ کی. براون (Sterling K. Brown)
سریال This Is Us درباره زندگی خانواده پیرسون است که داستان زندگی اعضای آن را در زمانهای مختلف به تصویر میکشد. داستان از دوران جوانی جک و ربکا، والدین سه قلوهای خانواده، آغاز میشود و سپس به دوران بزرگسالی فرزندان آنها یعنی رندال، کیت و کوین میپردازد. این سریال با استفاده از فلشبکها و فلشفورواردها، زندگی این خانواده را در مراحل مختلف نشان میدهد و چالشها، روابط و اتفاقات مهم زندگی هر یک از شخصیتها را به تصویر میکشد. رندال، که در زمان تولد به سرپرستی گرفته شده است، با موضوعات هویتی و خانواده بیولوژیکی خود مواجه است. کوین با بحرانهای حرفهای و شخصی درگیر است، و کیت با مشکلات وزنی و تلاش برای پیدا کردن اعتماد به نفس دست و پنجه نرم میکند.
این سریال درباره روابط خانوادگی و چالشهای زندگی روزمره است. جک و ربکا، در طول سالهای مختلف، تلاش میکنند تا بهترین زندگی را برای فرزندانشان فراهم کنند، در حالی که با مشکلات و سختیهای خود نیز مواجه هستند. روابط میان سه قلوها و تاثیری که وقایع کودکیشان بر زندگی بزرگسالی آنها گذاشته است، به شکلی عمیق و احساسی به تصویر کشیده میشود. سریال به مفاهیمی همچون عشق، فقدان، هویت و گذر زمان میپردازد و نشان میدهد که چگونه تصمیمات و اتفاقات زندگی هر فردی میتواند بر زندگی دیگران تأثیرگذار باشد. روابط عمیق و پیچیده میان شخصیتها، فضای احساسی و تأثیرگذاری به سریال میدهد.
This Is Us به دلیل پرداختن به داستانهای انسانی و واقعی، توانسته است مخاطبان بسیاری را تحت تأثیر قرار دهد. بازیهای بازیگران بهویژه میلو ونتیمیگلیا در نقش جک و استرلینگ کی. براون در نقش رندال مورد تحسین قرار گرفته است. سریال با استفاده از فلشبکها و فلشفورواردها به شکلی خلاقانه داستانهای گذشته و آینده را با زمان حال پیوند میدهد و به نوعی تجربه عاطفی و تأثیرگذار را برای مخاطبان خلق میکند. This Is Us با ترکیبی از درام، کمدی و لحظات عاشقانه، توانسته است تصویری واقعی و چندبعدی از زندگی خانوادگی ارائه دهد و به یکی از موفقترین سریالهای تلویزیونی تبدیل شود.
۴۷- سریال Arrested Development
نمره ۸.۷
2003 تا 2019
تولیدکننده: 20th Century Fox Television, Netflix
بازیگران: جیسون بیتمن (Jason Bateman)، مایکل سرا (Michael Cera)، پورشیا دی راسی (Portia de Rossi)
سریال Arrested Development درباره خانواده بلوت است که پس از دستگیری پدر خانواده، جورج بلوت، به دلیل فساد مالی، با چالشهای زیادی روبرو میشود. مایکل بلوت، پسر مسئول و منطقی خانواده، تلاش میکند تا بعد از فروپاشی اقتصادی خانواده، امور مالی و زندگی شخصی آنها را بهبود ببخشد. با وجود تلاشهای مایکل، اعضای خانواده او، از جمله مادرش لوسیل، برادرانش گاب، باستر و خواهرش لیندزی، به جای کمک به او، بیشتر مشکلات را تشدید میکنند. هر کدام از اعضای خانواده شخصیتهای عجیب و غریبی دارند که باعث ایجاد موقعیتهای کمدی فراوانی در طول داستان میشود.
این سریال درباره روابط پیچیده و ناکارآمد خانواده بلوت است که در کنار یکدیگر تلاش میکنند تا زندگی خود را بازسازی کنند. مایکل که تلاش دارد خانواده را از ورشکستگی نجات دهد، درگیر رفتارهای خودمحورانه و غیرمنطقی اعضای خانوادهاش میشود. سریال از طنزی هوشمندانه و دیالوگهای سریع و خندهدار برخوردار است که به نقد رفتارهای اجتماعی و خانوادگی میپردازد. رابطههای پیچیده میان مایکل و پسرش جرج مایکل نیز بخشی از جذابیت سریال را تشکیل میدهد، زیرا آنها تلاش میکنند تا در کنار این خانواده ناکارآمد، ارتباط سالمتری با یکدیگر داشته باشند.
Arrested Development به خاطر ساختار غیرمعمول و طنز هوشمندانهاش شهرت یافته است. سریال از فلشبکها و روایتهای غیرخطی برای پرداختن به داستانهای گذشته و حال استفاده میکند و این تکنیک به جذابیت و عمق کمدی سریال افزوده است. بازی جیسون بیتمن در نقش مایکل بلوت، بهویژه به دلیل توانایی او در ایجاد توازن میان کمدی و درام، مورد تحسین قرار گرفته است. همچنین، شخصیتهای عجیب و دیالوگهای تند و طنزآمیز سریال باعث شده که Arrested Development یکی از محبوبترین سریالهای کمدی در تاریخ تلویزیون باشد و تأثیری بزرگ بر سریالهای کمدی مدرن داشته باشد.
۴۸- سریال The Adventures of Sherlock Holmes
نمره ۸.۷
1984 تا 1994
تولیدکننده: Granada Television
بازیگران: جرمی برت (Jeremy Brett)، دیوید برک (David Burke)، روزالی ویلیامز (Rosalie Williams)
سریال The Adventures of Sherlock Holmes درباره ماجراهای کارآگاه مشهور شرلوک هولمز و دستیارش دکتر واتسون است که به حل پروندههای پیچیده و رازآلود در لندن و اطراف آن میپردازند. شرلوک هولمز، با قدرت استدلال و تحلیل فوقالعادهای که دارد، پروندههای جنایی پیچیدهای را که پلیس قادر به حل آنها نیست، با دقت و روشهای منحصر به فرد خود حل میکند. داستانهای سریال عمدتاً بر اساس نوشتههای آرتور کانن دویل، نویسنده معروف انگلیسی، ساخته شده است و جرمی برت در نقش شرلوک هولمز توانسته است یکی از بهیادماندنیترین نقشهای این شخصیت را ایفا کند. هر قسمت به بررسی یکی از پروندههای معروف هولمز میپردازد و تلاش او برای کشف حقیقت را به نمایش میگذارد.
این سریال درباره تواناییهای خارقالعاده شرلوک هولمز در حل معماهای پیچیده و جنایتهای به ظاهر غیرقابل حل است. دکتر واتسون، به عنوان دوست و همراه همیشگی هولمز، در کنار او قرار دارد و به ثبت و روایت ماجراها میپردازد. رابطه میان هولمز و واتسون از نکات کلیدی سریال است، زیرا هولمز با تکیه بر استدلال و منطق، و واتسون با تکیه بر احساس و وفاداری، مکمل یکدیگر در حل پروندهها هستند. در طول سریال، مخاطب شاهد مقابلههای فکری هولمز با دشمنان باهوش و پیچیدهای همچون پروفسور موریارتی است که هولمز را در چالشهای مختلف قرار میدهد.
سریال The Adventures of Sherlock Holmes به دلیل وفاداری به اصل داستانهای کانن دویل و اجرای دقیق و جزئیات صحنهها بسیار مورد توجه قرار گرفته است. طراحی صحنه و لباسهای دوره ویکتوریایی، فضای واقعگرایانهای را برای داستانهای معمایی فراهم میکند. بازی جرمی برت به عنوان شرلوک هولمز، که شخصیتی پیچیده، خونسرد و باهوش را به تصویر کشیده، از نقاط برجسته سریال است و او را به یکی از بهترین شرلوکهای تاریخ تلویزیون تبدیل کرده است. این سریال توانسته است با روایتی دقیق و پرتنش، داستانهای کلاسیک هولمز را به شکلی جدید و جذاب به نسلهای مختلف معرفی کند و به عنوان یکی از بهترین اقتباسهای تلویزیونی از ماجراهای شرلوک هولمز شناخته شود.
۴۹- سریال Yellowstone
نمره ۸.۷
2018 تا اکنون
تولیدکننده: Paramount Network
بازیگران: کوین کاستنر (Kevin Costner)، لوک گریمز (Luke Grimes)، کلی ریلی (Kelly Reilly)
سریال Yellowstone درباره خانواده داتون و تلاشهای آنها برای حفظ بزرگترین مزرعه دامداری در ایالات متحده است. جان داتون، پدر خانواده و مالک مزرعه یلوستون، با مشکلات بسیاری از جمله نزاعهای داخلی خانواده، رقابتهای اقتصادی و درگیری با همسایگان بومی و دولت ایالتی مواجه است. او که از هر وسیلهای برای حفظ میراث خود استفاده میکند، باید با چالشهای پیچیدهای که نه تنها بر سر زمینهایش، بلکه بر روی اتحاد خانوادهاش نیز تأثیر میگذارد، روبرو شود. در کنار او، فرزندانش، از جمله کیسی، بث و جیمی، هر کدام درگیر ماجراها و درگیریهای شخصی و حرفهای خود هستند که داستان را پیچیدهتر میکند.
سریال درباره نزاع بر سر زمین، قدرت و هویت در دنیای وسترن مدرن است. خانواده داتون به عنوان نگهبانان آخرین بقایای فرهنگ دامداری در منطقهای که به شدت تحت تأثیر توسعه و تغییرات قرار گرفته، باید با شرکتهای بزرگ، مقامات محلی و قبایل بومی برای حفظ زمینهایشان مبارزه کنند. در طول سریال، شخصیتها با مسائل اخلاقی و خانوادگی پیچیدهای دست و پنجه نرم میکنند که به داستان عمق بیشتری میدهد. رابطههای میان پدر و فرزندان، و چگونگی مدیریت فشارهای داخلی و خارجی بر خانواده داتون، از مهمترین موضوعات داستان است.
سریال Yellowstone با ترکیب زیباییهای طبیعت و فرهنگ غرب وحشی، به داستانی از نزاعهای مدرن تبدیل شده است. بازی کوین کاستنر در نقش جان داتون و تلاشهایش برای حفظ میراث خانواده، از نقاط قوت سریال به شمار میرود. طراحی صحنه و فضاسازی مناظر طبیعی مونتانا به شکلی دقیق و جذاب اجرا شده و حس و حال خاصی به سریال میبخشد. Yellowstone با پرداختن به موضوعات خانوادگی، نزاعهای اقتصادی و اجتماعی، و بررسی ارزشهای فرهنگ غربی، توانسته به یکی از محبوبترین سریالهای درام مدرن تبدیل شود.
۵۰- سریال The Last of Us
نمره ۸.۷
2023 تا اکنون
تولیدکننده: HBO
بازیگران: پدرو پاسکال (Pedro Pascal)، بلا رمزی (Bella Ramsey)، گابریل لونا (Gabriel Luna)
سریال The Last of Us درباره دنیایی است که به واسطه یک بیماری قارچی ویران شده و تمدن بشری به مرز فروپاشی رسیده است. داستان حول جوئل، یک بازمانده سختکوش و مردی که با غم و اندوه از دست دادن دخترش زندگی میکند، و الی، دختری نوجوان که به دلایلی خاص مصون از این بیماری است، میچرخد. جوئل وظیفه دارد الی را از میان مناطق خطرناک و ویران شده آمریکا عبور دهد تا او را به گروهی از مبارزان ببرد که معتقدند الی میتواند کلید نجات بشریت باشد. در طول این سفر خطرناک، آنها با تهدیدهای فراوانی از جمله مبتلایان، گروههای خصمانه و طبیعت خشن مواجه میشوند.
سریال درباره سفر جوئل و الی برای زنده ماندن و یافتن راهی برای مقابله با بحران جهانی است. رابطه میان این دو شخصیت به تدریج عمیقتر میشود و جوئل، که ابتدا الی را صرفاً به عنوان مأموریت میبیند، در نهایت به او مانند دختری که از دست داده بود، نگاه میکند. سریال همچنین به موضوعاتی همچون امید، از خودگذشتگی و بقا در دنیایی که انسانیت آن رو به نابودی است، میپردازد. جوئل و الی نه تنها باید با خطرات خارجی مقابله کنند، بلکه باید با گذشتههای تاریک و آسیبهای روانی خود نیز روبرو شوند. هر قسمت از سریال به بررسی بخشهای مختلفی از دنیای ویران شده و شخصیتهای مختلفی که در این دنیای جدید زندگی میکنند، میپردازد.
The Last of Us با فضاسازی بینظیر، داستان قوی و بازیهای تاثیرگذار، به یکی از پرطرفدارترین سریالهای سالهای اخیر تبدیل شده است. پدرو پاسکال در نقش جوئل و بلا رمزی در نقش الی، با اجرای فوقالعاده خود، به جذابیت شخصیتهای این سریال افزودهاند. سریال بهطور دقیق به عناصر اصلی بازی ویدئویی معروفی که بر اساس آن ساخته شده است وفادار مانده و توانسته هم طرفداران بازی و هم مخاطبان جدید را جذب کند. طراحی صحنه، موسیقی متن و فضای تاریک و دلهرهآور سریال، بهطور کامل حس یک دنیای آخرالزمانی را به مخاطب القا میکند. The Last of Us با ترکیب اکشن، درام و ماجراجویی به داستانی تأثیرگذار و احساسی درباره بقا و امید تبدیل شده است.
نقش نمره IMDB در ارزیابی سریالها
نمره IMDB یکی از معیارهای پرطرفدار برای ارزیابی سریالها و فیلمها است و نقش مهمی در تصمیمگیری مخاطبان برای تماشای یک اثر دارد. این نمره که توسط کاربران سراسر جهان داده میشود، میتواند تأثیرات گستردهای بر شهرت سریالها و جذب مخاطبان جدید داشته باشد. در ادامه به بررسی این تأثیرات میپردازیم:
۱. معیار اعتماد عمومی
نمره IMDB بهعنوان یکی از پرکاربردترین معیارها در ارزیابی سریالها، اعتماد بسیاری از مخاطبان را جلب کرده است. افراد معمولاً بر اساس این نمره تصمیم میگیرند که آیا یک سریال ارزش تماشا دارد یا خیر. نمرات بالا معمولاً به معنای کیفیت بالای داستان، بازیگری، کارگردانی و سایر عوامل تولید در ذهن مخاطبان تلقی میشود.
۲. جذب مخاطبان جدید
وقتی یک سریال نمره بالایی در IMDB کسب میکند، بسیاری از مخاطبانی که در ابتدا شاید به آن سریال توجه نکرده بودند، کنجکاو میشوند که آن را تماشا کنند. این موضوع بهویژه برای سریالهایی که کمتر تبلیغ شدهاند، نقش مهمی در دیده شدن دارد. بهعنوان مثال، سریالهایی که با نمرههای بالای ۸ یا ۹ در IMDB شناخته میشوند، معمولاً در اولویت انتخاب مخاطبان جدید قرار میگیرند.
۳. تأثیر بر بازار و درآمد
نمرات بالای IMDB میتوانند مستقیماً بر بازار سریالها تأثیر بگذارند. سریالهایی که نمره خوبی کسب میکنند، معمولاً توجه بیشتری از سوی شبکههای تلویزیونی، سرویسهای استریم و تبلیغکنندگان به خود جلب میکنند. این موضوع میتواند درآمد بیشتری برای سازندگان سریال به همراه داشته باشد و حتی شانس تولید فصلهای جدید را افزایش دهد.
۴. نقش در بحثهای آنلاین و شهرت جهانی
نمره IMDB بهعنوان یک شاخص جهانی، میتواند سریالها را وارد بحثهای آنلاین گسترده کند. وقتی یک سریال امتیاز بالایی میگیرد، در رسانههای اجتماعی و گروههای مختلف به موضوع داغی تبدیل میشود. این نوع شهرت جهانی میتواند مخاطبانی از فرهنگها و کشورهای مختلف را جذب کند.
۵. معیارهای پنهان و تأثیر پیشداوری
یکی از نکات قابل توجه درباره نمرات IMDB، تأثیر پیشداوریهای مخاطبان است. برای مثال، سریالهایی که بازیگران مشهور یا کارگردانان برجستهای دارند، معمولاً حتی پیش از انتشار نیز نمرات بالاتری دریافت میکنند. این امر نشان میدهد که نمرات IMDB گاهی بازتابدهنده انتظارات و هیجانات اولیه هستند، نه صرفاً کیفیت واقعی اثر.
۶. مشکلات احتمالی
اگرچه نمره IMDB یک شاخص پرکاربرد است، اما نمیتوان آن را کاملاً بینقص دانست. عواملی مانند حملات هماهنگ کاربران برای پایین آوردن یا بالا بردن نمره یک سریال میتوانند اعتبار این سیستم را زیر سوال ببرند. همچنین، سلیقهها و فرهنگهای مختلف میتوانند در نحوه امتیازدهی کاربران تأثیرگذار باشند.
تو سریالهای کمدی که نام بردید جای سریال زیبای کمدی اجتماعی Seinfeld با اون طنز خاص و نابش خالیه .
دقیقا. من هم متعجبانه دارم فکر
میکنم چرا این سریال از قلم افتاده. در حالی که این سریال به علت محبوبیت بیش از اندازه به فرهنگ هر آمریکایی تبدیل شده
The 100بهترین سریاله باید اول میبود
فیلم سلیقه ای و احترام به سلیقه مردم واجبه
فیلم گیم اف ترونز شاید به نظر شما قشنگ نباشه اما با تمام فیلم هایی که در تاریخ ساخته شده متفاوت تر بوده و همه چیز در این فیلم برعکسه حالتی که میل شماست اتفاق میفته واقعا هم بهترین فیلمیه که توی تاریخ به اجرا در اومده
من نیکیتا رو دیدم خوب بود لاست چرت بود فرار از زندان عـــــــــــــالی بود
سریال بنظرم باس هیجان داشته باشه.
بشخصه تعریف بریکینگ بد رو خیلی شنیدم خیـــــلی زرتی رفتم دو فصلو باهم دنلود کردم اما تماشاش ک کردم افسردگی گرفتم چرت و مضخرف بود.دیگه میترسم از تعریفیا برم سریالیو دنلود کنم موندم چیو نگاه کنم هیجانی باشه
با احترام به نظر و سلیقه شما،این سریال بازی تخت و تاج بسیار خسته کننده ست و برای اون دسته از افرادی که خیالاتی هستن خوبه.سریال باید یک مقدار به واقعیت هم نزدیک باشه.اونوقت سریال محبوبتر میشه.این سریال فقط برای افراد خیالاتی و رویا پرداز میتونه جذاب باشه.
در جواب دوست عزیزم شهرام
به نظر میرسه که شما و خیلی از دوستای دیگر از بریکینگ بد خوشتون نمیاد و اون را چرت و خسته کننده می دونین در حالی که امتیازی که بش داده شده شامل طیف وسیعی از منتقدان و فالوور های عرصه ی سینما و همچنین از تمامی اقشار هنری و عادی از مردم هست که نشون میده واقعا سریال بسیار با کیفیتی هستش ….. اما اینکه شما اون رو عامل افسردگی !!!!! میدونین باید دید که دیدگاه شما از کدوم زاویه به موضوع نگاه میکنه؟؟!!
با جرات می تونم بگم که یکی از تاپ ترین سریال هایی که دیدم بریکینگ بد بود که از همه لحاظ پرفکته چه از لحاظ داستان و محتوا و چه از لحاظ دیالوگ بازیگر و ابعاد هنری دیگر ، از همه لحاظ محشره و در سطح بسیار قوی با مخاطب ارتباط برقرار می کنه .
با توجه به علایق شما برای فیلم پیشنهاد می کنم دنبال سریالها و فیلم های با آی ام دی بی زیر 7 باشید موارد بیشتری می تونید پیدا کنید.
در ضمن بعضی از فیلم ها با محتوای بسیار قوی مانند 12 angry men ، با توجه به محیط ساخت فیلم و داستان اون شاید علاوه بر افسردگی باعث کهولت سن زودرس هم بشه !!!
موفق باشید.
سریال بریکنگ بد بهترنی سریال عمرم بود. به جرات میتونم بگم تا حالا
چند هزار فیلم و سریال دیدم ولی بهترین و قشنگترین سریال عمرم بود
سریال game ad thronsواقعا سریالیه که باید دیدش من همیشه فک میکردم بهتر از بریکینگ بد دیگه ساخته نمیشه ولی واقعا در اشتباه بودم. درسته فیلمیه صحنه های خشن زیادی داره اما واقعا قشنگه.
محیطش تاریکه
دقیقا نکته همینجاس ! کمتر سریال تو این موضوع با این قدرت ساخته شده به خاط همین وقتی همچین چیزی پخش میشه مسلمن تمام طرفدارای این ژانر اونو میبینن ! توی همین لیست چن تا سریال دیگه شبیه این سریال هس؟ این یکی از دلایلیه که پرفروش ترین فیلما فیلمای علمی تخیلین مثل اواتار و یا انتقام جویان! این تیپ سریالا و فیلما ساختشون خیلی سخت تر از بقیه ژانراس و به همون نسبت هم پرطرفدارن پس وقتی یه چیز قدرتمند و مثل این سریال بازی تاج و تخت با این موضوع به جرئت جدید ساخته میشه خیلی عجیبه که بترکونه ؟
فعلا ک چرنوبیل از همه جلو زده.
شهرام جان چون شما از یه سریالی خوشت نمیاد دلیل به بد بودن اوم نیست. برکینگ بد جزو 250 سریال برترimdb با رتبه 3 هستش. لاست یکی از بهترین اس. اگه شما فرار از زندان برتر از اینا میدونی بهتره که سریالای رده پایینو ببینی. این سریال درسته بزن بزن نداشته باشن ولی تو خماری میزارن برا قسمت بعد. من واقعا قلبم درد میگیره وقتی این نظرات میبینم.
سلام من دارم سریال بریکینگ بد رو میبینم
از لحاظ بازیگری از نظر من واقعاً فوق العاده است
فرار از زندان از نظر من عالیه عالیه عالیه
شرلوک هم از نظر من خیلی خوبه
سریال سرقت پول هم خوبه
به شخصه بین این چند سریال فرار از زندان رو بیشتر دوست داشتم
خانه کاغذی یا مانی هیست رو جا انداختی . که فصل سومش واقعا عالی بود
بنظرم تخیلی بودنش باعث شده خیلیا نرن سمتش،برای مثال خود من بین دیدن ترونز با وایکینگ ها وایکینگ هارو انتخاب کردم چون داستانش واقعیه
موافقم
بنظرم شما که سریال لاست و برکینگ بد به نظرت چرت بوده و فرار از زندان رو عالی دیدی . بهتره بری سریال های رو ببینی که نمره بالا ندارن چون اونا فقط واسه سرگرم.کردن مردم میسازن و عوام بیشتر خوششون میاد. سریال های مثل برکینگ بد و لاست واسه کسایه که چندین ساله سریال و فیلم میبینن و دیگه هر فیلم و سریالی بهشون مزه نمیده. چون یا موضوع تکراری دارن یا چیز هاصی واسه اراعه ندارن. همین برکینگ بد و لاست درست خیلی هیجان بزن بزن نداشت از نظر شما ولی تمام فکر و ذهنت رو مشغول نگه میداشت تا هفته بعد که قسمت جدید بیاد و کلی چیز علمی جدید یاد میگرفتی . خلاصه بهتره چنتا سریال نمره بالا رو هم شده به زور نگاه کنید تا سطح سریال دیدنتون بالا بیاد.
باسلام و احترام به سلیقه همه،دوستان یه سریال انگلیسی تاریخی درام عاشقانه معرفی میکنم برا اون دوستانی که ندیدن،سریال غریبه بنام اوتلاندر،و سریال پولدارکها،عالین ،فقط اگردنبال سریال های شاد و عاشقانه و تاریخی درام هستید ،ببینید
فرار از زندان
نظر شخصیم اینه ک سریال برکینگ بد خیلی خسته کننده بود هر سریالی یه نقطه اوج داره ک داستانش گرم میشه و بینندرو مجذوب میکنه ولی از نظر من برکینگ بد بعد گذشت سه فصل تازه این کارو کرد من ب شخصه طرفدار ژانر سرویوالم و سریالایی مثل وایکینگ و گیم اف ترانز و the 100 و خیلی قبول قبول دارم البته نمیشه از پیکی بلایندرز گذشت ک از نظر من محشر ب تمام معنا بود . اولین سریالی ک دیدم و تغریبا کسیو ندیدم ک دیده باشدش سریال تیین وولف بود ک ب شخصه معتقدم فوق العاده بود هم درام و هم اکشن هم معمایی بودنش این سریالو قشنگ میکنه و بیشتر از رنج سنی هنر پیشه هاست ک نوجوونن .اون سریال اسپانیایی سرقت از بانک هم قشنگ بود خداییش اسمش درست یادم نیست . ولی درکل سریال و فیلم یه سلیقه شخصیه ممکنه از دید یکی یه سریال یا فیلم قشنگ بیادو از دید یه نفر دیگه برعکسش باشه اگه یاد بگیریم به سلیقه همدیگه احترام بزاریم خیلی خوب میشه
قبول دارم. حقیقتا منحصر به فرد ترین سریال طنزی ست که تا حالا دیدم و از بازی خوب تک تک بازیگراش و سوژه های جالب و جدیدش در حیرتم.
من دو تا سریال بیشتر ندیدم یک گیم اف ترون دو فرار از زندان ولی خواستم مردگان متحرک ببینم یه قسمت شو دانلود کردم ترسیدم دیگ نگا نکردم
دقیقا سریال صد رو با کدوم از این سریالا مقایسه کردی که همچین نظری دادی واقعا داغونم کردی خداییش کدوم از این سریالارو دیدی واقعا از ادمین می خوام بعضی از نظراتو بعد از چک کردن بزاره تو دید
بله بله!
آقا.. اصلا باید بریم آی پی این مجرمین جنایتکار رو پیدا کنیم و بعد آدرسشون رو گیر بیاریم و تحویل قانون بدیمشون….
نه نه
!
اصلا خودمون به صورت صحرایی تیربارانشون میکنیم!
وای. وای!
چه جسارتاااااا
اینا باید محاکمه بشن!!
مرگ بر …. مرگ بر…….!
هههههه!!
داداش… جنسش خوب بوده.. زیاد جو گیر شدی!
:)))))
با این سریالا مقایسه کنی قطعا کم میاره مثل دوستان که اشغاله و لاست
این براساس نظرات IMDB هستش دوست گرامی
امیدوارم کسی ناراحت نشه ولی من گیم آف ترونزو دانلود کردم.فصل یکو بزور تموم کردم.ب امید اینکه شاید از فصل دوش خوب شه فصل دوشو شروع کردم ولی تفاوتی با یکش نداشت.دیگه نصفه های دو ولش کردم.بنظرم بیشترین رایی ک فیلمش گرفته بخاطر صحنه های جنسیش بوده نه خود داستان!!
ناموسا گیم اف ترونز جز برترین سریال تاریخه هرکس میگه چرته حرف مفت زده ..سریال بسیار قوی روش کار شده و اصلا حوصله مخاطب رو سر نمیبره
اول گیم او ترونز .دوم واکینگ دد.سوم وایکینگ ها .به کسایی که وایکینگز رو ندیدن پیشنهاد میکنم با صبر و حوصله نگاه کنن چون مثه اول گیم او تروز زیاد پر هیجان نیست ولی با ادامه ی فیلم عاشقه شخصیت های فیلم میشید مخصوصا رگنار لاسبروک.:-)
وایکینگ محشره خوشم اومد از تعریفت باید اول میشد کسایى که ندیدن حتمأ ببینن
موافقم،من کاری با این لیست ندارم،بیشترشونو ندیدم،اینو میگم که هرکی این دوتا سریالو ندیده خوش بحالشه چون میتونه این تابستون بشینه با لذت ببینه،سریال گیم آوترون و سریال وایکینگها…حیف که بدم از فیلم تکراری میاد
من هم کاملا موافقم وایکینگز فوق العادس
آفرین.. واقعا وایکینگ ها و گیم آف ترون عالیه.. رگناااار رو که نگو تو وایکینگ .. محشر بود
سریالهای جدیدتر مثل فارگو و تا حدودی بیگ لیتل لایز هم خوبند
افرین خوشم اومد مثل خودمی
به نظر منم وایکینگ ها خیلی قشنگه تقریبا همه سریال هایی که گفته شده رو دیدم و به سلیقه من گیم اف ترونز بهترینه بعدش واکینگ دد و بعدش لوسیفر این سلیقه من بود و واقعا واسم سخته که بتونم بین سریال های که دیدم بگم کدوم بهتره چون از نظرم همشون عالی ان ولی اینایی که گفتم از نظر من بهترینا بودن و وایکینگ ها هم واسه کسایی که خیلی علاقه به دیدن جنگ و این چیزا دارن واقعا خوبه و سریال تاریخی و قشنگی هم هست.
گیم اف ترونز و واگینگ عالی اما سریال لاست و برگینگ بد افتضاح بودن
The ۱۰۰ اصلا بدرد نمیخوره
ب نظر من اینایی ک میگن این فیلم اولین فیلم باید میشد فلان فیلم باید اولین فیلم میشد هیییششکدومشون برکینگو گیمو ندیدن???
دقیقا the 100 هم سریال جالبیه
به نظر من که مسخره ترین فیلمه.شما دوست عزیز احتمالا زیاد سریال ندیدید.والا مقایسه سریال100 با سریال هایی مثل گیم و برکینگاصلا درست نیست.من به شخصه 3 فصل the100 رو دیدم اینقد مسخره بود دیگه نگاه نکردم.به بقیه م پیشنهاد میکنم اصلا نگاش نکنن.فق فصل اولش خوب بود.
بسیار سریال جالب و پرهیجانی هستش-دوستانی که دنبال هیجان هستند حتما the100رو ببینن
سلام دوستان بهتره به نظر هم دیگه احترام بزارید سریال 100 سریال جالبیه ارزش یکبار دیدن رو داره، بازی تاج و تخت هم که حرف نداره البته باید دو فصلشو حداقل ببینید بعد عاشقش میشید، البته باید به سلیقه خودتونم توجه داشته باشید که از چه سبک فیلم های خوشتون میاد هر کسی از فیلم های تاریخی خوشش نمیاد.
سریال فرار از زندانم که حرف نداره، سریال های بلک لیست، Arrow، فلش هم قشنگ هستند فقط یک بدی دارن اینکه روال فیلم تکراری میشه همیشه میرن یکی دشمن رو میکشن سریال خوبه روال تکراری نداشته باشه مثل سریال صد، بازی تاج و تخت
سریال ۱۰۰ عالی بهتون پیشنهاد میکنم حتما دانلود کنید حداقلش بهتر از سریال برگینگ بد و لاسته
دلت میاد . عالیه ۱۰۰
ببینین سریال سلیقه ایه ولی به نظرم من 100 عالیه .عاشقشم
محمد عالی گفتی پسر
اندازه موهای سرت فیلمو سریال دیدم تویی ک میگی سریال 100 چرته ب نظرم اصلا نظر ندی بهتره . پیکی . وایکینگز . 100 . لاست . فرار از زندادن . تین وولف . مانی هیتس . بانشی (کسی ندیدم بهش اشاره کنه ولی محشره واقعا ) گیم اف ترانز. والکینگ دید . لوسیفر . دکستر . شرلوک . ارو . فلش. دارک . see . سوپرانوس . برکینگ بد از نظر من جالب نبود . خیلی دیگ ک یادم نمیاد الان ولی اگه قرار باشه 3 تاشو پیشنهاد بدم اول وایکینگز بعد پیکی و بعدش 100 کار با نظرات اونایی ک میگن 100 چرته ندارم هرکی اینو گفته ب جرعت میگم هیچی بارش نیست از فیلم وسلام
دوست عزیز اصلا سریال صد نفر با گیم آو ترونز ژانر مرتبطی ندارند و نباید مقایسه بشن و در ضمن ۱۰۰ پایان خوبی داره در حالی که گیم او ترونز رید.
این رتبه بندی اصن درست نیس…سریال 100 و سریال بنشی و حتی نیکیتا بااید جزو 15 تا میشد…خداییش بریکین بد چیش خوب بود که رتبه دومه؟؟؟یا حتی AROWکه دیگه از فصل 3 به بعد ماورایی شد اصن نباید توی لیست باشه…خانه پوشالی هم که داره تلویزیون ایران پخش میکنه واقعا قشنگ نییس
حرف شما رو من قبول دارم من همه سریال ها رو دیدم arow واقعا مزخرفه ولی بانشی عالیه. و 100 هم جالبه روند تکراری نداره تخیلی هست ولی جالبه. واکینگ دد چندتا فصل اول عالیه ولی فصل یکی به اخر حوصله ادم سر میره تا این فصل جدید که بنظر خیلی جالب شده حتما ببینید . واکینگ ها توی لیست نباشه نامردیه دقیقا مثل سریال گیم اف ترونز فصل اولش کسل کننده هست ولی در ادامه خیلی قشنگه و اسپارتاکوس و فرار از زندان هم که نیازی به تعریف کردن نداره
دوست عزیز برکینگ بد از هرچی که تو ذهنت بگذره سر تره اول نگا کن بعد بیا و نظر بده
بریکینگ بد بهترین سریال جهانه
اینقدر خوبه که هیچ فیلم و سریالی روی جهان نتونسته روی دستش بلند شه
تو برو همون اسکویید گیم و عاشقانه رو ببین بیشتر به دردت میخوره
The100هم عالیه ولی ب پای هیچ کدوم از اینا نمیرسه اخرین کشتی هم خوبه
مطمعن باش بهترین سریال همون تاج و تخت هست که تو رتبه اول نوشتن. وگرنه الکی الکی که ننوشتن شما نظرتو واسه خودت نگه دار
گیم واقعا فیلم جالبیه محشره مطمئنم هرکس میگه خوب نیست یا ندیده یا متاسفانه نتونسته موضوعات زیاد وجبهه های زیاد فیلم رو درک کنه چونکه واااااقعا فهمیدن این فیلم سطح درک بالایی میخواد
دیدم. فقط چون خیلی ببخشید س×××ک×××سیه خیلی طرفدار پیدا کرده. واقعا مزخرفه
موافقم ،، the 100 واقعا بی نظیره …
از نظر من واقعا گیم اف ترونز حقشه که نفر اول باشه واقعا عالی بود سریالش بعد از اون باید سریال های ومپایر /اصیل ها/اسپارتاکوس رتبه های بعدی رو میگرفتند اینا واقعا عالللللللللللللللین..
موافقم.واقعا جای سریالthe100 و اسپارتاکوس خالیه
وای نگو ومپایر اصیل ها الان ادامه اصیل ها لگسیز محشرررررره بنظرم هیچ سریالی ب پای اینا نمیرسه اونم با بازی دیمن کلاوس مایکلسون
واقعا
گل گفتی پسر
The 100 بهترین سریالهههههههه
آره والا
ببینید من سریال های زیر را دیدم (و اونایی که هنوز تموم نشده دارم ادامه میدم) به جرپت میگم بهترین سریال بین اینایی که دیدم سریال the100 بوده.این سریال از قسمت اول تا آخر هیچ قسمتی نداشت که تو رو مجذوب خودش نکنه.هیچ قسمتیش کسل کننده و بی خود نبود.
game of trons
lost in space
the walking dead
fear the walking dead
counterpart
قبلا هم چند قسمتی از سریال های پایین رو دیدم ولی ادامه ندادم از اینا هم the100 بهتره:
lost
the originals
supernatural
shadowhaners
از نظر من بهترین سریال تاریخ the 100 هست.موفق باشید…
بعصیا ادای شنفکذیه سینمایی میخان در بیارن.من سریال برکینگ بدو تو یک خط میگم.طرف داره میمیره میگه.چیکار کنم بذای خانوادم قبل مرگ پول برارم.میره خلاف میکنه و چون شیمی دانه جنس ناب میرنه و خلافکاره حرفه ای میسه.این کل سریاله.اقا دان نکنین پشیمون میشبن.صد یه سریال تکرار نشدنیه
وایکینگ ها رو ببین ادامه که بدی مجذوبه رگنار لاثبروک میشی من که عاشقشم
داداش شوخی میکنی
هرکی یه نظری داره عزیز از نظر من هیچ کدوم با بریکینگ بد قابل مقایسه نیس ولی نظر همه عزیزه
سلام
سریال فرار از زندان بهترین سریالیه که من دیدم
من سریال بریکینگ بد رو دارم می بینم خیلی خوبه مخصوصاً تا اینجا فصل چهارش خیلی خوب بودمن سریال های شرلوک و سرقت پول هم خوب بودن
سریال بسیار زیبایی بوده ولی اول بودن حقش نیست ولی میتونست جزو این 60 تا باشه
عاااالیه
دقیقاواسمی از سریال فلش هم برده نشد
شاهکار بریکینگ بد رو داری با سریال سطحی د 100 مقایسه میکنی ؟
واقعا برای همچنین آدمایی متاسفم
من واقعا صد نفر رو توی تاپ تن خودم میزارم خیلی قشنگه نمیدونم چرا توی لیست نبود
سلام.هرکی سریال خوب میخاد 3تا بهش معرفی میکنم تا سریال بازا بدونن باید دنبال چی باشن.اول مظنون اثر جاناتان رولان.دوم لیست سیاه.سوم منتالیست یا روانکاو.دیوونه کنندست.حتما از دست ندین رفقا
من صد در صد باهات موافقم
منتالیست محشره.حیفم اومد تا اینجا کامنتا رو خوندم و کسی بهش اشاره نکرده بود.واقعا حقش اینه توی هر لیست برتری باشه
خب به هر حال سلیقه ها متفاوت هست
اما سریالی که من کمتر کسی رو دیدم خوشش نیومده فرار از زندانه
نمی دونم چرا اینقدر عامه پسنده
همسایتی های عزیز…
( در راستای کامنت های زیر )
.
این لیست از امتیاز های imdb گزاشته شده….
دستی که نوشته نشدن ! مردم رای دادن… شما هم برین رای بدین…
در کل ای ام دی بی منبع خوبی نیست ..
. توی بسیاری از موارد فیلمای مذخرف و اساسا چرت امتیازای بالایی میگیرن….
و فیلمای خیلی خیلی قشنگ نمره های پایین..
داداش گلم این چه طرز جواب دادن به مخاطبین سایتتون هستش؟!!!!؟
این طرز جواب به نظرات مخاطب نیست و شاید باعث بشه مخاطب هاتونو از دست بدید و سایت بدون بیننده یک سایت مرده به حساب میاد
حسین عزیز حتما شما اشتباه گرفتید. من جواب کسی رو ندادم
آخ آخ ببخشید شرمنده.فکرکردم کامتن بالایی رو شما گذاشتید.بازم عذر میخوام
راستی دادا چرا اپ سایت کار نمیکنه؟صفحه اصلی میادا.ولی وقتی میخوام وارد یه مطلب بشم و بخونمش ارورمیده
حسین عزیز اپلیکیشن سایت مانند همیشه به خوبی کار می کند. تنظیمات ارتباطی خودتان را چک کنید…ممنون
با سلام. یعنی واقعا بهترین سریالی که دیدم (حتی بهتر از فرار از زندان و لاست) توی این لیست جایی نداره!!! اسپارتاکوس یه فیلم نیست یه شاهکاره تکرار نشدنیه.
ببخشید من میخام عضو وبسایتتون بشم.نمیدونم چجوری؟
سلام سعید اقا وقت بخیر.لطفا یک سریال تو مایه های فرار از زندان.رمز الود هیجانی اکشن وسیاسی معرفی کنید تا دانلود کنم.ممنون
به نظر من سریال زیبا وقشنگ ومپایر واصیل ها را باید میگذاشتن رتبه اول من تمام این سریال ها را دیدم
واقا بعد از سریا بازی تاج و تخت بهترین سریال اصیل ها است بعدش ومپایر بعد لاست بعدشم bereking bad
نه بابا!!!! این همه سریالو چطور دیدی!!!! از بیکاری زیاد رنج میبری شما حتما
دقیقا داداش من البته مهم نیست برام کدوم اول باشه چون من بسیار سخت پسندم و اصیل ها را پسندیدم. به نظر من دیگه کسی نمیتونه همچین اثری خلق کنه
breaking bad چرته ؟! که میگید بدترین ها امتیاز میارن !!!
واقعا نمیدونم چرا اینهمه ار بریکینگ بد تعریف میننو فصل یک رو کامل نگاه کردم بعلاوهد٢قسمت فصل ٢ ینی مضخرفترین سریالی ک بود دیدم بدتر از کیمیا حتی .اخه افسردگی گرفتم اونقد تعریف شنیدم ک ٢فصلشو باهم دنلود کردم
هیچوقت سریالی رو که تا آخرین قسمت ندیدی در بارش نظرنده به نظر من این سریال عالیه
داداشی نمیدونم واسه چی این حرفو میزنی خدایی بهترین سریالی که تو عمرم دیدم برکینگ بد بود بعد گیم بعد فرار از زندان اما رو دست هایزنبرگ بزرگ سریال نیومده
اول بریکینگ بد، بعدش فیلم دکستر رو هر کسی ندیده حتما حتما ببینه. عالی بود.
چقد هم عقیده ایم تو سریال دقیقا بنظر منم اول برکینگ بد و دکستر و بعدشم لاست better call saul و 100 هم خوب بودن
بریکینگ بد چرته؟! حتما ندیدی که اینجوری قضاوت می کنی؟! به نظرم تمامی فیلمایی که منتخب شدن به حق بودن
دوستانی که میگن این سریال و نبین اونو ببین پیشنهاد میکنم بیان سرشو بخورن
زدی تو خال
دوستان هر کسی یک سلیقه ای داره . من خودم فیلم و سریال های زیادی دیدم . و بعضی هاش رو هم ادامه ندادم چون ضعیف بودن. چیزی واسه نشون دادن نداشتن اما مثلا با فیلمی مثل فورست گامپ عشق کردم . دو ساعت تمام پای کامپیوتر بودم و فیلم رو حتی متوقفش هم نکردم . چون تمام لحظه ها چیزی واسه نشون دادن داشت . گر چه یک فیلم بود و با سریال تفاوت داره اما خواستم قدرت یک ساخته رو عرض کنم . یا مثلا سریال true detective در تمام لحظه ها دارای هیجان بود . یا سریال تاج و تخت . حتی سریال فرار از زندان هم به نظر بنده کسل کننده بود مقداری . چون از اول مبناش 13 قسمت بود . اما چون دیدن طرفدار پیدا کرده کشش دادن . همین موضوع سریال رو تکراری و خراب کرد . مثلا طرف از این زندان فرار میکرد . میگرفتنش مینداختنش داخل یه زندان دیگه . حالا باید از این زندان فرار میکرد . کلا موضوعش فرار بود و چیز دیگه ای نداشت . واسه همین میگم کشش دادن . البته سریال زیبایی بود . و این بیشتر به خاطر بازیگر های توانا بود . اما مثلا تاج و تخت از اول مبنا نداشت . بلکه نویسنده داشت . و می بینید که بی خودی کشش نمیدن . چون دارن روی الگو میسازنش . مثلا سریال بی شرمان که یک سریال کمدی هست . اون هم واسه 20 قسمت اول خوب بود . اما بعد تکراری شد . چون دنیای کوچیکی داشت . هر قسمت یه داستان جدید که همیشه هم عاقبت خوبی داشت . والکینگ دد هم همینطور بود به نظر من البته ! خیلی باهاش حال نکردم . بی مزه بود . اما با سریال وایکینگ ها خیلی حال کردم . واقعا عالی بود . به خصوص در نبرد ها محشر بود . به تاج و تخت نمیرسید اما من در کنار اون حسابش میکنم . چون بسیار به واقعیت زندگی نزدیک بود . در آخر این سریال های جدید دارن بسیار ضعیف میشن . کلیشه ای و بی خاصیت میشن . امیدوارم باز هم سریال هایی که ارزش دیدن داشته باشن ساخته بشه . در کل چند سریال زیر برای من خوشایند بودن .
تاج و تخت
true detective
وایکینگ ها
بریکینگ بد
فرار از زندان
بله دقیقا درسته بعضی نظرات ای ام دی بی رو نمیشه درک کرد ب نظر شخص من جای چندین سریال تو این لیست خالیه مثلا vikings ,da vinci demons و…
Seinfeld بی تردید بهترین بود.
فقط game of trons
game of trons فصل8کی میاد دیوار یخی شکست جان اسنو و مادر اژدهایان شکننده زنجیر هاو…ملکه دنریس باهم تو کشتی ریختن رو هم برادر کوچیک جان اسنو زاغ سه چشم فهمید که جان اسنو حروم زاده نیست بلکه از اقوام فامیل یه چیزی تو همهمن مایه ها من که نفهمیدم برادرش میگه باید به اسنو خبر بده چون مالک تاج و تخت آهنین اونه نه ملکه دنریس بعد دیگه وایت واکر ها از شمال به جنوب درحال حرکتن چون دیگه دیواری نیست میدونید دیوار چجوری شکست؟ دنریس3تا اژدها داشت وقتی میخواست جان اسنو رو از دست وایت واکر ها نجات بده پادشاه شب یه نیزه یخی پرتاب کرد زد پس گردنش افتاد تو آب مرد بعد که مرد از اب کشیدنش شاه شب بیدارش کرد و با اون یخ رو شکست ههیچی دیگه داشتند از دیوار یخی شمال عبور می کردند که فصل 7تموم شد فصل8کی میاد ش کسی میدونه بگه
از نظر من لیست باید اینجوری میبود
1بریکینگ بد
2سوپرنچرال یا همون ماورا الطبیه
3والکینگ در
4فرار از زندان
5خاطرات خون آشام
…………..
لیست باید اینجوری میبود
1بریکینگ بد
2سوپرنچرال یا همون ماورا الطبیه
3والکینگ در
4فرار از زندان
5خاطرات خون آشام
…………..
برکینگ بد رو میشه پذیرفت و وایکینگز هم جا داره تو لیست خوبا ولی بقیه سریالایی که گفتی یه مشت سریال بچگونه بی محتوای تین ایجری که اسمشون تو هر لیستی باشه اون لیست باطله
سلام.
به نظر من تو این لیست بهترین سریال ها بودند.البته میشد به جای اروو.وایکینگز رو بزارید.سریال 100 هم بد نیست.
من گیم رو تا یه جایی دیدم ولی خسته شدم چون خوشم نیومد.ولی واقعا جلوه ها به صورت حرفه ای کار کشده بود.
برکینگ بد هم دیدم و واقعا فوق العاده بود ولی از یه جایی به بعد ندیدم.بعد رفتم سراغ واکینگ دد یا همون مردگان متحرک.به نظرم حرف نداشت این سریال و تموم جلوه ها عالی کار شده بود.این سریال پر طرفدار ترین و پربیننده ترین سریال جهانه با رکورد 17 میلیون بیننده از تلویزیون فقط و تعداد دانلود از سایت هم حدود 15 میلیون یا بیشتر تخمین زده شده.این سریال رو تا آخر دیدم و الان منتظر فصل 10 هستم.
سریال دکستر هم شروع کردم.به نظرم بهترین سریاله تاریخه!
چون در حین دیدن سریال اصلا من فکر میکردم که خودم شخصیت اصلی ام و قشنگ همچیو حس میکردم و جالب این جاست که هرچی تصمیم میگرفتم همون میشد!!!
آخه برای ساخت این سریال از روانپزشک های زیادی استفاده کردند تا حس رو به مردم بدند.امتیاز این سریال بالای 9 بود ولی چون فصل آخرش جالب نبود و پایان خوبی نداشت امتیاز سریال شد ۸/۷.(هشت ممیز هفت).به نظرم این سریال عالیه.وقتی سریال تموم شد مردم آنقدر سماجت کردند تا الان دارن فصل 9 رو می سازن.درسال ۲۰۰۷ سریال دکستر جریمه ی سنگینی رو پرداخت چون اونموقع آمار جنایت و قتل بسیار رفت بالا و پلیس سریال دکستر رو مقصر میدونست.خلاصه بگم دکستر از تموم سریال هایی که دیدم بهتر هست
راستی یادم رفت بگم.میخواستم بگم که درسته که تو اکثر سایت ها گیم آف ترونز اوله و دکستر یا رتبه ی 5 یا 4 یا 3 داره(البته تو یه سایت رتبه 2 هستش) ولی دکستر وقتی که در حال پخش بود یعنی سال ۲۰۱۴ رتبش تو تموم سایت ها اول بود.
فرار از زندان و مردگان متحرک واقعا عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین
هرکی که میگه مردگان متحرک ترسنهکه احمقی بیش نیست
پیکی بلایندز و فرار از زندان خیلی خوبن
سلام.اینکه یگین یه سریال چقدر چرته واقعا خیلی بده.خود من اول سریال های ماورایی و تخیلی میدیدم مثل اسرنج تینگز بعدش سریال فرار از زندان که اصلا یه ژانر دیگه بود و بعدش هم گیف اف ترونز و وایکینگز .که بزور یک فصل دیدم و فصل های بعد رو با عشق ادامه دادم.عاشقشون شدم.اگه خود شما بگید من یه سریال دقیقا این شکلی میخوام هیچ چی گیرتون نمیاد باید دلتون بزنید ب دریا برترین اثار ژانر هارو ببینید و فکر کنید بقیه میگن عالیه خوب حتمن در اون ها اثر کرده و در تو هم میکنه.خلاطه من هر سریالی بگی دیدم .الان سریال بیاد بالای شیش حتمن میبینم .البته الان تابستون و بیکارم.مثلا چطور شبکه ای مثل نت فلیکس انقد جذابه . چون پوشش بسیار بالا از ژانر های خوب سینما و سریال هر چیز مخلوطی یافت میشه توش.ولی اچ بی او تخیلی ترین سریالش got بود.
توی این کامنت می خوام به چیزی اشاره کنم که عاشقشم
به سریالی که به دلیلی توی این لیست نبود در حالی که امتیازش توی imdb خیلی خیلی بالاست
سریالی که برام تعریف جدیدی از هیجان رو به وجود آورد
سریالی که آهنگاش با داستان عالیش بعضی قسمتا باعث می شد عرق بریزم
سریالی که دو اپیزودش دو اپیزود برتر تاریخ در کل سریال های ساخته هستن(در imdb)
سریالی که پر ز محتواست برای من
سریالای زیادی دیدم بریکینگ بد و فرار از زندان و شرلوک و سرقت پول و این تنها سریالی نیست که دیدم
آره این سریال یک انیمه هست که به همین خاطر اسمش توی لیست نیومد
”Attack on titan”
همه خوباند بهجز Arrow! البته House of Cards مخاطب خاص خودش رو داره.
واکینگ دد، خاطرات خون اشام ،گیم اوف ترونز، و تین ولف خیلی قشنگ بودند بریکینگ بد تو داستان خودش خوبه اما میخام بگم هیچکدومشون ب فرار از زندان فک نکنم برسن
منم میخوام بگم که شما هیچ کدوم از سریال هایی که نام بردی رو ندیدی به جز فرار از زندان. وگرنه چطور میطونی فرار از زندان رو با سریال هایی مثل گیم اف ترونز مقایسه کنی
ناموسا فرار از زندان از گیم سرتر نباشه پایین تر نیس،قشنگ معلومه تو با ی قیسمت دو قسمت مقایسه میکنی هردوتاشم کامل دیدم فرار از زندان چیزی از گیم کم نداره شایدمسرتر باشه
فکر می کردم هوملند هم جایی تو این لیست ممکن داشته باشه!
اتفاقا چیزی برای بیان نداشت یه کپی خیلی سطحی از یه سریال اسراییلی که هر بچه ای بی سروته بودن روابط اعلام شده اش رو می فهمه آخه القاعده کجا ایران کجا نویسنده اش چی فکر کرده آخه؟؟
در مورد چیزی که اطلاع ندارب نظر نده خواهشا
واقعا؟
واقعا How I Met Your Mother جایگاهش از friends بالاتره؟
به نظرم فرندز بهترین سریال تاریخه و گیم آو ترون دوم
الان میگم مردم نظرشون رو با شما مطابق کنن
شما ببخشید دیگه من پوزش میخوام به جای عوام
هیچ سریالی تا حالا نتونسته به پای گیم آف ترونز برسه.یه سکانس از این فیلم تمام فیلمای موجود رو زیر سوال میبره
فقط لاست و بازی تاج و تخت
فقط گیم او ترونز فقط اهنگ این فیلم می ارزه به همه ی سریالای دنیا
واقعا که دوست عزیزمون عالی گفتن
شما تنها با دیدن اپیزور نبرد حرامزاده ها یا سکانس محاکمه کردن تیریون عاشق لین سریال بشید
عزیز دلم تو عمق فاجعه رو درک نمیکنی سریال اومده بگه من game of throneام؟ خداس این سریال بقیه سریالا واس عده خاصیه
got که دو قسمتش رو به زور میشه نگا کرد انقد که داستانش تاریکه حالا بماند که قانون هایی رو که پورن رو از بقیه فیلم ها جدا میکنه رو نداره.و اینو بگم داستان هر فیلم باید به ببیننده احترام بزاره و دنبال نو اوری باشه
در بهترین بودن فرندز که شکی نیست دلیل این رتبه بندی اینه که الان کمتر کسی میره فرندز و که مال بیست و دو سال پیشه ببینه.به خاطر همین هر چی سریال جدیدتر باشه و اگه هنوز در حال پخش باشه بیننده هاش بیشتره و مردم پای ماهواره دنبالش میکنن.وگرنه بیگ بنگ هم چیز آنجنانی نداره که بالاتر از سریالای کمدی دیگه قرار گرفته دلیلش فقط اینه که در حال پخشه.هر کی فرندزو دانلود کرده دیده گفته بهترینه.بقیه خوصله شون نیومده ببینش به همین جدیدا اکتفا کردن.
Friendsواقعا محشره و تکرار نشدنی
گیم آو ترون سریال قشنگی نیست به نظرم سریال های قشنگ تر از اول خیلی زیاده
GOT اصلا یه سریال به حساب نمیاد، یه تاریخه، یه جهانه، یه دنیاست و خالق اون یه جور خداست، مقایسه این اثر با سریال ها و فیلم ها، احمقانه است و سطح فکر مقایسه کننده رو هم زیر سوال میبره!
باهات موافقم این سریال تکرار نشدنیه باید رو هر دیالوگی ک گفته میشه تو این فیلم تفکر کرد در یک کلام فوق العاده
موافقم گیم آف ترونز یک سریال نیست و یک واقعیته،وقتی میبینیش انگار داری توی گذشته زندگی میکنی اینقدر که به واقعیت نزدیکه،بخاطر همین هم هست که قهرمان نداره و تمام کاراکترها مهم هستن و در عین حال میتونن بمیرن،ولی بنده به شخصه علاقه ای به زندگی کردن در آن دوران را ندارم و دیدنش برایم کسل اور بود،فیلم های تاریخی برای من وقتی جذاب هست که قهرمانش مشخص باشد مثل فیلم تروا که اشیل را داشت،یا فیلم تاریخی حماسی گلادیاتور با بازی درخشان راسل کرو،یا اگر بخواهیم سریال نام ببریم میتوان به وایکینگ ها اشاره کرد که قهرمانش راگنار لاسبورگ با افکار نو و جدیدش زندگی وایکینگ ها را تغییر میدهد و مغز متفکر داستان هست یا حتی پیکی بلایندرز که بدون تامی شلبی بی معنی میشود،به فیلم و سریال های گانگستری علاقه ای ندارم ولی پیکی بلایندرز خاصه، مثل فیلم لگند با بازی تام هاردی،اینها البته نظر شخصی هست و طبق امار گیم آو ترونز بهترین هست
نتفلیکسم مگه آنتن داره که روی آنتن نتفلیکس بره؟!!
جای سریالهایی مثل The Sopranos و The Wire خالی بود تو این لیست.
به عنوان پیشنهاد به دوستان سریالهای Fargo و Boardwalk Empire هم جذاب هستن.
رتبه اول و دوم بسیار به جاست، ولی من هنوز نمیدونم چطوری f.r.i.e.n.d.s رتبه هشت رو داره و اونوقت آشنایی با مادر 6 و The Big Bang Theory رتبه 4!!!!! سریال Arrow هم که فکر نمیکنم اصلا باید توو لیست می بود!
من به شخصه دوستان رو رتبه 3 میدم و شرلوک رو هم رتبه 4… بقیه هم هرجا خواستن توو لیست بایستن :)
“فارگو” هم هرچند یه فصل بیشتر نبود، ولی کم نظیر بود
فارگو عالیه…..
یه سینمایی هم داره مال ساله 1996 که ربط زیادی نداره اما تقریبا همون فضا رو داره..
اونم ببین… قشنگه..
لینک 720
http://goo.gl/7IErTY
لینک 1080
http://goo.gl/7IErTY
برای کسایی که خواستن دانلود کنن…..
دیدمش اتفاقا…. اصل اینکه رفتم سراغ سریال به خاطر فیلمش بود! هرچند همونطور که شما هم گفتی خیلی مرتبط نبودن، ولی ارزش داشت
فارگو واقعا جاش خالیه و. House of Cards جاش در اوایل جدول هست حداقل سوم با بازی درخشان کیوین اسپیسی و فیلمنامه فوق العاده
موافقم .جای فارگو و باند او برادرز خالیه. وایر(شنود) هم سریال خوبی بود. بعضی سریالها چون پخششون تموم شده از لیست بهترینها دراومدند. گیم او ترونز،بریکینگ بد،ترو دتکتیو(فقط فصل1) هم شایسته اند. واکینگ دد هم فصلای اولش هیجان داشت الان افتضاح شده. دوستان مینی سریال بیگ لیتل لایز رو هم ببینید حتما.
میدونی واکینگ دد نمرش چنده؟
آشنایی با مادر بهترین سریالی که من دیدم
آشنایی با مادر بهترین سریالی که من دیدم برکینگ بد هم توپه
پس لابد Game Of Thrones رو ندیدی…
وقتی از یکی از برترین رمان های فانتزی طول تاریخ (و البته به عقیده ی من برترین اما اساتید میگن ارباب حلقه ها بهتره باز) …. نغمه ای از یخ و آتش سریال بسازن، انتظار دارید برترین سریال نشه؟؟ البته چون هابیت و اینا سریال نیستن برترینه واگر نه اون هابیت مسخره رو یه جوری تو لیست جا میدادن (می دونم این انتخاب مردمه و چه قدرم به جاست…) … امان از دست این تالکین با اون نثر کسل کنندش…
به هیچ وجهbig bangقابل مقایسه با friends نیست تو سبک کمدی هیچ فیلمی به big bang نمیرسه
house of cards رو اشتباه خانه پوشالی عنوان کردید که درستش خانه ای از کارت ها (ورق) است. و اشاره داره به بازی ورق (پاسور) بابت همین هم به نشانه ی هر کارت یک اپیزود ساخته شده که مجموعا 13 اپیزود برای هر فصل مطابق با 13 ورق از هر خال هستش. که اگه با همین فلسفه پیش برن قاعدتا فقط یک فصل دیگه از سریال باقی میمونه و فصل چهارم فصل آخر خواهد بود. و شاید دو قسمت Special بنشان جوکرها هم بسازن :)
به نظر من سریال louie سریال بسیار جالبیست که زندگی واقعی و روزمره یک کمدین نیویورکی با دیالوگهای سنگین را به نمایش میذاره .حتما توصیه میشه
سریال game of throne سریال جالبیه و خوب ساختن، اما به نظرم خیلی به جذب بیننده از طریق قسمت های تحریک پذیر مغز اتکا کرده و به این رتبه رسیده یا شاید کارگردان قصد داره خواسته(ها)ی پنهان خودشو به بیننده القا کنه!
در کل 5 قسمت از این سریال بیشتر ندیدم و شاید این برای قضاوت کردن کم باشه، میدونم که فصل های بعدی باید خیلی هیجان انگیزتر باشه، اما تو 5 قسمت اول بجای اینکه داستان رو خوب نشون بده به چیز های دیگه بیش از حد اتکا کرد.
و در کل فکر میکنم سریال های دیگه ای جایگاه اول حقشون بود، نه این.
راجب این که شما گفتید:( به چیز های دیگه بیشتر از اصل داستان اهمیت داده شده) باید بگم که سبک این سریال به این شکل هست، این سریال قهرمان نداره، خط خاصی نداره، فقط اتفاق هایی رو روایت میکنه که به هر شکلی ممکنه بیفته، این سریال بیشتر به دنیای واقعیت و تلخی های واقعی شبیه تا به دنیای شیرین قصه. به طور کلی سبک روایت این داستان با اکثر داستان هایی که تا حالا خوندیم یا به شکل فیلم دیدیم متفاوته.
ضمن تأیید حرف دوستمون amiR لازم به ذکره کارگردان نیست که خط فکری داستان رو هدایت میکنه بلکه خود مارتین (نویسنده کتاب) هستش… در ضمن به شما پیشنهاد میکنم تا آخر همون سیزن یک رو ببینید اون وقت متوجه میشید شوک یعنی چی؟ داستان فوقالعاده چیه و یک سری راز براتون فاش میشه که در حد مرگ عجیبه…
در جواب دوست عزیز سارا!
من تا پایان سیزن1 رو دیدم و هیچ شوک خاصی هم بهم وارد نشد و در واقع این یک فصلو ب زور تمومش کردم!!
و اینکه کاملا بانظر حمیدرضا موافقم.سریال فقط داره با استفاده از صحنه های غیر اخلاقی خودشو جلو میبره و رای جمع میکنه. اگه همین صحنه هارو از فیلم بردارن چیزی ک ازش میمونه یک داستان تکراری از دنیای قدیم پادشاهی هست ک بارها تو خیلی از فیلمهای تو این سبک تکرار شده و آدم حتی فیلم پسر اژدها سوار رو ب اون ترجیح میده!
فاطمه فقط کسی ک سریالو ندیده همچین نظر مزخرفی میده
بسر اژدها سووووار؟؟؟؟؟؟؟؟نمیدونی این حرفت چقد باعث خندم شد
خخخخخخخخخخخ فاطمه جان این مقایسه ای که تو کردی مثل این میمونه که بگی شطرنج با مانع از فوتبال بهتره ( P:)
هیچ کس تا قسمت آخر منتشر شده از یه سریالو نبینه نظرش وارد نیست.
اگرم این فیلم با صحنه های غیر اخلاقی طرفدار جمع می کنه پس خاک تو سر اون افرادی که به خاطر دو تا صحنه یک ابر شاهکار تاریخیو نگاه می کنن!
بعضی ها به پسر اژدها سوار توهین کردن
اگر کسی 4 گانه کتاب رو خونده باشه میفهمه که تاج و تخت در حدش نیست
متاسفانه فیلم یک فاجعه ی تمام عیار بود
خنده دارترین نظری بود که خوندم!!!!!چقدر ذهنتون خرابه آخه
بیننده های واقعی این سریال اون صخنه ها رو میزنن جلو تا به گفت گو ها و دسیسه ها برسن!عاشقای این سریال هم میرن کتابشو میخونن که واقعا شاهکاره
تنها چیزی که توی این سریال نیست تکراره!!!!
منم البته تا وستای فصل 2 بیشتر. ندیدم ولی اگه یکم بیشتر. ازش ببینی میفهمی ک اون صحنه های غیر. اخلاقی زیادی ک میگی بیشتر تو سیزن یک بوده و اون شوکی ک دوستان در. موردش صحبت میکنن بیشترش ب خاطر اینه ک هیچ شخصیتی ب عنوان قهرمان داستان انتخاب نشده و احتمال مرگ برای هر شخصیتی وجود. داره و اینکه گفتی سیزن یک رو به زور. تموم کردی. باید بگم ک من سیزن یک رو. کامل و سیزن دو. رو. تا اپیزود 7 تو تقریباً ی هفته تموم. کردو و. پیشنهاد. میکنم بغیش رو هم ببینی
البته فیلم سلیقه ای هستش ولی ما اینقدر فیلم دیدیم که فیلم خوب و بد و از هم تمیز بدیم مگه ما کم از این صحنه ها دیدیم توی فیلما ندید بدید که نیستیم جانم …فیلم فوق العاده است
عزیزم شما برو همون کارتونای انیمیشنی رو نگا کن ، تاریخ گذشته دقیقا همینطور بوده زندگی بسیار خشونت آمیز بوده از نوع سیندرلایی نبوده؛ حتی تاریخ خود ما ( که شاهای قاجاریه و ایل و تبارش و سلسله های قبلش به امرد بازی شهره بودن،حرامسرا های سلاطین خودمون که یادتون نرفته یهو؟) یکم مطالعه کنی بد نیست ها :|
مارتین سبک نوشته هاش شاهکاره، سریالشم واقعا جزو برترین هاست
در این مورد که قهرمان نداره موافقم چون همه ی شخصیت ها خاکستری اند و مثلا منفی ترین شخصیت از نظر من یه شخصیت مثبت از نظر یکی دیگه باشه همه ی شخصیت ها با هم قهرمان سریال اند امبرخلف نظر شما سریال خط داستانی منسجم و دقیقی داره که همه اخر به هم میرسند
منم تا آخر فصل 6 رو دیدم ولی دقیقا همینه البته سریالش داستان خوبی هم داره و جذابه.ولی در واقع با ترکیبی از سکس و خشونت و جلوه های ویژه جذابیتشو دوبرابر کرده.اینطوری بگم که مقایسه کردنش با سریالای دیگه انصاف نیست .این ژانر فانتزی و حماسی توی جوونا طرفدارای بیشتری داره همونطور که ارباب حلقه ها هری پاترا هابیت جنگ ستارگان بالاترین رتبه ها و فروش ها رو توی فیلما به خودشون اختصاص دادن.
دادا حرفت درسته سه فصل اول رو خیلی بد نشون دادن ولی فصل های بعدیش خیلی هیجان داره مخصوصا قسمت اخر فصل اخر که من وقتی تمومش کردم گفتم چرا نساختن خیلی جای حساسی تموم شد خلاصه به نظر من بهترین و اولین سریال این نظر من بدور از صحنه های بیش از حد اندازه اشه و کلا موضوع سریال قشنگه
خداییش حیفه نزن این حرفو
فوق العاده ترینه
این فیلم از همه لحاظ عالیه
واقعا اینقد جذابه که اصلا ادم فک نمیکنه 3اژدهای کالیسی تخیلی باشه
جای این سریال ها حتما خالیه:
The sopranos
wire
Boardwalk Empire
The Shield
Sons of Anarchy
Hannibal
تک تک سریال هایی که نام بردم به غیر از هانیبال می تونن تو لیست حتمیه بهترین سریال های تاریخ قرار بگیرند
خخخخخخخ
کلا این قانون در مورد فیلم دیدن هم صادقه گویا، ولی در مورد سریال خیلی با قاطعیت بیشتری اعمال میشه:
” سریال هایی که >>من دیدم<< حتما بهترین سریال های تاریخ هستند " D:
میشه کمی دست و دلبازانه تر بگیم: از دیدن فلان سریال خیلی لذت بردم؛ یکمم فضا رو برا بهترین های تاریخ باز بذاریمD:
کاملا طبیعیه از سلیقه شخصی در انتخاب سریالها میشه استفاده کرد ,اگر سریالی اون کیفیت حداقل که در خور بهترین ها هست رو نداشته باشه,دفاع و سلیقه شخصی از اون سریالها زیاد مورد پسند نیست و خوشبینانه نظر دادن میشه ….همه این سریالها در اون لیست بهترین های تاریخ جای دفاع دارند…ولی اگر این لیست رو بخوایم شامل مثلا Supernatural ,,How i met your mother … hannibal
بدونیم…اونوقت حرف شما متینه
کلاً نویسنده از لیست IMDB سریالهایی رو انتخاب کرده که یا خودش دیده یا درباره اونها شنیده. اینکه WIre رو از لیست حذف کرده در حالی که هنوز بعد از بیش از 10 سال از اتمامش نمره 9.3 داره یعنی اعمال سلیقه شخصی نه برداشت از لیست IMDB.
خیلی عجیبه. مثلا True Detective و Supernatural از سریال fringe جذاب ترن؟ واقعا فرینج نباید جایی تو این لیست داشته باشه؟
واقعا جای فرینچ خالیه.
fringe عالییییییییییییییییییییییییییییییه
like
این خوب اومدی.فرینج خیلی داستان جالبی داره که ترکیب تخیل و علم رو میتونی توش ببینی.پایان خیلی خوبی هم داره.
شما با چه سلیقه ای میگی برنکینگ بد خوب نیست واقعا من اگه مثل تو بی عقل بودم اصلا روم نمیشد تو جامعه زندگی کنم چه برسه به اینکه بیام راجب فیلم و سریالایی که هیچی دربارشون نمیدونم و هیچ معیاری برای انتخابش ندارم نظر بدم البته کسی که درک و شعور نداره این قضیه رو هم درک نمی کنه شما بنظرم اصلا فیلم سریال نبین والا به پشکل مغز خودت فشار نیار میترکه… بعضی از دوستان هم میگن هر کس سلیقه ای داره، بله حرف شما درست ولی در یسری نظرات واقعا روی اون حرف مزخرفشون پافشاری دارن و به فیلم ها ، عوامل و طرفدار های اون فیلم سریال بی احترامی میشه آخه ۹۷ درصد از کاربر های گوگل این فیلم رو دوست داشتن یعنی همه نمیفهمن تو میفهمی فقط … تو فیلمو درک نمیکنی نظر آشغالتو انتشار نده… عزیزان فکر کنید،مطالعه کنید، فیلم و سریال زیاد ببینین،کتاب های اصولیشو بخونین،نظرات منتقدان خوب رو بخونین و سوادتونو بالا ببرین بعد نظر بدید . البته نظرات تعیین نمیکنه که فیلم خوبه یا بد و ارزش فیلم رو زیر سوال نمیبره ولی جان هر کی دوست دارید یه ذره فکر کنید… بعد نظر بدید
what about Mr.Robot ?!