فیلم بازرس گجت – خلاصه داستان، نقد و بررسی – Inspector Gadget (1999)

کارگردان : دیوید کلاگ
فیلمنامهنویس : زاک پن و کری ارین، برمبنای داستانی نوشته دانا اولسن و ارین از شخصیتهائی خلق شده توسط هیوارد، جین چالوپین و برونو بیانکی
فیلمبردار : آدام گرینبرگ
آهنگساز(موسیقی متن) : جان دبنی
هنرپیشگان : ماتیو برودریک، روپرت اورت، جوئلی فیشر، میشل تراشتنبرگ، اندی دیک، چری اوتری، رنه اوبرپونوآ، د. ل. هیولی و دابنی کولمن.
̎آرتیموس برافورد̎ (اوبرپونوآ) و دخترش، ̎برندا̎ (فیشر) سعی دارند پلیس آدمآهنی پیش رفتهای را با ترکیب اعضاء بدن انسان و ماشینآلات، خلق کنند. شبی رقیب شیطان صفت این دو، ̎سنفورد اسکالکس̎ (اورت) اختراع با ارزش آنان را میدزدد. ̎جان براون̎ (برودریک)، مأمور محافظت از آزمایشگاه او را تعقیب میکند و در تصادف ماشین، ̎آرتیموس̎ کشته و ̎براون̎ به سختی مجروح میشود. ̎اسکالکس̎ نیز که یک دستش را از دست داده، یک وردست تازه بهنام ̎ کلاو̎ (اورت) استخدام میکند. ̎برندا̎ از ترکیب بدن ̎براون̎ و ماشینآلات مختلف، موجود جدیدی به نام ̎بازرس گجت̎ (برودریک) خلق میکند که همان آدمآهنی پلیس مجهز به انواع وسایل دفاعی و تجسسی است.
او اتوموبیل هوشمند و سخنگوئی نیز بهنام ̎گجت موبیل̎ (با صدای هیولی) برایش درست میکند. ̎کلاو̎، ̎برندا̎ را در شرکت ̎اسکالکس̎ استخدام میکند. با سوء استفاده از اطلاعات ̎برندا̎، ̎کلاو̎ یک دوقلوی شیطان صفت برای ̎گجت̎ خلق میکند. ̎گجت̎ برای اثبات واقعیت، خود را از بین میبرد. ̎برندا̎ که متوجه شده از او برای ساخت یک موجود شیطانی سوء استفاده شده، همراه خواهرزادهٔ ̎گجت̎، ̎پنی̎ (تراشنبرگ) برای نجات شهر از شر ̎گجت̎ قلابی دست به کار شوند. آنان قطعات ̎گجت̎ اصلی را پیدا میکنند و او را از نو میسازند. دو ̎گجت̎ تغییر قیافه میدهند. ̎کلاو̎، ̎پنی̎ را میدزدد ولی ̎گجت̎ او رانجات میدهد و ̎کلاو̎ را به دام میاندازد. ̎پنی̎ واقعیت را برای پلیس توضیح میدهد و خرابکار واقعی معرفی میشود. اکنون ̎کجت̎ یک قهرمان است.
بازرس گجت سعی در بازسازی تصویری / زندهٔ یکی از محبوبترین مجموعهەای تلویزیونی نقاشی متحرک (۱۹۸۳ ـ ۱۹۸۶) سالهای اخیر را دارد. مجموعهٔ نقاشی متحرکی به همین نام که بهدلیل بالای عنصر تخیل در شکلگیری خود شخصیتها، در اجرای زنده به شدت نیازمند همین حجم از جلوههای ویژه نیز هست. اتفاقاً فیلم در این وجه کاملاً موفق است. کت ̎گجت̎ با همهٔ ویژگیهای کارتونی کاملاً به یک لباس با آن مشخصات بدل شده و حتی در فصلهای بلند شدن دست و پا هم نمونه زنده، کم از نمونه نقاشی متحرک ندارد؛ در این میان تنها یک جای کار میلنگد و آن حضور کلاگ در پشت دوربین است؛ کارگردانی که عمدهترین بخش سابقهاش به ساخت فیلمهای بیپرده بر میگردد. فیلم در همراه کردن کودکانی که در این سالها گاه حتی بهترین نمونههای انیمیشن را هم پس زدهاند، ناموفق است، و خصوصاً در تصویر کردن خبیث ماجرا، شیطنتها و شوخیهای نسخهٔ نقاشی متحرک را ندارد و جز فیشر دیگر بازیگران از جمله برودریک از جنس کار نیستند.