سریال ماوراء الطبیعه – Supernatural – معرفی و بررسی و حاشیههای جذاب

پدید آورنده: اریک کریپکی تهیهکنندگان: مک جی، رابرت سینگر، دیوید ناتر، اریک کریپکی، فیلیپ اسکریچیا. نویسندگان: اریک کریپکی، سرا گمبل، بن ادلوند، اندرو دب، دانیل لوفلین، جرمی کارور، کارگردانان: فیلیپ اسکریچیا، رابرت سینگر، کیم منرز، چارلز بیسن، مدیر فیلمبرداری: سرژ لادوسر. موسیقی متن: جی کروسکا، کریستوفر لنرتس، تدوین: نیکول بائر. بازیگران: جارد پادالکی (سام وینچستر)، جنسن الوتر (دین وینچستر)، جیم بیور (بابی سینگر)، میشا کالینز (کستیل)، مارک شپارد (کراولی)، جفری دین مورگان (جان وینچستر)، تولید و پخش: واندرلند ساونداند ویژن، تلویزیون برادران وارنر، شبکههای دابلیو بی و سی دابلیو، محصول ۲۰۱۱-۲۰۰۵ آمریکا.
خلاصه سریال:
سریال با کشته شدن مری، همسر جان توسط نیرویی مرموز شروع میشود. کمی بعد جان به دو پسرش سام و دین یاد میدهد که چطور باید با موجودات و نیروهای ماورالطبیعه که در شب به سراغ انسانها میآیند نبرد کنند و آنها را از بین این ترتیب سام مصمم میشود که پدر را پیدا کند و انتقام مادر و نامزدش را بگیرد. وقتی دو برادر پدر را پیدا میکنند، جان برای درشان ناپدید شده، دین از سام کمک میخواهد تا بتواند پدر را پیدا کند. بعد از مدتی نامزد سام هم مثل مادرش کشته میشود. به سرانش توضیح میدهد که میداند چه موجود شیطان صفتی مادر آنها را کشته و راهی برای دنبال کردن و کشتن آن یافته است. سام تواناییهای تازهای به دست میآورد ولی مرگ پدر دو برادر را در این مسیر دشوار یکه و تنها رها میکند.
سریال ماورا الطبیعه مثل بیشتر سریالهای موفق این روزهای تلویزیونهای آمریکا و انگلستان به سادگی به مرحله تولید نرسیده است. اریک کرییکی، پدیدآورندهٔ آن که از کودکی به افسانههای محلی کشور آمریکا علاقه مند بوده حدود ده سال تلاش کرد تا کار ساخت این سریال را به راه بیندازد. او دست آخر توانست نظر مساعد مسئولان بخش تلویزیون برادران وارنر و شبکه دابلیو بی را به پروژهاش جلب کند. کریپکی ایدهٔ اولیهاش را این طور مطرح کرد که خبرنگاری دوره میافتد و دربارهٔ افسانههای محلی تحقیق میکند و با استفاده از نتایج تحقیقاتاش گزارش مینویسد، مسئولان تولید چندان از این ایده خوششان نیامد و کرییکی در ثانیهٔ آخر این ایده را مطرح کرد که شخصیت خبرنگار را با دو برادر عوض کند و این بار موفق شد مجوز ساخت سریال را بگیرد. قسمت اول سریال حدود شش میلیون بیننده داشت و همین باعث شد که مسئولان کمپانی دابلیو بی از کریپکی بخواهند که یک فصل کامل از آن بسازد. کریپکی قصد داشت سریال را در سه فصل و در اوج تمام کند اما استقبال از سریال آنقدر خوب بوده که این روزها فصل هفتم آن در حال پخش است.
اریک کریپکی: ((احساس من این بود که روایت جادهای وقایع سریال بهترین قالب ممکن است چون حضور شخصیتها در جادهها فضایی ناب و کاملا آمریکایی به وجود میآورد. افسانههای محلی موردنظر ما در شهرهای کوچک در گوشه و کنار آمریکا دهان به دهان نقل میشود و به همین خاطر منطقی بود که شخصیتها را راهی شهرهای کوچک بکنیم.))
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
اریک کریپکی: ((سریال ماورا الطبیعه یک وسترن برای روزگار مدرن آمریکاست؛ ما با دو هفت تیرکش طرف هستیم که به شهرهای مختلف میروند و با آدمهای بد میجنگند و دست آخر دوباره به جاده میزنند. نکته این است که اگر قرار باشد کابوی داشته باشیم، آنها به اسبی قابل اطمینان هم نیاز دارند. نقش شورلت ایمپالا در این سریال همین است.))
اریک کریپکی: ((ماورا الطبیعه بیشتر از هر موضوع دیگری سریالی دربارهی خانواده است، افسانههای محلی قرار است موتور محرکهٔ داستان اصلی دربارهٔ خانواده باشند.))
جنسن اکولز: ((وقتی متن را خواندم، شخصیت دین مرا جذب خودش کرد، در وجود این شخصیت همیشه حس کمدی و ماجراجویی در یک زمان وجود داشت، به همین خاطر وقتی با ارائه این توضیح از سازندگان خواستم که برای این نقش تست بدهم، آنها گفتند که دقیقا دنبال چنین ترکیبی هستند.))
قسمت اول سریال در لس آنجلس مقابل دوربین رفت ولی سال از آن به بعد بخش عمده سریال در ونکوور در استان بریتیش کلمبیا واقع در کانادا فیلمبرداری میشود
شیوهٔ نگارش متن سریال از این قرار است که کربیکی به همراه پنج نویسندهٔ دیگر درباره افسانههای محلی تحقیق میکنند. بعد دور هم جمع میشوند و یافتهها و ایدههایشان را با هم بررسی میکنند. بعد یک ایده انتخاب میشود و کار نوشتن به یک نویسنده سپرده میشود. نسخهٔ اولیه مشن به کریپکی سپرده میشود تا تغییرات لازم را در آن بدهد و حال و هوا و سبک آن را با بقیهٔ قسمتهای سریال یکسان سازد.
با اینکه شخصیتهای کلیدی سریال مرد هستند اما طبق آمار بیشتر طرفداران این سریال خانمها هستند. البته دی وی دی فصلهای اول و دوم سریال در بین سربازان آمریکایی در افغانستان و عراق پرطرفدارترین سریال بوده است
نام بسیاری از قسمتهای سریال از فیلمهای سینمایی یا ترانههای کلاسیک موسیقی راک گرفته شده، بخش عمدهای از حاشیهٔ صوتی سریال به ترانههای کلاسیک راک اختصاص دارد که از آرشیو شخصی اریک کریپکی برداشته شدهاند هرچند او نتوانست از ترانههای یکی از گروههای محبوباش یعنی لد زپلین در این سریال استفاده کند چون خرید امتیاز ترانههای آنها بسیار گران بود.
منتقدان
شیکاگو تریبون: ((ماورا الطبیده از همان ابتدا ساختاری هوشمندانه داشت. در ادامه هم تکنیکهای روایی نوآورانهای در آن مورد استفاده قرار گرفت و نویسندگان با ترکیب وحشت و کمدی هر چند دست به ریسک بزرگی زدند ولی در نهایت کارشان را با موفقیت انجام دادند.))
مانسترز اندکریتیکز: ((ماوراالطبیده همین طور که پیش میرود، سرگرم کننده و هیجان انگیز باقی میماند و به بینندگان موضوعات بسیاری برای تحلیل فلسفی ماهیت خیر و شر ارائه میدهد. محتوای ترسناک سریال تماشایی است و رابطهٔ دو برادر هم به صورت واقعی از کار درآمده.))
نیویورک تایمز: ((سریال ماورالطبیده در حال حاضر یکی از عنان گسیخته ترین و بی نهایت سرگرم کننده ترین سریالهای تلویزیون آمریکاست.))
در دهه نود طرفدار پروپاقرص سریال پروندههای مجهول بودم که سریالی با داستانهای خوب و شخصیت پردازی مناسب بود. سریال ماورالطبیه هم درست همین ویژگیهای مثبت را دارد. این سریال بدون شک به خاطر متنها و بازیهای خوباش ماندگار خواهد شد.
این سریال خالی از اشکال هم نیست. قالب کلی آن هم چندان تغییری نمیکند دو برادر که در آمریکا دوره میافتند و هر هفته یک موجود ماوراالطبیعه را میکشند، با وجود این، هر هفته با ذوق زدگی تمام جلوی تلویزیون مینشینم تا یک قسمت دیگر از آن را تماشا کنم!
ماورالطبیه قالب آشنایی دارد؛ مادر از دست رفته در کودکی و تلاش شوهر و دو پسر خانواده برای انتقام گرفتن از قاتل حتی شخص برادر هم از نمونههای آشنا پیروی میکنند؛ دین بینهایت ماجراجو و بی باک است و جا پای پدر گذاشته ولی سام از آن دسته قهرمانانی است که دلشان نمیخواهد قهرمان باشند و وسوسهٔ داشتن یک زندگی عادی آنها را رها نمیکند.
سبک بصری و روایی سریال از سینمای وحشت دههٔ هشتاد و نمونههای درخشانی مثل اروع خبیثه (توبی هوپر ۱۹۸۲)، مردهٔ شیطانی ۲ (سام ریمی، ۱۹۸۷) و گرگ نمای آمریکایی در کشن (جان لندیس، ۱۹۸۱) الهام گرفته شده، لحن سریال جدی است اما هر جا اریک کریپکی احساس کند لازم است از چاشنی خنده استفاده کند، سرو کلهٔ نکتهای خندهدار پیدا میشود. رگههایی هم از فیلمهای ترسناک آسیایی یکی دو دهای اخیر مثل چشم و حلقه در سریال دیده میشود. با وجود این، چیزی که ماوراالطیبه را به سریالی تماشایی تبدیل میکند ساختار منسجم آن و استفادهی به اندازهی سازندگان از وسایل صحنه، نورپردازی، موسیقی و حتی دیالوگ است. غافلگیریهای ترسناک سریال صرفا هیجان کاذب ایجاد نمیکنند بلکه درست به هدف میزنند و بیننده را برای تلویزیون میخکوب میکنند.