فیلم بدون موقعشناسی – خلاصه داستان، نقد و بررسی – Bad Timing/A Sensual Obsession (1980)
سال تولید : ۱۹۸۰
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : جرمی تامس
کارگردان : نیکلاس روگ
فیلمنامهنویس : ئیل یوداف
فیلمبردار : آنتونی ریچموند.
آهنگساز(موسیقی متن) : ریچارد هارتلی.
هنرپیشگان : آرت گارفانکل، ترزا راسل، هاروی کایتل، دانیل ماسی، ویلیام هوتکینز و دنهولم الیوت.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۹ دقیقه.
«میلنا» (راسل)، زن جوان آمریکائی، پس از جدائی از همسر میان سال چکِ خود، «استفان» (الیوت)، به اتریش میرود. آنجا با «دکتر الکس لیندن» (گارفانکل)، روانکاو آمریکائی، آشنا میشود. بهزودی رابطه آن دو جدی میشود ولی «الکسِ» بدگمان و وسواسی، مرتب به تحقیق و کاوش درباره گذشته «میلنا» میپردازد. «میلنا»، بیزار از بدگمانیهای او و با این تصور که «الکس» فقط به مسائل جنسی میاندیشد، رهایش میکند.
«الکس» نیز خود را با دوستی قدیمی سرگرم میکند. تا اینکه «میلنا» تماس میگیرد و میگوید که قرصهای خوابآور خورده است. «الکس» به آپارتمان او میرود و بعد پی آمبولانس میفرستد…
روایت قدیمی عشق و حسادت، این بار به سبک روگ. با برهم زدن توالی زمانی و سیاق تکهتکهای که باعث فاصلهگذاری و درک جنبههای پیچیدهتر یک رابطه پُرشور اما آسیبپذیر میشود. برجستگی ابهام در رفتارها، حالتها و حتی گفتوگوها، تا حدی ناشی از آن است که شخصیتها – آشنا به زیر و بم ویژگیهای یکدیگر – چندان لزومی به توضیح نمیبینند و ترجیع میدهند دستشان را رو نکنند. همین «نهان» بودن، باعث بحران رابطه «الکس» و «میلنا» میشود. «الکس» در نقش عاشق آرام آرام به کارآگاهی کنجکاو بدل میشود که میخواهد از همه چیز سوژهاش سردرآورد؛ و «میلنا» از دیدگاه او شیء پُر رمز و رازی است که حاضر نیست به راحتی نقش طعمه بازی را بپذیرد. نام کامل فیلم: بدون موقعشناسی: یک وسوسه نفسانی