فیلم برانکو بیلی – خلاصه داستان، نقد و بررسی – Bronco Billy (1980)

سال تولید : ۱۹۸۰
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : دنیس هاکین و نیل دوبروفسکی
کارگردان : کلینت ایست‌وود
فیلمنامه‌نویس : هاکین
فیلمبردار : دیوید وورت
آهنگساز(موسیقی متن) : –
هنرپیشگان : ایست‌وود، ساندرا لاک، جفری لوئیس، اسکاتمن کرادرز، بیل مکینی، سام باتمز، دان وادیس، والتر بارنز، بِورلی مکینسی، ویلیام پرینس، و وودرو پارفری.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۹ دقیقه.

«مکوی» (ایست‌وود)، مشهور به «برانکو بیلی» عضو یک گروه نمایشگر «غرب وحشی» است که روز هنگام اجرای نمایش، با دختری درمانده و بی‌پناه به نام «آنتوانت» (لاک) آشنا می‌شود. «آنتوانت»، وارثه‌ای ثروتمند و اهل نیویورک، اخیراً با مردی فرصت‌طلب به نام «جان آرلینگتن» (لوئیس) ازدواج کرده است تا به شرط وصیت‌نامه پدرش عمل کرده باشد. اما «جان» که از زبان تند و گزنده «آنتوانت» خسته شده، در میانه ماه عسل، او را ترک کرده و رفته است.

«آنتوانت» وقتی می‌فهمد «جان» به اتهام قتل او دستگیر شده، می‌پذیرد که با «برانکو بیلی» همراه شود. «آیرین» (مکینسی)، نامادری «آنتوانت»، به طمع تصاحب ارثیه «آنتوانت» با همکاری وکیل خبیثی به‌نام «ادگار» (پرینس)، «جان» را در مقابل دریافت نیم میلیون دلار (و وعده گذراندن دوران زندان در یک آسایشگاه روانی) تطمیع و تشویق به پذیرش اتهام قتل «آنتوانت» می‌کند.

طی این مدت، گروه نمایشی «برانکو بیلی» با مشکلاتی مواجه می‌شود و او ناگزیر به سرقت از قطار روی می‌آورد. سپس، از «دکتر کنتربری» (پارفری)، رئیس تیمارستانی که بارها در آنجا نمایش‌های مجانی اجرا کرده است، «جان»، «آنتوانت» را تشخیص می‌دهد و راز قتل دروغین برملا می‌شود. «آنتوانت» به نیویورک باز می‌گردد، اما پس از مدتی وقتی می‌فهمد «برانکو بیلی» دچار نومیدی شده و به نوش‌خواری روی آورده، برای نجات او و شرکت در نخستین نمایشی که قرار است زیر چادر بزرگ جدید اجرا شود، به سراغش می‌رود…

فیلم در واقع مثل یک پازل است و هر کدام از نمایشگران گروه «برانکو بیلی» تکه‌ای از آن هستند. اما شخصیت «بیلی» نیز خود یک معماست و مشخص نیست که سهم او تا چه حد است و چقدر باید در قالب «قهرمان» داستان فرو رود.

او گاه در نقش یک نمایشگر به گونه‌ای ظاهر می‌شود که تماشاگر، سیگار جویدن او را در فیلم‌های وسترن از یاد می‌برد و گاه بر روی صحنه نمایش، سوار بر اسب و ششلول در دست حاضر می‌شود – به‌ویژه که مدتی پس از تعطیلی کار نمایش، همان کابوی آشنا در پس زمینه غرب وحشی را به تصویر می‌کشد که اکنون به راهزنی و سرقت روی آورده است. ایست‌وود موفق می‌شود پلی میان این دو شخصیت ایجاد کند، و سواری حضور خودش، در مقام یک کارگردان می‌کوشد تا مؤلفه‌های قدیمی و اغلب‌ دل‌پذیر آثار فرانک‌کاپرا را در دست‌مایه این روایت سرگرم کننده قرار دهد: دختری گریزان از خانه که ارثی هنگفت نصیبش شده؛ طرح و توطئه یک قتل که اصلاً به وقوع نپیوسته؛ تغییر هویت و ورود به جرگه‌ای دیگر و…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا