فیلم افسانه شهری – خلاصه داستان، نقد و بررسی – Urban Legend (1998)

سال تولید : ۱۹۹۸
کشور تولیدکننده : آمریکا و فرانسه
محصول : نیل هـ. موریتس، جینا ماتیوز و مایکل مکدانل
کارگردان : جیمی بلنکس
فیلمنامهنویس : سیلویو هورتا
فیلمبردار : جیمز کرسانتیس
آهنگساز(موسیقی متن) : کریستوفر یانگ
هنرپیشگان : جارد لتو، آلیشیا ویت، ربکا گیهارت، جاشوآ جکسن، ناتاشا گرگسن واگنر، رابرت انگلاند و براد دوریف.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۰ دقیقه.
در دانشگاه پندلتن شایعهای قوت میگیرد که ذهن همه را به خود مشغول میکند. میگویند بیست و پنج سال پیش، یکی از استادان تهی مغز و دچار جنون، کشتار جمعی به راه انداخته و پس از کشتن شش دانشجو به زندگی خودش هم خاتمه داده است. ̎افسانههای شهری̎ موضوع درس یکی از کلاسهائی است که ̎پروفسور وکسلر̎ (انگلاند) مدرس آن است.
زمانی که یک رشته قتلهای مرموز در دانشگاه اتفاق میافتد، ̎ناتالی̎ (ویت)، یکی از دانشجویان جسور ̎پروفسور وکسلر̎، به این نتیجه میرسد که این قتلها براساس ̎افسانه شهری̎ پندلتن رخ میدهند. اما همکلاسیهای دیگرش، ̎برندا̎ (گی هارت)، ̎پل̎ (لتو) که دانشجوی جاهطلب رشته روزنامهنگاری است، و ̎دیمن̎ (جکسن) که همه چیز را به تمسخر میگیرد، معتقدند وقوع قتلها امری اتفاقی است و ربطی به ̎افسانههای شهری̎ ندارد. سپس، ̎ناتالی̎ در مییابد که خودش قربانی بعدی خواهد بود…
نه به آن بدی که از افواه بر میآمد و مثلاً هیجانانگیزتر از من میدانم تابستان گذشته چه کردید (جیم گیلسپی، ۱۹۹۷) چند صحنه قربانی گرفتن قاتل بارانیپوش، خوش ساخت و پر تعلیقاند (از جمله صحنه افتتاحیه قتل گرگسن واگنر که به قول کیم نیومن پس از جیغ وس کریون، ۱۹۹۶، باید آن را وضعیت درو باریمور نامید) گره گشائی پایانی خیلی ناامید کننده است و نامیرائی دختر قاتل ـ که انگیزه اغراقآمیز و دیوانهوارش زیادی غیر مترقبه و فاقد زمینه است ـ فراتر از ظرفیت حتی هجویه میرود.
فیلم با یکی از مایههای ضمنی و کمتر تئوریزه شده فیلمهای ترسناک یعنی ̎افسانه شهری̎ کار میکند، داستانەائی از جنایات و وقایع غریب گذشته نزدیک که مبنای واقعیشان در هالهای از روایات و شایعات پنهان شده است، و سعی میکند معادل خودآگاهی نسبت به ژانر ترسناک در فیلمهای کوینویلیامسن را برای این نوع افسانهها اعمال کند. اما این هدف به قدر کافی جدی و متمرکز دنبال نمیشود. فضای دانشگاه ایالتی و محافل و روابط دانشجویان، حسابی پرتنش است و نشانه این است که شاید از کاربرد فرمولهای هراس در سطوح بالاتر آموزشی و در میان آدمهای بسیار خودآگاه، نتایج بهتری هم عاید شود.
چیی که افسانه شهری و امثال آن را بیشتر روشن میکند، نقش مؤثر گروه بازیگران فیلم جیغ ـ الگوی این فیلم ـ در روح بخشیدن به شخصیتهاست. در آن فیلم تنوع و طراوتی در شخصیتها وجود داشت که در این فیلم، جای خالیاش ـ و در عروض حضور تیپهای بیانعطاف ـ بیشتر حس میشود. دنباله: افسانههای شهری: برش آخر (جان اوتمن، ۲۰۰۰).