فیلم پنهان میشاییل هانکه – نقد، تحلیل و خلاصه داستان – Hidden 2015

نویسنده و کارگردان، میشاییل هانکه، تهیه‌کننده فایت هاید ئوشکا، مدیر فیلمبرداری، کریستیان برگر، تدوین، میشاییل هود چک، نادین موسه. طراح صحنه: امانوئل دوشووینی، طراح لباس لیزی کریستل. کمپانی تهیه‌کننده له فیلم دولوزانی (فرانسه)، وکا فیلم (اتریش)، باواریا فیلم (آلمان)، بیم دیسترپیوتریونه (ایتالیا). بازیگران: دانیل اوتوی (ژرژ)، ژولیت بینوش (آن)، موریس بونیشو (مجید) آلی ژیراردو (مادر ژرژ)، برنار لوکوک (دبیر سرویس) دانیل دووال (پیر)، ناتالی ربشار (مانیلده)، دنی پودالیدس (ایوون)، آیسامایکا (شانتال)، ولید فکیر (پسر مجید)، لستر ماکدونسکی (پی‌یرو)، ۲۰۰۵/ فرانسه اتریش، آلمان، ایتالیا/ رنگی/ ۱۱۷ دقیقه.

پنهان در کارنامهٔ هانکه فیلمی‌غریب به نظر می‌رسد. تردیدی نیست که هانکه استادی خود در شکنجه و آزار روحی تماشاگر را در فیلم‌هایی چون ویدیوی پنی (۱۹۹۲)، بازی‌های مسخره (۱۹۹۷)، کد ناشناس (۲۰۰۰) و معلمهٔ پیانو (۲۰۰۱) به اثبات رسانده است. شکی نیست که هانکه با وجود ارائه شکل‌های مدرن روایی و شخصیت‌هایی قابل بحث از دو سنخ سرکوب شده و دیگر آزار در نهایت قساوت و سنگدلی بسیاری از بینندگان از جمله این نگارنده – را در مقاطعی از تجربهٔ شیرین تماشای فیلم‌های سینمایی بیزار کرده است. بحثی نیست که این افراط و تندروی شاید به اندازهٔ ظهور و قدرت گیری مجدد فاشیسم و نازیسم در اروپا و طنین شعارهای پیروان آن آرا در سراسر دنیا آزار رساننده و هشدار دهنده بوده پنهان فیلمی متفاوت در کارنامهٔ این سینماگر جنجالی به حساب می‌آید. فیلمی‌که در نهایت خویشتنداری روایتی بسامدرن را به پیش می‌برد و تنها در چند ثانیه، با نمایش صحنهٔ ناگهانی خشونت‌زده و خونباری، بیننده را به سختی می‌آزارد.

جالب است که هانکه در سال ۲۰۰۱، فیلم معلمهٔ پیانو را در خصوص سرکوبگری و سوء استفاده‌های بعدی از زنی تنها و تحت سلطهٔ مادری ستمگر بر اساس رمانی از پلنیک می‌سازد و تعدادی از جوایز مهم جشنوارهٔ کن را از آن خود می‌کند. و جالب‌تر آن که پلنیک در سال ۲۰۰۳، برندهٔ جایزهٔ نوبل می‌شود و به بلندگویی برای بیانیه‌های افراطی و آتشین در خصومت با مسلمین مبدل می‌گردد، و در نهایت، در ادامه این جریان، پنهان از ظلمی‌سخن بر زبان می‌آورد بر مسلمین می‌رود و از رنجی که همه می‌بریم.

ژرژ که مجری و منتقد محبوب یک برنامهٔ تلویزیونی است با دریافت نوار بعدی که به سمت خانه از یاد رفته مادری هدایت‌اش کند، درمی‌یابد بحث بر سر حسادت و رقابت نیست، بلکه همه چیز از خاطره‌ای تلخ از دوران کودکی سر برمی‌آورد. او به یاد مجید می‌افتد و موضوع را با مادر پیر و بیمارش در میان می‌گذارد، اما حتی مادر مجید را از یاد برده است. زمانی که نوار بعدی، او را به آپارتمان محقر مجید هدایت می‌کند و مجید هر نقشی در این خصوص را منکر می‌شود، ژرژ همه چیز را از همگان پوشیده می‌دارد، اما بسیاری از حقایق به تدریج برای بیننده روشن می‌شود؛ مجید فرزند سرایداران خانهٔ مادری ژرژ بوده است، سرایدارانی که در جمع مسلمین در کشتار پاریس قربانی شده‌اند جنازه‌شان به همراه سایر قربانیان در اعماق سن رها شده‌است. پدر و مادر ژرژ بنا به احساس مسئولیت، در نظر داشته‌اند مجید را به فرزندی قبول کنند، اما ادعای ژرژ مینی بر نیات خشونت بار مجید و ترغیب او به سلاخی یک مرغ مسبب گشته این حسادت بچگی، مجید را از مزیت رشد در دامن یک خانواده محروم کند و عازم دارالایتام‌اش نماید…

هر چند مجید بر عدم اطلاع خویش از ماجرای نوارها اصرار می‌ورزد وصول نوار بعدی از گفتگوی خصوصی و دونفرهٔ ایشان در آن آشپزخانه محقر و تهدیدهای تند ژرژ به خانه و محل کار این مجری برنامه‌های تلویزیونی و مفقود گردیدن پسر ناسازگار ژرژ و آن، مجید و پسرش را به اتهام آدم دزدی در بازداشتگاه پلیس محبوس می‌نماید. غافل از آن که پسر ناراضی از فقدان اخلاق در حلقهٔ کوچک خانواده، شب را بی‌خبر نزدیک همکلاسی بیتوته کرده است. صحنه‌ای کوتاه خود ویرانگری مجید که به ستوه آمده، در برابر چشمان شاهد ژرژ در آن آشپزخانه محقر، پرخاشجویی و تهدیدهای ژرژ در مکالمهٔ دو نفره با پسر مجید، و گفتگوی غیرقابل شنیدن پسران ژرژ و مجید در نمایی دور در مقابل مدرسه- انگار که در لحظهٔ اکنون دوربینی مخفی به ضبط آنان گماشته شده‌است…

انکار نهایی پسر مجید و اصرارش بر آن که هنوز غربی‌ها هستند که از ستم کشیدگان مطالبه دارند، همه چیز را به گونه‌ای دلچسب در هماهنگی با نگره‌های پسامدرن فلسفی و علمی‌قرار می‌دهد؛ بحثی همراه باتردید متکی به عدم قطعیت، در عصر دشواری بازشناسی واقعیت در همخوانی کامل با این مظروف، ظرفی مناسب انتخاب شده‌است. میزانسن‌هایی دقیق که در بسیاری مواقع، حتی واقعیت‌های عینی را در مقابل چشمان بیننده فریبنده جلوه می‌دهد و عینیاتی که در پس ظاهر آرام و ساکن‌شان به شدت تهدید گرند و محدود کننده، درست مثل همان کتاب‌های بی‌نام و نشان در پشت سر مجری که مرعوب کننده به نظر می‌آیند! در تقابل با میزانسن‌های پیچیده‌ای که در معرفی ابعاد مختلف شخصیت‌ها به کرات مورد بهره‌براری قرار می‌گیرد از نماهای ثابت دوربین ویدئویی استفاده شده‌است که برخلاف کلیشه معمول و مد روز نمایش واقعیت مطلق و عینی بر ابهام و رمزآلودگی آنچه می‌بینیم صحه می‌گذارد و به نوعی با نسبی نگری وتردید فلسفی امروز همگام می‌شود. آنچه پنهان را در جایگاهی والاتر ازاینگونه فیلم‌ها قرار می‌دهد، همین عدم قطعیت است که در صحنه به صحنهٔ فیلم موج می‌زند…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا