فیلم راهنمای کهکشانِ اتو استاپ زن – نقد، بررسی و خلاصه داستان – The Hitchhiker’s Guide to the Galaxy 2005
راهنمای کهکشان اتو استاپزن از آن نوع فیلمها نیست که بتوان تماشای آن را به تماشاگران ایرانی توصیه کرد. این فیلم، به قول خودمان، دارای «مخاطب خاص» است.
فیلم راهنمای کهکشان براساس کتابهای اتو استاپ زن نوشتهٔ داگلاس آدامز، ساخته شده است. این کتابهای پرفروش دارای طرفداران پر و پاقرصی در آمریکاست و فیلم راهنمای کهکشان نیز در درجه اول برای استفادهٔ همین طیف از مخاطبان ساخته شده است.
داگلاس آدامز، برای اولین بار کاراکترهای عجیب و طرح داستانیِ متفاوت اتو استاپزن را در قالب نمایشهای رادیویی عرضه کرد. او بعدها سه کتاب از این مجموعه منتشر ساخت که بلافاصله به فروشهای بالا دست یافتند. سپس شبکه تلویزیونی BBC در سال ۱۹۸۱ ۱ نسخهٔ تلویزیونی کم بودجه از روی همین داستانها ساخت و به روی آنتن برد. اما آدامز از همان آغاز مایل بود که نسخهٔ سینمایی اتو استاپزن ساخته شود. او برای تمامی طول دهههای هشتاد و نود میلادی در راه این هدف تلاش کرد و حتی چندین فیلمنامهٔ اقتباسی از روی کتابهایش نوشت. آدامز عاقبت در سال ۲۰۰۱ درگذشت بدون این که شاهد تحقق رؤیای قدیمیاش باشد. با اینحال، یکی دو سال بعد از مرگ آدامز، یک شرکت تولید فیلم تصمیم گرفت بر اساس آخرین فیلمنامه اقتباسی آدامز، اولین فیلم سینمایی اتو استاپزن را بسازد. فیلمنامهٔ آدامز بعد از انجام حک و اصلاح توسط کری کرک پاتریک، نهایتاً به دست کارت جنینگز کارگردان داده شد تا تبدیل به فیلم شود.
آرتور دنت (مارتین فریمن) یکی از اهالی مهربان و دوستداشتنی کرهٔ زمین است که در انگلستان زندگی میکند. آرتور که پنجشنبهٔ بدی را سپری کرده، صبح که از خواب برمیخیزد با واقعه عجیبی روبرو میشود. او پی میبرد که بلدوزرها تا دقایقی دیگر خانهٔ وی را با خاک یکسان خواهند کرد. آرتور اندکی بعد متوجه میشود که دوست صمیمیاش فورد پرفکت (موس دف) یک بیگانهٔ فضایی است که برای سیاحت به کرهٔ زمین آمده است. آرتور با تا قبل از فرارسیدن ظهر متوجه یک نکتهٔ بسیار نگران کنندهٔ دیگر نیز میشود و آن نابودی قریبالوقوع کرهٔ زمین توسط موجودات نفرتانگیزی به اسم «و وگون» هاست. ووگونها قصد دارند برای سهولت رفت و آمدهای بینکهکشانی کرهٔ زمین را نابود کنند. در ادامهٔ ماجرا آرتور با یاری گرفتن از فورد پرفکت، یک سفر طولانی را به همراه رییسجمهور کهکشان (سام راکول)، تریلیان (زوئی دشانل) آخرین زن زمینی و یک آدم آهنی افسردهٔ مبتلا به بیماری پارانویا (با صدای آلن ریک من) آغاز میکند…
یکی از ویژگیهای قابلستایش راهنمای کهکشان، تأکید فراوانی است که روی وجوه انسانی داستان میکند. فیلم آکنده از خوشبینی و انسانیت و صمیمیت است. مطمئنا دوستداران کتابهای اتو استاپزن از این نسخه سینمایی وفادار به منبع اصلی رضایت کامل خواهند داشت. در نقدهایی که بر فیلمی نوشته شده به این نکته اشاره شده است که سازندگان فیلم برای طولانیتر کردن مدت فیلم، چیزهای تازهای را به آن اضافه کردهاند. شخصیت واعظ که نقش وی را جای مالکووچ بازی میکند و رابطهٔ عاطفیای که میان آرتور و تریلیان شکل میگیرد از جمله همین اضافات است. البته تمامی این اضافات در فیلمنامهٔ آدامز و توسط خود وی اعمال شده بود.
سازندگان فیلم با وجودیکه برای خلق کاراکترهای کهکشانی داستان دسترسی به کامپیوتر و CGI داشتند اما ترجیح دادند که این کار را نکنند. به عبارتدیگر، بازیگران واقعی به این کاراکترهای غیرزمینی تجسم بخشیدهاند. همین ویژگی، فیلم را گرمتر و مطبوعتر ساخته است. البته جلوههای ویژه کامپیوتری در فیلم حضور چشمگیری دارد، اما آزاردهنده نیست. آنچه که اذیت میکند شاخ و برگهای طرح داستانی است که برای کش دادن فیلم اضافه شده. من کتابهای اتو استاپزن را نخواندهام اما با توجه به نقدهایی که در مورد فیلم راهنمای کهکشان خواندهام، ظاهراً مهمترین عامل جذابیت کتابهای مذکور لحن روایی آنهاست. ظاهرا نویسنده در این کتابها مستقیماً خواننده را مخاطب قرار میدهد و قصهاش را بازمیگوید. به این ترتیب، کاراکترها و طرح داستانی در کتاب در درجهٔ دوم اهمیت قرار دارند. مشکل نسخه سینمایی این است که ویژگی اصلی کتاب-یعنی لحن روایی-را به روی پرده منتقل نکرده است.
سازندهٔ فیلم راهنمای کهکشان، گارت جنینگز یکی از کهنهکاران عالم موزیک-ویدئو است. این فیلم نخستین گام کارگردانی این فیلمساز به شمار میرود.
منبع: نشریه دنیای تصویر