روبرتو بنینی– زندگینامه و فعالیتهای هنری و سینمایی و فهرست آثار – Roberto Benigni
تاریخ تولد: 27 اکتبر 1952 در توسکانی ایتالیا
فیلمهای مهم:
کاری جز گریه نمانده (1985)، شیطان کوچک (1988)، هیولا (1994)، زندگی زیباست (1998)، ببر و برف (2005)
ژانر معمول فیلمهایش
کمدی، جنایی، رومانتیک
چند کلمه که دنیای فیلمساز را میسازند
صلح، آزادی، دوستی و عشق
منابع الهامش
بنینی مستقیماً از سه کارگردان الهام گرفته، کارگردانهایی که هیچ کدام کمدیساز نبودند: فدریکو فللینی، لوئیس بونوئل و آلفرد هیچکاک. البته سینمای ایتالیا با کارهای دارجنتو نیز تأثیری هر چند اندک بر کارهایش داشتهاند. او میداند چطور در فیلمهایش زندگی کند و همین طور از سیاهی بهره ببرد و آنرا به کمدی تبدیل کند. بنینی در فیلمهایش همیشه همان کسی بوده که از زمین و آسمان بلا سرش میآید، اما تنها عشق است که در شخصیتهایش باقی میماند.
جوایز مهم
برنده اسکار بهترین بازیگر نقش اول برای فیلم زندگی زیباست (1999)، برنده اسکار بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلم زندگی زیباست (1999)، جایزه ویژه داوران جشنوار کن برای فیلم زندگی زیباست (1998)، برنده بهترین فیلم خارجی زبان جشنواره شیکاگو برای زندگی زیباست (1999).
دلایل شهرت
بنینی به خاطر حس همدردیاش با آسیب دیدگان جنگ و هم چنین تحلیل اوضاع سیاسی به شکل کمدی مشهور است اما مهمتر از همه، او قدرت بازیگری فوق العادهای دارد که میتواند هر موضوعی را به سبک خودش به بیننده انتقال دهد. در فیلمهایش همیشه انسانی ساده و معمولی است که اتفاقات او را در مسیری دشوار قرار میدهند. او برای گذر از حوادث و بلایا هیچ دفاعی ندارد و به نظر نمیرسد این آدم شکننده هیچ گاه بتواند موفق شود. همین حس همذات پنداری عجیبی با او در مخاطب زنده میکند. کمدیهایش در عین حال که خندهدارند نقادانه نیز هستند.
چند جمله مهم از او
- وقتی برای اولین بار یک فیلم از فدریکو فللینی دیدم، از سالن بیرون آمدم و فکر کردم بهتر است یک وکیل بشوم! چون امکان ندارد بشود دوباره فیلمی در این حد زیبا ساخت.
- وظیفه من این است که در سینما به زیبایی دست یابم، سینما یعنی احساس، وقتی میخندی، داری گریه میکنی.
- چیزی جز سینما نیست که آمریکا را در جهان این قدر مشهور کرده … و من به خاطر این سینما ازشان تشکر میکنم!
- اگر قرار است فیلمی ضد جنگ بسازید، همه چیز به خودتان بر میگردد … اگر فیلمهای مستند که مستقیم جنگ را نشان میدهند روی مغز اثر میگذارند، فیلمهای سینمایی و داستانی روی قلب تأثیر دارند و این خطرناکتر و البته قدرتمندتر است.
چند نکته از زندگیاش
- فعالیت هنریاش را ابتدا با بازیگری در تئاتر در شهر کوچک پراتو در 19 سالگی آغاز کرد.
- بنینی در نوجوانی در مدرسهای مذهبی در فلورانس نام نویسی کرد و میخواست یک کشیش بشود، اما بعد از سیلی که فلورانس را در بر گرفت در 1966 آن مکان را ترک کرد.
- او همیشه یکی از فعالان حزب کمونیست ایتالیا بوده و هم چنین یکی از معروفترین معترضان دولت برلوسکونی است.
- بنینی هم چنین در آخرین فیلم فدریکو فللینی، کارگردان نامدار و برجسته ایتالیایی، یعنی آوای ماه بازی کرد. کارگردان بزرگ، فللینی در همان زمان هم بنیینی را یک نابغه خواند.
- او علاقه خاصی به کمدی الهی دانته آلیگری دارد و تا حالا چندین نمایش بر اساس آن ساخته و بازی کرده است. او هم چنین در سال 2007 به خاطر توضیح و تشریح کمدی الهی نامزد دریافت جایزه نوبل شد.
- او و لارنس اولیویر، تنها بازیگرانیبودند که به خاطر فیلمی ساخته خودشان برنده اسکار بهترین بازیگری شدند.
- در سال 1990 جزو هیئت داوران جشنواره برلین بود.
- بنینی در سال 2008 از طرف دانشگاه کاتولیک لئوون در بلژیک و هم چنین دانشگاه مالتا در جمهوری مالتا دکترای افتخاری دریافت کرد.
چند جمله از دیگران درباره او
- کلینتون ترپ: «همکاری بنینی و نیکولتا براسکی همیشه فوق العاده بوده، آنها برای یکدیگر ساخته شدهاند و رمانتیکترین زوج سینما هستند».
- والتر آدیگو: «چهره روبرتو بنینی برای کمدی بی کلام خیلی مناسب است و اگر بخواهید بازی او را با کسی مقایسه کنید، آن شخص کسی جُز چارلی چاپلین نیست».
- باربارا شالسر: «به نظر میرسد بنینی دارد تکرار میشود. اگر زندگی زیباست نبود، میتوانستیم بگوییم او فقط یک بازیگری کمدی معمولی است. اما استعدادش قطعاً بیشتر از بازیهایش اهمیت دارد».
همکاران مورد علاقه
نیکولتا براسکی (بازیگر) 8 بار، وینچنزو گرامی (نویسنده) 4 بار، ماریو سچی گوری (تهیه کننده) 3 بار، نیکولو پیووانی (آهنگساز) 4 بار.
مؤلفههای سبکی و مضمونی تکرار شونده
- کمدیهای بنینی به دو بخش تبدیل شدهاند، بخش اول کمدیهای تاریخی و البته گروهی آن فیلمهایی که بر اساس اتفاق شکل میگیرند و مانند فیلمهای اسلشر داریو آرجنتو آغاز میشوند اما از کمدی مخصوص بنینی سر در میآورند. اما کارهای جدیتر بنینی دو فیلم سیاسیاش هستند. کمدی کلامی و کمدی اسلپ استیک ویژگیهای سبکی بازیها و فیلمهای او هستند. این حتی در فیلمهایی که برای دیگران بازی کرده، مثل شب روی زمین جارموش نیز وجود دارد. بنینی بسیار صریح کار میکنند و هر چیزی را که باید نشان میدهد، هم چنان که رویا و خیال پردازی بخش اصلی کارهای اوست. خود بنینی تأثیر تخیلات فیلمهای لوئیس بونوئل را بر این خیال پردازیهای فیلمهایش عمیق و شدید میداند. هم چنان که سعی میکند دنیای سیرک گونه و بی منطق و هذیانی فیلمهای فللینی را نیز تکرار کند.
یک سکانس مهم از فیلمهایش
آنتیلو که در عراق گرفتار شده، برای نجات همسرش از مرگ باید اکسیژن پیدا کند. برای همین راهروی بیمارستان که ویتوریا به طور موقت در آن بستری شده را ترک میکند و به شهر میزند. شهر در هیاهو و ازدحام شناور است و مردم دیوانه وار به هر سو میدوند و مغازهها را خالی میکنند. آنتیلو به یکی از فروشگاهها میرود و سرگردان دنبال اکسیژن میگردد. اما پیدا نمیکند. مردی را میبیند که اثاث فروشگاه را بار زده و میگریزد. خودش را به او میرساند. سعی میکند به او بفهماند که یک ایتالیایی است و به اکسیژن نیاز دارد. اما مرد عرب چیزی سرش نمیشود. آنتیلو آخرین اسکناسهایش را از جیب در میآورد و به مرد میدهد. مرد که قانع شده کل بارش را رها میکند و فرار میکند. اما آنتیلو نمیتواند اکسیژن را از میان باقی وسایل بیرون بکشد. برای همین با گاری راه میافتد توی شهر، به این خیال که پول آنها را داده (ببر و برف).