بیماری کریستف کلمب چه بود و علت مرگ او چیست؟
دکتر ناصر صفائینائینی
اکنون میدانیم که کریستوفر کولومبوس در سال 1492 سفر دریایی خود را به سوی دنیای جدید شروع کرد. سفری اکتشافی که عنوان “دریاسالار اقیانوسها” را برای همیشه نصیب او نمود.
(Admiral of the Ocean Sel) بدونشک او یکی از بزرگترین دریانوردان زمان بود. با این وجود داستان او خالی از بحث نیست. اما او را یک مدیر ناقابل، کارآفرین حریص، سلطنتطلب عامی و بردهفروش بیرحم نیز نامیدهاند.
کریستوفر کولومبوس که در زبان اسپانیایی به او (Christoval Colon) نیز میگویند در سال 1451 در جنوا – ایتالیا به دنیا آمد. پدر او Dominoco Colombo (کولومبو فرم ایتالیایی کولومبوس است) تاجر پشم و حلاج بود (پشمزن) و مادرش که به نام (Susannah Fantanazossa) خوانده میشد.
کریستوفر در میان چهار فززند خانواده از همه بزرگتر بود. دو برادر داشت به نامهای Bartholomew و Giacomo و یک خواهر که اطلاع زیادی راجع به او در دست نیست. تحصیلات کولومبوس بیشتر معطوف به زندگی در دریاها بود. او برای اولینبار در سن چهارده سالگی به یک سفر دریایی رفت. در جوانی در پرتقال مستقر شد و با دختری از طبقه اشراف ازدواج نمود که در سال 1485 فوت مینماید. کولومبوس به اسپانیا میرود و اینطور استنباط میکند که چون دنیا مدور است او میتواند از طریق دریا به طرف غرب سفر نماید. سرانجام به شرق دور میرسد و راهی را برای تجارت با چین مستقر مینماید. متأسفانه مانند سایر اروپائیان قرن پانزدهم هیچگونه اطلاعی از وجود یک مانع خیلی بزرگ در آن سوی دریاها یعنی قاره آمریکا نداشت. برای مدت ده سال ابتدا از پادشاه پرتقال و سپس از خانواده سلطنتی اسپانیا “فردیناند” و “ایزابلا” استمداد میکرد تا برای رسیدن به اهدافش به او کمک مالی کنند. سرانجام موفق میشود که نظر موافق اسپانیا را جلب کند و در سال 1492 بهمنظور اکتشاف دنیای جدید به طرف دریاها بادبان کشید.
نباید فراموش شود که قرنها قبل از اینکه حتی کریستوف کولومبوس متولد شده باشد وایکینگها به شمال آمریکا رفته بودند. در حقیقت اولین مکتشف اروپایی که شرح مسافرت خود به آمریکای شمالی (سواحل شرقی) را در سال 1497 بهطور کامل نوشته است Giovanni Caboto (John Cabot) میباشد و این هنگامی بود که کولومبوس هنوز بیهوده میکوشید تا هندوستان و چین را در دریای کارائیب کشف کند. ما همچنین میدانیم که بر خلاف آنچه که در افسانهها میگویند کولومبوس نبود که ثابت نمود که زمین گرد است. این واقعیت در 300 سال قبل از میلاد مسیح توسط دانشمند یونانی Eratosthenes که بهطرزی ساده محیط زمین را محاسبه کرده بود اعلام و ثبت شد و بعداً این موضوع توسط دانشمند عرب Al Maqdisi در قرن دهم بعد از میلاد مسیح تأیید شد.
منزلت و مقام کولومبوس بهعنوان قهرمانی که دنیای جدید را کشف کرده است در تمام آمریکا بهخوبی شناخته شد. در حقیقت از سال 1792 نهضتی در آمریکا شکل گرفت و کشور را به نام ایالات متحده آمریکا – کلمبیا نامیدند و پایتخت را نیز District of Columbia نامگذاری نمودند. چندین شهر آمریکا نیز کلمبوس یا کلمبیا خوانده شد و کالج پادشاهی نیویورک نیز به نام جدید دانشگاه کلمبیا شناخته شد.
تا چهار سال بعد از آن نیز همه چیز به آرامی برقرار بود. در فرانسه حرکتی به وجود آمد که او را موجودی مقدس بشناسند. شوالیههای کولومبوس تشکیل شدند و یک مجسمه عظیم از کولومبوس در پارک مرکزی نیویورک برپا کردند و با برپایی اکسپوزیسیون جهانی کولومبی شیکاگو مدح و ثنای کولومبوس به اوج خود رسید.
در قرن بیستم داستان کولومبوس مجدداً بررسی شد و نظرات مجددی ابراز گردید. مثلاً اینکه کولومبوس به نفع خودش در جستجوی گنج بوده و سابقه استثمار و بهرهکشی از انسانها و قتلعام آنها را بر جای گذاشته است. انجمن ملی کلیساهای آمریکا تصمیم گرفت که مراسمش را که نشان از این واقعه داشته باشد حمایت نکند. گروه بومیان آمریکایی نیز جشنهای کولوبوس را تحریم نمودند و او را متهم کردند که عمل او علیه بومیان آمریکایی عیناً مانند رفتاری بوده است که هیتلر مرتکب شده است.
در هر حال چه شما معتقد باشید که او قهرمانی بود که دری را به روی دنیای جدید باز کرد و یا یک مولاک استثمارگر (بزمجه مورچه خوار) نمیتوانید منکر این شوید که کولومبوس دریانوردی بود صاحب عزمی راسخ که مذلت و تنگدستی را تحمل کرد و دوام آورد و توانست سر تا سر آتلانتیک را در نوردد و به کشفیات خود بپردازد در صورتی که در همان حال از اختلالات مزمن و معلولکننده ناشناخته مفصلی در رنج و عذاب بود.
التهاب مفصلی کولومبوس در آخرین قسمت اولین سفر دریاییاش بروز کرد، یعنی زمانی که در فوریه سال 1493 پس از کشف دنیای جدید به اسپانیا مراجعت میکرد. هرچند که روزنگار وقایع کولومبوس مفقود شده است ولی چکیده آن که توسط Bartolome de Las Casas تاریخنگار قرن پانزدهم نوشته شده در درست است. لاس لازاس واقعه 16 فوریه سال 1493 را چنین نوشته است: “امشب دریاسالار کمی استراحت کرد زیرا از چهارشنبه او نخوابیده بود و یا اینکه قادر نبود که بخوابد. او به زحمت میتوانست از پاهایش استفاده کند زیرا آنها دائماً در تماس با آب و سرما بودند. ضمناً به اندازه کافی نیز غذا نمیخورد.” این اولین یادآوری تاریخی از احتمال التهاب مفصلی کولومبوس میباشد.
شرح حال کولومبوس هنگام وقوع این بیماری اینطور خلاصه میشود: او 41 ساله بود، تنها اندام تحتانی مبتلا شده بود. در آن موقع لغت التهاب مفصل آنطور که اکنون مصطلح است بهکار نمیرفت و ابتلای او را به عوامل جوی و تغذیهای ربط میدادند.
هنگام دومین سفر دریایی در همان سال، کولومبوس به سختی بیمار شد، با این وجود صحبتی از التهاب مفصل نمیشود. در 24 سپتامبر 1494 در حالی که به طرف Puerto Rico میرفت پسرش Fernando Colon بیماری او را در بیوگرافی خود اینطور نوشته است: “او تب زیادی داشت و خوابآلود بود. بینایی و سایر حواس خود را نیز از دست داده است. ولی بالاخره صحت و سلامت دریاسالار تأمین شد” با وجود این، بیماری او پنج ماه به طول انجامید.
در اوایل سفر دریایی سوم، در 21 جون 1498 کولومبوس مجدداً بیمار میشود. در زیر آنچه را پسرش نوشته است میخوانید: “دریاسالار بهطور ناگهانی دچار درد طاقتفرسای نقرس در ساق پایش شد و چهار روز بعد دچار تب شدیدی شد، ولی با وجود بیماری جسمانی شدیدش رواناً سالم ماند”.
Fernando Colon در جمله بالا لغت “Gotte”را به کار برده است. این لغت را در انگلیسی به Gout ترجمه کردهاند ولی در سالهای 1500 احتمالاً این لغت را برای نشان دادن هر نوع اختلال رماتیسمی به کار میبردند، بنابراین لغت Gout بهطور کلی بیشتر نشاندهنده یک التهاب مفصلی ژنریک بوده است تا اختصاصاً یک اختلال نقرسی.
بیماری کولومبوس همیشه به اندام تحتانی محدود میشد و همیشه هم چهار روز پس از بروز درد شدید مفصل تب شدیدی عارض بر او میشود.
شش هفته پس از این مقدمات علائم چشمی پیدا میشود که خودش آن را “چشم دردناکی که خونریزی میکند” توصیف مینماید که میتوان آن را اینطور توجیه کرد: که او یک عارضه التهابی دردناک در چشم پیدا کرده بود که با قرمزی چشم و یا خونریزی زیر ملتحمه نیز همراه بوده است. این مشکلات بینایی زودگذر بودهاند.
هنگام چهارمین و آخرین سفر دریایی، او مجدداً به دلیل التهاب مفصل خود واماندگی از کار پیدا میکند. پسرش شرح مربوطه را در دوم ژانویه 1504 در حالی که ملوانان او هم شورش کرده بودند اینطور یادداشت کرده است: “با وجودی که دریاسالار به علت حمله نقرس به رختخوابش مانده بود و نمیتوانست از جا برخیزد با این وجود از جا برخااست و شلان شلان خود را به صحنه شورش رسانید…” کولومبوس را ملوانان وفادار به او از صحنه شورش نجات دادند ولی در تمام مدتی که در راه مراجعت به اسپانیا بودند او بستری بود.
سالهای آخر عمر او سالهای خوبی نبودند. او به علت التهاب مفاصل کارآمدی خود را از دست داده بود و هرگز قادر نشد که به وعدههایی که به پادشاه فردیناند داده بود عمل کند. او در 20 می 1506 فوت میکند.
بهطور خلاصه بیماری کولومبوس در سن 41 سالگی او شروع شد و عبارت بود از اختلال معلولکننده و دردناکی که دائماً در حال پیشرفت بود و بالاخص اندام تحتانی او را مبتلا میکرد و که بالاخره سبب بستری شدن او میشود و همین طور دورههای متناوب تب و علایم چشمی هم وجود داشت که احتمالاً از جمله عوارض متشکله و کلی او بود و شاید هم فقط متقارن بودهاند.
آنچه که تشخیص یک عارضه مفصلی را به ذهن متبادر مینماید تکرار لغت Gout میباشد (به ایتالیایی Gotte و به اسپانیایی Gota میباشد) که احتمالاً به معنای بعضی اشکال آرتریت یا التهاب مفصل است. متأسفانه هیچ آزمایش پاتوبیولوژی برای آن در دست نیست. با وجودی که تصاویر متعددی از کولومبوس در دست است، اما هیچکدام در زمان حیات او نقاشی نشدهاند لذا نمیتوان از روی هیچکدام از آنها دقیقاً به وضعیت جسمانی او پی برد.
حال سعی میکنیم تا بفهمیم که کولومبوس دچار چه نوع بیماری بود.
التهاب مفصلی انفعالی (به این معنی که در محلی عفونتی باشد که مفصل را نیز متأثر کند) که به آن سندرم Reiter نیز میگویند در صدر لیست تشخیص احتمالی بیماری کولومبوس قرار دارد. این سندرم عبارت است از یک التهاب بدون میکروب تمام مفاصل که معمولاً در پی عفونت غیرسوزاکی مجرای ادرار و یا اسهال خونی میکروبی پیدا میشود. ممکن است که بی و یا با نشانگان سهگانه ورم مفصل – ورم مجرای ادرار و التهاب ملتحمه همراه باشد. بعضی میکروبهایی که ممکن است نزد اشخاصی که از نظر ژنتیکی حساس باشند (دوسوم موارد عبارتند (HLA-B27 Positive) تولید التهاب مفصلی انفعالی نمایند عبارتند از Chlamydia– تراخم – سالمونلا –Campylobacter – Shigella و Yersinia.)
اگر توجه شود که زندگی در کشتی قاعدتاً نمیتواند یک زندگی توأم با رعایت بهداشت باشد میتوان به آسانی قبول کرد که یک عفونت رودهای بتواند عامل بروز بیماری کولومبوس باشد.
التهابهای مفصلی که اختصاصاً در اندام تحتانی و بهطور نامتقارن بروز نمایند معمولاً خوشخیم بوده و خود به خود بهبود مییابند. بهتازگی دریافتهاند که بعضی موارد التهاب مفصلی انفعالی برای مدتی طولانی باقیمانده و انسان را ناتوان مینماید و احتمالاً چنین نوعی از التهاب در کار بوده است که سبب ورم دردناک مفصل اندام تحتانی شده – مکرراً عود کرده و تب با تمام مشایعین خود مانند رخوت و بدحالی حضور داشته باشد. تظاهرات چشمی این بیماری مانند التهاب ملتحمه و التهاب رنگینه چشم نیز بر وضعیت بیماری کولومبوس منطبق است. متأسفانه پروندهای از بیماری کولومبوس در اختیار نداریم تا بتوانیم بفهمیم که وی سایر علایم کلاسیک از جمله التهاب مجرای ادرار هم داشته است یا نه.
نقرس نیز یکی دیگر از امکاناتی است که التهاب مفصل اندام تحتانی کولومبوس را توجیه مینماید. نقرس هم میتواند موجب تب شود و هم عوارض چشمی را به دنبال داشته باشد. از جمله رسوب اورات سدیم در اسکلروتیک (سفیدی چشم) و ملتحمهچشم که به التهاب ملتحمه چشم و همچنین التهاب لایه خارجی صلبیه چشم منجر میشود. هیچ دلیل دیگری مانند نقرس شست پا و یا سنگکلیه که به تشخیص بالا کمک کند در دست نیست. التهاب روماتیسمی نیز میتواند عامل التهاب مفصلی معلولکننده و همچنین عامل تب باشد ولی میبایستی آن را در زمره تشخیصهای افتراقی بررسی کرد. مبتلایان به آرتریت روماتیسمی معمولاً دچار التهاب پیشرونده و قرینه در چند مفصل هستند و تمایل ذاتی بیماری بر روی دستها و مچها میباشد و تاکنون هیچ قرینهای یافت نشده است که اندام فوقانی کولومبوس درگیر شده باشند بهطوری که او حتی تا قبل از مرگش نیز نامههای خود را با دست مینوشت.
التهابات مفصلی به علت پسوریازیس نیز خیلی از اختصاصات التهاب مفصلی انفعالی را دارا میباشند ولی علایم معمول خیلی کمی دارند بهعلاوه هیچ گزارشی از اینکه کولومبوس بیماری پوستی نیز داشته باشد در دست نیست. اختلالات دیگری که در آنها التهاب مفاصل و تظاهرات چشمی وجود دارد مانند سارکوئیدوز، سندروم Brhcet، بیماریهای التهابی رودهها و سیفیلیس نیز در مورد کولومبوس گزارش نشده است. تب روماتیسمی را از جمله امکانات ذکر کردهاند ولی این بیماری بهندرت سبب تغییر شکل شدید و همیشگی مفاصل میشود. اگر عوارض چشمی کولومبوس و علایم شناخته شده آن به التهاب مفاصل بستگی نداشته باشد امکانات دیگری از جمله شبهنقرس، تنگی نخاعی و التهابات استخوانی – مفصلی را نیز باید در نظر گرفت.
تشخیص، هرچه که میخواهد باشد، کولومبوس سرسختانه کوشید تا التهاب مفصلی معلولکننده او مانع راه او برای اکتشافاتش نشود و فقط به علت همین یک دلیل او برای کسانی که خود را مغلوب میپندارند الهامبخش است.
افسانه او هرچند که مورد اظهار نظرهای موافق و مخالف قرار گرفته است، سفرهای دریایی او به دنیای جدید، دروازههای آمریکا را به روی نفوذ بهترینها و همچنین بدترینهای افکار اروپائی باز نگه میدارد.