فیلم آرامش مرده با بازی نیکول کیدمن – معرفی و خلاصه و نقد – Dead Calm (1989)
![](/wp-content/uploads/2022/12/12-29-2022-6-06-34-PM.jpg)
کارگردان: فیلیپنویس
فیلمنامه توسط : تری هیز
بر اساس Dead Calm – چارلز ویلئامز
هنرپیشهها: سام نیل – نیکول کیدمن – بیلی زین
آرامش مرده Dead Calm یک فیلم مهیج روانشناختی استرالیایی محصول سال ۱۹۸۹ به کارگردانی فیلیپنویس و با بازی سم نیل، نیکول کیدمن و بیلی زین است. فیلمنامهتری هیز بر اساس رمانی به همین نام نوشته چارلز ویلئامز در سال 1963 ساخته شده است. این فیلم نشاندهنده اولین اقتباس سینمایی موفق از رمان پس از سالها تلاش اورسن ولز برای تکمیل فیلم خود بر اساس آن با عنوان The Deep است. خلاصه داستان که در اطراف دیوار مرجانی بزرگ فیلمبرداری شده است، روی یک زوج متاهل متمرکز است که پس از از دست دادن غمانگیز پسرشان، مدتی را در دریا منزوی میکنند، وقتی با غریبهای روبرو میشوند که کشتی در حال غرق شدن را رها کرده است.
این فیلم یکی از آخرین پروژههایی بود که نیکول کیدمن در زادگاهش استرالیا روی آن کار کرد، قبل از اینکه با روزهای رعد و برق در دهه 1990 به موفقیت بینالمللی دست یابد. Dead Calm عموماً با استقبال خوبی روبرو شد و منتقدان بازیهای نیل، کیدمن و زین و فیلمبرداری اقیانوسی را ستایش کردند، اگرچه برخی از منتقدان از عناصر فیلمنامه به دلیل هیجانانگیز بودن بیش از حد و پایان فیلم انتقاد کردند (برادران وارنر درخواست کردند که فیلمبرداری دوباره انجام شود تا فیلم معتدلتر شود. وضوح مبهم برای یکی از شخصیتها) به دلیل بیش از حد بالا بودن. منتقدان مدرن تمایل دارند که آن را حتی با رضایت بیشتری ارزیابی کنند و نیویورک تایمز آن را یکی از 1000 بهترین فیلم ساخته شده تا کنون معرفی کرده است.
رأی اینگرام (نیکول کیدمن) در یک تصادف رانندگی که منجر به مرگ پسرش میشود، درگیر میشود. شوهر بزرگتر از او، افسر نیروی دریایی سلطنتی استرالیا، جان اینگرام (سام نیل)، به آنها پیشنهاد میکند که با رفتن به تعطیلات به تنهایی با قایق تفریحی خود، غم خود را برطرف کنند. در وسط اقیانوس آرام، آنها با یک اسکله در حال حرکت روبرو میشوند که به نظر میرسد آب را میگیرد. مردی به نام هیو وارینر (بیلی زین) برای کمک به قایق بادبانی اینگرامز میرود. او ادعا میکند که کشتیاش در حال غرق شدن است و همراهانش همگی بر اثر مسمومیت غذایی مردهاند.
با مشکوک شدن به داستان هیو، جان به سمت کشتی دیگر میرود و به رأی دستور میدهد تا تفنگ ساچمهای کشتی را جمعآوری و پر کند، اگرچه او این موضوع را نادیده میگیرد. در داخل، جان اجساد درهم ریخته سایر مسافران و فیلم ویدئویی را پیدا میکند که نشان میدهد هیو ممکن است آنها را در یک شاهکار خشونت فوقالعاده به قتل رسانده باشد. جان با عجله به سمت قایق خودش برمیگردد، اما او خیلی دیر شده است زیرا هیو از خواب بیدار میشود، Rae راناک اوت میکند و قایق بادبانی آنها را دور میکند و جان را پشت سر میگذارد.
در حالی که جان سعی میکند کشتی هیو را از غرق شدن دور نگه دارد و به آنها برسد، رأی بیدار میشود و سعی میکند هیو را متقاعد کند که برای شوهرش برگردد. هیو درخواست او را رد میکند و به حرکت دریانوردی ادامه میدهد و بین مهربانی و حملات خشم تغییر میکند. جان موفق میشود از طریق رادیو به همسرش برسد، اما آسیب آب باعث میشود که او نتواند برای کلیکهای روی گیرنده رادیویی کشتیاش پاسخ دهد. او فقط میتواند به سؤالات او با بله یا خیر پاسخ دهد. جان به او اطمینان میدهد که از نزدیک دنبال میکند. رائه سعی میکند با خاموش کردن موتور و پرتاب کردن کلیدها به دریا، قایق را متوقف کند. سگ او برای بازیابی کلیدها به داخل میپرد و آنها را همانطور که قبلاً با توپ واکشی خود انجام داده بود، برمی گرداند. هیو قایق را دوباره راهاندازی میکند و سعی میکند رأی را متقاعد کند که با او دوست شود. رائه میپذیرد و سعی میکند اعتماد او را جلب کند. پس از مدتی او به اتاق رادار برمی گردد تا با جان تماس بگیرد. نقطهای در لبه برد رادار ظاهر میشود که نشاندهنده قایق آسیب دیده است. او به زودی متوجه میشود که خیلی دور است و در چند ساعت آینده غرق خواهد شد. با ناتوانی جان برای نجات او، Rae به شوهرش اطمینان میدهد که برای او بازخواهد گشت. شورت رادیویی جان قبل از Rae این فرصت را دارد که به او بگوید که او را دوست دارد. Rae که قادر به برقراری تماس بیشتر با او نیست، شکسته میشود و گریه میکند.
هیو پایین میآید تا ری را ببیند که در حال هق هق زدن است و به سمت او میرود تا او را آرام کند. Rae نقشهای را برای اغوا کردن هیو و جلب اعتماد او برای مدت طولانی تنظیم میکند تا بتواند به تفنگ ساچمهای روی عرشه برسد. او و هیو شروع به تشخیص دادن و درآوردن لباس روی زمین میکنند. رائه با گفتن اینکه باید به دستشویی برود، وقت را متوقف میکند. او روی عرشه میدود تا تفنگ ساچمهای را جمع کند، اما سگ بن او را تعقیب میکند. قبل از اینکه او فرصتی برای پر کردن اسلحه داشته باشد، سگ شروع به پارس میکند و باعث میشود هیو به تحقیق برود. در وحشت، Rae اسلحه را پشت سر میگذارد و سیگار را به عنوان بهانهای برای حضور در عرشه با خود پایین میآورد. او با بردن او به اتاق خواب، جایی که با اجازه دادن به او برای رابطه جنسی با او زمان بیشتری برای خودش میخرد، سوء ظن او را کاهش میدهد. بعداً، رائه مقداری لیموناد درست میکند و پس از مشاهده بطری روی پیشخوان، مقدار زیادی از داروهای آرامبخش تجویزی خود را در نوشیدنی هیو میریزد. رائه با ادعای اینکه برود لباس بپوشد، به سمت تفنگ ساچمهای برمی گردد و بلافاصله پس از آن کشف میشود. با نزدیک شدن یک طوفان سهمگین، Rae و Hughie به هم میرسند. هیو تفنگ ساچمهای را در دست میگیرد، اما اثرات آرام بخش باعث میشود که او هدف ضعیفی داشته باشد و به اشتباه به رادیو شلیک کند. Rae در نهایت یک تفنگ هارپون را در دست میگیرد و خود را در اتاق خواب حبس میکند. همانطور که در باز میشود، او یک هارپون را شلیک میکند. با دیدن خون، آن را باز میکند، اما متوجه میشود که سگش را کشته است. هیو از مخفیگاه بیرون میآید تا او را خفه کند، اما از مواد مخدر بیهوش میشود. رائه او را میبندد و برای نجات جان برمی گردد. هیو به هوش میآید و با تکهای از آینه شکسته خود را رها میکند، اما پس از رسیدن به Rae، با زوبین به کتف او شلیک میکند و او را بیهوش میکند. سپس او را در قایق نجات قایق تفریحی قرار میدهد و به جستجوی شوهرش ادامه میدهد.
این در حالی است که خسارت وارده و طوفان باعث شده که این اسکون تقریباً به طور کامل غرق شود. طوفان شدت میگیرد و دکل اصلی کشتی را میشکند و جان را زیر عرشه به دام میاندازد. آب بالا میآید و در نهایت او بالای سرش فرو میرود و فقط از طریق یک تکه لوله که به عرشه میرود میتواند نفس بکشد. تنها راهی که او میتواند برود پایین رفتن به داخل بدنه اسکون است تا در جستجوی روزنهای باشد. او آخرین نفس را از لوله میکشد و شیرجه میزند. از طریق یک سوراخ خالی در پایین بدنه، جان دوباره روی سطح ظاهر میشود. او کشتی غرق شده را به آتش میکشد تا مکان خود را به Rae که اکنون در جستجوی او ناامید است، نشان دهد. وقتی Rae متوجه شعلههای آتش میشود غروب غروب میشود و به سمت آتش ضعیف در افق میرود. بدون هیچ وسیلهای برای علامت دادن به همسرش، تنها کاری که جان میتواند انجام دهد این است که روی تکهای از زبالههای شناور منتظر بماند. پس از فرا رسیدن شب، زمانی که Rae از راه میرسد و جان را سوار میکند، جفت دوباره به هم میرسند.
بعداً آنها قایق نجات را پیدا میکنند و Rae با شلیک به آن شلیک میکند و آن را به آتش میکشد. روز بعد آنها در حال استراحت روی عرشه هستند که جان از شستن موهای ری استراحت میکند تا برای او صبحانه آماده کند. رائه با چشمان بسته احساس میکند که یک جفت دست شروع به ماساژ دادن پوست سرش میکند و فکر میکند که جان است، اما وقتی چشمانش را باز میکند هوگی خونین را میبیند که شروع به خفه کردن او میکند. در حالی که Rae مبارزه میکند، جان از زیر عرشه میآید. جان با دیدن حمله به Rae، با شلیک گلولهای به دهان هیوئی شلیک میکند و بلافاصله او را میکشد.
این نوشتهها را هم بخوانید