ریشه و تاریخچه نام پارس به چه زمانی برمی‌گردد؟

0

نام پارس که از آن با عنوان «پارسوا» اولین‌بار در کتیبه‌های آشوری و سپس در منابع یونانی یاد شده است، ابتدا به محل شکل‌گیری حکومت پارسیان (هخامنشیان) که استان فارس فعلی باشد اطلاق می‌شد، اما با قدرت گرفتن هخامنشیان و توسعه قلمرو آنان، این نام به کل سرزمین ایران داده شد. از آن پس تا امروز پارس، هم نام استان پارس/ فارس و هم نام سرزمین ایران است؛ زبان فارسی نیز از این نام می‌آید. در منابع مختلف متقدم و متأخر این نام همچنین به معنای «ایران و سرزمین ایران، سوار و صاحب اسب، پارسا» و غیره نیز به کار رفته است. نام فارس، در طول تاریخ، بیانگر وحدت، یکپارچگی و پیوستگی فرهنگی و ملی ایران بوده است و علی‌رغم تجاوزهای مکرر بیگانگان از شرق و غرب به این سرزمین و نیز با وجود آنکه پس از اسلام سلسله‌های متعدد غیرایرانی برآن حکومت کرده‌اند پارسی و ایرانی همچنان پابرجا مانده تا بیانگر غنای فرهنگی و پیوستگی تاریخی این کشور باشد.

آنچه در این مقاله با عنوان «نام پارس» بیان می‌شود پاسخی است به مطالب صفحات ۲۱۸ و ۲۵۵ کتاب دوازده قرن سکوت نوشته ناصر پورپیرار.

نام پارس در کتیبه‌ها و منابع باستانی

نام پارسوا برای اولین‌بار در کتیبه آشوری شلما نصر سوم آمده است. آنجا که به پیروزی‌هایش در پارسوا به سال ۸۳۶‌ ق.م اشاره می‌کند. در گزارش سناخریب پادشاه آشور نیز که به حوادث سال ۶۹۱ ق.م در مورد جنگ حلوله (۱) مربوط می‌شود از جنگجویانی که از پارسواش بوده‌اند نام برده شده است.

هرودوت (کتاب اول، بند ۱۲۵) می‌گوید: «پارسی‌ها به شش طایفه شهری و ده‌نشین و چهار طایفه چادرنشین تقسیم می‌شوند.» او از شش طایفه اول، ابتدا پارسارگادیان (۲) را نام می‌برد.

گزنفون در کتاب تربیت کوروش نیز می نویسد: «پدر کوروش را کمبوجیه، پادشاه پارس، می‌دانند. کمبوجیه از نژاد پارسیان بود که نامشان از پرسه مشتق است».

دربند هشت کتیبه نقش رستم از داریوش

39 رشد آموزش تاریخ, زمستان 1394 – شماره 61

آمده است: «من داریوش‌شاه… پسر ویشتاسپ هخامنشی، پارسی پسر پارسی، آریایی دارای نژاد آریایی.» و نیز بند ۳ از کتیبه داریوش در کنار ترعه سوئز: «من پارسی هستم، از پارس، مصر را گرفتم، فرمان کندن این ترعه را دادم به نام نیل که در مصر جاری است تا دریائی که از پارس می‌رود. پس از آن این ترعه کنده شد چنان‌که فرمان دادم و کشتی‌ها از مصر از وسط این ترعه به سوی پارس روانه شدند چنان‌که مرا میل بود.»

همچنین نام پارس عنوان یکی از دو کتاب کتزیاس (۴۱۵  ۳۹۸ ق.م) به نام‌های پرسی‌کا (تاریخ ایران) و نیز ایندیکا (تاریخ هند) بوده، البته این کتاب‌ها مفقود شده ولی مختصری از آن‌ها در نوشته‌های مورخان بعدی، از جمله فوثیوس، آمده است. نام پارس در بندهشن ایرانی و هندی هم در چند جای آمده است که یک مورد آن را ذکر می‌کنیم: موبدان پارس همه بدین تخمه (به) منوچهر باز شوند. (بند ۲۳۵ بند هشن ایرانی)

پارس در لغت‌نامه‌ها

در لغت‌نامه دهخدا، زیر عنوان فارس، آمده است: پارسیان و ممالک آن‌ها، ظاهراً همان فارس به سکون (را)؛ و در معنی فارس نوشته است: سوار، یعنی صاحب اسب، فرسان، فوارس. همچنین در مورد پارس نوشته است: صورتی دیگر از کلمه فارس است که منسوب به قوم پارس از قبایل آریایی ایران است و سپس این کلمه بر تمام ممالک ایران اطلاق شده است.

یکی از معانی دیگر که دهخدا برای پارس ذکر کرده چنین است: نام پسر پهلوبن سام که گویند اصطخر بنا کرده اوست. نام یکی از پهلوانان ایران به عهد یزدگرد. جانوری است شکاری کوچک‌تر از پلنگ (پارس بدین معنی ترکی است). آواز سگ. جزیره‌ای از گنگبار سیکلاد به جنوب دلس.

دهخدا در معنی «پارسی» نوشته است: زبان ادبی ملت ایران عهد اسلامی، زبان فارسی [چنان‌که فردوسی می‌گوید:]

بسی رنج بردم در این سال سی

عجم زنده کردم بدین پارسی

و یا بیهقی می‌گوید: بونصر مشکان‌نامه بخواند و به پارسی ترجمه کرد. استادم [بونصر مشکان] دو نسخت کرد این دو نامه را. یکی به تازی سوی خلیفه و یکی به پارسی.

فرهنگ رشیدی «پارس» را به معنی «پارسا» نوشته است: «پارسا مرکب است از پارس که لغتی است در پارس به معنی حفظ و نگهبانی و از الف که چون لاحق کلمه شود افاده معنی فاعلیت کند و معنی ترکیبی (آن) حافظ و نگهبان (است) چه، پارسا پاسدار نفس خود باشد.»

فرهنگ معین پارس را به معانی نام قومی ایرانی ساکن جنوب ایران، بخش، و یک تن ایرانی نوشته و در معنی پارسا آورده است: پارسی، از مردم پارس (فارسی) ایرانی جمع پارسایان.

در فرهنگ آنندراج، جلد چهارم، ص ۳۰۸۴، درباره فارس و فارسی چنین آمده است: «به حرکت رای مهمله معرّب پارس است… لفظ فارسی حقیقتاً منسوب به فارس است و به معنی زبان معهود مجاز مشهور. در بعضی باستانی‌نامه‌ها مسطور است که پارس‌بن‌پهلوبن‌سام‌بن نوح پادشاه آن ملک بود. در مبادی حالات، تمام ایران را فارس می‌گفتند و آن از رود جیحون است تا آب فرات. در همین فرهنگ، در صفحه ۳۰۸۶ آمده است: و در رساله ناجی مرقوم است که شیخ ابن حجر، شارح صحیح بخاری، گفته که فارسی منسوب به فارس‌بن غاموربن یافث‌بن‌نوح علیه‌السلام است. و بعضی گویند که منسوب به فارسان که پسران پذرام‌بن ارفخشدبن سام‌بن نوح علیه‌السلام‌اند؛ چون پذرام زاده پسر بودند همه ایشان سوار. پس به زبان عرب فارس، سوار را گویند ایشان بدین نام موسوم شدندتا زبان ایشان به لقب ایشان ملقب و منسوب شد.»

در فرهنگ سغدی، (قریب، ۱۳۸۳، ص ۲۵۹) در مورد پارس چنین نوشته است: p› ars = pars پارس، ایران، خطه پارس p›rs wt › q = pars – otak و ایرانی، پارسی p› rsyq‌ = parsik در واژه‌نامه نیبرگ (۱۹۷۴‌، ص ۱۵۱)، پارس استانی از پرسس (persis) بیان شده است.

پارس در منابع اولیه اسلامی

در منابع دوره اسلامی از نام‌های پارسی/ فارسی، پارسیان/ فارسیان، ایرانی و عجم یاد شده است. در این منابع نام پارس/ فارس به استان فارس اطلاق شده و نیز آن به مفهوم ایران و سرزمین ایران تعبیر شده است. کلمه عجم در مقابل عرب و نیز در اطلاق به مردم ایران پیش از اسلام و سپس ایرانیان در همه ادوار به کار رفته است. در اینجا مطالب بعضی از منابع اسلامی درباره پارسی و پارسیان می‌آید.

یعقوبی هر جا نام «پارس، یا پارسیان» را آورده در معنی و مفهوم «ایرانیان» ذکر کرده است ولی نام «فارس» را به استان فارس داده است: «پارسیان برای پادشاهان خود چیزهای بسیاری ادعا می‌کنند… پارسیان پادشاهی پارس را از زمان اردشیر بابکان به حساب می‌آورند. (یعقوبی ۱۳۶۲: ۱۹۳) مرکز پادشاهان پارس، در آغاز سلطنت اردشیر بابکان، اصطخر از استان فارس بود.» (همان: ۲۱۸)

طبری آورده است: در اینجا از کیومرث یاد کردم از آن رو که دانشوران اقوام خلاف ندارند که وی پدر فارسیان بوده است (طبری، ۱۳۶۲، ج ۱: ۹۳) و نیز گوید: و مُلک پارسیان پراکنده بود، تا اردشیر به پادشاهی رسید.

چنان‌که ملاحظه می‌شود طبری کیومرث را پدر فارسیان می‌داند و پارس را کشور ایران ذکر می‌کند. (همان، ج ۲: ۴۹۷)

اهل دیوان‌های خلافت و عمّال بیشتر از پارس بوده‌اند و … همه اصحاب دیوان‌ها در همه روزگار پارسیان بوده‌اند، عمال دیوان‌های پارسی در عمل کافی‌تر [با کفایت‌تر] باشند، به حکم آنکه در پارس دیوان‌های مختلف است. (اصطخری، ۱۳۶۸: ۱۲۸)

ولایت پارس منسوب است به پارس و این پارس منسوب است به پهلو و پهلوی (ابن‌بلخی، ۱۳۶۲: ۴) در ادامه ابن‌بلخی می نویسد: همیشه مردم پارس را «احرار و الفارس» نوشتندی، یعنی آزادگان پارس. باز در صفحه هشت می‌نویسد: فُرس جمع فارس و معنی فرس پارسایان است و به تازی چنین نویسند و پارسی را فارس نویسند.

محمدبن اسحاق گوید: «فارسیان اولین تصنیف‌کنندگان افسانه بوده و آن را به‌صورت کتاب درآورده و در خزانه‌های خود نگاه‌داری می‌نمودند… و پس از آن پادشاهان اشکانی که دومین سلسله پادشاهان ایران‌اند آن را به‌صورت اغراق‌آمیزی درآورده، و نیز بر آن افزوده…» (ابن‌الندیم، ۱۳۶۶: ۵۳۹) همچنین در صفحه ۵۴۱ تحت عنوان «تألیفات فارسیان» و «افسانه‌های فارسیان» کتاب‌هایی را نام می‌برد.

منهاج‌السراج می نویسد: «اول کسی که پارسی نوشت او [تهمورث] بود.» (منهاج‌السراج، ۱۳۶۳‌: ۱۳۵)

گردیزی نوشته: «[افریدون] جهان را به پسران بخش کرد. ایرج را سرزمین فارس و عراق عرب داد و این ولایت را ایران شهر نام کرد. (گردیزی، ۱۳۶۳: ۳۹): و نیز نوشته چون خبر [کشته شدن سیاوش به‌دست افراسیاب] به ایران رسید جهان بشورید و سران ایران شوریدند و میان ایران و توران تعصب و فتنه افتاد.» (همان: ۴۷)

نام جلد اول کتاب ثعالبی مورخ قرن چهارم هجری قمری، با عنوان «غُرر اخبار ملوک الفُرس و سیرَهُم» است، همچنین در تاریخ بناکتی بخش دوم کتاب با این عنوان است: «در ذکر ملوک فرس و مشاهیر انبیاء و حکما که در ایام ایشان بوده‌اند از ابتدای عهد ‌ کیومرث تا آخر ایام یزدجرد شهریار که آخر ملوک عجم بوده است.»

پارسیان که ایشان را ایرانیان نیز خوانند، گروهی هستند که ایشان را ایزدیان و یزدانیان و آبادیان و سپاسیان و هوشنگیان و آذریان گویند. (کی‌خسرو اسفندیار، ۱۳۶۲: ۵ و ۶)

ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه هر جا که در مورد نام ایران صحبت می‌کند به کرات ایرانیان، فارسیان و در مواردی پارسیان به‌کار می‌برد، و جاهایی که از عرب نام می‌برد در مقابل آن واژه عجم می‌آورد.

کتاب مجمل‌التواریخ و القصص نیز در صفحاتی که نام ایران را آورده به‌صورت ایرانیان، پارسیان، فارسیان، و زمین پارس یا فارس ذکر کرده است، که چند نمونه بیان می‌شود: «و هم حمزه از کتابی دیگر حکایت کند از کتب پارسیان (مجمل‌التواریخ و القصص، ۱۳۸۳: ۲۳) نزدیک فارسیان چنان است که او را دختر فیلقوس ملک یونان را به خواست و از او بار گرفت (همان: ۳۱) [کی‌کاووس] پس به پارس دارالملک ساخت. (همان: ۴۵) منوچهر به زمین فارس اندر بمرد. (همان ۴۶۲)»

مسعودی در مروج‌الذهب، زیر عنوان نسب ایرانیان می‌نویسد: «فارس پسر یاسور پسر سام بن‌نوح بود … بعضی نیز پنداشته‌اند که فارس از فرزندان یوسف‌بن یعقوب‌بن اسحاق‌بن ابراهیم خلیل صلوات‌اله بود، گروهی گفته‌اند وی از فرزندان ارم‌بن ارفخشذبن سام‌بن نوح بود و چند ده پسر آورد که همگی سوار کار و دلیر بودند و چون سوار را در عربی فارس گفته‌اند این قوم را نیز به انتساب فروسیت و سوارکاری «فارس» نامیدند.» (مسعودی، ۱۳۷۰‌: ۲۳۱)

فردوسی گاهی پارس را به‌جای ایران به‌کار برده است:

از آنجا به کرخ اندر آمد سپاه

هم از پارسی هم ز تازی به راه

ز رومی و مصری و از پارسی

فزون بود مردان چهل پارسی

چنان بد که در پارس یک روز تخت

نهادند زیر گل‌افشان درخت

ابوبکر احمد جامجی:

شمس رضی سوی سجستان رسید باز

دیده حدود پارس و مکران رسید باز

حمزه اصفهانی (۱۳۶۷)، نوشته است: موسی‌بن عیسی‌الکسروی گفت من در کتاب خدای‌نامه نظر کردم و این همان کتابی است که پس از نقل به زبان عرب به تاریخ ملوک‌الفرس معروف گردید. این کتاب در گنج‌خانه مأمون بود و یکی از مآخذ شاهنامه گردید و در مقدمه شاهنامه موسوم است به «نامه شاهان پارس از گنج‌خانه مأمون»

مقدسی زبان مردم ایران را فارسی می‌نامد: «بدان‌که بیشتر شهرهای عجم چنان‌که یاد خواهم کرد به نام پایه‌گذاران آن‌ها نامیده شده‌اند. زبان مردم این هشت اقلیم عجمی است، برخی از آن‌ها دری و دیگران پیچیده‌ترند. همگی آن‌ها فارسی نامیده می‌شوند.» (مقدسی، ۱۳۶۱: ۳۷۷)

منابع جدید

تفضلی می نویسد: «فارسی یا پارسی منسوب به پارس مشتق از صورت ایرانی باستان، پارسه (parsa) می‌باشد که نام سرزمین فارس است و منسوب به آن در زبان فارسی میانه پارسیگ است.» (تفضلی، ۱: ۱۳۷۳)

ارانسکی آورده است: پارسه در یونانی باستان perses) persia, persida) [به فرانسه: perside, perse]. (ارانسکی، ۱۳۷۸: ۴۶‌)

پیگولوسکایا از پارس به مفهوم سرزمین ایران یاد کرده است: هنگامی‌که دور مادها پایان گرفت، داریه ووش پسر پتشاسپ بر پارس فرمان راند (پیگولوسکایا، ۱۳۷۲: ۶۹ و ۷۰) و داریه ووش پنج خاندان از ناحیه استخر را در شهر جای داد که نام آن‌ها در بایگانی شاه پارس ثبت است (همان: ۱۷۰) و نیز اردشیر بابکان، عنوان شاه پارسیان را دارد: مؤلفی که خود از سرزمین ادیابنه بود نوشت: اردشیر نخستین شاه پارسیان، فرمانروایی به نام آدورزهب (Adorzahap) را به سرزمین ما گمارد. (همان: ۲۲۱)

دیاکونوف نوشته: «ولی جالب‌تر از همه این است که نام خود پارس (فارس) مادی است… این اصطلاحات به کلمات ایرانی «پارس»، «پرسو» که به معنی «دنده» و مجازاً «پهلو» و «کنار» است. «پارس» «پارسوا» و «پارت» در کنار خاک ماد قرار داشتند: در جنوب پارس و در مغرب «پارسوا» و در مشرق «پارت» قرار داشتند. (در شمال ماد در میان دیگر قبایل به نام «پارسی‌ها» هم بر می‌خوریم). هر سه نام به معنی «کنار» می‌باشد و ماد مرکز «پارسوا» و «پارس» به نظر می‌رسد.» (دیاکونوف،‌۱۳۷۷: ۶۸)

در نزهت‌نامه علائی آمده است که در اخبار فرس چنان آمد که پارسیان اقلیم را کشور خوانند.

شیخ اشراق، قرن ششم هجری، درباره کلمه التصوف می‌آورد: «و کان فی الفرس امه یهدون بالحق.» و در جای دیگر می‌افزاید «نوری که معطی تأیید است و نفس و بدن بدو قوی و روشن گردد، در لغت پارسیان خُرّه گویند و آنچه خاص ملوک باشد کیان خورّه گویند. (قرشی، ۱۳۷۳: ۲۷۵) و نیز جالب است بدانیم که یکی از مراحل تشرف هفتگانه آیین میترا (مرحله پنجم) پارسی است. پارسی در این آیین نمادماه معرفی شده و ماه نگهبان میوه‌ها قلمداد گردیده است.

امروزه نام تعدادی از شهرها و محل‌ها عنوان یا ترکیب فارس/ پارس را دارند که چند نمونه آن عبارت است از: فارسان، از شهرستان‌های استان چهارمحال و بختیاری، پارس‌آباد، از شهرستان‌های استان اردبیل، فارسچین، در استان همدان، فارس‌کوه در استان یزد، فارسی‌کوه در استان خراسان جنوبی.

پس از حمله اعراب به ایران به مرور گروهی از ایرانیان کشور را ترک نمودند و به هند مهاجرت کردند که در آن دیار به پارسی معروف هستند و هم‌اکنون از آنان با نام پارسیان هند یاد می‌شود.

نام پارس ابتدا شامل استان فارس می‌شد، پس از آنکه قدرت هخامنشیان فزونی یافت و نقاط مختلف دیگر را تصرف کردند این نام فراگیر شد و کل مردم ایران را پارسیان گفتند و امپراتوری هخامنشی نیز امپراطوری پارس نامیده شد. چنین روندی در مورد امپراطوری روم نیز وجود دارد؛ شکل‌گیری حکومت رومیان ابتدا در شهر رم بود و نام حکومت و امپراتوری، از رم اقتباس شد.

نتیجه

اطلاق کلمه پارس و پارسی، به ایرانی و سرزمین ایران و فارسی‌زبانان آن اندازه بدیهی است که حتی نیاز به این دلایل نداشت، چرا که در طول سال‌های متمادی به همین معنی بوده است. مورخان و زبان‌شناسان متعدد، چنان‌که نام برخی از آن‌ها بیان شد، به این مفهوم پرداخته و بدان تصریح کرده‌اند، بنابراین با توجه به بحث حدیث متواتر در مباحث اسلامی که عبارت است از: حدیثی که شمار راویان آن در هر طبقه به حدی باشد که تبانی آن بر جعل حدیث عادتا محال باشد و افاده علم به صدور کند، نام پارس و پارسی هم در مفهوم ایران و زبان فارسی و استان فارس یک خبر متواتر و علم‌آور است.

پی‌نوشت‌ها

۱. جنگی بود که در سال ۶۹۱ ق.م بین نیروهای متحد ایلام و بابل با آشوری‌ها در دشتی به نام «حلوله» نزدیک دجله، جایی که امروز سامره است، در گرفت و به نتیجه قطعی نرسید.

۲. به معنی شهر پارسیان، یا اردوگاه پارسیان است، این نام به صورت‌های: «پارسه‌گرد، پارسه گد، پازارگاد» نیز آمده است، به نظر می‌رسد پاسارگاد اولین مقر حکومت هخامنشیان از کلمه فارس که به مفهوم «سوار و صاحب است» آمده باشد. در مورد پاسارگاد می‌نویسد: در حقیقت ویرانه‌های آن نمونه یک اردوگاه آریایی را نشان می‌دهد، زیرا هیچ اثری از دیوار در آن نمی‌توان یافت. (۱۳۴۰، اومستد)


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

جشن ۷۵۰ سالگی برلین در آلمان شرقی و رژه رایانه‌های قابل حمل

در سال ۱۹۸۷، برلین ۷۵۰مین سالگرد تأسیس خود را جشن گرفت و شهر پر از هیجان بود. دولت کمونیستی آلمان شرقی، که در آن زمان بر نیمه شرقی شهر حکومت می‌کرد، می‌خواست این مناسبت را با رژه بزرگی که دستاورد‌های کشور را به نمایش می‌گذاشت، جشن بگیرد.…

مشهورترین ستاره‌های هالیوود قبل از اینکه مشهور شوند (طنز!)

با میدجرنی می‌شود چهره‌ها را جوان کرد، اما تصور کنید که این کار را در مورد شخصیت‌های تخیلی فیلم‌ها انجام بدهیم و تصور کنیم آنهایی که جوانی‌شان را ندیده‌ایم، قبل از پا به سن گذاشتن چگونه بوده‌اند.یودادوایت شروتتانوس…

آیا واقعا سرم حقیقت وجود دارد؟ چطور کار می‌کند؟

انسان‌ها از زمان امپراتوری روم می‌دانستند که ما در حالی که تحت تأثیر چیزی باشیم، صادقانه‌تر و راحت‌تر سخن میٰ‌گوییم. این همان جایی است که ایده  اصطلاح «سرم حقیقت» از آن سرچشمه می‌گیرد.سرم حقیقت به تعدادی از داروهای تغییر دهنده ذهن اشاره…

عکس این درخت‌های عجیب در دوره جنگ جهانی دوم اصلا ویرایش نشده‌اند!

این عکس شگفت‌انگیز جنگ جهانی دوم ممکن است عکس ویرایش شده یا فیک به نظر برسد. اما واقعا این طور نیست.در این عکس سورئال، که بخشی از آرشیو عکاسی نیرو‌های دفاع فنلاند است، یک ماشین ارتش فنلاند در امتداد جاده‌ای در چند مایلی مرز با اتحاد…

مجموعه‌ای از «توتورو»های دست‌ساز در ستایش نماد استودیو جیبلی

تعدادی «توتورو»ی شکم گرد نمادین در انیمه My Neighbor Totoro از استودیو جیبلی به عنوان بخشی از مجموعه وسیعی از مجموعه‌ جدید کلکسیونی است که به احترام این شرکت رویاساز ساخته شده.این مجموعه که توسط تیم‌هایی از صنعتگران همکار ناکاگاوا…

10 شهید دنیای فناوری!

هر کدام از ابزارها و دستگاه‌هایی که ما در زندگی عادی خود از آنها استفاده می‌کنیم، ثمره تلاش‌های بی‌وقفه دانشمندان و افراد زیادی بوده‌اند. اگر فداکاری، ریسک‌پذیری، شهامت و ماجراجویی این افراد نبود، ما هیچ کدام از این فناوری‌ها و ابزارها را…
آگهی متنی در همه صفحات

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.