معرفی کتاب « متافیزیک »، نوشته پیتر ون اینواگن ، مگان سالیوان
پیشگفتار دبیر مجموعه
بسیاری از کسانی که در ایران به نحوی از انحا کار فلسفی میکنند و با فضای مجازی اینترنت نیز بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد (۱) را شنیدهاند و چهبسا از این مجموعه کمنظیر بهره نیز برده باشند. این دانشنامه حاصل طرح نیکویی است که اجرای آن در سال ۱۹۹۵ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. به لطف کمکهایی که گردانندگان این مجموعه از آنها برخوردار شدهاند، متن کامل تمامی مقالات این دانشنامه در اینترنت به رایگان و به آسانترین شکل در دسترس خوانندگان علاقهمند قرار گرفته است.
نگاهی به ساختار و مندرجات مقالهها و مرور کارنامه نویسندگان آنها، که عموما در حیطه کار خویش صاحبِ نام و تألیفات درخور اعتنا هستند، گواهی میدهد که با مجموعهای خواندنی مواجهیم، مجموعهای که غالبا مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع تأمل فلسفی به دست میدهد. به این اعتبار، میتوان به جرئت گفت کسی که میخواهد اولین بار با مسئله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
دانشنامه فلسفه استنفورد (به سرپرستی دکتر ادوارد ن. زالتا (۲)) افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد. حجم بسیاری از مقالههای این دانشنامه چشمگیر است. ظاهرا دست نویسندگان در شرح و بسط کثیری از موضوعات و مباحث باز بوده است. دیگر اینکه در کنار مدخلهای نامآشنا گاه به موضوعات و مسائل کم و بیش بدیعی پرداخته شده است که شاید در نظر اول ورودشان به دانشنامهای فلسفی غریب بنماید و در عین حال خواننده را به بازاندیشی درباره دامنه تفکر فلسفی و نسبت آن با زیستجهان خویش فرابخواند. کتابنامههای مندرج در پایان مقالهها نیز، که معمولاً بهدقت تدوین شدهاند، یکی از محسنات این دانشنامه است که بهویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. این را هم نباید از نظر دور داشت که خاستگاه این دانشنامه به هیچ روی موجب نشده است که متفکران و مباحث فلسفه قارهای نادیده گرفته شوند.
انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن، چهبسا استمرار همان غایتی باشد که موردنظر بانیان این طرح بوده است. بر این اساس، در گام نخست انتخابی اولیه از میان مدخلهای پرشماری که در دانشنامه آمده است صورت گرفته و کار ترجمه آنها به سعی مترجمانی که با این طرح همکاری دارند بهتدریج پیش میرود. ترجمه کل دانشنامه البته غایتی بلندپروازانه است، بهویژه با توجه به اینکه هنوز همه مقالههای آن به نگارش درنیامدهاند. با این حال، تلاش بر این است که، در صورت فراهم بودن شرایط، انتشار این مجموعه استمرار پیدا کند و به سرنوشت مجموعههایی دچار نیاید که آغازی چشمگیر داشتهاند ولی دولتشان چندان پاینده نبوده است.
روال غالب این است که هر کدام از مدخلها در یک مجلد منتشر شود، اما در مواردی که حجم یک مدخل از حداقل لازم برای اینکه به هیئت مجلدی مستقل منتشر شود کمتر باشد، آن مدخل همراه با مدخل دیگری که با آن قرابت موضوعی دارد انتشار مییابد. به درخواست دکتر زالتا، نسخه اساس ترجمهها آخرین ویراستی خواهد بود که در بخش آرشیو دانشنامه درج شده است، و همین امر در چاپهای مجدد ترجمهها مبنا قرار خواهد گرفت. در مرحله ویرایش، تمامی ترجمهها سطر به سطر با متن انگلیسی مقابله خواهند شد تا عیار کار درخور این مجموعه باشد. در این میان تلاش میشود توازن شایستهای میان احترام به سبک و زبان هر مترجم از یک سو و اقتضائات مجموعه از سوی دیگر به دست آید.
طرح انتشار این مجموعه شاید فردی بوده باشد، اما اجرا و اتمام آن البته کاری جمعی است و با تلاش مشترک و همراهی دوستانی میسر میشود که به این کار دل میسپارند. افزون بر مترجمانی که در این طرح همکاری میکنند، سپاسگزار دیگرانی هستم که مساعدتشان پشتوانه اجرای شایسته آن است. بهویژه از آقای دکتر زالتا و سایر گردانندگان دانشنامه قدردانی میکنم که اجازه دادند مجموعه حاضر به زبان فارسی منتشر شود. همچنین، باید یاد کنم از آقای امیر حسینزادگان، مدیر انتشارات ققنوس، که زمینه اجرای طرح را فراهم کردند؛ آقای دکتر سید نصراللّه موسویان، که یاری بیدریغشان برای این مجموعه بسیار مغتنم بوده است؛ آقای احمد تهوری، مدیر روابط عمومی انتشارات، که در تسهیل ارتباطات نقش مؤثری داشتهاند؛ و آقای جهانگیر ملکمحمدی و یکایک همکاران ایشان در بخش فنی انتشارات، که میکوشند این مجموعه با شکل و شمایلی درخور منتشر شود.
مسعود علیا
زمستان ۱۳۹۲
[درآمد]
بهآسانی نمیتوان گفت که متافیزیک چیست. فیلسوفان باستان و قرون وسطی چهبسا گفته باشند که متافیزیک، همانند شیمی یا نجوم، باید بر اساس موضوعش تعریف شود: متافیزیک «علمی» است که «وجود بماهو وجود» [یا موجود بماهو موجود] یا «علل نخستین اشیا» یا «اشیای لایتغیر» را مطالعه میکند. به دو دلیل، دیگر نمیتوان متافیزیک را اینگونه تعریف کرد. نخست اینکه امروزه تصور میشود فیلسوفی که وجود اشیایی را که زمانی موضوع متافیزیک قلمداد میشدند ــ علل نخستین یا اشیای لایتغیر ــ انکار میکند بدینوسیله ادعایی متافیزیکی مطرح میکند. دوم اینکه مسائل فلسفی بسیاری وجود دارند که امروزه مسائل متافیزیکی (یا دستکم تاحدی متافیزیکی) قلمداد میشوند و بههیچوجه به علل نخستین یا اشیای لایتغیر مربوط نیستند؛ برای مثال، مسئله اراده آزاد یا مسئله امور ذهنی و امور فیزیکی.
سه بخش نخست این مدخل گزیده گستردهای از مسائلی را بررسی میکند که متافیزیکی قلمداد میشوند و از نحوههای گسترش یافتن دورنمای متافیزیک در طول زمان بحث میکند. خواهیم دید که مسائل محوری متافیزیک در دورههای باستان و قرون وسطی به طور چشمگیری یکپارچهتر بودند. این موضوع پرسشی را پیش میکشد: آیا خصوصیت مشترکی وجود دارد که مسائل متافیزیک معاصر را یکپارچه سازد؟ دو بخش پایانی درباره برخی از نظریههای اخیر درباره ماهیت و روششناسی متافیزیک بحث میکنند. همچنین، استدلالهایی را ملاحظه خواهیم کرد مبنی بر اینکه متافیزیک، به هر نحوی که تعریف شود، طرحی ناممکن است.
۱. واژه «متافیزیک» و مفهوم متافیزیک
معروف است که تعریف واژه «متافیزیک» دشوار است. نوواژههای قرن بیستم مانند «فرازبان»(۳) و «فرافلسفه»(۴) این برداشت را برمیانگیزند که متافیزیک مطالعهای است که به نحوی از فیزیک «فراتر میرود»، مطالعهای که مصروف موضوعاتی میشود که از دغدغههای اینجهانی نیوتن و آینشتاین و هایزنبرگ فراترند. این برداشت نادرست است. واژه «متافیزیک» برگرفته از عنوان مجموعه چهارده کتاب ارسطوست که امروزه آنها را تشکیلدهنده متافیزیک ارسطو قلمداد میکنیم. خود ارسطو این واژه را نمیشناخت. (او برای شاخهای از فلسفه که [موضوع آن] موضوع متافیزیک است چهار نام داشت: «فلسفه اولی»، «علم اولی»، «حکمت» و «الهیات».) دستکم صد سال پس از مرگ ارسطو، یکی از تدوینگران آثار او (به احتمال زیاد آندرونیکوس رودسی (۵)) این چهارده کتاب را «Ta meta ta phusika» ــ یعنی «پس از آنچه به فیزیک مربوط میشود [یا طبیعیات]» یا «آنچه پس از طبیعیات قرار دارد» ــ نامید و مقصود او از «طبیعیات» کتابهایی بود که در آنچه امروزه با عنوان فیزیک ارسطو میشناسیم مندرجاند. مقصود از این عنوان احتمالاً آن بود که به پژوهندگان فلسفه ارسطو هشدار دهد که باید تنها هنگامی مبادرت به [مطالعه] متافیزیک کنند که بر «آنچه به فیزیک مربوط میشود [یا طبیعیات]» تسلط یافته باشند، یعنی بر کتابهای مربوط به طبیعت یا جهان طبیعی؛ به عبارت دیگر، کتابهای مربوط به تغییر، زیرا تغییر ویژگی معرف جهان طبیعی است.
معنای محتمل این عنوان همین است، زیرا متافیزیک درباره چیزهایی است که تغییر نمیکنند. در یک جا ارسطو موضوع فلسفه اولی را «موجود بماهو موجود» و در جای دیگر، «علل نخستین» میداند. این پرسشی دقیق ــ و در عین حال آزارنده ــ است که پیوند میان این دو تعریف چیست. شاید پاسخ این باشد: علل نخستینِ لایتغیر با اشیای متغیری که پدید میآورند هیچ چیز مشترکی جز وجود ندارند؛ آنها مانند ما و متعلقات تجربهمان، وجود دارند، و شباهت در همینجا خاتمه مییابد. (برای مطالعه راهنمای مفصل و پرمطلب تازهای در باب متافیزیک ارسطو، بنگرید به Politis ۲۰۰۴.)
آیا باید فرض کنیم که «متافیزیک» نام آن «علمی» است که موضوع متافیزیک ارسطوست؟ اگر چنین فرض کنیم، باید به چیزی نزدیک به آرای زیر پایبند باشیم:
موضوع متافیزیک «وجود بماهو وجود [یا موجود بماهو موجود]» است،
موضوع متافیزیک علل نخستینِ چیزهاست،
موضوع متافیزیک آن چیزی است که تغییر نمیکند.
هر یک از این سه رأی را میتوان بیان قابل دفاعی از موضوع آنچه تا قرن هفدهم «متافیزیک» نامیده میشد دانست. اما در آن هنگام، تقریبا بهناگهان، بسیاری از موضوعات و مسائلی که ارسطو و فیلسوفان قرون وسطی آنها را متعلق به فیزیک میدانستند (برای مثال، رابطه ذهن و بدن یا آزادی اراده یا اینهمانی شخصی در طول زمان) رفتهرفته به متافیزیک اختصاص یافتند. تقریبا میتوان گفت که در قرن هفدهم، متافیزیک بهتدریج کشکولی از مسائل شد، خزانهای از مسائل فلسفی که به نحو دیگری قابل دستهبندی نبودند و نمیشد آنها را ذیل معرفتشناسی، منطق، اخلاق یا سایر شاخههای فلسفه گنجاند. (تقریبا در همان زمان واژه «وجودشناسی» به عنوان نامی برای علم وجود بماهو وجود ابداع شد، منصبی که «متافیزیک» دیگر نمیتوانست آن را تصدی کند.) عقلگرایان دانشگاهی مکتب پسالایبنیتسی میدانستند که واژه «متافیزیک» در آن زمان به معنایی فراگیرتر از قبل به کار میرفت. کریستیان ولف کوشید تا معنای فراگیرتر این واژه را با چنین تمهیدی توجیه کند: هرچند موضوع متافیزیک وجود است، وجود را میتوان یا به طور کلی یا در نسبت با اعیانی در مقولههای خاص بررسی کرد. او میان «متافیزیک عام» (یا وجودشناسی)، که بررسی وجود بماهو وجود است، و شاخههای گوناگون «متافیزیک خاص»، که وجود انواع خاص و گوناگونی از اعیان مانند نفوس و اجسام مادی را بررسی میکنند، تفکیک کرد. (با این حال، ولف «علل نخستین» را به متافیزیک عام اختصاص نداد: بررسی علل نخستین به الهیات طبیعی تعلق دارد که شاخهای از متافیزیک خاص است.) این تردید وجود دارد که شاید این ترفند صرفا حقهای لفظی باشد. برای مثال، به چه معنا پژوهشگران روانشناسی [یا علمالنفس] عقلی (شاخهای از متافیزیک خاص که به نفس اختصاص دارد) به بررسی «وجود» میپردازند؟ آیا نفس نوع متفاوتی از وجود، غیر از نوع وجود دیگر اعیان، دارد به طوری که در بررسی نفس نهتنها درباره ماهیت آن (یعنی ویژگیهای آن: عقلی بودن، تجرد، فناناپذیری، قابلیت یا عدم قابلیت آن در تأثیر بر بدن…) میآموزیم بلکه همچنین درباره «نحوه وجود» آن و، در نتیجه، درباره وجود نیز چیزی میآموزیم؟ بیگمان درست نیست که بگوییم همه روانشناسان عقلی یا حتی بسیاری از آنها، از آن حیث که روانشناس عقلیاند، چیزی گفتهاند که به طور مقبولی بتوان تصور کرد در فهم ما از وجود سهم دارد.
شاید کاربرد گستردهتر واژه «متافیزیک» به سبب این واقعیت بوده باشد که واژه «فیزیک» به نامی برای علم کمّی جدیدی بدل شد که امروزه این نام را به همراه دارد و به طور روزافزون کاربرد آن در مورد بررسی بسیاری از مسائل فلسفی سنتی درباره اشیای متغیر (و برخی از مسائلِ نویافته درباره اشیای متغیر) ناممکن شد.
دلیل این تغییر هرچه باشد، اینکه تصریح کنیم موضوع متافیزیک باید همان موضوع متافیزیک ارسطو باشد با کاربرد امروزی (و در واقع با کاربرد سه یا چهار قرن اخیر) در تقابل است. بهعلاوه، با این واقعیت تقابل دارد که متافیزیکدانان نمونهای وجود دارند و داشتهاند که منکر وجود علل نخستیناند ــ بیگمان این انکار مطابق با معنای کنونی، رأیی متافیزیکی است ــ و برخی دیگر که تأکید میکنند هر چیزی تغییر میکند (هراکلیتوس و هر فیلسوف متأخری که هم مادیانگار و هم نامانگار (۶) است) و برخی هم (پارمنیدس و زنون) که وجود دسته خاصی از اعیان را که تغییر نمیکنند منکر میشوند. در تلاش برای توصیف متافیزیک به عنوان یک حوزه، بهترین نقطه شروع ملاحظه موضوعات بسیاری است که به طور سنتی به آن اختصاص یافتهاند.
کتاب استنفورد۴۶ … متافیزیک
نویسنده : پیتر ون اینواگن ، مگان سالیوان
مترجم : یاسر پوراسماعیل
ناشر: گروه انتشاراتی ققنوس
تعداد صفحات: ۹۶ صفحه