نه! WhatsApp ، Oculus و هواپیماهای بیسرنشین نمیتوانند فیسبوک را نجات بدهند- مشکل فیسبوک، ناتوانیاش در اعتمادسازی و ضعف ادراکی، است

«در سالهای بعد، یک میلیارد نفر به لطف هواپیماهای بیسرنشین فیسبوک و ماهوارههایی که در جو زمین در حال گردش خواهند بود، به اینترنت دسترسی خواهند داشت.»
«به زودی ما میتوانیم به سادگی به چشم زدن یک عینک واقعیت مجازی، در منازل خودمان بنشینیم و در عین حال چنان با دوستان خود در کشورهای دور، تعامل کنیم، گویی که در نزدیکی ما هستند.»
اینها حرفهای تخیلی مؤسسان شرکتهای نوپای سیلیکون ولی نیستند، اینها چیزهایی هستند که یک شرکت در پی عملی کردن آنهاست، شرکتی که هدفش این است که دنیا را بازتر و متصلتر کند. شاید اگر شرکت بزرگی به جز فیسبوک صحبت از اینها میکرد، ما خوشحال میشدیم، اما وقتی صحبت از فیسبوک میشویم، باید تردید کنیم!
مشکل فیسبوک، یک مشکل ادراکی است، این مشکل تا حد زیادی به خاطر این ایجاد شده که فیسبوک مجبور است، حجم زیادی از اطلاعات را کنترل کند و به مردم به عنوان سوژههایی برای نمایش آگهی نگاه کند. فیسبوک که توسط یک دانشجوی ساده هاروارد، نخست برای متصل کردن دانشجویان این دانشگاه ایجاد شده بود، در سالهای اخیر با مشکلات حریم شخصی و امنیتی زیادی مواجه شده است.
رویکرد و راهبرد جدید فیسبوک این است که با اتکا به سرمایه عظیم خود، دست به قمارهایی روی فناوریهای آینده بزند و مثلا WhatsApp و یا عینک واقعیت مجازی Oculus را بخرد. بلکه با دست گذاشتن روی اینها، بلوغ خود را تسریع کند.
فناوریهایی جدیدی که فیسبوک روی آنها دست گذاشته است، تا به حال ثمر ندادهاند، اما فیسبوک تصور میکند که آنها فناوریهای آینده و درختان مثمر فردای ما باشند.
خرید دو میلیارد دلاری Oculus باعث شد که بسیاری از مردم سرهای خود را تکان بدهند و این سؤال را مطرح کنند که چرا یک شبکه اجتماعی بزرگ وسیلهای را خریده است که به صورت متناقض وقتی کسی آن را به سر میکند، از دنیای واقعی پیرامون خدا جدا میشود و به دنیای مجازیای پای مینهد. خرید WhatsApp با هزینه 19 میلیارد دلار، تا حد زیادی منطقیتر مینماید، چون در راستای حوزه کاری فیسبوک است.
چنین به نظر میرسد که فیسبوک دوست دارد از حالت یک شبکه اجتماعی بزرگ به درآید و یک شرکت فناوری بزرگ مثل گوگل شود. بله! درست است که برای محبوب بودن و برای اینکه در مرکز توجه قرار بگیرد، باید به صورت پیوسته، نو شوید و کارهایی جدید بکنید، اما آیا کارهای جدید فیسبوک، باعث «اعتماد» کاربران میشود؟
مشکل نخست: حجم عظیم اطلاعاتی که فیسبوک از ما دارد
اگر تصور میکنید که روی اطلاعات شخصی کنترل دارید، باید تجدید نظر کنید. در فیسبوک شما کنترل محدودی روی اطلاعات دارید. بله! شما میتوانید طوری پروفایل خود را ویرایش کنید که هر کسی قادر به مشاهده اطلاعات آن نباشد، اما خود فیسبوک میتواند این اطلاعات را ببیند و متأسفانه از این اطلاعات برای خدماترسانی به آگهیدهندگان استفاده میکند.
بنابراین اطلاعاتی که شما از 10 سال پیش وارد فیسبوک کردهاید، مثلا فیلم و کتاب و سریال تلویزیونی خود را مشخص کردهاید، به کمک فیسبوک در اختیار کسانی قرار میگیرد که میخواهند با کشف علایق شما، مقداری از پول شما را از آن خود کنند.
صریح بگوییم: فیسبوک اخیرا پولپرستتر شده است. یکی از نشانهای این مطلب، سیاستهای تازه فیسبوک در مورد نمایش مطالب در قسمت news feed است. دیگر لایکهای شما، مهمترین عامل تعیینکننده مطالبی که در این قسمت به نمایش درمیآیند نیست. سابق بر این شما اگر صفحات یک آدم مشهور، یا صفحه یک برند و شرکت را لایک میزدید، میتوانستید مطمئن باشید که اخیار مربوط به او را در news feed ببینید. اما حالا فیسبوک از خیلی از اشخاص یا شرکتهای پول طلب میکند و الگوریتمهای این شرکت با هوشمندی، پول بیشتری برای فیسبوک به ارمغان میآورند.
تازه فیسبوک اگر تشخیص بدهد که پستهای شما، «کیفیت کمی» دارند، ممکن است که آنها را به افراد کمتری نشان بدهد و در نظر نمیگیرد که ممکن است همین پستهای کماهمیت برای بعضی از دنبالکنندهها مهم باشند!
الگوریتمهای جدید گوگل دوست دارند که لینکهایی با کیفیت خبری بهتر به کاربران نشان بدهند، مثلا لینکهایی به اخبار روزنامههای معتبر. این امر ممکن است مورد پسند بسیاری از کاربران باشد، اما مشکل ما این است که فیسبوک روز به روز بیشتر کنترل آن چیزی را که میبینید، در دست میگیرد.
چیز جالب این است که رها کردن فیسبوک هم کار سادهای نیست. شما ممکن است حتی اکانت خود را حذف کنید، اما روح این اکانت فیسبوکی همیشه با شما خواهد بود: عکس شما همچنان در فیسبوک برچسب خواهد خورد، ممکن است ایمیل شما هنوز به اکانت فیسبوک شما متصل باشد. جالب است که شما ممکن است خدا نکرده بمیرید، اما اکانت شما همچنان لایک بزند و پول برای فیسبوک دربیاورد. (این مطلب جالب را بخوانید!)
مدتی است که فیسبوک احساس میکند، در زمینه موبایل عقب افتاده است. روز به روز کاربران بیشتری به جای لپتاپ و سیستمهای دسکتاپ، از طریق موبایل به فیسبوک سر میزنند. کلا میزان کاربری موبایل اینترنت، خیلی زیاد شده است. در این میان سلیقه کاربران نوجوان هم عوض شده است و آنها بیشتر از اپلیکیشنهای پیامرسان مثل وایبر و لاین و … خوششان میآیند. این مطلب به میزان زیادی فیسبوک را هراسان کرده است.
به همین خاطر است که توجه ویژهای از سوی فیسبوک روی قسمت موبایل معطوف شده است، بعضی از کارهای فیسبوک مثل لانچر Home، کاملا ناموفق بودند، فیسبوک تصور میکرد با این لانچر، کاربران آنلاین موبایلی را همیشه در کنار فیسبوک نگاه خواهد داشت، اما در عمل از این لانچر استقابل زیادی نشد.
به همین خاطر است که فیسبوک به فکر کارهای بلندپروزانهتری افتاده است و در این راستا بوده است که Oculus را خریده است و با شرکت سازنده هواپیماهای بیسرنشین «تیتان» وارد گفتگو شده است. این بار فیسبوک میخواهد وارد زمینههای کاری شود که هیچ با آنها آشنا نیست.
پروژه Internet.org فیسبوک که هدف از آن آنلاین کردن عده بیشتری از انسانهاست، گویی از متن رمانهای علمی تخیلی بیرون آمده است: هواپیماهای بیسرنشین، لیزر، ماهوارههایی که باید این هواپیماهای را تغذیه کنند.
البته گوگل هم چند وقت پیش پروژه Loon را آزمایش کرده بود تا به بالنهای وای فای رایگان به ساکنان بعضی از مناطق دورافتاده عرضه کند. اما زاکربرگ جاهطلب تصور میکند که هواپیماها بهتر از بالنها میتوانند موقعیت مورد نیاز را حفظ کنند.
شاید یکی از دلایل آزمایش فناوریهای تازه و سعی در نفوذ به حوزههای کاری تازه، احساس ناامنی صاحب فیسبوک باشد. فیسبوک قبول کرده است که سرویسهایی مثل Snapchat و Tumblr را نوجوانان بیشتر دوست دارند، به همین خاطر سعی کرده است که پی و سنگبنای اینترنت فردا را از همین حالا به نام خود بزند.
به صورت خلاصه فیسبوک دوست دارد که همچنان در مرکز توجهها باشد وبه تعبیر فرنگیها در نزد همه، cool باشد، اما اینها حادث نمیشوند، مگر اینکه فیسبوک، «درک» خود را اصلاح کند و اعتمادسازی کند.
فیسبوک باید به مردم این اطمینان را بدهد که هدف غاییاش ایجاد یک تجربه انسانی بهتر و ارتقای آن است و نه آنلاین کرده صدها میلیون نفر دیگر، فیسبوکی کردن آنها و پول درآوردن از حجم عظیم اطلاعات شخصی آنها!
فیسبوک هماکنون در نقطه عطف حساسی ایستاده است، جایی که میتواند وجهه خود را احیا کند یا برای همیشه خرابش کند.
این نوشتهها را هم بخوانید
البته فیسبوک توانسته پایه خود را محکم کند و به پشتوانه گذشته خود دست به چنین کاری بزند! بعید به نظر می رسد شکست بخورد
با سلام.
من همیشه معتقد بوده ام که نیت در هر کاری خیلی مهم است. اگر شما هدف والایی را داشته باشید مثلا قصد خدمت رسانی به مردم، در کنار آن پول و ثروت هم خواهد آمد. ولی اگر هدف فقط پول باشد همیشه تشنه آن خواهید بود حتی اگر پول خوبی در بیاورید. به نظر من این تفاوت گوگل و فیس بوک است.
نه جونم گوگل هم مدینه ی فاضله ی کاربران نیست و به ازای این سرویس های مجانی که بهتون می ده سوء استفاده های خودش رو می کنه
به نظر من وب سایت هایی مثل فیسبوک یا گوگل اطلاعات و آماری از علایق و سلایق و نوع شخصیت ما دارن که شاید خودمون هیچ وقت از اونها مطلع نباشیم
مرسی مقاله بسیار خوبی بود
ضد تکنولوژی نیستم اما از دنیایی که در آن هزاران هواپیماهای بدون سرنشین از بالا و کامپیوترها و سیستمهای تجسس و نظارت بر ارتباطات شهروندی از زیر زمین توی کابلها ما را زیر نظر داشته باشند خوشم نمی آید.
مسلما از شنیدن این تحولات بیشتر نگران میشوم که هیجان زده. مسلما آن را «لطف» تلقی نخواهم کرد!!
دنیایی که تحرکات من زیر نظر است. فضاهای مجازیای که در آن تردد میکنم، مکالماتم، جستجوهایم، دغدغههایم و تبادلات مالیای که انجام میدهم به صورت روباتهای نرمافزاری رکورد و دادهکاوی میشود.
واقعیت مجازی در آن پررنگتر از واقعیت واقعی است. عینکهای واقعیت مجازی متداول شده اند و بیشتر آدمها از کودکی زامبیهایی بار میآیند که عینکهای مجازی زندگیشان را هدایت میکنند. کالاهایی که میخرم توسط درونها به من تحویل داده میشود. موقع رانندگی درونها مراقب من هستند که خطایی مرتکب نشوم. همین درونها هم چنانچه دست و از پا خطا کنم (مثلا مثل میلیونها نفر دیگر عینک واقعیت مجازی به چشمام نگذارند) من را نشان خواهند که «اوه. نگاه کنید. یک نفر که مثل بقیه نیست. نشانهی دردسر!! درست مثل کسی که امروز در جامعههای صنعتی مدرن از پول نقد زیاد استفاده کند… اوه.. نشانهی عجیب بود.. این را زیر نظر بگیرید…. ». اگر خطایی جدیتر مرتکب شوم اتصال معنادارم را با جهان متمدن «قطع» خواهند کرد و یا چنانچه لازم باشد مرا دستگیر خواهند کرد یا چنانچه بیشتر لازم باشد با یک موشک مرا «تمام» خواهند کرد.
دنیای ۱۹۸۴!!!
یه نفر چند روز پیش توی نظرات نوشته بود که انگار این خبر «کنار گذاشتن پزشکی برای رسیدگی به امورات سایت» یک دروغ 13 بوده، اما کم کم داره مشخص میشه که دروغی در کار نبوده خدا رو شکر.
سلام.با اینکه عضو فیسبوک هستم.ولی زیاد خوشم نیومد.عضو غیرفعال هستم.کاربران ایرانی هم که هرچه اطلاعات خصوصی و غیرخصوصی دارن داخلش میذارن.
سلام آقای دکتر
واقعا از مقالاتی که در مخالفت با این سایت نوشته میشه لذت میبرم و دوست دارم طی یک حرکت زیبا اکانت فیس بوک سایت یک پزشک رو به حالت تعلیق در بیارید.
(اهل عمل باشید!!)
به نظرم تحریم فیس بوک میتونه ضربه سختی به این سایت «ضد اخلاق انسانی» وارد کنه.
گفته های استالمن بزرگ در خصوص فیسبوک:
http://stallman.org/facebook.html
من عذرخواهی میکنم که طی ۲-۳ دقیقه چند نظر دادم…
این دو تا هم تازه به یادم اومد…خوندنش خالی از لطف نیست:
http://www.fsf.org/facebook
http://dotamin.ir/index.php/17-internet/websites/4-why-facebook-is-bad
واقعیت اینه که ره صد ساله رو شاید بشه ده ساله رفت، ولی یک ساله هرگز!
این اقدامات فیسبوک بیش از هر چیز، به عدم اطمینانش از هدف و مسیر آینده اش بر میگرده. صرفا میبینه خطراتی تهدیدش میکنن و شنابزده تصمیم میگیره. حتی خرید WhatsApp با این قیمت بالا هم شاید کاری عاقلانه ای نبود، دلیلش هم امکان تهدید کلیه نرم افزارهای پیامرسان، با آغاز نسل جدید ارتباطاته که خودش بر مبنای IPیه و احتمالا خیلی ارزون …
اون روز میخواستم چند تا از ویدیوهای شخصی سفرم رو آپلود کنم تو فیس بوق. هر چی آپلود کردم، یک ساعت بعدش پاک کرد و با خشانت تمام بهم اخطار داد که دارم از کپی رایت سرپیچی میکنم!!!
نیم ساعت طول کشید تا کشف کنم که دردش چیه.
دردش آهنگهای در حال اجرایی در پس زمینه بودن که من حین پخش اونها در سالن یا عرشه از خودم و دوستم فیلم برداشته بودم.
بعد از این همه سال طرفداری از فیس بوق برام قابل هضم نبود که از من انتظار داره که صدای محیط رو که دست من نیست سانسور کنم یا رضایت کتبی از صاحب اثر داشته باشم که اشکالی نداره! احتمالا هم فردا میگه هر جا عکس میندازم اول باید رضایت کتبی صاحب زمین رو بگیرم و اسکنش رو بفرستم فیس بوق بعد عکسه رو اپلود کنم…
نیم ساعت رفتم تو ذن… به همه ساعتها و روزهایی که بابت اپلود کردن همه این عکسها و فیلمها با بدبختی تمام با اینترنت نفتی ایران صرف کردم فکر کردم و تمام مشغله ای که هر بار با اضافه کردن دوست تازه یا عوض شدن تنظمات امنیتی فیس بوق از بابت حفظ تنظیمات امنیتی اینا داشتم که آدم نامربوط یکدفعه نبینه.
…
…
همش رو پاک کردم!!! عکس فیلم همه چی.
حالا برای من فیس بوق چیزی بیشتر از یک تخته سیاه برای خط خطی کردن و چرت و پرت گفتم به بقیه و خوندن چرت و پرتهاشون نیست. نه دغدغه امنیت و حریم شخصی دارم و نه بدبختی آپلود کردن عکس و فیلم و رد شدن محتوا بخاطر کپی رایت!!
واقعا برای فیس بوق متاسفم.
درکل هر وقت یه سرویس رو بهصورت رایگان در اختیارتون قرار میدن، بدونید که اون وسیله نیست، بلکه شما وسیلهاید.