مجله هفتگی یک پزشک : ویژه تابستان

باری دیگر فصل تابستان آمد و اگر گرما به ما اجازه بدهد، میخواهیم مثل همیشه خلاق و سازنده باشیم! اینبار البته از فیلم و سریال خبری نیست و نمیخواهیم که تابستانتان را با فیلم دیدن شروع و سپری کنید. خلاصه که این مجله مخصوص کسانیست که نمیخواهند بهترین و باارزشترین زمانشان را پشت مانیتورها و صفحههای چندسانتی بگذرانند. باما باشید.
تابستان زمان فیلم و سریال نیست!
هرچند فقط این قسمت از مجله فیلم و سریال نداریم و از هفته بعد همچون گذشته به معرفی این بخش از مدیاها میپردازیم، اما میخواهیم کمی هم که شده از حجم فیلم و سریالهای شما بکاهیم! اما چرا؟ اینروزها که بیرون میرویم، گویی همهرا خشمی بیدلیل فرا گرفته طوری که میخواهند هرطور کهشده دعوایی راه بیاندازند و ناراحتیهایی را که حتی نمیدانند چی هستند را بر سر دیگری خالی کنند.
اما این چه ارتباطی با فیلم و سریال دیدن ما دارد؟ شاید کمی بیربط به نظر برسد اما آن آدمهای پرخاشگر، خودما و فردای ما هستند. ماهایی که از خانواده و جامعه دور شدیم و حداقل این 3 ماه تابستان را پشت سرهم به دیدن فیلم میگذرانیم. البته دیدن فیلم بد نیست اما ما ایرانیها متاسفانه حدوحدودی نداریم و معتاد فیلمی که بشویم رهایش نمیکنیم و این میشود 3 ماه تابستان امسال و سالهای قبل و چندین سال بعد!
اینگونه تابستانهارا سپری کردن جز ضرروزیان برای ما چیزی ندارد، برای مایی که میتوانیم این زمان با ارزش بیکاری و خوش آبوهوایی را به کارهایی واقعا با ارزش اختصاص دهیم! پس از شما خواهش میکنم این مجلهرا بهخوبی مطالعه کنید و تاجایی که میتوانید از مانیتورهای خود و فضای مجازی دور شوید و کاری کنید که در پایان این 3 ماه نهتنها ناراحت زمان از دست رفتهتان نشوید بلکه یکبارهم که شده به خودتان افتخار کنید.
کتاب کتاب است!
جلدش همیشه زیباست، تبلیغاتش هم بدک نیستند، گاهی وقتها طراحی جالبی دارند و اما داستانهایش که گاهگاه حس و حال خاصی بهآدم میدهند. بله، این در مورد داستان است، داستانهای همشهری که هرماه اگر در روزنامهفروشی محلهمان باقیمانده باشد، میتواند یک روز دلچسب را برای ما فراهم کند.
همیشه که تابستان میشد با خودم میگفتم که از دست کتابها خلاص شدم و میتوانم حسابی تفریح کنم. این اتفاق تقریبا برای اکثر ما رخ افتادهاست و باوجود گسترش گجتهایی مثل اسمارتفونها بیشتر بهچشم میآید. اما الان که دیگر کتاب زیادی برای درسهایم ندارم، تازه میفهمم که کتابخوانی آنهم در تابستان چه لذت خاصی دارد. بهخصوص که اگر این کتاب را با خودم به پارکی ببرم و زیرسایه درختها از مطالعهاش لذت ببرم.
مهم نیست چه کتابی میخرید و نویسنده آن کیست، هرازگاهی حتی یک کتاب کودک هم میتواند مارا به دوران بچگیمان و شادیهای آن زمان ببرد. فصل تابستان خودرا با مطالعه کتاب بگذرانید، هیچچیز هم که نیاموزید، حداقل در پایان سه ماه ذرهای هم که شده احساس خوبی بهتان دست میدهد. بازهم تاکید میکنم، کتاب مهم نیست، مهم روحیه مطالعه است و این روحیه همیشه در تابستان برایما از بین میرود، پس زنده نگاهش دارید.
پیش به سوی طبیعت
طبیعت واقعا عجیب است. گاهی میتواند جنگلی با درختانی بلند قد باشد و گاهی صحرایی از شن! اینکه کجا میروید مهم نیست، اما اینکه باید به طبیعت برویم مهم است. خیلی از ماها برخلاف ساعت مفید کاری ایران، واقعا در زندگی خود تلاش میکنیم و ساعتهای فراوانیرا بهکار و مطالعه اختصاص میدهیم.
پس با این وجود این 3 ماه وقت، حق ماست که بهبهترین نحو ممکن و آنطور که دلمان میخواهد از آن استفاده کنیم. پس چرا طبیعت را انتخاب نکنیم؟ جایی آرام که آن خستگی چند وقته مارا بگیرد و بهما انرژی بیشتری برای ادامه کارمان بدهد؟
اما اینروزها که به طبیعت میروید، تکنولوژی را فراموش نکنید. البته نهاینکه سینمای خانگیتان را بهجنگل ببرید، نه! منظورمان از تکنولوژی استفاده از اپهایی همچون نقشههاست تا شما بهترین مکان برای سپری تعطیلاتتان را پیدا کنید. عکاسیرا هم فراموش نکنید و به مقدار لازم عکس بگیرید، البته بین عکاسی و لذت بردن از طبیعت هم توازن برقرار کنید و اجازه ندهید که چندروز لذت بردن از کوه و جنگل به آتلیه عکاسی تبدیل شود!
خلاصه که تکنولوژی هیچوقت چیز بدی نیست بهخصوص در زمینه سفر و گشتوگذار و گجتهایی مثل شارژرهای خورشیدی، تلسکوپی کوچک و چندین چند چیز عجیب و غریب که نهتنها باعث لذتبردن ما از سفر میشوند بلکه فکر مارا که فقط به دنبال این گجتهای برقی است آرام میکنند.
کار به خصوص کارهای خیریه و گروهی
بیکاری بدترین و خطرناکترین چیزی است که میتواند برای هرانسانی پیش بیاید و آنچنان قدرتمند است که قویترین افرادرا هم از پا میاندازد. تابستان هم یعنی بیکاری و هجوم دستهای عظیم از افکار بیهوده، بیارزش و گاه خطرناک که خدا میداند آخرش بهکجا ختم میشود. متاسفانه برای اکثر ما ایرانیها هم کار فقط به معنی چیزیست که بعد از مدرک دانشگاهی حاصل میشود و این یعنی حداقل 30 سالگی به بعد!
هرچند این فرهنگ بهاین زودیها قابل تغییر نیست اما بیایید این تابستانرا هم که شده با بیکاری سپری نکنیم و حداقل کاری کوچک اما مفید انجام دهیم. در کشورمان روستاها، مکانها و انسانهای بسیاری وجود دارند که بههردلیلی از مکان و شرایط خوبی برای زندگی برخوردار نیستند. بیایید با دوستانمان جمع شویم و چندروزیرا به این هموطنانمان اختصاص دهیم. کار سختی نیست، کمی پول بین خودتان جمع کنید و به این مکانها بروید. مطمئن باشید ضرری ندارد.
یا اگر بهچنین کارهایی علاقه ندارید، میتوانید در فروش کارهای خیریه و یا حتی مکانهایی که به صورت رایگان به افراد نیازمند سرویس میدهند مشغول به کار شوید. 3 ماه وقت کمیست اما سالها میتواند به شما خاطرهای زیبا هدیه کند.
ویدئوی بالا اینروزها زیاد دیدهمیشود، شماهم یکبار آن را ببینید. لینک یوتیوب | لینک دانلود
عکسهای هفته
اینهفته اینستاگرام عکاسیرا معرفی کرد که شدیدا مرا تحت تاثیر قرار داد! منهم گفتم چهکسی بهتر از عکاسی خلاق برای تابستانی خلاق. اکانت Elenikalorkoti جزو معدود اکانتهاییست که تصویرگریهایش آنقدر زیبا، خلاق و پرطرفدار هستند که باعث شده 44 هزار دنبالکننده جذب کند. خوب با تمام این تفاسیر، آیا هدف ما دوری از فضای مجازی نبود؟ چرا، هدف دور شدن از این گجتهاست ولی واقعا کسیرا نمیتوان پیدا کرد که کلا این دستگاهها و اینترنترا کنار بگذارد، پس چهبهتر که از اینها در جهت خلاقیت استفاده کنیم.
برای تکمیل کردن اینبخش، اجازه دهید یک ایرانی خلاق هم معرفی کنیم. اکانت Shahbalot پرشدهاست از انرژی، انرژیای برای شروع خلاقیت، برای ایدهگرفتن و از همه مهمتر پیدا کردن ذرهای اراده. ارادهای برای اینکه ما هم میتوانیم در این تابستان، حتی اگر شده با چیزهای کوچک، کارهای جالبی انجام دهیم.
داستانک هفته
از اینهفته، هرازگاهی داستانهایی کوتاه و خلاقانه را از نویسندههای ایرانی بهاشتراک میگذاریم. اولین داستان این هفته متعلق به اکانت Parimajidi هست. داستان هرچند کوتاهاست اما زیبا و قابل تامل است:
پسرکی مشغول به شغل بافندگی بود نه از آن بافتنیهایی که در سرما لذتبخش ترین گرمارا بهتو هدیه میدهد. طفلک دروغ میبافت، کار بافتنش که تمام میشد رنگ میکرد، در بستهبندیهای زیبا میپیچید و با چشمانی مظلوم دورهگردی میکرد.
دورغهارا میفروخت، قیمت نداشت هرچه دوست داشتی میدادی. یکروز دخترکی قلبشرا برای یک بسته دروغ داد. با دروغها انقدر خوش بود تا دروغش را بید خورد. دلشرا زد، سردش بود، خیلی سرد. دخترک بیچاره نمیدانست مرده.
آن پسرک آنقدر بافت تا خود نیز از جنس دروغ شد. در همان اتاق کوچک زیر شیروانی خرابهای که زندگی میکرد یک عروسک کاموایی شد که به جای آب، خاک میحورد و از پنجرهی اتاقک که روبروی قبرستان بود روح دخترک را میدید که سرگردان دنبال زندگیش میگشت. دنبال قلبش، دنبال پسرک. پسرک میخواست فریاد بزند که آهای فلانی من اینجام ببخشید، اما دیر شده بود دیرشده بود.
تابستان میتواند بسیار خوب باشد اما!
همه کشورها تعطیلی دارند و همه آنها وقتی را به استراحت اختصاص میدهند. اما ما ایرانیها چندماه استرس، غم و مشکلات را در خودمان جمع میکنیم و تابستان که میرسد به جای تخیلهآن همه بار و انرژی منفی، خانهنشینی را انتخاب میکنیم. بیایید یکبار هم که شده تابستانمان را خوب سپری کنیم، تابستانی پر از خلاقیت، پر از نوآوری. تابستانی که در آنچیزهای جدیدی آموختهایم و آمادهایم که فصل کاری و تحصیلی جدیدی را آغاز کنیم.
کارهای بالا فقط جزئی کوچک از خلاقیت و یادگیری هستند. چندین و چندکار متفاوت هست که میتوان در این فصل انجام داد. نوشتن، نقاشی کردن، گوش دادن به موسیقیهای آرامشبخش و بیکلام، رانندگی و مسافرت بهجایی جدید! هرکاری که میکنید، فقط از دراز کشیدن و فیلم و سریال دیدن دوری کنید. مغز آدمی واقعا قدرتمند است اما نیاز به محرک دارد و همچون کامپیوتری است که با صدها هسته و قویترین پردازندهها اگر دستوری به آن داده نشود، هیچ ارزشی ندارد و این ماییم که به مغزمان دستور میدهیم. دنیای مجازی قدرت این دستور دادن را از ما میگیرد و تخیل و استعدادهای مارا از بین میبرد، گوشه نیشنمان میکند و آن همه علایق کودکی مارا میگیرد. بیایید اینبار جلوی این خواستهها بایستیم و کمی اراده نشان دهیم!
این نوشتهها را هم بخوانید
اتفاقاً فقط تابستون خوراک دیدن سریالِ :D
خیلی خوبه که به خواننده ها اهمیت دور شدن از مانیتورها رو یادآوری کردید.
خیلی پیشنهاد خوبیه که از مانیتور ها دور شد و به طبیعت رفت یا کارای دیگه کرد ولی واقعا تو این شرایط برای من و خیلی های دیگر امکانپذیر ترین کار همون دیدن سریال هست.
مرسی ،با دیدن این نحوه نگارش دلم برای onever تنگ میشه
خیلی دیر داستان همشهری رو معرفی کردید . ولی عیب نداره
خوب بود
سلام و وقت بخیر
ممنون به خاطر سایت خوبی که دارید
یک پیشنهاد داشتم: مشکلی که خیلی ها امروزه درگیر هستند درد در قسمت شانه ها و کتف و کمر و عضلات کمری به خاطر وضعیت نامناسب نشستن، حمل لپ تاپ برای طولانی مدت و پشت میز نشستن های طولانی و … است. ممنون میشم اگر در این مورد مطلبی بنویسید .
در وضعیت فعلی رفتن به طبیعت موکول شده به ساعت 11 12 شب
نمیدونید بیرون چه قل قله ای هست :))
در وضعیت فعلی ( ماه رمضان) رفتن به طبیعت موکول شده به ساعت 11 12 شب
نمیدونید بیرون چه قل قله ای هست :))