آیا باید از شبکههای اجتماعی خارجی متنفر باشیم و به شبکههای اجتماعی داخلی رو بیاوریم؟ منطق فناورانه و محتوایی این کار چیست؟

بر خوانندگان «یک پزشک» پوشیده نیست که من یکی از منتقدان «شیوه» استفاده از شبکههای اجتماعی هستم و بارها ابراز شگفتی خودم را از مصرف این همه محتوای سطح پایین در کانالها و اکانتهای شبکههای اجتماعی ابراز کردهام. اما این انتقاد مسلما تفاوت دارد با نفی شبکههای اجتماعی یا گردش آزاد اطلاعات.
دغدغهای که امروزه مسئولان عالی کشور، در سطح وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات هم دارند، این است که آیا میتوانند با جانشین کردن شبکههای اجتماعی داخلی و کنترل نوع کاربری کاربران، پاسخ انتقادات را داد و در سطحی والاتر شاهد تولید محتوای بهتری توسط آنها بود.
مصاحبه امروز وزیر محترم ارتباطات و فناوری اطلاعات البته از زویایای مختلف قابل بررسی است که من تنها آن قسمتهایی را که «میشود» به آن پرداخت را مطرح میکنم.
توان و ظرفیت شبکههای اجتماعی داخلی
آیا «سلام»، «سروش»، «ویسپی» و «بیسفون پلاس»، شبکههای اجتماعی که این روزها به عنوان آلترناتیو تلگرام هم از آنها یاد میشود، میتوانند جانشین شایستهای برای آنها باشند؟
در شرایطی که ما در هنگام مرور اخبار فناوری فرنگی، هنگامی که به تصادف متوجه میشویم یکی از مؤسسان یک شرکت خوب استارتآپی سیلیکونولی ایرانی است، سرشار از غرور میشویم، بعید است از داشتن یک شبکه اجتماعی قدرتمند داخلی، ناراحت بشویم.
منتها مشکلات یکی دو تا نیستند.
مشکل اول در همان نگاه اول ما مستتر است. وقتی که از لفظ «جانشین» استفاده میکنیم. هنگامی که شما بخواهید که یک «جانشین» یا «کلون» باشید، در همان گام اول خلاقیت و توان خود را انکار میکنید.
متأسفانه توسعهدهندگان و برنامهنویسان ما فاقد آن اعتماد به نفس لازم برای طراحی مستقل شبکههای اجتماعی هستند. این امر هم برای خودش دلایلی دارد که یکی از مهمترین آنها این است که بین توان مهندسی، با توان و نگرش و بینش بازاریابی محتوایی و فراست پیشبینی نیازهای مردم، تفاوت زیادی وجود دارد.
اما منأسفانه ما در قسمت کلون کردن یا کپی برابر اصل کردن هم مشکل داریم. آیا شبکههای اجتماعی پیشنهادی داخلی میتوانند از الان api در اختیار توسعهدهندگان ثالث قرار بدهند یا رمزنگاری خوب و امنیت اطلاعات را تضمین کنند؟
مهندسی مردم ممکن نیست!
دسته دوم مشکلات برمیگردد به این نگاه رایج که میتوان با کارهای ساده، نوع کاربری و ترجیحات مردم را عوض کرد. مطابق این نظریه شما با داخلی کردن سرویسها، میتوانید سطح کاربری مردم را فاخرتر کنید یا کاری کنید که اخبار را از منابعی که به زعم کسانی دیگر، معتبر و دقیق نیستند، نخوانند و به منابع خوب داخلی رو بیاورند.
این نگرش هم به نظر من مشکلاتی دارد.
یک خوبی محیط آزاد شبکههای اجتماعی این است که آنها را میتوان به مثابه «مشتی از خروار» و یا «از کیسه همان برون تراود که در اوست»، در نظر گرفت!
یعنی در شرایطی که وضعیت رفاه، اخلاقیات و رویکرد و احترام به دانش در جامعهای پایین میآید، با کارهای سطحی یا برنامههای شتابزده انقلابی نمیتوان به یک باره مردمی را فرهیخته کرد.
فرهنگ و دانش، ثمره دههها تلاش در عرضههای مختلف از آموزش ابتدایی تا عالی و چکیده عرضه آزاد و بیدغدغه کار نویسندگان، روزنامهنگاران، فعالان اجتماعی، فیلسفوفها، رادیو و تلویزیون است و به صورت غیرمستقیم مسلما با سطح رفاه اقتصادی مردم تناسب دارد.
بدون برنامهریزی خوب برای اینها بعید است که شما مثلا با سد کردن مسیر تلگرام و اینستاگرام و رو آوردن به نمونههای وطنی، به ناگاه با انبوه مردم با کاربری بهتر روبرو شوید.
اگر میبینیم که رویکرد مردم به یک منبع اطلاعاتی، صرفنظر از اینکه ممکن صادق نباشد یا یکسویه مسائل را تحلیل کند- بهتر از مجموع خبرگزاریهای پرهزینه داخلی است، مسلما با یک تعویض ساده و «اجباری» پیامرسان آنها نمیتوانید ترجیح خبری آنها را تغییر بدهید.
دیدگاه استارتآپی ما
مشکل سوم هم به این برمیگردد که ما هنوز در کشورمان دید استارتآپی درست نداریم. یعنی به اندازه کافی مطالعه نکردهایم که ببینیم استارتاپها شانسی و خلق الساعه، پدیدار نمیشوند.
استارتآپها یا شرکتها و سرویسهای نوگام موفق، ثمره بینش عمیق مؤسسان آنها به نیازهای پیدا یا ناپیدای جامعه، طراحی محتوایی عالی، رابطهای کاربری انقلابی، توسعه و پشتیبانی خوب و یک اتمسفر مناسب برای بالندگی هستند.
بدون اینها، دل بستن به کلونهای ناقص شبکههای اجتماعی -در عین اینکه برای توسعهدهندگان آنها احترام قائلم- عبث خواهد بود.
نقد کاملاً بجا و بی نقصی بود!
من شخصاً از اینکه اطلاعاتم شنود بشه هیچ شبکه اجتماعی یا پیام رسان یا مکمل تلگرامی رو استفاده نمیکنم. بقیه دلایل بماند.
مقاله خیلی خوبی بود، آفرین به نویسندگی شما
یک اشتباه تایپی پیدا کردم، لطفا اصلاح بفرمایید
در قسمتی از مقاله نوشته اید « اما منأسفانه » ایراد مشخص است، لطفا کلمه منأسفانه رو به متاسفانه تبدیل کنید، متشکرم