برج ایفل، نردبانی آسمان
برج ایفل صد ساله شود. این برج که بلندترین ساختمان زمان خود (و تا 40 سال پس از آن) بود، هنوز بلندترین ساختمان اروپا است، زیرا هم از برج ۲۱۰ متری مونپارناس در پاریس بلندتر است و هم از برج سال 1۸۳ متری بانک نشنال وستمینستر در لندن.
برج ایفل مرکز جاذبه نمایشگاه پاریس در سال ۱۸۸۹ بود. نیمه دوم قرن نوزدهم دوره نمایشگاهها بود و قدرتهای بزرگ آن زمان در بینش در پی نشان دادن پیشرفت صنعتی و ثمرات و فتوحات استعماری خود بودند. بریتانیا در سال ۱۸۵۱ کار را با «نمایشگاه بزرگ» شروع کرد و ۶ میلیون بازدید کننده از شگفتیهای کریستال پالاس (قصر بلور)، که آن هنگام در هاید پارک برپا شده بود، دیدن کردند. نمایشگاه امپراتوری اتریش-مجارستان در وین در سال ۱۸۷۳ هفت میلیون بازدیدکننده داشت. سه سال بعد، 10 میلیون نفر از نمایشگاه فیلادلفیا در ایالات متحده دیدن کردند. نمایشگاه پاریس ۱۸۷۸، ۱۶ میلیون نفر را به خود کشاند.
اما نمایشگاه ۱۸۸۹ با همه فرق داشت، چون مقارن بود با صدمین سال انقلاب فرانسه. برگزارکنندگان فقط نمایشگاه بزرگی برپا نمیکردند بلکه اکسپوزیسیون اونیورسال (نمایشگاه جهان) برپا میکردند. این نمایشگاه ((؟؟؟)) «راهنماهای آبیپوش» داشت که کارشان نشان دادن چیزهای نمایشی و البته برج ایفل بود.
فکر برج 1000 فوتی را نخستین بار ریچارد ترویثیک، مهندس کورنوالی، در سال ۱۸۳۲ یعنی در آخرین سال عمرش مطرح کرد. برگزارندگان آمریکایی نمایشگاه فیلادلفیا نیز به این قضیه اندیشیدند. در سال ۱8۷۴ اعلام کردند: «ما صدمین سالگرد تاسیس جمهوریمان را با عظیمترین ساختمان آهنی تاریخ بشر، بزرگ خواهیم داشت.» اما سال ۱۸۷۶ آمد و رفت و برجی بر پا نشد.
در سال ۱۸۸۴، برگزارکنندگان نمایشگاه جهانی بعدی تصمیم گرفتند برجی 1000 فوتی بسازند که معادل متریک آن با عدد سر راست، ۳۰۰ متر میشد. (معادل دقیق آن 8/304 متر است)
کار بزرگی بود. در آن هنگام بلندترین ساختمان جهان بنای یادبود واشنگتن با ۱۶۹ متر ارتفاع بود. ساختن این بنای یادبود دشواریهای قابل توجهی داشت. ساختمان آن در ۱۸۴۸ شروع شده و تا ۱۸۸۴ طول کشیده بود.
بلندترین ساختمان تا قبل از آن، مناره مرکزی کلیسای جامع لینکلن بود. این منار ۱۶۰ متری، که در سال ۱۳۰۷ ساخته شده بود، در سال ۱5۶۸ با طوفانی سقوط کرد. هرم عظیم خئوپس با ۱۴۷ متر ارتفاع، بلندترین ساختمان دوران قدیم بود. آن را در حدود ۲۶۰۰ پیش از میلاد ساخته بودند. لذا، در ۴۵۰۰ سالی که میگذشت، پیشرفت تکنولوژی سقف ارتفاع را فقط ۲۲ متر بالاتر برده بود.
برگزارکنندگان نمایشگاه طرحهای مختلفی را در نظر گرفتند که یکی از آنها نمایی 1000 فوتی از یک گیوتین بود. اما بهترین طرح را مهندس گوستاو ایفل ارائه داد. دو مهندس زیردست ایفل، موریس کوشلن و امیل نوگیه، ابتدا برجی چدنی بر شالودههای بنّایی در نظر داشتند. آنها بعد از محاسبات مقدماتی فکرشان را به ایفل عرضه کردند، ایفل فکر را پسندید و با برگزارکنندگان نمایشگاه که رئیس آنها مسیو لوکروا، وزیر تجارت، بود در میان گذاشت. ایفل مقامات را متقاعد کرد که بنای یادبود سنگی بسیار ثقیل است و فولاد هم منتفی است زیرا بیش از حد سبک میشود. به نظر او، سازه فولادی در اثر باد زیاد میجنبید.
ایفل میبایست با مصالحی کار کند که خوب میشناخت. ایفل در سال ۱۸۳۲ زاده شد. در نظام مهندسی راهآهن به شهرت رسید. ابتدا برای شرکتهای راهآهن کار میکرد اما بعد به کار خصوصی روی آورد. در ۱8۶۷، برای سالن ماشینآلات نمایشگاه پاریس سقفی چدنی طراحی کرد که در آن زمان بزرگترین دهانه را داشت. در سال ۱۸۷۷ پلی چدنی راهآهن را بر رودخانه دورو، نزدیک اوپورتو، پرتغال، ساخت. این پل هنوز هم یکی از بزرگترین پلهای چدنی قوسی در جهان است. گنبد ۱۱۰ تنی رصدخانه نیس را هم ایفل ساخت. این گنبد چنان هوشمندانه طرح شده بود (بر حلقهای شناور قرار داشت) که میشد حتی با دست آن را چرخاند. اسکلت چدنی داخلی مجسمه آزادی را نیز ایفل طراحی کرد.
در سال ۱۸84 ایفل 51 ساله بود. 18 ماه 50 مهندس کار کردند تا ۵۳۰۰ نقشه برای اجزای برج تهیه کنند. بسیاری از «توحلقی» ها (دیرکهای مورب خرپاها) را میبایست جداگانه طراحی کرد (شمار کل توحلقیها 18000 بود)، زیرا برخلاف اجزای پلها که استاندارد بود، در طراحی برج ایفل، تیرهای زیر خواب (تیرهای اصلی تحملکنندهٔ بار) به ندرت همسان یکدیگر بودند. هزینه برج حدود 5/6 میلیون فرانک برآورد شد. زمین لازم را شهرداری پاریس میداد و دولت 5/1 میلیون فرانک در مرحله احداث کمک کرد. صورتحساب ۵ میلیونی و هرگونه هزینه جاری را میبایست ایفل بپردازد، که قرار بود عمدتاً از عواید فروش بلیت به بازدیدکنندگان تامین شود. امتیاز بهرهبرداری از به مدت ۲۰ سال، یعنی تا ۱۹0۹ به او واگذار شد.
ایفل از اهمیت مقاومت در برابر باد کاملاً آگاه بود. برج را طوری طراحی کرد که در مقابل بادهایی با سرعت ۲۵۰ کیلومتر در ساعت، که هیچگاه در پاریس دیده نشده بود، مقاومت کند. استحکام برج، بر خلاف تصور ظاهر، در فضاهای بین تیرهای اصلی (زیرخواب) نهفته بود. در برج از سطوح وسیع استفاده نشد و در نتیجه بادهای تند نسبت به آن بیاثر بودند. برج طوری طراحی شد که در شدیدترین بادها، بیش از ۱۰ سانتیمتر حرکت نکند.
ایفل برای ساختن برج فقط دو سال وقت داشت. هر جزء حداکثر 3 تن وزن داشت، تا هم خطر سوانح احتمالی کاهش یابد و هم احداث برج با جرثقیلهای سبکتر سرعت بگیرد. ابتکار دومین ایفل، انقلابی بود. برج را میبایست از قسمتهای پیش ساخته ساخت. طبعاً قطعات چدنی را می بایست در محل اتصال داد. در قطعات میبایست سوراخهای شکافت و آنها را به هم متصل کرد. اما همه تیرهای زیرخواب را میباید قبلاً، یعنی پیش از انتقال به محل سوراخکاری کرد. فقط اتصالها را میبایست در محل انجام داد، از ۲۳۰ نفری که در طرح برج ایفل کار میکردند فقط ۱۳۰ نفر در محل خود برج مشغول کار بودند؛ بقیه در خارج از محل برج، تیرهای زیرخواب را ساختند و ۷ میلیون سوراخ در آنها ایجاد کردند. ساختن برج همانند چفت و بست کردن یک دستگاه عظیم مکانیکی بود.
ایفل ساخت شالودهها را در اوایل ژانویه ۱۸۸۷ آغاز کرد. تصور این برج بسیاری از پاریسیها را به وحشت میانداخت. در فوریه ۱8۸۷ تعدادی از هنرمندان، از جمله الکساندر دوما و گی دو موپاسان (هر دو نویسنده) و شارل گونو (آهنگساز)، نامههایی به برگزارکنندگان نمایشگاه نوشتند و به بنای برج اعتراض کردند. اینان میگفتند که وقتی آمریکای تجارتپیشه خواهان برج نیست چرا پاریس خواهانش باشد؟ سکنه محله شاندومار علیه ایفل اقامه دعوی کردند و او را مسئول هرگونه خسارت احتمالی به منازل و اراضیشان دانستند. ایفل این ریسک را هم پذیرفت و کار را ادامه داد.
ساختمان بخش آهنی کار در ۳۰ ژوئن ۱8۸۷ آغاز شد. در آغاز دسامبر، کار نخستین طبقه تمام شد. هر کدام از چهار مجردی (پایه) با داربستی حمایت میشد که طراحی زیرکانه داشت.
در پایه، جکهای هیدرولیکی وجود داشت که مجردیها را در محل خود قرار میدادند؛ و مجردیها را در محل خود قرار میدادند؛ و مجردیها با ماسهریزی در محل قرار میگرفتند. ایفل این چهار مجردی را در قیاس با موقعیتشان در حین ساختمان، اندکی مایلتر نسبت به افق نگه داشت. علتش این بود که وقتی برج به طبقه اول برسد کارگران مقداری ماسه بریزند و مجردیها را بتوان به راحتی در محل اصلی مستقر کرد. برنامهریزی چنان حساب شده بود و قطعات پیشساخته چنان دقیق درست شده بودند که در ۵۰ متر بالای سطح زمین، هر سوراخی کامل سرجایش بود و اجزا را میشد به سرعت به هم متصل کرد. نخستین طبقه و سکوی آن در اول آوریل ۱۸۸۸ تکمیل شد. قوسهایی که ظاهراً پشتیبان طبقه اول هستند، دو ماه بعد اضافه شدند. این قوسها به رغم ظاهرشان هیچ کارکرد ساختاری ندارند. ایفل در طبقه اول استراحتگاهی برای کارگران درست کرد تا مجبور نشوند برای غذا و کارهای دیگر دائماً بالا و پایین بروند.
در ۱۴ اوت برج به طبقه دوم رسید. در این هنگام ارتفاع برج به ۱۰۰ متر رسید. در ماه سپتامبر کار به تأخیر افتاد زیرا کارگران اعتصاب کردند. کارگران ساعتی پول میگرفتند (هر ساعت 75 سانتیم؛ هر سانتیم یک صدم فرانک است) و هرچه روز کوتاهتر میشد، دستمزدشان کاهش مییافت وانگهی پایان کار هم نزدیک بود. کارگران افزایش مزد مطالبه کردند. اعتصاب هشت روز طول کشید و سرانجام مصالحه شد. قرار شد دستمزد از آغاز ماه 5 سانتیم افزایش یابد و تا سه ماه بعد از آن نیز هر ماه ۵ سانتیم بیشتر شود. عدهای از این مصالحه راضی نبودند، اما اعتصاب دوم خیلی زود شکست خورد.
وقتی برج از طبقه دوم هم بالاتر رفت، استفاده از چهار جرثقیل، دیگر ممکن بود. ایفل از دو جرثقیل پشت به پشت استفاده کرد تا به کار سرعت بدهد و بار روی سازه را متعادل کند. اما باز هم سه ربع ساعت طول میکشید تا قطعات آهنی را به ارتفاع ۲۲۰ متری بکشانند. در ۳۰ نوامبر برج به ارتفاع ۱۸6 متری رسید. در همین هنگام هم برج ایفل بلندترین ساختمان جهان شده بود. یک پروفسور مکانیک پیشبینی کرده بود که بعد از ارتفاع ۲۲۱ متری برج سقوط میکند. ساختمان برج در پایان مه به پایان رسید. ارتفاع برج 302 متر است و در روزهای داغ تا ۱۸ سانتیمتر انبساط مییابد. ساختمان برج بیش از دو سال طول کشیده بود. ضمناً در روزگاری که در هر پروژه ساختمانی چند کشته برجا میماند، در پروژه ایفل فقط یک نفر جانش را از دست داد.
آسانسورهای هیدرولیکی هم مسئلهای بود. ایفل میخواست از آسانسورهای ساخت شرکت آمریکایی اوتیس استفاده کند. پشتیبانان طرح، تکنولوژی فرانسوی را ترجیح میدادند. سرانجام قرار شد 2 آسانسور را دو شرکت فرانسوی بسازند. این دو آسانسور از همکف به طبقه اول میرفت. دو آسانسور دیگر و نیز آسانسورهای طبقه دوم تا آخر را اوتیس ساخت. آسانسورهای فرانسوی کف مضاعف داشتند، که البته ابداع مهمی بود، اما سرعت آنها نصف سرعت آسانسورهای اوتیس بود. توافق ارزان هم تمام نشد. هزینه آسانسورها ۵۰ درصد بیشتر از میزان پیشبینی شده از کار درآمد.
برج ایفل، غرفه بریتانیا را در یک کلاه فرنگی در قاعده مجردیها تشکیل شده بود کاملا تحتالشعاع خود گرفت. غرفه آمریکا مخلوطی از صنایع جدید و اشیای «غرب وحشی» بود. مردم برای دیدن چراغ برقی تامس ادیسون و شنیدن صدای جادویی فونوگراف او (با گوشیهای مخصوص) سر و دست میشکستند.
بسیاری از مشاهیر زبان از نمایشگاه پاریس دیدن کردند. پسر خدیو مصر، شاه سیام، بای جیبوتی، پرنسس الکساندرای صربستان، شاه ایران (ناصرالدینشاه، در سفر سومش به فرنگستان در سال 1306)، لرد اعظم لندن و کسانی دیگر. ایفل میگفت که برجش طاق نصرت نمایشگاه است. شب هنگام، برج با بیش از 20000 چراغ گازی روشن میشد. طبقه اول یک رستوران و دو سالن کوچک داشت. ظرف پنج ماه و نیم پس از افتتاح برج در 1889، 9/1 میلیون نفر از آن دیدن کردند، و این رکورد تا دهه ۱۹۶۰ که توریسم رونقی ناگهانی و جهشوار گرفت دست نخورده ماند. ایفل تجارت موفقی داشت. برای رفتن به طبقه اول 2 فرانک، برای رفتن به طبقه دوم 1 فرانک دیگر، برای رفتن به طبقه آخر 2 فرانک دیگر میبایست پرداخت. در پایان سال ۱۸۸۹ عواید برج به ۷۵ درصد هزینه ساخت آن رسید.
تامس ادیسون از اولین کسانی بود که به ایفل تبریک گفت: ادیسون در دفترچه طلایی مخصوصی که برای بازدیدکنندگان گذاشته بود نوشت که ایفل را همه مهندسان تحسین میکنند. ژول ماسنه آهنگساز معروف فرانسوی، رئیس شهربانی پاریس که پوبل نامیده میشد، و بوفالو بیل ستاره غرفه آمریکا، از جمله کسانی بودند که دفترچه طلایی را امضا کردند. در نوشتهها، ایفل را نابغه عالم میخواندند. روزنامه فرانسوی فیگارو که در مدت برگزاری نمایشگاه دفاتری در طبقه دوم برج دایر کرده بود به مدیحهگویی افتاد و نوشت:
افتخار بر غول صنعت که پلکان به آسمان کشید.
به رغم موفقیت پروژه برج ایفل، یکی دیگر از طرحهای بزرگ او، یعنی کانال پاناما، با دردسر همراه شد. فردینان دو لِسِپ و تعدادی مهندس دیگر، از جمله ایفل، که طعم موفقیت را در احداث کانال سوئز چشیده بودند. برای حفر یک کانال در پاناما تشکیل دادند. ایفل در اواسط ساخت برج ایفل بود که در این پروژه حفر کانال وارد شد. ایفل طرفدار ایجاد سیستمی از آب بندها برای عبور کشتیها از ستون فقرات قاره آمریکا بود، اما بقیه بیشتر طرفدار عبور کشتیها در سطح دریا بودند. ایفل به هر حال درگیر پروژه شد. در دسامبر ۱8۸۸ شرکت کانال پاناما ورشکسته شد و حدود 5/1 میلیارد فرانک ضرر کرد.
فساد نیز در شرکت راه یافت. عدهای رشوه گرفتند تا به هر طریقی پروژه را ادامه دهند. این رسوایی باعث سقوط دولت فرانسه شد و ژرژ کلمانسو را بیآبرو کرد (البته او بعدا توانست نخستوزیر شود) در مارس ۱۸۹۳، ایفل و عدهای دیگر به فساد متهم شدند و به دو سال…
پول برای آهن کهنه
کنت ویکتور لوستیگ کسی بود که برج ایفل را فروخت – آن هم دو بار. در حدود بهار سال ۱۹۲۷ بود که لوستیگ با یکی از همراهانش به نام از دپر دن کالینز از پاریس دیدن کرد. لوستیگ کلاهبردار پرآوازهای بود. کالینز بیشتر بزن دررو بود.
مقاله یکی از روزنامههای فرانسوی درباره مسائل ساختمانی برج ایفل، نظر لوستیگ را جلب کرد. او و کالینز موقعیتی در وزارت پست و تلگراف دست و پا کردند و ۵ تاجر قراضههای آهن را به آنجا دعوت کردند. این وزارتخانه در آن هنگام مسئول برج بود. در ضیافت شاهانهای به دلالان گفتند که مسایل نگهداری اقتضا میکند که دولت فرانسه صلاح میبیند برج را به جای آنکه تعمیر کند از بین ببرد. لوستیگ گفت که مسئله از لحاظ سیاسی حساس است و از دلالان قول گرفت این راز را در جایی فاش نکنند. صحبت از 7000 تن آهن بود. سرانجام مزایدهای ترتیب دادند.
در چنین مزایده آبرومندانه بسیار خرسند بود برنده اعلام شد. از او خواستند چک تضمین شدهای را ظرف چند روز به اتاقی در هتل کاریون بیاورد.
پواسون با آنکه مجبور شده خانهاش را گرو بگذارد، با چک تضمین شدهای به موقع سر قرار حاضر شد. البته قرار ملاقات در اتاق هتل تا حدی او را ظنین کرده بود. لوستیگ از این ظن هم به نفع خود استفاده کرد. گفت که مقامات دولتی پول خوبی نگرفتهاند، حال آنکه رسم بر این است که به هر حال برنده چنین مزایده کلانی حق کمیسیونی به مقامات بدهد. لوستیگ توضیح داد که این جور معاملهها را نمیشود در دفتر کار انجام داد. پواسون موضوع را فهمید و چند اسکناس درشت خرج کرد و به لوستیگ رشته داد تا چک را قبول کند.
عملیات تا به آخر حساب شده بود. لوستیگ و کالینز به سرعت به بانک رفتند. بانک بسیار معتبری بود و چنین معاملات کلانی در آن زیاد نظرها را جلب نمیکرد. بعد از نقدکردن چک، گذرنامه در دست، سوار قطار سریعالسیری شدند که به وین میرفت.
یک مادر در وین میماندند و پول خرج کردند. لوستیگ روزنامههای فرانسوی را دائما میخواند. درباره فروش برج ایفل مطلبی در روزنامهها ندید. سر و صدای پواسون را خواباند و به پاریس برگشت تا یک بار دیگر برج ایفل را بفروشد. این بار برندهٔ مزایده اعتراض کرد و برج ایفل به فروش نرفت.
این داستان در کتاب مردی که برج ایفل را دو بار فروخت در دههٔ 1960 نقل شده است. فهرست تایمز از این کلاهبرداری بزرگ در سالهای 1925، 1926 یا 1927 هیچ ذکری نکرده است. اما در مقدمه کتاب آمده که مولفش جیمز جانسن مأمور دولت بوده است. جانسون بالاخره لوستیگ را به جرم جعل اسکناس دستگیر کرد و به زندان انداخت.
در سال ۱۹۶۰ بار دیگر برج ایفل فروش رفت. این بار ماجرا به یک کلاهبردار انگلیسی، برای شرکت هلندی مربوط میشد. مرد انگلیسی وانمود میکرد که برج را از قرار هر کیلو ۲۰ سانتیم به تاجران فرانسوی میفروشد. شرکت هلندی پیشپرداختی داد. کلاهبرداری لو رفت و مرد انگلیسی به زندان افتاد. اما شرکت هلندی هیچگاه پولش را پس گرفت.
000
حبس محکوم شدند. سه ماه بعد تقاضای استیناف کردند.
ایفل که در زمان افتتاح ۵۷ ساله بود، فعالیت جدیدی را در مقام دانشمند آغاز کرد. در طبقه آخر برج ایفل چند آزمایشگاه بود، و آپارتمان شخصی ایفل را نیز آنجا ساخته بودند. در میان استفادههای مختلفی که میشد از برج ایفل کرد، کارهایی در نجوم، زیستشناسی، هواشناسی، آئرودینامیک، و تراکم گازها و امور دفاعی به چشم میخورد. کاری ایفل در هواشناسی و آئرودینامیک بسیار اهمیت داشته است.
نصب رصدخانه فقط برای اخترشناسان جالب نبود، درک اهمیت استراتژیکی هم داشت چشم غیر مسلح از بالای برج میتوانست فاصلهای بیش از ۸۰ کیلومتر را ببیند این برد را به بعضی از افزایش میدهند باید دید با تلسکوپ از فراز برج ایفل دست کم تا جنگ جهانی اول از اثرات بسیار محرمانه به شمار میرفت.
اهمیت استراتژیکی برج ایفل را نه تلسکوپها بلکه آغاز عصر رادیو نشان داد. نخستین مخابره رادیویی از این بود که علائم آن چند کیلومتر آن سوی پاریس، در پانتئون، دریافت شد. در سال ۱۸۹۵ صورت گرفت. در سال ۱۹۰۵ آنتنی بر آن نصب شد. در سال ۱۹۰۷، از برج ایفل به رزمناوی فرانسوی به نام کِلِبه در نزدیکی ساحل اسکندریه پیامهای رادیویی ارسال شد. شاید اهمیت برج ایفل از لحاظ رادیویی بوده که مانع برچیدن آن شده است. در سال ۱۹۱۳، پس از انقضای مدت حقالامتیاز ایفل، عدهای جداً و به فکر برچیدن آن افتادند. سپس از جنگ جهانی اول آغاز شد. در زمان جنگ، به دلایل استراتژیکی، درهای برج را به روی مردم بستند. در جنگ جهانی دوم نیز همینطور.
برج ایفل در آغاز عصر هوانوردی اهمیت خاصی یافت. در سالهای پس از افتتاح برج، ایفل آزمایشهایی برای تعیین مقاومت هوا بر روی اجسام انجام داد و جسمهایی با شکلها و اندازههای مختلف را از برج به پایین انداخت. فقط ۵ ثانیه طول میکشد تا یک شئی به زمین برسد. اما آزمایشها نشان داد که مقاومت هر شئی در برابر هوا با مربع سطح آن نسبت مستقیم دارد. در این آزمایشها همچنین معلوم شد که ضریبی که قبلاً در معادلههای مقاومت هوا فرض میشد به میزان ۵۰ درصد خطا بوده است.
ایفل که از این آزمایشها نتیجه گرفته بود، در سال ۱۹۰۶ یک تونل باد در پای برج در شاندومار ساخت که نخستین تونل عملی باد در جهان به شمار میرود. ایفل که در سال ۱۹۱۲، یعنی در 80 سالگی، آزمایشگاه آئرودینامیکی خود را به اوتوی، در حومه پاریس، انتقال داد. چند مدل، از جمله مدلهای برادران رایت، لویی بلریو و برگه را آزمایش کرد. او اساسیترین معادله هوانوردی را دربارهٔ گسترهٔ وزن و بازده پرواز استخراج کرد. ایفل ثابت کرد که هوای جاری بر بال، نیروی بالابرندهای در هواپیما به وجود میآورد؛ کار او به بهبود طراحی ملخها کمک کرد. او نوشت: «آزمایشها با مدلهای کوچک شده، دادههای با ارزشی در اختیار طراحان هواپیما میگذارد. این آزمایشها نه وقت زیادی میبرند و نه هزینه زیادی دارند (برخلاف آزمایش با ماشینهایی در مقیاس حقیقی)، و خطرات پرواز آزمایشی را هم ندارند.»
نخستین هوانوردان نیز برج ایفل را علامت مفیدی یافتند. در سال ۱۹۰۱، بالنی برج را دور زد و جایزه اول مسابقهای را برد، در دسامبر 1911، مسیو ترشیل، خیاطی اهل لونژومو، تصمیم گرفت بیآنکه در آزمایشگاه به آزمایش مدل بپردازد بالهایی را که ساخته بود عملاً آزمایش کند. فیلمی از این اقدام هنوز در دست است. فیلم شبیه کمدیهای مک سِنِت است که نهایتاً وحشتانگیز میشود. پس از ۷۰ سال، معلوم است که خیاط بینوا اصلاً شانس پرواز نداشته است. برج ایفل «فایده» دیگری هم داشته غمانگیز بود – خودکشی. تا سال ۱۹۸۷ بین ۳۴۹ و ۳۷۰ نفر از برج ایفل خود را به پایین افکندند و جان سپردند
بعدها برج ایفل در رلهٔ بخش رادیویی و تلویزیونی نیز مورد استفاده قرار گرفت. عصر رادیو در ۱۹۲۳ و عصر تلویزیون در ۱۹۳۵ شروع شد. با اضافه کردن یک دکل تلویزیونی در سال ۱۹۵۶، ارتفاع برج ایفل ۲۰ متر دیگر هم افزایش یافت.
مهندس ایفل در ۲۷ دسامبر ۱۹2۳ در ۹۱ سالگی درگذشت. برج او که در زمان ساخت آن همه مخالف داشت، برای بیشتر پاریسیها و بقیه مردم جهان به صورت نماد شهر پاریس در آمده است. این برج یادمانی از کار او در قرن آینده هم خواهد بود.