طب سوزنی چیست؟
نوشته دکتر معروف عتیق متخصص طب سوزنی و استاد دانشگاه امریکایی بیروت
ترجمه دکتر بهزاد رفیعی
احتمال موفقیت در درمان با طب سوزنی در حدود 80 درصد است، ولی میزان موفقیت بستگی زیادی به مهارت متخصص و دانش عمیق او از نظریههای بنیادی طب سوزنی دارد.
یک سوزن میتواند بدن را از شر ده هزار بیماری خلاص کند. این یک باور رایج چینی است و منظور از آن بهبودی بی درنگ با طب سوزنی است.
تاریخ نشان میدهد که طب سوزنی منحصر به چینیها نبوده است و بسیاری از اقوام و ملل دیگر از روش های مشابه طب سوزنی بهره میجستهاند. در سال 1550 پیش از میلاد مسیح، مصریان باستان در مهمترین رساله پزشکی خود که بر پاپیروس نوشته بودند به کتابی اشاره کردهاند درباره تاثیر طب سوزنی بر روی رگهای بدن. در دستنوشتههای «اولا» ی باستان از سریلانکا چنین بر میآید که طب سوزنی نه تنها برای درمان بیماریهای انسان بلکه برای درمان بیماریهای فیل نیز به کار میرفته است. قبایل بانتو در افریقای جنوبی برای درمان بیماریها، گاه قسمتهای خاصی از بدن را خراش میدهند. عربها در عهد باستان برای درمان بیماری عصب سیاتیک، با یک میله فلزی، گوش را سوراخ میکردند که شبیه سوزن درمانی گوش در چین است. هنوز بعضی از اسکیموها با سنگهای نوک تیز، طب سوزنی را به روش سادهای به کار میبرند و افراد یک قبیله برزیلی برای درمان بیماریهای گوناگون، تیرهای کوچکی به قسمتهای خاصی از بدن پرتاب میکنند.
همه این روشها که در مناطق گوناگون جهان به کار میروندف حاکی از نوعی سوزن درمانی است.
شهرت یافتن طب سوزنی به طب چینی به علت سهم بزرگی است که چینیها در گسترش روش طب سوزنی برای درمان بیماریهای سراسر بدن دارند و نیز به جهت کتابهای درسی متعددی است که در این باره نوشتهاند. طب سوزنی در چین هم به صورت یک روش علمی در دانشگاهها تدریس میشود، و هم علاقهمندان میتوانند با کسب تجربه رموز کار را بیاموزند. اینک در خاور دور و برخی از کشورهای خاور زمین طب سوزنی در کنار پزشکی جدید برای درمان بیماریهای مختلف به کار میرود. حتی در بسیاری از کشورهای غربی و اروپایی که پژوهشهای پزشکی در سطح پیشرفتهای انجام میشود به ارزش طب سوزنی پی بردهاند، به طوری که این طب سنتی مقبولیت روزافزونی در بین مردم به دست آورده است. سازمان جهانی تندرستی نیز طب سوزنی و اشکال دیگر طبابتهای سنتی را به رسمیت شناخته است و آن ر ا بخشی از استراتژی خود برای نیل به هدف تندرستی برای همه تا سال 2000 میداند.
«یین» و «یانگ»
بر مبنای طب سنتی چین انسان چه از نظر ساختار و چه از نظر کارکرد، نمونه کوچکی از جهان است و از همان قوانین عالم هستی پیروی میکند. بر این اساس انسان نیز باید با محیط پیرامون خود هماهنگ باشد وگرنه از عواقب ناهماهنگی در امان نخواهد ماند. این درست همان موضوعی است که علم بومشناسی درباره آن گفتگو میکند. طرز تفکر در طب چینی برخلاف طب غربی یک نظم جداگانه و ساختگی نیست بلکه خود بخشی از فلسفه حیات است.
طب چینی بر اساس مفهوم «چی هوا» (دگرگونیها و اشکال مختلف انرژی) یا علم زندگی استوار است. فلسفه چینی (تائو) برای تجسم اصول بنیانی چی هوا و توضیح آن از دو اصطلاح «یین» و «یانگ» استفاده میکند. این دو اصطلاح، فرضی و در تضاد با یکدیگرند. یانگ حالتی است مثبت و فعال که با گرما، نور و ظاهر مشخص میشود. یین اگر چه برخلاف یانگ مثبت نیست ولی روی هم رفته منفی هم نیست. بلکه در واقع هیچ است یا به عبارتی دیگر صفر است. بین حالت بیفعالیتی است و خصوصیات آن، سکون، سرما، تاریکی و باطن است. هیچ کدام از این دو حالت، مطلق و ایستا نیستند بلکه هر دو همواره پویا و دگرگون شوندهاند و در هم میآمیزند، گاه این بیش و آن کم و گاه آن بیش و این کم. زیرا همیشه اندکی از یین در یانگ و اندکی از یانگ در یین وجود دارد. دانش پزشکی نمونههای بیشماری از این تبادل دایمی بین یانگ و یین و نیز دوگانگی که در یک هستی یا وجود نهفته است، به دست میدهد. تمایل یین و یانگ به یکدیگر تاثیر قاطعی بر تندرستی انسان دارد. هماهنگی کامل بین این دو همان تندرستی است و ناهماهنگی آنها، بیماری و مرگ به بار میآورد. چینیها بیماری را ناشی از دو عامل محیط خارجی و محیط داخلی یا عواطف و روان میدانند. هدف طبابت چینی این است که با از بین بردن ناهماهنگی و ایجاد تعادل، بیمار را در بازسازی و تنظیم خود کمک کند.
بنابراین چی (انرژی زندگی) از مفاهیم بنیادی طب چینی است. چی از تداخل یین و یانگ حاصل میشود. به اعتقاد چینیها چی شکلهای زیادی دارد. آن نوع انرژی که با سوزنکاری میتوان کم و زیادش کرد، «جینگ چی» یا انرژی حیاتی خوانده میشود، که در مسیرها یا مدارهایی در گردش است. هدف طب سوزنی بازگرداندن موازنه چی به بدن با فرو بردن سوزن به نقاط ویژهای است.
پدیده زیست- شیمیایی
چینیهای باستان سرخرگ، سیاهرگ، سفیدرگ (رگ لنفی)، عصب و وتر را به درستی از یکدیگر تمییز نمیدادند. توجه آنها بیشتر به وجود یک نیروی حیاتی در بدن انسان بود که سبب می شد شخص حرکت کند، غذا را هضم کند، نفس بکشد و فکر کند و … در طب سوزنی نیز همانن طب سنتی اقوام دیگر از جمله طب مصری و هندی، ساختارهای کالبدشناختی که این فرایندهای فیزیولوژیک را ممکن میسازند، به طور مشروح توصیف نشدهاند. در عوض توجه چینیها معطوف به انرژی زندگی بود که درهم آمیختن آنها باعث تنظیم فعالیتهای بدن میشود. در طب غربی که بعدها به وجود آمد، ما اطلاعات دقیقی از جنینشناسی، بافتشناسی، کالبدشناسی، فیزیولوژی، آسیبشناسی، شیمی و زیست شیمی بدن داریم و بر روشهای مناسبی برای بررسی بدن دست یافتهایم ولی هنوز از نیرویی که باعث میشود بدن کار کند چیز زیادی نمیدانیم. همین نیرو که در بن همه فرایندهای حیات نهفته است برای چینیهای باستان اهمیت اساسی داشت. از این رو نظریه طب سنتی چین با طب غربی کاملا متفاوت است و اصول خاص خودش را دارد.
مدار 1، مجرای انرژی یا مسیر عبور انرژی چی است. بنابراین مدارها با مجراهای ارتباطیشان مدار بستهای برای جریان یافتن چی به وجود میآورند. بر روی پوست نقاطی وجود دارند که به مدارها مربوطاند و هر مدار نیز به یک عضو اصلی بدن مربوط است.
اساس درمان با طب سوزنی این است که منطقه خاصی از پوست یا عضو ویژهای ارتباط دارد. گرچه مدارها بنیان طب سوزنی هستند، ولی نمیتوان آنها را بر اساس مقایسه با مسیرهای عصبی یا شبکه رگی توضیح داد.
پژوهشهای جدید ثابت کردهاند که نقاط سوزنکاری در پوست، دارای مقاومت الکتریکی اندکی هستند و از خود پدیده زیست- شیمیایی نشان نمیدهند که میتوان آن را با شیوههای ویژه عکسبرداری جستجو کرد. بنابراین طب سوزنی دیگر از این مرحله گذشته است که آیا به راستی درمان میکند یا نه. بلکه امروز، پرسش اصلی این است که طب سوزنی چگونه درمان میکند. هی اکنون پژوهشگران بسیاری در چین، ایالات سوئد و شوروی درباره طب سوزنی به تحقیق گستردهای مشغولاند.
در نوشتههای چینی نزدیک به 1000 نقطه سوزنکاری در سراسر بدن شرح داده شدهاند، البته تعداد نقاط، ممکن است از این هم بیشتر باشد، ولی چون به خاطر سپردن خواص این همه نقاط گوناگون مشکل است چینیها نقطهها را براساس واقع شدن بر 12 مدار اصلی و 2 مدار فرعی تقسیم کردهاند. نزدیک به 409 نقطه سوزنکاری ارزش درمانی دارند که 181 نقطه بیش از بقیه به کار میروند. نقاط هر گروه با یک خط به هم وصل میشوند که مدار نام دارد. هر مدار به نام یکی از اعضای داخلی بدن نامیده میشود.
تعداد نقاط سوزنکاری که روی مدارهای مختلف قرار دارند با یکدیگر متفاوتاند. مثلا مدار قلب 9 نقطه بر روی هر طرف بدن دارد. در حالی که مدار مثانه دارای 7 نقطه است. همه نقطههایی که بر یک مدار قرار دارند بر عضوی که مدار از آن نام میگیرد و نیز بر موضع نقطه موثرند. بنابراین 5 عضو داخلی و 12 مدار اصلی مربوط به این اعضا و نیز 2 مدار اضافی فرعی، تمام بدن به جز سر، اعضای حسی، غدههای مترشح داخلی و دستگاه تناسلی را در بر میگیرند. البته بیماریهای این اعضا نیز با طب سوزنی درمان میشوند زیرا هر یک از این اعضا به یک یا چند مدار تعلق دارند.
تشخیص بیماریها با نبض
براساس طب سنتی چین، تشخیص بیماری به معنی مشخص کردن نام آن نیست، بلکه بدین معنی است که پس از بررسی دقیق نبض، عدم تعادل جریان انرژی بدن مشخص شود. این یکی از قابل توجهترین و برجستهترین مزایای طب سنتی چین است. تشخیص بیماریها با لمس نبض منحصر به چینیها نیست و رسالههای متعدد و مفصلی درباره نبض در طب سنتی اعراب و هندیها نوشته شده است. تشخیص با نبض هم علم است و هم هنر، گرچه امروزه با تکیه بر تکنولوژی جدید از آن غافل ماندهاند. بر مبنای طب سنتی 18 نبض مختلف وجود دارد که هر کدام از آنها 29 خصوصیت متفاوت دارند. ولی برای آسانی کار فقط از 12 نبض، هر مچ دست 6 نبض، استفاده میشود.
تفسیر نبض در طب سوزنی با طب غربی تفاوت دارد. متخصصان سوزن درمانی علاوه بر نبض از 4 روش تشخیص دیگر استفاده میکنند که عبارتند از: مشاهده، سمع، لمس و پرسش از بیمار. بنابراین طب سوزنی بیشتر بر اساس مشاهده واقعیات و تفسیر کردن آنها به کمک نظریاتی است که یک نظام نسبتا کامل پزشکی را تشکیل میدهند. اغلب، تلفیق طب سوزنی با وسایل جدید تشخیصی برای بهبود بیمار مفید است. طب سوزنی ممکن است هنگامی که روشهای دیگر درمانی از درمان واماندهاند به کار گرفته شود و نتایج مثبتی به بار آورد.
فرو بردن سوزن
در طب سوزنی، سوزن ابزار کار و راه درمان است. برای ساختن این سوزنها از مواد گوناگونی استفاده کردهاند ولی چیزی که اهمیت دارد، جنس سوزن نیست بلکه انتخاب محل مناسب برای فرو بردن آن است. سوزن باید به نازکی مو، انعطافپذیر، نشکن و زنگ نزن باشد. سوزن هنگام استفاده باید سترون و تیز باشد.
روش فرو بردن، نگهداشتن و درآوردن سوزن در کتابهای طب سوزنی نوشته شده است. نکته اساسی در درمان با طب سوزنی این است که به هر جا که فاقد انرژی است، انرژی بدهید و در جای که انرژی زیاد است، آن را آرام کنید. این سنگ زیربنای طب سوزنی است. این گفته بدین معنی است که پس از تشخیص کمبود انرژی با گرفتن نبض باید آن را تقویت کرد و اگر انرژی زیاد باشد، باید آن را آرام ساخت ولی از بین نبرد.
در حال حاضر برای چگونگی اثر طب سوزنی هیچ توضیح عینی نمیتوان آورد. تنها چیزی که میتوان گفت این است که اگر سوزن را در یک نقطه مناسب و با عمق معینی فرو بریم، دستگاه عصبی مرکزی تحریک میشود و یک سلسله قوسهای بازتابی آزاد میگردند. این پدیده، موضوع تحقیق بسیاری از پژوهشگران جهان است.
به هر حال امروزه بر سر این موضوع توافق وجود دارد که سوزنکاری دارای 6 اثر مختلف است که عبارتند از: درد بری، تسکین، هموستاتیک (تثبیت حالات طبیعی یک موجود زنده)، افزایش قدرت دستگاه ایمنی بدن و بهبود روانی و حرکتی. اینها اثرات فیزیولوژیک طب سوزنی هستند.
در سالهای اخیر با توجه به توضیح علمی این اثرات، نظریههای متعددی ارائه شده است که عبارتند از: نظریههای بازتاب بدنی- احشایی فلیکس مان در سال 1962، نظریه کنترل دروازهای ملزاک و وال در سال 1965، نظریه اخلاط بدن زانگ چیانگ تنگ در سال 1972، نظریه آزادسازی آندورفین (نوعی ترکیبب شبه مرفینی که به طور طبیعی در مغز ساخته میشود و خاصیت آرام کنندگی دارد) بروی یومرانز در سال 1976 و سرانجام نظریه دروازه حرکتی آنتون جایاسوریا و فلیکس فرناندو در سال 1977.
نظریههای علمی
در چند دهه اخیر شاهد دگرگونیهای عمیقی در نظریههای مربوط به طب سوزنی و تکامل آن بودهایم. این پیشرفتها مرهون تلاش و کوشش خستگیناپذیر دانشمندان بسیار در کشورهای گوناگون جهان است که با جدیت و موشکافی درباره روشهای شفابخش سنتی به تحقیق مشغولاند.
پیشرفتهای بزرگی که در یک ربع قرن گذشته در ارائه خدمات بهداشتی در چین به دست آمده توجه سازمان جهانی تندرستی را چنان جلب کرده است که فعالانه به پیشبرد نظامهای سنتی پزشکی کمک میکند و نظام ارائه خدمات بهداشتی و درمانی چین را الگوی مناسبی برای تقلید کشورهای جهان سوم میداند.
شیوههای سوزن درمانی آسان، بیخطر و ارزان هستند و به سرعت تاثیر میکنند. همینطور آموختن این شیوهها آسان و دامنه کاربرد آنها گسترده است.
چینیها میگویند «یک نسل راهی را میگشایند نسل بعد از آن راه میگذرد» نسلهای بسیاری راه طب سوزنی را گشودهاند. نسلهای دیگری در طول هزاران سال به آن عمل کردند و آن راه را وسعت بخشیدهاند و تجربه آن را هموار ساخته است. فقط کسی که به این بزرگراه قدم بگذارد در خواهد یافت که چقدر باز، وسیع و هموار است.