بهترین فیلم های تاریخ سینما – فهرست مشروح، معرفی و خلاصه داستان – قسمت اول

چرا عاشق سینما نباشیم؟! یک زمانی در اواخر دوره دبیرستان و اوایل دانشگاه در حسرت داشتن آرشیوی از بهترین فیلم های جهان یا بهترین فیلم های تاریخ سینما بودم و همنسلان من هم اغلب مثل من بودند.منتها دستیابی به این آرزو در آن زمان ممکن نبود.
دانلود فیلم تا سالها بعد و آمدن اینترنت ADSL برای ما ممکن نشد. سفارش فیلم روی سی دی روندی هزینهبر و کند بود. مجله فیلم، هفتهنامه سینما و دنیای تصویر و قسمتهای سینمایی روزنامهها را ورق میزدم و با خودم تصور میکردم، دیدن یک فیلم در نخستین اکرانش، چگونهای تجربهای میتواند باشد. سکانسهای مسابقه هفته منوچهر نوذری را میدیدم و بر دریغم افزوده میشد. یک زمانی باید یک کارگردان و نویسنده باهوش و خوشذوق پیدا شوند و مرثیه و یادبودی بر چگونگی تمنای فیلم و وصال دیرهنگام با سینما بنویسد.
سینما یکسره زندگی است، مرور تخیل است، تجلی زندگیهای نکرده است، مداقه و تأمل در سرنوشتهاست، تورق تاریخ است، تمرین شادی و غم به همراه قهرمانهاست.
سینما شهامت بیان اندیشه است، سینما بازیگوشی است، سینما کودکی است، سینما بغض عشق است، سینما فریاد آزادی است، سینما شکستن قانون و تابو است، سینما عصاره بشریت است.
در این بخش از معرفی بهترین فیلم های دنیای سینما، 40 فیلم را به شما معرفی خواهم کرد و خلاصهای شامل کارگردان فیلم و هنرپیشهها و نیز خلاصه داستان فیلم را میتوانید بخوانید.
این پست 4 قسمت دیگر هم خواهد داشت و در مجموع 200 فیلم از فیلم های برتر تاریخ سینما را با هم مرور خواهیم کرد. پس اگر نام فیلم مورد نظر خودتان را در فهرست ندیدید، نگران نباشید!
مشاهده قسمت دوم نوشته بهترین فیلم های تاریخ سینما
مشاهده قسمت سوم نوشته بهترین فیلم های تاریخ سینما
1– فیلم سریر خون – The Throne Of Blood
سال تولید: ۱۹۵۷
کارگردان: کوروساوا
هنرپیشگان: توشیرو میفونه، ایسوزو یامادا، مینورو چیاکی، آکیرا کوبو، تاکاما رو ساساکی و تاکاشی شیمورا.
سردار واشیزو (میفونه) و دوستش، سردار میکی (چپاکی)، پس از پیروزی در جنگ، در جنگ گم میشوند و جادوگری را میبینند که پیشگوئی میکند واشیزو به حکومت خواهد رسید، اما ورثه میکی جانشینش میشوند. آنان بهدلیل شجاعتشان پاداش میگیرند، سپس واشیزو ابتدا پادشاه و بعد میکی را میکشد. بار دومی که جادوگر را میبیند، از او میشنود که تا جنگل حرکت نکند، در امان است. پسر واشیزو مرده بهدنیا میآید و همسرش (یامادا) دیوانه میشود. تای اینکه سرانجام پسر میکی به قلعه حمله میکند و سپاهیان برای استتار از درختان جنگل استفاده میکنند.
2- فیلم علاء الدین – ALADDIN
سال تولید: ۱۹۹۲
کارگردان: ماسکر و کلمنتس
علاء الدین (واینگر)، جوان پرشور فقیر و ماجراجو روزی به تصادف شاهزاده خانم جاسمین (لارکین) را میبیند و دلباختهٔ او میشود. جاسمین با وجود فشار پدرش، سلطان (سیل) تاکنون راضی به ازدواج با کسی نشده و به خواستگاریهای مداوم وزیر و مشاور پدرش، جعفر (فریمن) با تندخوئی و شدت جواب رد داده است. وقتی علاءالدین را که در اظهار دلباختگی قوانین و رسوم را در هم شکسته، دستگیر و زندانی میکنند، جاسمین که او نیز دلباختهٔ علاءالدین شده، از پدر تقاضای ازدواج با او را میکند. جعفر در لباس و هیأت یک پیرمرد، علاء الدین و میمونش، ابو (ولکر) را از زندان فراری میدهد و از او میخواهد که در یک غار وحشتناک در دل صحرا چراغی را برایش بیاورد و از او پاداش بگیرد. علاء الدین پس از گذشتن از مخاطرات، چراغ را به چنگ میآورد اما پیرمرد در آخرین لحظه او را به قعر چاه میاندازد و نمیتواند چراغ را تصاحب کند. علاء الدین را قالیچهٔ پرنده نجات میدهد، اما او به تصادف باعث خروج جن (ویلیامز) از داخل چراغ میشود. جن چراغ به او میگوید که بنده و بردهٔ او است و میتواند سه آرزوی او را برآورده کند. یکی از آرزوها خروج از غار است، دومی اینکه به شاهزادهای بدل شود که بتواند جاسمین را خواستگاری کند. در قصر و با کمک قالیچهٔ پرنده دل جاسمین را نرم میکند اما جاسمین سرانجام او را میشناسد. جعفر جادوگر با کمک طوطیاش یاگو (گاتفرید) چراغ جادو را از دست او خارج میکند و غول چراغ را مال خود میکند. ابتدا از او میخواهد که او را قویترین مرد روی زمین کند. و وقتی سراغ جاسمین و سلطان میرود، علاء الدین برای نجات آنان میآید، و با حیله و گفتن اینکه غول چراغ از جعفر زورمندتر است، چراغ را به دست میآورد و جعفر و یاگو را داخل چراغ جادو میکند و جن چراغ را آزاد میکند. از این پس آنان به خوبی و خوشی زندگی میکنند.
3- فیلم نابودگر – The Terminator
سال تولید: ۱۹۸۴
کارگردان: جیمز کامرون
هنرپیشگان: آرنولد شوارتسنگر، لیندا هامیلتن، مایکل بین، ریک روسوویچ، پل وینفیلد و لنس هنریکسن.
سال 2029. در بحبوحه جنگی هستهای، ماشینها و روباتها عملاً کنترل زمین را به دست گرفتهاند و مشغول نابود کردن آخرین انسانهای باقیمانده هستند. «نابودگر» (شوارتسنگر) موجودی ماشینی به سال 1984 فرستاده میشود تا زنی جوان بهنام «سارا کانر» (هامیلتن) را که مادر «جان»، ناجی بشریت در جدال با روباتها خواهد بود، بکشد. بهدنبال او نیروهای بشری نیز «کایل ریس» (بین) یک جنگجوی جوان را میفرستند تا از «سارا» در برابر «نابودگر» دفاع کند. این دو فرستاده، درگیر رقابتی پُرفراز و نشیب میشوند که در انتها «کایل»، «نابودگر» را از بین میبرد، ولی خودش هم میمیرد. ماهها بعد «سارا» بچه «کایل» را حامله است و میخواهد نامش را «جان» بگذارد.
4- فیلم سیرک – THE CIRCUS
سال تولید: ۱۹۲۷
کارگردان: چاپلین
تهیهکننده: چاپلین
هنرپیشگان: چاپلین، مرنا کندی، آلن گارسیا، هنری برگمن و هاری کراکر
چارلی ولگرد (چاپلین) که پلیس او را با خلافکاری اشتباه گرفته است، به سیرکی پناه میآورد و بهعنوان دلقک استخدام میشود. به زودی نیز به دختر سوارکاری (کندی) دل میبندد. با این همه درمییابد که دختر دل در گروی بندباز سیرک (کراکر) دارد. سرانجام چارلی از سر راه دختر کنار میرود تا با مرد موردعلاقهاش خوشبخت شود…
5- فیلم پاریس، تکزاس – Paris, Texas
سال تولید: ۱۹۸۴
کارگردان: ویم وندرس
هنرپیشگان: هاری دین استنتن، ناستاسیا کینسکی، دین استاکوِل اوروره کلمان، هانتر کارسن و برنهارت ویکی.
«تراویس آندرسن» (استنتن) که چهار سال پیش کم شده و همه او را مرده میپندارند، در یک شهر کوچک مرزی پیدایش میشود. «والت» (استاکول)، برادر کوچکترش، برای بردن او میآید. «والت» با همسر فرانسویاش، «آن» (کلمان) و پسر هفتساله «تراویس» – «هانتر» (کارسن) – در لس آنجلس زندگی میکند. «تراویس» در مییابد همسرش، «جین» (کینسکی) که او نیز چهار سال پیش ناپدید شده، ماهانه مقداری پول از بانکی در هیوستن برای مخارج «هانتر» میفرستد. «تراویس» برای یافتن «جین» میرود و «هانتر» نیز با اصرار، با پدر همراه میشود. «تراویس»، «جین» را در یک باشگاه مییابد، اما در نخستین دیدار نمیتواند با او صحبت کند. تا اینکه سرانجام با او، البته از پشت یک شیشه، روبهرو میشود. آن دو طی یک گفتوگوی شورانگیز به یادآوری حادثههائی میپردازند که منجر به جدائی و گم شدنشان شده است.
5- فیلم یک شب اتفاق افتاد – IT HAPPENED ONE NIGHT
سال تولید: ۱۹۳۴
کارگردان: فرانک کاپرا
هنرپیشگان: کلارک گیبل، کلودت کلبر، والتر کانولی و وارد باند
الن (کلبر)، دختر نازپرورده میلیونری بهنام الکساندر اندروز (کانولی)، از ازدواج ناخواستهای که پدرش برای او ترتیب داده میگریزد. بهزودی خبرنگار کارکشتهای بهنام پیتر وارن (گیبل) سر راه الن قرار میگیرد و این دو در سفر ـ فراری از میامی به نیویورک همراه میشوند. سرانجام نیز به یکدیگر دل میبندند.
6- فیلم آماده برای عشق – IN THE MOOD FOR LOVE
سال تولید: ۲۰۰۰
کارگردان: وونگ کار وای
هنرپیشگان: تونی لئونگ چیو وای، مگی چئونگ، پینگ لام سیو، چو چئونگ تونگ جو، ربکا پان، لای چن و کام وا کو
هنگکنگ، سال ۱۹۶۲. لی ـ ژن (چئونگ) منشی یک شرکت صادراتی است و شوهرش که در یک شرکت ژاپنی کار میکند، دائم در سفر است. لی ـ ژن در یک واحد آپارتمانی شلوغ زندگی میکند و روبهروی آپارتمانش، واحدی قرار دارد که در آن روزنامهنگاری به نام چو (لئونگ چیو وای) زندگی میکند. همسر چو نیز بیشتر وقتها به خارج از شهر میرود. لی ـ ژن و چو با هم آشنا میشوند و صمیمیتی میانشان بهوجود میآید. چو آرام آرام به غیبتهای همسرش شک میکند و از یکی از همکاران میشوند که او با مردی دیگر رابطه دارد. روزی چو متوجه میشود که کیف دستی لی ـ ژن دقیقاً شبیه کیف زنش است. لی ـ ژن هم متوجه میشود که کراوات چو دقیقاً همانی است که مدتی پیش به همسرش هدیه داده بود. لی ـ ژن و چو به این نتیجه میرسند که همسرانشان با یکدیگر رابطه دارند، اما حرفی به آنان نمیزنند…
7- فیلم پیش از غروب – BEFORE SUNSET
سال تولید: ۲۰۰۴
کارگردان: لینکلیتر
هنرپیشگان: ایتان هوک، ژولی دلپی، ورنون دوبچف، رودولف پولی، دیابولو و آلبر دلپی
جسی (هوک) و سلین (دلپی) غریبههائی بودند که شب پُرحرفی را به اتفاق در وینِ اتریش صبح کردند. نُه سال بعد، جسی کتابی دربارهٔ برخورد کوتاه آن شبشان نوشته است. جسی̎، طی یک تور سریع اروپائی برای معرفی و تبلیغ کتابش، در پاریس دوباره سلین را ملاقات میکند. او پیش از پرواز و برگشتن به آمریکا، به اتفاق سلین در پاریس قدم میزنند، در کافهای مینشینند و بر روی رودخانهٔ سن قایقی تفریحی سوار میشوند و گرم و صمیمانه با هم گفتوگو میکنند: ابتدا، دربارهٔ جزئیات زندگی فعلی و ارتباطهایشان و سپس دربارهٔ احساس ماندگاری که هنوز نسبت به یکدیگر دارند.
8-فیلم مؤسسهٔ هیولاها – MONSTERS, INC
سال تولید: ۲۰۰۱
کارگردان: پیت داکتر، دیوید سیلورمن و لی آنکریچ
صدا: جان گودمن، بیلی کریستال، مری گیبز، استیو بوشمی، جیمز کوبرن، جنیفر تیلی، باب پیترسن، فرانک آز و بانی هانت
جیمز پ. سالیون (گودمن) موجودی غولپیکر با چشمهای آبی رنگ و دستیار یک چشمیاش، مایک وازوسکی (کریستال) در استخدام مؤسسهٔ هیولاها هستند ـ مؤسسهای که از طریق جیغ بچهها انرژی تولید میکند. بهنظر میرسد که زندگی ساکنان سرزمین هیولاها با جیغ بچهها ـ که از طریق قایم شدن هیولاها در زیر تخت و توی گنجه و ترساندنشان تأمین میشود ـ خیلی هم رونق دارد. این وظیفهٔ سالیون̎، مایک و همکارانشان، از جمله وندل باگز (بوشمی)، هنری جی. واترنوس (کوبرن)، رئیس خرچنگشکل مؤسسه و سلیا (تیلی)، متصدی زیبا و کلهماری است تا جریان ترس را برقرار نگه دارند. وقتی دختربچهٔ نترسی به نام بو (گیبز)، سالیون و مایک را دنبال میکند و قدم به دنیای هیولاها میگذارد، ایندو مجبور هستند حضورش را از دیگران پنهان دارند و به هر ترتیب که شده دخترک را به دنیای خودش برگردانند.
9- فیلم راکی – Rocky
سال تولید: ۱۹۷۶
کارگردان: جان آویلدسن.
هنرپیشگان: استالون، تالیا شایر، کارل ودرز، برت یانگ، جو اسپینل، آلدو سیلوانی و برجس مردیت.
مشتزنی درجه چندم و گمنام بهنام «راکی بالبوا» (استالون) که از راه شرکت در مسابقههای بوکس شرطی و غیر قانونی و جمعآوری طلبهای یک نزولیخوار زندگی فقیرانهای را میگذراند، قصد دارد با خواهر دوستش، «ایدریان» (شایر) ازدواج کند. قهرمان بوکس سنگینوزن جهان، «آپولو» (ودرز)، برای تبلیغ و رسیدن به محبوبیت بیشتر، تصمیم میگیرد تا مسابقهای نمایشی با یک مشتزن گمنام برگزار کند. به این منظور «راکی» انتخاب میشود، تمرینهایش را زیرنظر مربیاش، «میکی» (مردیت) شروع میکند، و با وجود ناامیدی اولیهاش، به مرور مصمم میشود تا در مبارزه با قهرمان جهان، حریفی قدر باشد…
10- فیلم نفرت – LA HAINE
سال تولید: ۱۹۹۴
کارگردان: ماتیو کاسوویتس
هنرپیشگان: ونسان کاسل، اوبر کونده، سعید ناقمائوئی، کریم بالخدره، ادوار مونتونه، فرانسوا لووانتال و سولو دیکو
در یکی از محلههای فقیرنشین حومهٔ پاریس، یک مجمتع مسکونی به محاصرهٔ پلیس در میآید. سه جوان ساکن در مجتمع، سعید (تاقمائوئی)، عرب مهاجر، ون (کاسل)، یهودی کلهشق، و اوبر (کونده)، افریقائی بوکسور، که به خاطر بیکاری به شغلهای پست و سرقت و خرید و فروش مواد مخدر روی آوردهاند. با پلیس درگیر میشوند. اوبر و سعید دستگیر میشوند و بقیه تصمیم به تغییر شرایط موجود میگیرند.
11- فیلم هتل روآندا – HOTEL RWANDA
سال تولید: ۲۰۰۴
کارگردان: جرج
هنرپیشگان: کسولانی مالی، دَن چیدل، دزموند دیوب، سوفی اوکوندو، جواکین فینیکس، تونی کگوروگ، نیل مکارتی و نیک نولتی
روآندا. پل روسساباجینا (چیدل) مدیر هتل هزار تپه در کیگالی است. پل از قبیلهٔ هوتر است و تاجر خیلی موفقی هم هست که رفتهرفته با تمامی طبقات اجتماعی روآندا، روابط قوی و کارآمدی نیز ایجاد کرده است. همسر پل̎، تاتیانا (لوکوندو)، از قبیلهٔ توتسی است. او از پل میخواهد که از نفوذ خود استفاده و به افراد قبیلهٔ توتسی که مدام مورد اذیت و آزار قرار میگیرند، کمک کند. اما پل از سرمایهٔ سیاسی خود فقط در راه کمک به خانوادهٔ خودش بهره میگیرد. خیلی زود، خشونتها بالا میگیرد و افراد قبیلهٔ هوتو، کشتار افراد قبیلهٔ توتسی را آغاز میکنند. کارمندان و توریستهای اروپائی، از هتل تخلیه و به کشورهایشان بازگردانده میشوند و تمامی مسئولیتەا به دوش پل میافتد. او پی میبرد که نمیتواند دست روی دست بگذارد و صرفاً نظارهگر کشتار مردم بیگناه باشد و دیری نگذشته که هتل به اردوگاه پناهندگان تبدیل میشود. برخی به پل بهعنوان یک خائن مینگرند و همین مسئله زندگی او را به خطر میاندازد و به همین خاطر، سرنوشت مهمانان̎اش نیز هر روز متزلزلتر میشود. اما از خیرخواهیهای یک روزنامهنگار (فینیکس) و یک سرهنگ میانجیگر صلح سازمان ملل (نولتی) گذشته، باقی دنیا نسبت به آنچه در روآندا میگذرد کنجکاو نیست و تمایلی به دخالت و جلوگیری از آن کشتار ندارد.
12- فیلم آندری روبلف – Andrei Rublev
سال تولید: ۱۹۶۵
کارگردان: آندری تارکوفسکی
هنرپیشگان: آناتولی سولونیتسین، نیکلای گرینکو، نیکلای سرگهیف، ایوان لاپیکوف و یوری نازاروف.
در قرن پانزدهم میلادی، شمایل نگاری بهنام آندری روبلف (سولونیتسین) با دوستانش به شهر ولادیمیر میرود. او بهزودی برگزیده میشود تا با یک یونانی دیوارهای کلیسای جامع شهر را بیاراید. سپس طی سالها شاهد سبعیت و ظلم مردم بر مردم میشود و تصمیم میگیرد که دست از هنر بشوید. تا اینکه پسر جوانی تصمیم به ساختن ناقوسی برای کلیسا میگیرد…
13- فیلم ریفیفی میان مردان / مجادله مردان – Du Rififi Chez Les Hommes
سال تولید: ۱۹۵۵
کارگردان: جولز داسین.
هنرپیشگان: ژان سروه، کارل مونر، روبر مانوئل، داسین، ماگالی نوئل، ماری سابوره، ژانین دارسی، مارسل لوپوویچی و روبر حسین.
گروهی سارق: مغز متفکر، تونی (سروه)، کلاهبردار سابق که تازه آزاد شده و حدس میزند بیماری تنفسی مرگباری دارد؛ ژو (مونر) که تونی از او حمایت میکند؛ سزار (داسین) متخصص بازکردن گاوصندوق، و ماریو (مانوئل) ـ که همگی هم در ظاهر مردانی محترم و معقولند ـ طی عملیاتی پیچیده و دقیق، به یک جواهرفروشی در پاریس دستبرد میزنند. پس از سرقت، تبهکار رقیب تونی، پییر (لوپوویچی) و دارودستهاش، از حرفهای نسنجیده سزار، از ماجرا باخبر میشوند و طمع میکنند. پسر ژو دزدیده میشود و کشمکشهای زیادی در میگیرد تا سرانجام ریفیفی (کلمه عامیانه فرانسوی به معنا مجادله) تمام میشود.
14- فیلم چهارصد ضربه – Les Quatre Cents Coups
سال تولید: ۱۹۵۹
کارگردان: تروفو
هنرپیشگان: ژان پییر لئو، آلبر رمی، کلر موریه، ژرژ فلامان، گی دوکومبی و پاتریک اوفی.
آنتوان (لئو) که از والدین، بهخصوص مادرش (موریه) بیتوجهی میبیند، به جای مدرسه با دوستش، رنه (اوفه) به گردش میرود. او بهدلیل دزدیدن یک ماشین تحریر به دارالتأدیب فرستاده میشود، اما از آنجا فرار میکند…
نخستین ـ و از جمله پرآوازترین ـ فیلمەای تروفو و موج نوی فرانسه که در واقع برگرفته از زندگی شخصی خود فیلمساز است. تجربه شخصی همان چیزی است که تروفو در هنگامه نقدنویسی خود نیز مدام از آن بهعنوان اصلیترین مشغله یک سینماگر واقعی یاد میکرد. آنتوان در مثلث آزاردهنده معلمان، والدین و پلیس گیر کرده است، آدمبزرگهایی که تیرگی جامعه را به این نوجوان نشان میدهند. فیلم به شدت تحت تأثیر نمره اخلاق صفر ژان ویگو (۱۹۳۳) است. از نقطههای قوت فیلم بازی لئو است که بعدها در سه فیلم دیگر، مرحلههای مختلف زندگی همین شخصیت را برای تروفو بازی کرد. حرکتهای نرم و زیبای دوربین دکا (بهخصوص در صحنه نهائی) و موسیقی دلنشین کنستانتن نیز به یادماندنیاند.
15- فیلم مصائب ژان دارک – LA PASSION DE JEANNE D’ARC
سال تولید: ۱۹۲۸
کارگردان: کارل تئودور درایر
هنرپیشگان: رنه فالکونتی، اوژن سیلون، موریس شوتس، آنتونن آرتو و میشل سیمون
در سال ۱۴۳۱، ارتش اشغالگر انگلستان محاکمهای فرمایشی برپا میکند تا رهبر نیروهای مقاومت فرانسه، زنی روستائی بهنام ژان (فالکونتی)، را به قتل برسانند. محاکمه هجده ماه طول میکشد…
درایر کاوشگر درون با نماهای درشت بیشمارش، در این فیلم متفاوت با تمام آثار تاریخ سینما، هم به قدرت حضور فالکونتی کمک میکند و هم کل جریان محاکمه را انتزاعی میسازد تا ماجرای ژاندارک قابل تعمیم به محنتهای زن طی قرون و اعصار باشد. تا در نقشش حلول کند، نه اینکه آن را بازی کند درایر شرایط را طوری مهیا میسازد تا او کاملاً به حالت یک قدیسه دست پیدا کند. آنقدر که در پایان فیلم واقعاً برای سوزانده شدن، آماده شود!
16- فیلم زندگی برایانِ مانتی پایتن – Monty Python’s Life Of Brian
سال تولید: ۱۹۷۹
کارگردان: تری جونز
هنرپیشگان: جونز، چاپمن، پالین، کلیز، آیدل، گیلیام، گوئن تیلر، ترنس بیلر و کارول کلیولند.
ناصره. سه مجوس شرق به اشتباه به دیدار «برایان»، نوزاد «مندی» (جونز) میروند. سالها بعد، «برایان» (چاپمن) در آمفی تآتری که در آن کار میکند، با نهضت خلق یهودیه به رهبری «درک رگ» (کلیز) آشنا میشود که قصد براندازی امپراتوری رُم را دارند. «برایان» که مجذوب «جودیت»، چریک انقلابی شده و از اصلیت رُمی خودش شرمنده است، تقاضا میکند که عضو نهضت شود و بهعنوان امتحان ورودی از او میخواهند روی دیوار قصر «پونطیوس پیلاطس» (پالین) شعار بنویسد. بعد، در جریان حمله به قصر، گروهی از افراد نهضت به گروه رقیبی بهنام جبهه مبارزه برای آزادی جلیل برمیخورند و طی نبردی همه کشته میشوند، بهجز «برایان». او را نزد «پیلاطس» میبرند، ولی با کمک یک سفینه فضائی میگریزد. در بازگشت به زمین، «برایان» برای گریز از چنگ سربازان «پیلاطس» وانمود میکند که یک پیامبر است و پیروان زیادی پیدا میکند…
17- فیلم دسته نظامی – Platoon
سال تولید: ۱۹۸۶
کارگردان: آلیور استون
هنرپیشگان: تام برنجر، ویلم دافو، چارلی شین، فارست ویتاکر، فرانچسکو کوئین، کورکی فورد، جان مکگینلی، ریچارد ادسن، کوین دیلن، رجی جانسن، کیت دیوید، مارک موزس، جانی دپ و کریس پدرسن.
سپتامبر سال 1967، جنگ ویتنام. جوانی نوزده ساله بهنام «کریس تیلر» (شین) داوطلبانه به واحد بیست و پنجم پیاده نظام در نزدیکی مرز کامبوج میپیوندد. اول ژانویه 1968. دسته نظامی «کریس» یک پناهگاه ویتکنگها را کشف میکند و بهدنبال آن دو نفر از افراد کشته میشوند. کمی بعدتر جنازه «سرباز مانی» (فورد) را که گم شده بود، پیدا میکنند؛ در حالی که به صلابه کشیده شده است. «گروهبان بارنزِ» خشن (برنجر) تحت تأثیر این صحنه، دستور حمله به یک دهکده ویتنامی را میدهد. آنان وارد دهکده میشوند و افراد محلی را دستگیر میکنند. «بارنز» از کدخدای دهکده بازجوئی میکند و همسر او را میکشد. با ورود بقیه افراد، «گروهبان الیاس» (دافو) به خاطر وحشیگری و اعمال غیر انسانی «بارنر» با او دعوا میکند و تهدید میکند که این کارهای وحشیانه را گزارش خواهد داد. افراد پیش از خروج، دهکده را آتش میزنند و «کریس» مانع از هتک حرمت چند سرباز به یک دختر ویتنامی میشود. در بازگشت به پایگاه، افراد به دو گروه طرفداران «بارنز» و «الیاس» تقسیم میشوند. روز بعد به دسته حمله میشود. «ستوان وولف» (موزس) به اشتباه به گروه پشتیبانی توپخانه دستور آتش میدهد و بسیاری از افراد بر اثر آتش خودی کشته میشوند. در اینجا بین «بارنز» به «الیاس» شلیک میکند و مانع نجات او توسط «کریس» میشود. وقتی افراد با هلیکوپتر محل را ترک میکنند، «کریس»، «الیاس» را میبیند که به دست نیروهای دشمن کشته میشود. در پایگاه، با حمله «کریس» به «بارنز» تنش بالا میگیرد: با حمله مجدد ویتکنگها خسارات زیادی وارد میآید. در میانه این آشفتگی، بار دیگر «کریس» و «بارنز» مقابل هم قرار میگیرند و سرانجام «کریس» در کمال خونسردی «بارنزِ» زخمی را میکشد…
18- فیلم در دل طبیعت وحشی Into the Wild
کارگردان: شون پن
بازیگران: امیلی هیرش [کریستوفر مک کندلس]، مارشیا گی هاردن [بیلی مک کندلس]، ویلیام هارت [والت مک کندلس]، جنا مالون [کارین مک کندلس]، برایان دایرکر [رینی]، کاترین کینر [جن برز]، وینس ون [وین وستربرگ]، کریستین استوارت [تریسی]، هال هالبروک [رون فرانز].
محصول ۲۰۰۷ آمریکا
کریستوفر مک کندلس دانشجوی جوان و ورزشکار دانشگاه اموری، پس از فارغ التحصیل شدن در سال ۱۹۹۲ زندگی عادی خود را رها کرده و بعد از بخشیدن تمامی پس انداز ۲۴ هزار دلاری خود، پای پیاده به سوی آلاسکا راه می افتد تا در دل طبیعت وحشی زندگی کند. او در طول راه با شخصیت های مختلفی برخورد می کند که زندگی او را تغییر می دهد….
19- فیلم انجمن شاعرن مرده – Dead Poet Society
سال تولید: ۱۹۸۹
کارگردان: پیتر ویر
هنرپیشگان: رابین ویلیامز، رابین شان لنرد، ایتان هاوک، جاش چارلز، گیل هنسن، دیلن کوسمن، نورمن لوید و کورتوود اسمیت.
ورمونت، پائیز سال 1959. «تاد آندرسنِ» خجالتی (هاوک) از شاگردان جدید کالج پیشدانشگاهی سُنتی ولتن است که برادرش نیز در همین مدرسه شاگرد اول بوده. یکی دیگر از این شاگران، «نیل پری» (لنرد) است که پدر سختگیرش (اسمیت) خیال دارد از او یک دکتر بسازد و معتقد است هیچ چیز نباید حواس او را از درس و مشق پرت کند. «آقای نولان» (لوید)، مدیر مدرسه، در گردهمائی شاگردان و والدینشان در شروع سال تحصیلی، «جان کیتینگ» (ویلیامز) را که خود زمانی در همانجا درس میخوانده، بهعنوان معلم جدید ادبیات انگلیسی مدرسه معرفی میکند. در نخستین جلسه کلاس با «کیتینگ»، «نیل» و «تاد» (که هم اتاقی نیز هستند) و همساگردیهایشان از فلسفه و نگاهی که «کیتینگ» نسبت به شعر و زندگی دارد، تکان میخورند. او میگوید که باید به فکر «حال» باشند و چیز خارقالعادهائی از زندگیهای خود بسازند. دست آخر نیز از آنان میخواهد. مقدمه فضل روشانه کتاب شعرشان را پاره کنند و دور بریزند. نوجوانان به واسطه یکی از کتابسالهای قدیمی مدرسه، در مییابند که «کیتینگ» در زمان تحصیل، محولی مخفی به نام «انجمن شاعران مرده» را میگرداننده و نگرشی پر شور را نسبت به زندگی و ادبیات تبلیغ کرده است. هفت تن از شاگردان «کیتینگ» میگیرند همان محفل را دوباره به پا بیاندازند. «نیل» رضیایتنامهائی را با امضای پدرش جعل میکند تا با آن در تمرینهای نمایشنامه رویای شبی در نیمه تابستان شرکت کند. اما پدرش از موضوع با خبر میشود و او را از بازی منع میکند. با این همه «نیل»، در نمایش بازی میکند. و با استقبال روبهرو میشود. پدرش او را به خانه میبرد و اعلام میکند که او را به یک مدرسه نظامی خواهد فرستاد. «نیل» همان شب خودکشی میکند. برای فرونشاندن افتضاهی که بهپا شده، «نولان»، معلمان و والدین شاگردان، تقصیر را به گردن «کیتینگ» میاندازند. و اعضای انجمن شاعران مرده را مجبور به امضای اقرار نامهائی میکنند که طی آن بر تأثیر فساد آلود «کیتینک» تأکید شده است «کیتینک» مجبور به استعفا میشود ولی پیش از ترک مدرسه شاگردانش، عشق و همدلی خود را به او نشان میدهند.
این نوشته را هم بخوانید:
بهترین سریال های 2021 که حسابی سرگرمتان میکنند
20- فیلم بن هور – Ben – Hur
سال تولید: ۱۹۵۹
کارگردان: ویلیام وایلر.
هنرپیشگان: چارلتن هستن، استیون بوید، جک هاوکینز، هایا هاراریت، هیو گریفیث، مارتا اسکات، سام جافی، کتی اودانل و فینلی کوری.
زمان حیات حضرت مسیح. حکومت مرکزی رم فرماندەای برای منطقه اورشلیم میفرستد. مسافا (بوید)، از همراهاننزدیک فرمانده، به دیدن دوست دوران کودکیاش، جودا بن هور (هستن) میرود و از او میخواهد تا با فرمانده جدید همکاری کند، اما بنهور نمیپذیرد. در روز ورود فرمانده، بهطور اتفاقی تکه سفالی از پشتبام خانه بنهور میافتد، اسب فرمانده رم میکند و او را بر زمین میزند. خانواده بنهور به زندان میافتند، خودش به بردگی فروخته میشود، در کشتی پاروزنی میکند، صاحبمنصفی (هاوکینز) را از مرگ نجات میدهد و بالاخره برای نجات خانوادهاش (که جذام گرفتهاند) باز میگردد. با مصلوبشدن مسیح، گناهان همه ـ و زخمهای خانواده بنهور ـ پاک میشود.
21- فیلم لوک تسلی بخش – Cool Hand Luke
سال تولید: ۱۹۶۷
کارگردان: استوارت رزنبرگ
هنرپیشگان: پل نیومن، جرج کندی، ج د. کانن، لو آنتونیو، رابرت دریواس، استراتر مارتین، جو وان فلیت و کلیفتن جیمز.
لوک جکسن (نیومن) به جرم شکستن دستگاههای پارکومتر در یکی از شهرهای کوچک جنوب آمریکا به دو سال حبس با اعمال شاقه محکوم میشود. او در زندان ابتدا به دلیل خونسردی بیش از حدش مورد نفرت دراگلاین (کندی)، یک زندانی گردن کلفت، قرار میگیرد. اما وقتی دراگلاین در مسابقه مشتزنی لوک را میزند و در عین حال نمیتواند او را وادار به تسلیم کند، حس احترامش جلب میشود. لوک دوبار میکوشد تا از زندان فرار کند و تنها دفعه سوم، همراه با دراگلاین، موفق میشود. با این همه، سرانجام لوک در محاصره پلیس به خواست خود کشته میشود. دراگلاین نیز دوباره روانه زندان میشود تا خاطره او را حفظ کند…
22- فیلم دختر میلیون دلاری – MILLION DOLLAR BABY
سال تولید: ۲۰۰۴
کارگردان: ایستوود
هنرپیشگان: ایستوود، هیلاری سوانک، مورگان فریمن، جی بئرچل، لوسیا رایکر، مایک کولتر، آنتونی مکی و مارگو ماتیندیل
فرانکی دَن (ایستوود)، صاحب یک باشگاه بوکس در لسآنجلس است. اسکراپ (فریمن)، بوکسور سابق، در گرداندن باشگاه به او کمک میکند. فرانکی مرتب به کلیسا میرود و به خاطر حرف یا عملی که بیست و سه سال پیش، باعث شده دخترش او را رها کند، بخشش میطلبد. یک روز مگیِ ۳۱ ساله (سوانک) به باشگاه فرانکی میآید و از او میخواهد مربیاش باشد. فرانکی به او میگوید که دخترها را آموزش نمیدهد. اما اسکراپ در مگی قابلیتهائی مییابد و پافشاری مگی سرانجام باعث میشود فرانکی از موضع سفت و سختش دست بکشد و مربیگری ا و را بپذیرد. مگی تمام بازیهای اولیهاش را در همان راوند اول میبرد؛ ولی فرانکی کماکان حاضر نیست ترتیب مسابقهای رسمی را برای او بدهد. اسکراپ توضیح میدهد که علت مقاومت فرانکی این است که به شدت هوای بوکسورهایش را دارد و مسئلهای هم که به احتیاطش دامن زده این است که یک بار موقع مسابقهٔ اسکراپ̎، نتوانسته بازی را متوقف کند و همین باعث شده اسکراپ̎، بینائی یکی از چشمهایش را بر اثر ضربات رقیب از دست بدهد.
مگی پس از چند مسابقهٔ موفق، فرانکی را به دیدن خانوادهاش میبرد که در یک اتوموبیل کاروان زندگی میکنند. مگی برای مادرش خانهای خریده ولی مادرِ نمکنشناسش فقط به فکر این است که مبادا اسبابکشیاش به آن خانه باعث شود کمک خرجی دولتیاش را قطع کنند. فرانکی میپذیرد که ترتیب مسابقهای رسمی را در لاسوگاس بدهد. در این مسابقه، مگی در مقابل خرس ابی (رایکر) خوب کار میکند ولی مورد اصابت یک ضربهٔ مشت خطا قرار میگیرد، روی چهارپایهاش میافتد، گردنش میشکند و فلج میشود. فرانکی̎، مگی را به لسآنجلس میآورد و هر روز در بیمارستان از او دیدار میکند. سرانجام مادر مگی به ملاقاتش میآید ولی تنها علت این محبت̎اش این است که مگی را راضی کند تا ورقهٔ حساب بانکیاش را به او، امضا کند. حال مگی به وخامت میگراید و پس از آن که قانقاریا به وجودش حمله میبرد، مجبور میشوند یک پایش را قطع کنند. مگی که به وضعیت اسفبارش پی برده، سعی میکند خود را بکشد ولی نمیتواند و از اینرو از فرانکی میخواهد تا در این زمینه کمکش کند. فرانکی که در تنگنای اخلاقی غریبی گیر افتاده، در نهایت، دستگاه اکسیژنش را خاموش میکند و سپس بیمارستان را ترک میکند و ناپدید میشود.
23- فیلم کنار من بمان – Stand By Me
سال تولید: ۱۹۸۶
کارگردان: راب راینر
هنرپیشگان: ویل ویتن، ریور فینیکس، کوری فلدمن، جری اوکانل، ریچارد دریفوس، کیفر ساترلند، کیسی سیماسکو، گاری رایلی، برادلی گِرگ، جیسن آلیور، مارشال بل و کِنت لوترل.
کَسِل راک، تابستان سال 1959. «وِرن تسیو» ی دوازده ساله (اوکانل) میشنود که برادر بزرگترش، «بیلی» (سیماسکو) با دوستش، «چارلی» (رایلی) درباره جسد نوجوان گم شدهای بهنام «ری» (لوترل) حرف میند که در جنگل پیدا کرده است. «ورن» ماجرا را به دوستانش، «گوردی» (ویتن)، «تدی» (فلدمن) و «کریس» (فینیکس) میگوید و همگی تصمیم میگیرند به محل کشف جسد بروند تا شاید با این کار بهعنوان گذشتن از روی پل رودخانه کسل، که قطار از آن عبور میکند، «وِرن» و «گوردی» مجروح میشوند. شب، هنگام خواب، «گوردی» داستان پسر بچه چاقی را تعریف میکند که در یک مسابقه خوردن پای شرکت کرده است. هنگامی که «گوردی» نگهبانی میدهد، «کریس» که نمیتواند بخوابد. روز بعد، پسرها از یک برکه راکد عبور میکنند و هنگام عبور از رودخانه رویال، «ورن» ناگهان جسد را که زیر بوتههای به هم تنیده درخستان در زیر آب است، میبیند. در این بین «چارلی» و «بیلی» نیز که ماجرا را به «الک» مریل (ساترلند) و دارودستهاش گفتهاند، با آنان سر میرسند. اما «گوردی» با تهدید اسلحه، آنان را دور میکند. در اینجا پسرها تصمیم میگیرند جسد را همان جا بگذارند و به خانه بازگردند. و بعدتر با یک تلفن، جای جسد را خبر میدهند…
24- فیلم شبکه – Network
سال تولید: ۱۹۷۶
کارگردان: سیدنی لومت.
هنرپیشگان: فی داناوی، ویلیام هولدن، پیتر فینچ، رابرت دووال، وسلی ادی، بیاتریس استریت، ند بیتی و جان کارپنتر.
وقتی به «هوارد بیل» (فینچ)، مفسر خبری کهنه کار شبکه تلویزیون UBS تذکر میدهند که آمار تماشاگران برنامهاش افت کرده، در برنامه خبری زندهاش اعلام میکند که در برنامه بعدی مغزش را متلاشی خواهد کرد. افشاگریهای «بیل» در برنامه بعدی باعث اخراج «ماکس شوماکر» (هولدن)، کارگردان بخش خبری میشود. اما «دایانا کریستنسن» (داناوی)، یکی از مدیران جوان و جاهطلب شبکه، «فرانک هَکت» (دووال) – مدیرعامل UBS – را قانع میکند که از جذابیت شخصیت عصیانگر «بیل» در برنامهای تازه استفاده کند؛ برنامهای که ابتدا موفق است ولی بعد بهدلیل دخالتهای «آرتور جنسن» (بیتی) – رئیس کمپانی صاحب UBS – تماشاگرانش را از دست میدهد تا بالاخره مدیران شبکه نقشه ترور «بیل» را در برنامه زندهاش اجرا میکنند…
25- فیلم باری لیندون – Barry Lyndon
سال تولید: ۱۹۷۵
کارگردان: کوبویک، برمبنای رمانی نوشته ویلیام میکپیس تاکری.
هنرپیشگان: رایان اونیل، ماریزا برنسن، پاتریک مگی، هاردی کروگر، استیون برکوف، لنرد راسیتر، گی هامیلتن، مری کین، دایانا کرنر، فرانک میدلمَس، گادفری گیگلی، لیون ویتالی و مورای ملوین.
ایرلند، قرن هجدهم. «خانم باری» (کین) پس از مرگ همسرش در یک دوئل، تمام وقت خود را صرف تعلیم پسرش، «ردموند» میکند تا از او یک «جنتلمن» بسازد «باریِ» جوان (اونیل) که تحت تأثیر «نورا» (هامیلتن)، یکی از اقوامش قرار گرفته، وقتی متوجه توجهات یک افسر انگلیسی، «سروان کوئین» (راسیتر) به «نورا» میشود، درسش را نیمهکاره رها میکند و در یک دوئل، «کوئین» را میکشد. او پس از فرار بهزودی مجبور به انجام خدمت نظام میشود. نخستین تجربهاش در نبردی در جنگهای هفتساله مأیوس کننده است. در آنجا دوستی قدیمی، «سروان گروگن» (کیگلی) را میبیند که به او میگوید «کوئین» زنده است و با «نورا» ازدواج کرده است. «باری» به زودی ترک خدمت میکند، اما وقتی یکی از متحدان پروسی انگلستان، «سروان پوتسدورف» (کروگر) او را با لباس مبدل میبیند، مجبور میشود وارد ارتش پروس شود. سپس برای جاسوسی از یک دیپلمات ایرلندی، «شوالیه دو بالیباری» (مگی) فرستاده میشود که مظنون به جاسوسی است. اما «باری» در مقابل هم وطنش به جاسوسی اعتراف میکند و «شوالیه» نیز در عوض، از او حمایت میکند. بعدتر هر دو فرار میکنند تا از راه قمار در انگلستان پول در بیاورند. سال 1773. کنتس ثروتمند انگلیسی، «لیدی لیندون» (برنسن) نظر «باری» را به خود جلب میکند. «باری» پس از مرگ «سرچارلز» (میدلمَس)، شوهر «لیدی لیندون» با او ازدواج میکند و نام او را به خود میگیرد. اما بعدتر به او بیاعتنائی میکند و با به رخ کشیدن روابط عاشقانهاش خشم پسر او، «لردبالینگدن» (ویتالی) را میانگیزد. رفتار «باری» پس از مرگ پسرش، بدتر میشود و وقتی «لیدی لیندون» خودکشی میکند، «بالینگدن» با «باری» دوئل میکند. «باری» به شدت مجروح میشود اما «بالینگدن» به او پولی میپردازد تا برای همیشه انگلستان را ترک کند.
26- فیلم آقای اسمیت – Mr. Smith Goes To Washington
سال تولید: ۱۹۳۹
کارگردان: فرانک کاپرا.
هنرپیشگان: جین آرتور، جیمز استوارت، کلود رینز، ادوارد آرنولد، گای کیبی، توماس میچل، یوجین پالت، بیولا باندی، هـ. ب. وارنر و هاری کاری.
گروهی از سیاستمداران نابکار، روستائی سادهلوحی بهنام جفرسن اسمیت (استوارت) را انتخاب میکنند تا جای سناتوری را که به تازگی در گذشته است بگیرد؛ با اینامید که کاملاً مجری منویات سناتور با سابقه و کار کشته، جوزف پین (رینز) خواهد بود. اما اسمیت که به نیت خدمت به مردم وارد این بازی شده است با کمک منشیاش، ساندرز (آرتور)، برابر سیاستمداران
27- فیلم شرلوک جونیر – SHERLOCK JUNIOR
سال تولید: ۱۹۲۴
کارگردان: باستر کیتن
هنرپیشگان: کیتن، کاترین مکگوایر، جو کیتن و وارد کرین
باستر (کیتن)، آپاراتچی و نظافتچی سینمای محله، مشتاق است که با رموز کارآگاهی آشنا شود. در حالیکه میکوشد تا دل محبوبهاش (مکگوایر) را نیز بهدست بیاورد. در این بین، رقیب عشقی باستر با صحنهسازی وانمود میکند که او ساعت پدر دختر را به سرقت برده است. بنابراین باستر با خفت از خانه دختر رانده میشود. سپس مغموم به سر کارش بازمیگردد و روی صندلی کنار آپارات خوابش میبرد. به زودی روحش از جسمش فاصله میگیرد و سالن نمایش را طی میکند و پا به پرده سینما و اجراءهای دنیای فیلم میگذارد. در فیلم، باستر به نقش کارآگاه نامدار، شرلوک جونیر، توطئههای خلافکاران را نقش بر آب میکند و همه را به سزای اعمالشان میرساند. در لحظه اوج فیلم، باستر از خواب بیدار میشود و محبوبه را میبیند که از بیگناهی او باخبر شده و به دیدارش آمده است. حالا باستر نحوه برخورد درست با دختر را از فیلم روی پرده میآموزد و همهچیز به خیر و خوشی پایان میگیرد.
28- فیلم جنرال – THE GENERAL
سال تولید: ۱۹۲۶
کارگردان: کیتن و کلاید بروکمن
هنرپیشگان: کیتن، ماریون مک، جیم قارلی، فردریک وروم، چازلز اسمیت، فرانک بارنز و جو کیتن
جانی گری (کیتن) در زندگیاش دو عشق دارد: یکی از لوکوموتیوی بهنام جنرال و دیگری دختری به نام آنابل لی (مک). شعله جنگ داخلی آمریکا زبانه میکشد و نیروهای جنوبی چون از جانی بهعنوان لوکوموتیوران بهره بیشتری میتوانند ببرند حاضر نمیشوند از او بهعنوان یک سرباز ثبتنام کنند. بدینترتیب میانه جانی و آنابل لی بههم میخورد. آنابل لی شرط میگذارد که تا وقتی جانی در یونیفورم سربازان ظاهر نشده حاضر نیست او را ببیند. یک سال از جنگ میگذرد و جانی هنوز لوکوموتیوران است. تا اینکه نیروهای نفوذی شمالی جنرال را میدزدند و در حالیکه آنابل لی را نجات دهد و به جنوب بیاورد. نبردی نیز درمیگیرد و جانی یک تنه به تعقیب لوکوموتیوش میرود و بالاخره موفق میشود جنرال و آنابل لی را نجات دهد و به جنوب بیاورد. نبردی نیز درمیگیرد و جانی نقش بزرگی در پیروزی جنوبیها ایفاء میکند. سرانجام جانی را در ارتش میپذیرند و دوباره آنابل لی به سویش بازمیگردد.
29- فیلم پرسونا – Persona
سال تولید: ۱۹۶۶
کارگردان: اینگمار برگمان
هنرپیشگان: بیبی آندرسون، لیو اولمان، گونار بیورنستراند، مارگاتا کروک و یورگن لیندستروم
الیزابت فوگلر (اولمان) بازیگری است که ناگهان تصمیم میگیرد سکوت اختیار کند تا ظاهراً دیگر مجبور نباشد در زندگی نقش بازی کند و دروغ بگوید. آلما (آندرسون) پرستار که مأمور مراقبت روانی او در ویلائی ساحلی شده، ظاهراً زنی متفاوت و امیدوار به زندگی است. دو زن آرامآرام به هم چنان نزدیک میشوند که انگار میخواهند در روح یکدیگر رسوخ کنند…
30- فیلم اگر میتوانی مرا بگیر – CATCH ME IF YOU CAN
سال تولید: ۲۰۰۲
کارگردان: اسپیلبرگ
هنرپیشگان: لیوناردو دیکاپریو، تام هنکس، کریستوفر واکن، مارتین شین، ایمی آدامز، ناتالی بای، جیمز برولین و جنیفر گارنر
فرانک و. آباگنیل جونیر (دیکاپریو)، دانشآموز دبیرستانی شانزده سالهای است که پس از جدا شدن مادرش، پولا (بای) از پدرش واکن به شدت از لحاظ روحی لطمه خورده است. یک روز در مدرسه، فرانک جونیر سعی میکند خود را معلمی جایگزین جا بزند و او روشهای چشمگیرتر و پُردرآمدتری در جا زدنهای خود پیدا میکند و یک روز خلبان و روزی دیگر، خود را دکتر یا وکیل جا میزند. پس از مدتی، فرانک به یک جاعل قهار تبدیل میشود و از قابلیتها و جذابیت خود استفاده میکند و ۵/۲ میلیون دلار چک جعلی را نقد میکند. کارهای جسورانهٔ فرانک توجه کارل هنراتی (هنکس) مأمور FBI را جلب میکند که قصد دارد فرانک را گیر بیندازد. فرانک ظاهراً لذت میبرد از اینکه تحت تعقیب کارل است و حتی تا آنجا پیش میرود که هر از گاه شبها به او زنگ میزند و با او گپ میزند. زمانی که فرانک خود را دکتر جا زده، دلباختهٔ برندا استرانگ (آدامز) دختری دلچسب و مهربان میشود. وقتی فرانک از برندا تقاضای ازدواج میکند، برای جلب توجه بیشتر راجر پدر دختر (شین) ـ که اتفاقاً، وکیل دادگستری نیواورلیانز است ـ یک هویت جعلی دیگر برای خود دست و پا میکند…
31- فیلم پیش از طلوع – BEFORE SUNRISE
سال تولید: ۱۹۹۵
کارگردان: ریچارد لینکلیتر
هنرپیشگان: ایتان هاوک، ژولی دلپی، ارنی منگلد، هانو پوشل، آندرهآ اکرت، هایمون ماریا بوتینگر و دامینیک کاستل
جسی (هاوک)، یک جوان امریکائی که در حال گشتن اروپاست، در قطار وین با دختر دانشجوی فرانسوی، سلین (دلپی) آشنا میشود. جسی قرار است فردای آن روز به امریکا برگردد، و دختر عاطم پاریس است. جسی پیشنهاد میدهد که این بیست و چهار ساعت را با هم بگذرانند. او یک پسر معمولی امریکائی با فرهنگ متوسط است که نمیتواند احساسات سلین را درک کند، در حالیکه سلین بسیار حساس و عاطفی است و درک خوبی از جهان و آینده و موقعیت جسی دارد. جسی̎، سلین را به ایستگاه قطار میرساند، اما حتی در آخرین لحظه هم چیزی نمیگوید. هر دو به سمت مقصد خود میروند در حالیکه شهر آرام از خواب شبانه بیدار میشود.
32- فیلم لبووسکی بزرگ – THE BIG LEBOWSKI
سال تولید: ۱۹۹۸
کارگردان: جوئل کوئن
هنرپیشگان: جف بریجز، جان گودمن، جولیان مور، استیو بوسکمی، پیتر استورمار، دیوید هادلستن، تارا رید و بن گازارا
سال ۱۹۹۱. جف لبووسکی بیکار (بریجز)، بیخیال به زندگی یکنواخت لُسآنجلسیاش مشغول است. او یکی از تنبلترین آدمهای این شهر است و با دوستان بولینگبازش، والتر سوبچاک خودپسند (گودمن)، صاحب فروشگاه لوازم استحفاظی، و دانیِ ملایم و خوشمشرب (بوسکمی)، اسکیرویآبباز سابق به وقتگذرانی مشغولاند، تا اینکه یک روز بعدازظهر، وقتی دو نفر قُلدر به خانهٔ ویلائی جف حمله میکنند، او را کتک میزنند و روی قالی اتاقش ادرار میکنند، مسیر زندگیاش تغییر میکند. دلیل این حمله آن است که جکی تریهورن (گازارا)، مقداری پول به همسر مردی به نام جف لبووسکی قرض داده و قلدرها اشتباهی به سراغ یک جف لبووسکی دیگر آمدهاند؛ چنانچه آنان اطلاعات درستی داشتند، باید به خانهٔ یک میلیونرِ انساندوستِ اهل پاسادنا، جفری لبووسکی (هادلستن) حمله میکردند، جف دربارهٔ این همنام میلیونرش کنجکاو میشود و با همسر جوان و جذاب او، بانی (رید) ملاقات میکند. بعدها جفری لبووسکی اصلی (ملقب به جفریِ بزرگ) با جف تماس میگیرد و میخواهد به خاطر بازگشت همسر ربودهاش یک میلیون دلار باج بپردازد، اما والتر وارد معرکه میشود و پول باج را میگیرد. همینکه راز ماجراها برملا میشود، جف با نقشهٔ دختر لبووسکی اصلی، ماد (مور) دستگیر و با خلافکاران و پلیس همزمان روبهرو میشود…
33- فیلم به نام پدر – IN THE NAME OF THE FATHER
سال تولید: ۱۹۹۳
کارگردان: شریدان
هنرپیشگان: دانیل دی لوئیس، اما تامپسن، پیت پست لتویت، جان لینچ، مارک شپارد، بیتی ادنی، مری جونز، بریتا اسمیت، دان بیکر و جو مکپارتلند
پنجم اکتبر سال ۱۹۷۴. بمبی توسط جبههٔ آزادیبخش ایرلند (IRA) در یک نوشگاه در لیگفورد منفجر میشود. ده سال بعد خانم وکیلی به نام گارت پیرس (تامپسن) به شهادت جری کانلن (دی لوئیس)، یکی از چهار نفری که به جرم این بمبگذاری دستگیر و محکوم شدهاند، گوش میکند. ایرلند، دههٔ ۱۹۶۰. کانلن با جمع رفقایش در بلفاست به دزدی مشغولند. سربازهای بریتانیائی او را به جای یک تیرانداز IRA میگیرند و تعقیبش میکنند. جری که برای IRA دردسر ایجاد کرده با میانجیگری پدرش، جوزپه (پست لتویت)، از دست افراد IRA خلاص میشود. او تصمیم میگیرد به انگلستان برود و در کشتی، پل هیل (لینچ)، یکی از همکلاسیهای قدیمیاش را میبیند.
در لندن پل̎، جری را به خانهٔ یکی دیگر از بر و بچههای اهل بلفاست، پاتریک آرمسترانگ (شپارد) میبرد ولی به دنبال جر و بحثی در بارهٔ جنگ در ایرلند شمالی، از خانه اخراج میشوند. آنان شب بمبگذاری در گیلفورد، در یک پارک و در کنار چارلی برک (مک پارتلند) که دربارهٔ خطرهای زندگی در لندن به آنان هشدار میدهد، بودند. جری به بلفاست بر میگردد. در این فاصله، پلیس به محل سکونت پاتریک آرمسترانگ حمله میکند و دیری نمیگذرد که در بلفاست هم به سراغ جری میروند. در بازپرسی، پل به بمبگذاری اعتراف میکند و به جری هم توصیه میکند که همان کار را انجام دهد.
جری مقاومت میکند تا آنکه یکی از پلیسها به او میگوید اگر اعتراف نکند، پدرش کشته خواهد شد. در دادگاه، دادستان استدلال خود را بیشتر بر مبنای اعترافات پل و جری و نیز صحبتهای پاتریک و نامزدش، کارول (ادنی) پیش میبرد و هر چهار نفر به حبس ابد محکوم میشوند. در زندان جری را در سلولی میاندازند که پدرش هم به اتهام اقدامات تروریستی زندانی است. در همانجاست که جو مکاندرو (بیکر)، یکی از مردان IRA که بمبگذاری گیلفورد را انجام داده، جری را تحت حمایت خود میگیرد. اما خشونت مک اندرو و دوستانش در زندان باعث میشود جری را از آنان جدا کند و تلاش خود را روی اثبات بیگناهی خود و پدرش متمرکز کند. با مرگ پدر، جری در تصمیم خود مصممتر میشود.
34- فیلم شکارچی گوزن – The Deer Hunter
سال تولید: ۱۹۷۸
کارگردان: مایکل چیمینو
هنرپیشگان: رابرت دِنیرو، جان کازال، جان سویج، کریستوفر واکن، مریل استریپ، جرج دزوندزا و شرلی استولر.
شهر کوچکی در «پنسیلوانیا» سه دوست – «مایک» (دِنیرو)، «نیک» (واکن) و «استیون» (سویج) برای اعزام به ویتنام آماده میشوند. پس از برگزاری مراسم ازدواجِ «استیون»، «مایک» و «نیک» همراه دوستان دیگرشان – «استن» (کازال) و «جان» (دزوندزا)، که کافهای محلی را اداره میکند – به شکار میروند. در آنجا «مایک» که مثل سایرین معتقد است یک شکارچی واقعی باید بتواند یک گوزن را تنها با یک شلیک از پا درآورد، با وجود مزاحمتهای «استن» موفق به انجام این کار میشود. در ویتنام، آنان به اسارت در میآیند و «ویتکُنگ» ها آنان را مجبور به شرکت در بازی و شرطبندی مرگبارِ «رولت روسی» میکنند. «مایک» در نقشهاش برای گریز، یک ویتکُنگ را وامیدارد تا گلولههای بیشتری در اسلحه بگذارد، سپس «نیک» را مجبور میکند تا به او بازی کند، تا اینکه در یک موقعیت مناسب با از پا انداختن دشمن، موفق به فرار میشوند. «مایک» که «استیونِ» به شدت مجروح را با خود حمل میکند، از «نیک» جدا میشود. حالا «نیک» که به بیماری روانی مبتلا شده، از بیمارستانی در «سایگون» مرخص میشود و هنگامی که «مایک» را در میان جمع تشکیل دهنده یک مسابقه «رولت روسی» میبیند، با وحشت میگریزد. «مایک»، در بازگشت، خود را ناتوان از دیدار دوستانش مییابد. با این حال رابطهای صمیمانه با «لیندا» (استریپ)، دوست «نیک»، پیدا میکند که به دلدادگی میانجام. در دیدار با «استیونِ» معلول در بیمارستان، او به «مایک» پولهائی را نشان میدهد که بهطور مرتب توسط ناشناسی از سایگون برای او ارسال میشود. در یک برنامه شکار دیگر، «مایک» نمیتواند گوزن شکار کند و از مشاهده دلقکبازیهای «استن» با یک اسلحه به خشم میآید. تا اینکه در جستوجو برای یافتن «نیک» به سایگون باز میگردد و او را در حالی پیدا میکند که یک بازیکن حرفهای رولت روسی است. سعی میکند او را همراه خود ببرد، اما «نیک» به مغز خود شلیک میکند. دوستان «نیک»، پس از تشییع جنازه او بار دیگر در کافه «جان» دور هم جمع میشوند.
35- فیلم گران تورینو Gran Torino
کارگردان: کلینت ایست وود.
بازیگران: کلینت ایست وود [والت کووالسکی]، بی ونگ [تائو ونگ لور]، آهنی هر [سو لور]، مایکل کوروسکی [جاش کووالسکی]، بروک چیا تاهو] مادر تائو]، چی تاهو [مادربزرگ مطلقه تائو]، سانی وو [اسموکی]، کریستوفر کارلی [پدر یانوویچ]، برایان هیلی [میچ کووالسکی]، جرالدین هیوز [کارن کووالسکی]، دریما واکر [اشلی کووالسکی]، جان کارول لینچ [مارتین آرایشگر]، دوا موا [فونگ ملقب به اسپایدر]
محصول ۲۰۰۸ آمریکا
والت کووالسکی کهنه سرباز جنگ کره، پس از مرگ همسرش تنها می شود. رابطه چندانی با پسر و عروسش ندارد و نوه اش نیز چشم به خانه و اتومبیل فورد کلاسیک اش- گران تورینو- دوخته و مرگش را روزشماری می کند. از طرف دیگر تندخویی خود والت نیز مانع از برقراری ارتباط وی با دیگران می شود و زمانی که کشیش محله به توصیه همسر متوفایش برای اعتراف گرفتن به دیدن وی می آید، با رفتار خشن وی روبرو می شود. این وضعیت با اثاث کشی خانواده ای کره ای به همسایگی والت بحرانی تر می شود، چون همان طور که والت چشم دیدن چشم بادامی ها را ندارد آنها نیز از همسایگی با قاتل پدران یا اقوام شان خوشحال نیستند.
اما اقدام ناموفق پسر کوچک خانواده به نام تائو در سرقت گران تورینوی کووالسکی که به تشویق بچه های خلاف کار محله صورت گرفته، اوضاع را بیش از پیش به هم می ریزد. اصرار گروه خلافکاران که یکی از اقوام تائو نیز درمیان آنها قرار دارد مبنی بر پیوستن وی به گروه، باعث می شود کووالسکی ناخواسته در درگیری میان آنها دخالت کرده و جان تائو را نجات دهد. این کار وی سیلی از هدایا را به خانه وی سرازیر می کند. چیزی که به مذاق والت پیر سازگار نیست، اما ابراز حق شناسی خانواده با نجات سو دختر خانواده توسط والت از دست خلافکاران محل بیش از گذشته شدت می گیرد. مادر خانواده که از رفتار مردانه والت خوشش آمده، پسرش را برای جبران گناه و شکل گرفتن شخصیت اش نزد والت می فرستد. والت ابتدا نمی پذیرد، ولی کم کم آموزش تائو را دلچسب می یابد و حتی به وی در یافتن کار کمک می کند. اما اصرار خلافکاران محل مبنی بر پیوستن تائو به آنها این بار با شدت بیشتری همراه است و زهرچشم والت نیز با دزدیده شدن و تجاوز به سو پاسخ داده می شود. چیزی که والت کووالسکی را به خشم می آورد…
36- فیلم در بارانداز – On The Waterfront
سال تولید: ۱۹۵۴
کارگردان: الیا کازان
هنرپیشگان: مارلون براندو، کارل مالدن، لی ج. کاب، راد استایگر، پت هنینگ، اوا مری سینت، لیف اریکسن و جیمز وسترفیلد.
اتحادیه کارگران باراندازهای نیویورک زیرنظر تبهکاری بهنام جانی فرندلی (کاب) اداره میشود و کارگردان برای گذران زندگی تحت فشارند. چارلی مالوی (استایگر) وکیل متقلب جانی است و برادرش، تری (براندو) که قبلاً مشتزن بوده، در بارانداز میپلکد و خردهفرمایشهای جانی را انجام میدهد. تری بهدستور جانی، یکی از کارگرها را به پشتبام میکشاند و دو نفر از افراد جانی او را به پائین پرت میکنند و میکشند. تری با ادی (سینت)، خواهر کارگر مقتول آشنا میشود و احساس گناه میکند. ادی او را با پدر باری (مالدن) آشنا میکند و او به تری میگوید که آن کارگر برای این کشته شده که خلافکاریهای جانی و افرادش را افشا نکند. تری با تشویق پدر باری، اعضای اتحادیه را به پلیس لو میدهد و باند تبهکاران متلاشی میشود…
37- فیلم مرد سوم – The Third Man
سال تولید: ۱۹۴۹
کارگردان: کارول رید
هنرپیشگان: جوزف کاتن، اورسن ولز، آلیدا والی، ترور هوارد، برنارد لی، ارنست دویچ و جفری کین.
در روزهای پس از جنگ جهانی دوم، یک نویسنده آمریکائی داستانهای عامهپسند وسترن بهنام هالی مارتینز (کاتن) بهدعوت دوستش هاری لایم (ولز) بهوین اشغال شده میرود، اما بهمحض ورود میشنود که هاری در یک تصادف اتوموبیل کشته شده است. بهزودی معلوم میشود که هاری را میبیند و پس از مدتی تردید برای پایبندی به دوستی قدیمی یا اجرای عدالت، هاری را لو میدهد…
38- فیلم داستان توکیو – Tokyo Story
سال تولید: ۱۹۵۳
کارگردان: یاسوجیرو اوزو
هنرپیشگان: چیشو ریو، ستسوکو هارا، چییکو هیگاشیاما، هاروکو سوگیمورا، شیزو اوزاکا، سو یامامورا و کیوکوکاگاوا.
زوجی پیر (ریو و هیگاشیاما) به توکیو میآیند تا از پسر پزشکشان (یامامورا) و دختری (سوگیمورا) که صاحب آرایشگاه است دیدن کنند. آنان قدری گرفتارند که نمیتوانند به پدر و مادر خود رسیدگی کنند و آن دو را به استراحتگاهی ساحلی میفرستند. تنها کسی که در توکیو وقت خود را صرف رسیدگی به زوج پیر میکند، بیوه پسر در جنگ کشته شدهشان (هارا) است که مادر شبی را هم با او میگذراند، در حالی که پدر با دوستان قدیمی مشغول نوشخواری است. در بازگشت به خانه، مادر میمیرد و اعضای خانواده در مراسم تدفین او حضور مییابند. کوچکترین دختر خانواده از عروس بیو درباره تلخی زندگی میآموزد و پدر که حالا تنها شده، ساعت مادر را به یادگار به عروسش میدهد و از او میخواهد تا دوباره ازدواج کند.
39- فیلم فارگو – FARGO
سال تولید: ۱۹۹۶
کارگردان: جوئل کوئن
هنرپیشگان: فرانسس مکدورمند، استیو بوسکمی، ویلیام ه. میسی، پیتر استورمار، هاروه پرسنل، جان کارول لینچ و تونی دنمن
فارگو، داکوتای شمالی. مارج گاندرسن (دورمند) پلیس محلی، زن بارداری است که تحمل، سادگی و رفتار مهربانش ذکاوتش را پنهان کرده است. وقتی جسد دو سرنشین اتومبیلی در نزدیکی جسد یک پلیس کشف میشود، مارج این اتفاق را با پروندهٔ دیگری در مورد دو خلافکار به نامهای کارل (بوسکمی) و گیار (استورمار) کنار هم میگذارد. این دو نفر قبلاً توسط جری لوندگارد (میسی)، یک فروشندهٔ اتومبیل که در فروشگاه پدرزن و رئیس پولدار و متکبرش، وید (پرسنل) کار میکند، مأمور اجراء نقشهای شدهاند. جری با حقههای سادهای که در حسابهای شرکت جنرال موتورز بهکار میبرد، توانسته کمی پول جمع کند اما در شرف لو رفتن است. وقتی وید معاملهٔ پرسودی را که میتوانست زندگی داماد و دخترش را نجات دهد به هم میزند، جری از روی ناامیدی کارل و گیار را مأمور میکند تا همسرش را برای باج گرفتن از وید بربایند. اما همانطور که قابل پیشبینی بود هیچ چیز براساس نقشه پیش نمیرود و قتلهای متعددی صورت میگیرد و مارج باردار با آن شکم بزرگش و احتیاج دائمش به غذاخوردن، برای یافتن قاتلان تلاش میکند…
40- فیلم استاکر – Stalker
سال تولید: ۱۹۷۹
کارگردان: آندری تارکوفسکی
هنرپیشگان: آناتولی سولونیتسین، الکساندر کایدانوفسکی، نیکلای گرینکو، آلیسا فریندلیخ و ناتاشا آبرامووا.
در مرکز کشوری، «منطقه» مرموزی پدیدار میشود که بهنظر میرسد نتیجه سقوط یک شهابسنگ یا سفینههای فضائی باشد؛ جائی که تمام قوانین فیزیکی و شرایط حیات معلق است و پلیس نیز در اطراف آن یک حلقه حفاظتی درست کرده است. «استاکر» (کایدانوفسکی) – یکی از افرادی که بهعنوان راهنمای آدمهای کنجکاو به منطقه راه یافته – تصمیم دارد بدون اعتنا به قوانین، در قبال دریافت پول، دو مرد را به آنجا ببرد. و با وجود هشدار همسرش که اگر او را بگیرند، به ده سال زندان محکوم خواهد شد و در این مدت دختر مفلوجشان حتماً خواهد مرد، در یک نوشگاه با آن دو مرد ملاقات میکند: «نویسنده» (سولونیتسین) که در پی الهام هنرمندانه است و «پروفسور» (گرینکو) که بهدنبال شگفتیهای علمی است و قرار میشود آن دو را از پستهای حفاظتی رد کند.
در «منطقه» به آنان میگوید که باید در همه چیز به او اعتماد کنند چرا که «منطقه» پُر از تله است. «نویسنده» ابتدا به مسیر پُرپیچ و خمی که «استاکر» برای رفتن به «اتاق» – جائی که نهانترین آرزوها آشکار میشوند – انتخاب کرده، اعتراض میکند ولی صدای مرموزی، شاید صدای خودش به او میگوید که بس کند، سپس «پروفسور» برخلاف توصیه «استاکر» میخواهد که برگردد و کولهپشتیاش را بردارد. در حالی که آن دو نفر دیگر از طریق «تونل خشک» به راهشان ادامه میدهند، اما بعدتر دوباره خود را با «پرووفسور» روبهرو میبینند. در اینجا «نویسنده» و «پروفسور» درباره دلایل آمدنشان و اینکه چه نصیبشان خواهد شد، جروبحث میکنند. در اتاق، «پروفسور» میگوید که بمبی با خودش آورده اتاق را پیش از سوء استفاده از آن منفجر کند و «نویسنده» نییز «استاکر» را به بهرهبرداری از فلاکت انسانی متهم میکند و به بهانه این که حتی نهفتهترین آرزوهایش ممکن است بیارزش باشد، به درون «اتاق» نمیرود…
آقا جای بتمن نولان خالیه
استاکر پر از فهم و امید
حواستون ب اون سگ سیاه باشه
انصافا لیست فیلم های خوبی رو معرفی کردین ولی دقت کردین این فیلم ها همشون فیلم های خیلی خیلی قدیمی هستن و بین فیلم های جدید،فقط فیلم های سودآور و تجاری رو میبینیم.