فیلمهای برتر تاریخ سینما – خلاصه داستان و بررسی – قسمت چهارم
امشب میرسیم به قسمت چهارم معرفی بهترین های تاریخ سینما.
قسمتهای قبلی این سری پستها را میتوانید از طریق لینکهای زیر مطالعه بفرمایید:
بهترین فیلم های تاریخ سینما – قسمت اول
بهترین فیلم های تاریخ سینما – قسمت دوم
بهترین فیلم های تاریخ سینما – قسمت سوم
121- فیلم راههای افتخار – Paths Of Glory
سال تولید: ۱۹۵۷
کارگردان: استنلی کوبریک
هنرپیشگان: کرک داگلاس، رالف میکر، آدولف منجو، جرج مکریدی، وین موریس، ریچارد آندرسن و جوزف تورکل.
جنگ جهانی اول، سال ۱۹۱۶. سرهنگ داکس (داگلاس)، فرمانده هنگ ۷۰۱ پیاده ارتش فرانسه است که در نبردی وحشیانه اما بیجنب و جوش، تلفات زیادی داده است. ارتش متفقین دو سال که در تقابل با ماشین جنگی آلمان توفیق چندانی بهدست نیاوردهاند و امیدهای داکس هم برای دورشدن هنگش از خط مقدم جبهه نقش برآب میشود، چون ژنرال برولار (منجو) به ژنرال برولار (منجو) به ژنرال میرو (مکریدی) دستور میدهد که به یکی از مواضع تسخیرناپذیر آلمانیها، معروف به تپه مورچهها حمله کنند. عملیات انتحاری آغاز میشود و داکس مردانش را از میان توفان مرگ به پیش میبرد. عملیات انتحاری آغاز میشود و داکس مردانش را از میان توفان مرگ به پیش میبرد. سرانجام سه سرباز انتخاب میشوند. تا در دادگاه نظامی گناه این شکست را به گردن بگیرند. داکس دفاع از آنان را بهعهده میگیرد، اما دستهائی پنهان تلاشهای او را بینتیجه میگذارند…
122- فیلم «زندگی دیگران» – The Lives of Others
کارگردان و فیلمنامهنویس: فلورین هنکل فون دونرس مارک
بازیگران: اورلیش موئه (گئرد)، سباستین کوخ (گئورگ)، مارتینا گدک (ماریا)، اورلیش تاکور (رئیس پلیس امنیتی)
محصول سال ۲۰۰۶
گئرد وایسلر، بازجوی ارشد اشتازی، پلیس امنیتی جمهوری دمکراتیک آلمان، ماموریت می یابد تا زندگی گئورگ دریمن، کارگردان مشهور تئاتر را زیر نظر بگیرد، درحین گوش فرا دادن به مکالمات خصوصی وی و دیگران وی رفته رفته از دنیای زندگی روزمره خود فاصله می گیرد و به دنیای روشنفکران نزدیک می شود و سعی می کند تا وی را از گرفتاری نجات دهد.
هنگامی که گئورگ دریمن شرح حالی در باره یک نمایشنامه نویس متوفی که سالها از کار منع شده بود، می نویسد و این نوشته در آلمان غربی به چاپ می رسد، اشتازی، کریستا ماریا سیلند، شریک زندگی گئورگ را بازداشت می کند تا با تحت فشار قرار دادنش وی را وادار به اعتراف کند که گئورگ این شرح حال را نوشته است. هنگامی که پلیس به خانه گئورک یورش می برد، ماریا از خانه فرار می کند و در اثر تصادفی کشته می شود.
چند سال بعد گئورگ اسنادی از مراقبت و شنود منزلش را در بایگانی اسناد اشتازی می یابد که همه آنها به نحوی تنظیم شده اند که مانع از گرفتاری وی شوند. گئرد که به شغل نامه رسانی اشتغال دارد پشت ویترین کتابفروشی بزرگ کارل مارکس نام کتابی را از گئورگ می بیند که برای او آشناست: سونات برای انسان های شریف، کتاب را می خرد و در تقدیم نامه آن نام اختصاری خود را می یابد، وقتی فروشنده از او سوال می کند که آن را کادو کند یا خیر، پاسخ می دهد: نه این برای خودم است.
123- فیلم دیکتاتور بزرگ – The Great Dictator
سال تولید: ۱۹۴۰
کارگردان: چارلی چاپلین
هنرپیشگان: چاپلین، پالت گادارد، جکی اوکی، رجینالد گاردینر، هنری دانیل و بیلی گیلبرت.
در سالهای جنگ جهانی اول در کشور تومانیا، سربازی بهنام چارلی (چاپلین) که پیش از ورود به ارتش، سلمانی بوده، بر اثر سانحه سقوط هواپیما حافظهاش رااز دست میدهد. او وقتی چشم باز میکند خود را در یک آسایشگاه روانی مییابد و پس از مدتی که طی آن حاکمیت کشو ربه دست دیکتاتوری بهنام هینکل (چاپلین) افتاده، از آنجا مرخص میشود. فقر و بیکاری سراسر تومانیا را فرا میگیرد و مخالفان دیکتاتور به اردوگاههای کار اجباری فرستاده میشوند. خشم و خروش هینکل دامن چارلی را نیز میگیرد و سربازان، مغازه سلمانیاش را در منطقه فقیرنشین شهر خراب میکنند و او را به یکی از اردوگاهها میفرستند. هینکل موافقتنامهای با یک دیکتاتور دیگر، ناپالونی (اوکی) امضا میکند و زمانی که تومانیا به کشور همسایه حمله میکند، چارلی با تغییر قیافه از اردوگاه میگریزد. به اشتباه چارلی را به جای هینکل میگیرند و او از این فرصت مناسب بهره میگیرد تا خطابهآی صلحآمیز ایراد کند…
124- فیلم مهاجمان صندوق گمشده – Raiders Of The Lost Ark
سال تولید: ۱۹۸۱
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
هنرپیشگان: هریسن فورد، کارن آلن، پل فریمن، رانلد لیسی، جان ریس دیویزف دنهولم الیوت، آلفرد مولینا، وولف کالر، آنتونی هیگینز، ویک تابلیان، دان فلوز و ویلیام هوتکینز.
«ایندیانا جونز» (فورد) باستانشناسی است که در پی یک شیء دستساز گرانبها به مقبرهای در آمریکای جنوبی میرود. پس از پشت سر گذاشتن موانع خطرناک بسیار به محل شیء میرسد و کیسه شنی هم وزن آن را به جایش میگذارد. اما با اشتباه در محاسبه، مقبره شروع به لرزیدن و خراب شدن میکند. «جونز» و راهنمایش موفق به فرار میشوند ولی در بیرون «بلاک» (فریمن)، باستانشناس دیگری که او نیز در پی شیء بوده، و افراد بومی منتظرشان هستند. «بلاک» شیء را میگیرد و دستور کشتن «جونز» را میدهد. «جونز» با پریدن به رودخانه فرار میکند. در بازگشت به آمریکا، مأموران اطلاعاتی به او میگویند که «هیتلر» در پی یافتن صندوق مقدس گم شده است تا از آن برای مقاصد سلطهجویانهاش استفاده کند. آنان از «جونز» میخواهند تا صندوق را پیدا کند و به آمریکا بیاورد. «جونز» مدال هیروگلیفی را میشناسد که از طریق ان میتواند صندوق را پیدا کند؛ مدال نزد «ماریون ریونوود» (آلن)، محبوبه سابق و دختر استادِ «جونز» است که حالا سالونی را در نپال اداره میکند. «جونز» به نپال میرود و پس از ساعتها کلنجار رفتن، بالاخره «ماریون» راضی میشود مدال را به پنج هزار دلار به او بفروشد…
125- فیلم یادگاری یا یادآوری Memento
سال تولید: 2000
کارگردان: کریستوفر نولان
بازیگران: گای پیرس -کری-ان ماس – جو پانتولیانو -ماریان مولرلایلی
لئونارد شلبی (گای پیرس) بر اثر یک اتفاق، حافظه کوتاه مدت خود را از دست میدهد و با کمک یادداشتها، خالکوبیها و عکسهایش سعی میکند کسی که همسرش را کشتهاست پیدا کند و انتقام بگیرد.در خالکوبی هایش اشاره شده که فردی به نام جان یا جیمز با نام خانوادگی جی….[ادامه نامعلوم] همسر او را کشته است و بدنبال او میگردد.به کمک پلیسی به نام تدی شخصی به نام جیمی گراندز را پیدا کرده و میکشد و لباسها و ماشین او را صاحب میشود و آنجا پی میبرد که …
126- فیلم اینک آخرالزمان – Apocalypse Now
سال تولید: ۱۹۷۹
کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
هنرپیشگان: مارلون براندو، رابرت دووال، مارتین شین، آلبرت هال، باتمز، لاری فیشبرن، دنیس هاپر، هریسن فورد، اسکات گلن، فردریک فارست و جیمز کین.
«سروان بنجامین ویلارد» (شین) که پس از خدمت در جنگ ویتنام زندگی در آمریکا برایش سخت شده، دوباره به ویتنام باز میگردد و در انتظار مأموریتی جدید میماند. کمی بعدتر به سرفرماندهی ارتش آمریکا و نها ترانگ احضار میشود و در آنجا درباره «سرهنگ کورتس» (براندو) میشوند که پس از ناپدید شدن در کامبوج، جنگی نامتعارف اما کشنده و طاقتفرسا را همراه گروهش – بومیان مونتانیارد – شروع کرده است. مأموریت «ویلارد» پیدا کردن «کورتس» و کشتن او است. او همراه با سیاهپوستی به نام «چیف فیلیپس» (هال)؛ یک توپچی، «کلین» (فیشبرن)؛ موجسوار کالیفرنیائی، «لنس جانسن» (باتمز) و «هیکس» معروف به «چف» (فارست) با یک کشتی گشتی راهی میشود.
در این بین «ویلارد» پرونده «کورتس» را میخواند و بسیار تحت تأثیر شخصیتش قرار میگیرد. پس از پشت سر گذاشتن آخرین پایگاه آمریکائی، افراد بیش از پیش ابراز نارضایتی میکنند. «کلین» و «فیلیپس» پیش از رسیدن به مقر «کورتس» در حملههائی مرموز از ساحل کشته میشوند. با رسیدن به محل مورد نظر، میزان خونریزیها به مراتب زیادتر میشود. «کورتس» به «ویلارد» میگوید که چگونه به ضرورت بیرحمی و شقاوت در جنگ رسیده و از طرفی به نظر میرسد که ناگزیریِ مأموریت «ویلارد» را پذیرفته است. «چف» در تلاشی برای فرستادن امواج رادیوئی برای حمله هوائی به مقر، کشته میشود. «ویلارد»، «کورتس» را میکشد و سپس «لنس جانسن» از مقر خارج میشود و بومیان او را بهعنوان «رئیس» جدید میپرستند.
127- فیلم بیگانه – Alien
سال تولید: ۱۹۷۹
کارگردان: ریدلی اسکات
هنرپیشگان: تام اسکریت، سیگورنی ویور، جان هرت، ورونیکا کارترایت، هاری دین استنتن، ایان هولم و یافت کوتو.
زمانی در آینده. زندگی انسانها تحت کنترل «شرکت» ی است که تنها از طریق خرید سهام آن میتوان عنوان «شهروند» را به دست آورد. سفینه «نوسترومو» برای انجام پژوهشهای فضائی به کهکشان فرستاده میشود. یکی از سرنشینان آن، «کین» (هرت) ناخواسته باعث ورود موجودی ناشناخته به درون سفینه میشود. موجودی که خیلی سریع رشد میکند، به جای خون مایعی اسیدگونه در رگهایش جاری است و به نظر میرسد هدفی جزء کشتار و نابودی نداشته باشد. آرامآرام تکتک اعضای سفینه توسط «بیگانه» از پا در میآیند. «ریپلی» (ویور)، یکی از فضانوردان، درمییابد که ورود «بیگانه» به سفینه و عقیم گذاشتن هرگونه کوشش برای نابودی آن، بخشی از نقشه بخش تسلیحاتسازی «شرکت» برای استفاده از ارگانیسم پیچیده آن در تولید سلاحهای تازه است که توسط «اَش» (که قصد کشتن او را دارد) میشود و با فرستادن «بیگانه» به فضای لایتناهی از دست او رهائی مییابد.
128- فیلم پنجره عقبی – Rear Window
سال تولید: ۱۹۵۴
کارگردان: آلفرد هیچاک
هنرپیشگان: جیمز استوارت، گریس کلی، تلما ریتر، ریموند بر، وندل کوری، جودیت اولین و سارا برنر.
عکاس خبری ماجراجوئی بهنام جفریز (استوارت) که بهدلیل شکستگی پایش خانهنشین شده، برای وقتگذرانی پنجرههای خانههای آن طرف حیاط پشتی آپارتمانش را زیر نظر میگیرد. او از یک طرف درگیر تردیدهایش برای ازدواج با نامزدش، لیزا (کلی) است و از طرف دیگر متوجه میشود که یکی از همسایهها (بر) همسرش را کشته، اما نمیتواند به کسی ثابت کند. سرانجام قاتل متوجه فضولیهای جفریز میشود و به سراغش میآید…
129- فیلم سینما پارادیزو – Cinema Paradiso
سال تولید: ۱۹۸۸
کارگردان: جوزپه تورناتوره
هنرپیشگان: فیلیپ نوآره، ژاک پرن، سالواتوره کاشیو، ماریو لئوناردی، آنییز نانو، ایزا دانیلی، لئوپولدو تریسته و انتسو کاناواله.
«سالواتوه دی ویتا» (پرن)، کارگردان موفق سینما، خبر مرگ «آلفردو» (نوآره) را از همسرش میشنود و به یاد خاطرات دوران کودکیاش میافتد: «سالواتوره / توتو» (کاشیو)، پسربچهای است عاشق سینما و «آلفردو» – آپاراتچی تنها سینمای دهکده، سینما پارادیزو – برای او تنها راه رسیدن به معشوق است. سالهای کودکی و نوجوانی او کنار «آلفردو» و با فیلمهای سینما پارادیزو میگذرد، تا اینکه برای ادامه تحصیل به رم میرود. «سالواتوره» برای شرکت در تشییع جنازه «آلفردو» به دهکدهشان باز میگردد و آخرین هدیه «آلفردو» را از همسرش دریافت میکند: تکههائی از فیلمهای به نمایش درآمده پارادیزو که کشیش دهکده برای نمایش عمومی سانسور میکرد و «آلفردو» آنها را طی سالها در سرهم کرده بود.
130- فیلم کازابلانکا – Casablanca
سال تولید: ۱۹۴۲
کارگردان: مایکل کورتیز
هنرپیشگان: هامفری بوگارت، اینگرید برگمن، پل هنرید، کلود رینز، کنراد فایت، سیدنی گریناستریت، دولی ویلسن، پتر لوره و س. س. ساکال
کازابلانکا، جنگ جهانی دوم. آمریکائی ماجراجوئی بهنام ریچارد بلین، معروف به ریک (بوگارت)، که بار یک عشق نافرجام را بر دوش دارد، دور از جبهههای جنگ کافهای را اداره میکند. با ورود محبوبه قدیمی، ایلسا (برگمن)، همراه با شوهرش، ویکتور لاسلو (هنرید) که از رهبران نهضت مقاومت است، خاطرات برای ریک زنده میشوند. اما ایلسا به کازابلانکا آمده تا با ویکتور خود را به کشورهای آزاد برسانند و به مبارزه با نزایها بپردازند. حالا، کازابلانکا زیر نظر حکومت ویشی (حکومت دستنشانده آلمانیها) اداره میشود و نازیها بر همه امور نظارت دارند. بنابراین ترک کازابلانکا به آسانی و بدون کمک ریک امکانپذیر نیست. با این همه، ریک ابتدا میخواهد دلیل جفای محبوبه را، در چند سال پیش، بفهمد….
131- فیلم حیثیت – THE PRESTIGE
سال تولید: ۲۰۰۶
کارگردان: کریستوفر نولان
هنرپیشگان: هیو جکمن، کریستیان بیل، مایک کین، ربکا هال، پایپر پرابو، اسکارلت جوهانسن، دیوید بوئی و اندی سرکیس
روپرت (جکمن) و آلفرد (بیل) شعبدهبازهائی معتبر و درجه یکاند که در لندن کار میکنند و هر دو از قابلیتهای چشمگیر حقهبازی برخوردارند و هر دو نیز از غبطه خوردن به قابلیتهای آن یکی، رنج میبرند. وقتی آلفرد طی یکی از شعبدهبازیهایش، حقهٔ رعبآوری میزند که برایش ظاهراً هیچ توضیحی عقلانی وجود ندارد، رقابت دوستانهٔ آندو به چشم و همچشمی مرگباری تبدیل میشود و روپرتِ خشمگین را مصمم میسازد تا از رازهای سربستهٔ دوست و رقیبش سر دربیاورد. اما در دنیای شعبدهبازی هیچچیز همیشه آنطور که به نظر میرسد، نیست و قواعد دنیای فیزیکی و ملموس ما، خیلی راحت، در آن کاربرد ندارد. و حالا در عین حالی که رقابت تلخ آندو، روح و جان هردوشان را به تباهی میکشاند، آتش خشمشان این خطر را به وجود آورده که تمامی اطرافیانشان را نیز به کام خود بکشاند.
132- فیلم رفتگان – THE DEPARTED
سال تولید: ۲۰۰۶
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
هنرپیشگان: لیوناردو دیکاپریو، جک نیکلسن، مت دیمن، مارک والبرگ، مارتین شین، ری وینستون، ورا فارمیگا، آنتونی آندرسن و الک بالدوین
نیروهای پلیس که تلاش میکنند قدرت فزایندهد مافیای ایرلندی را در جنوب بوستن تحت کنترل درآورند، به این نتیجه میرسند که یا باید یکی از مأمورانشان را در این محافل مافیائی نفوذ دهند، یا شاهد قدرت گرفتن بیش از پیش خدمتکاران باشند. بیلی کاستیگان (دیکاپریو) پلیس جوانی است که در پی بهدست آوردن نام و شهرت در دنیای نظم و قانون است. کالین سالیون (دیمن) بزهکار زبر و زرنگی است که موفق شده در دستگاه پلیس نفوذ کند و تکتکِ نقشهها و برنامههای پلیس را به رئیس بیرحم تشکیلات جنایتکاران، فرانک کاستلو (نیکلسن) گزارش کند. وقتی کاستیگان مأموریت مییابد در محفل تنگ و به شدت مراقبت شدهٔ کاستلو نفوذ کند، سالیون نیز خود را مجبور میبیند تا قبل از اینکه کنترل اوضاع از دستشان خارج شود، این خبرچین را از میان بردارد. در حالیکه شرایط پیچیدهتر میشود و وقت زیادی برای پلیس مخفی و همقطار بزهکارش باقی نمانده، هریک از آنان باید بکوشد تا پیش از فاش شدن هویتش نزد جبههٔ مقابل، مأموریت خود را با موفقیت به انجام رساند.
133- فیلم روشنائیهای شهر – CITY LIGHTS
سال تولید: ۱۹۳۱
کارگردان: چاپلین
هنرپیشگان: چاپلین، ویرجینیا چریل، هاری مایرز، هنک مان، هنری برگمن، آلبرت آستین و رابرت پریش
چارلی (چاپلین) جان میلیونری (مایرز) را که از نوشخواری سر از پا نمیشناسد نجات میدهد. مرد میلیونر هم سخت به او محبت میکند؛ اما پس از هشیاری، چارلی را بهجا نمیآورد و از خود میراند. این ماجرا تکرار میشود و چارلی که در این بین به دختر گلفروش نابینائی (چریل) دل بسته است، برای معالجه دختر، مجبور به سرقت پول میلیونر میشود و به زندان میافتد. پس از آزادی، چارلی با دختر که حالا بینائی خود را بازیافته، روبهرو میشود…
134- فیلم گلادیاتور – gladiator
سال تولید: ۲۰۰۰
کارگردان: ریدلی اسکات
هنرپیشگان: راسل کرو، جواکین فینیکس، کانی نیلسن، آلیور رید، ریچارد هریس، درک جیکوبی و دیوید همینگز.
در سال ۱۸۰ میلادی، با مرگ امپراتور مارکوس اورلیوس (هریس)، امپراتوری رم با بحران روبهرو میشود. ماکسیموس (کرو) یکی از قابلترین و معتمدترین ژنرالهای ارتش رم و یکی از مشاوران نزدیک امپراتور است. وقتی کومودوس (فینیکس)، پسر موذی و نادرست مارکوس به تخت حکومت تکیه میزند، تصمیم به نابودی ماکسیموس میگیرد. ماکسیموس میگریزد ولی توسط تاجران برده اسیر میشود. او که حالا نامی اسپانیائی گرفته و به اجبار گلادیاتور شده، به میدانهای گلادیاتوری فرستاده میشود تا جهت سرگرمی تماشاگران، تا سرحد مرگ با مردان دیگر بجنگد. قابلیتهای جنگی ماکسیموس به نفعش تمام میشود و بنابراین به یکی از معروفترین و محبوبترین گلادیاتورها تبدیل میشود. ماکسیموس که تصمیم گرفته از مردی که آزادیاش را از او گرتفه و خانوادهاش را نابود کرده، انتقام بگیرد، ایمان دارد که میتواند از شهرت و قابلیتش در میدان برای این هم استفاده کند. کومودوس که پی برده گلادیاتور خیال چالش طلبیدن حکومتش را دارد، تصمیم میگیرد توان جنگیاش را به آزمایش گذارد و خود در نبردی مرگبار با ماکسیموس رودررو شود…
135- فیلم بیمار روانی – Psycho
سال تولید: ۱۹۶۰
کارگردان: آلفرد هیچکاک
هنرپیشگان: آنتونی پرکینز، جانت لی، ورا مایلز، جان گاوین، مارتین بالسام، جان مکاینتایر، لون تاتل، سایمن اوکلند، فرانک آلبرتسن و پاتریشا هیچکاک.
ماریون کرین (لی) به امید تسهیل کار ازدواجش با سام لومیس (گاوین) پولهای کارفرمایش را میدزد و از شهر محل سکونتش خارج میشود و بین راه در هتل بیتس که جوانی بهنام نورمن (پرکینز) ادارهاش میکند، به استراحت میپردازد. نورمن به او میگوید که همراه مادر از لحاظ روانی نامتعادلش در خانه کنار هتل زندگی میکند. شب هنگام، ماریون که از کار خود پشیمان شده، پیش از خواب به حمام میرود و زیر دوش ـ ظاهراً به دست مادر نورمن ـ به قتل میرسد. نورمن آثار قتل را پاک میکندو جسد ماریون و اتوموبیلش را در باتلاق میاندازد. در ادامه، سام به همراه خواهر ماریون و اتوموبیلش را در باتلاق میاندازد. در ادامه سام به همراه خواهر ماریون، لیلا (مایلز) و یک بازرس بیمه بهنام آربوگاست (بالسام) به جستوجوی ماریون میآیند. آربوگاست که به نورمن مظنون شده، به قتل میرس. لیلا و سام در مییابند که مادر نورمن هشت سال پیش در گذشته، پس به هتل میروند. در درگیری نهائی با نورمن مشخص میشود که او انسانی دو شخصیتی، مبتلا به بیماری روانی و عامل تمام جنایتها بوده است.
136- فیلم تاریخ مجهول آمریکا – american history X
سال تولید: ۱۹۹۸
کارگردان: تونی کی
هنرپیشگان: ادوارد نورتن، ادوارد فورلانگ، فیروزه بالک، الیوت استیسی کیچ، گای توری و ایوری بروکس.
̎دانی وینیارد (فورلانگ)، نوجوانی سفیدپوست است که روزی با چند جوان سیاهپوست درگیر میشود و موضوع را با درک̎، (نورتن)، برادر بزرگترش که گرایشات تند نئونازی دارد، در میان میگذارد. درک̎، بیمهابا، سلاحش را برمیدارد و به سراغ جوانان سیاهژوست میرود، آنان را میکشد، و به سه سال زندان محکوم میشود. در زندان، بهدلیل بدرفتاری زندانیان سفیدپوست با او، دیدگاهش نسبت به سیاهپوستان عوض میشود و با زندانی سیاهپوستی بهنام لامونت (توری) صمیمی میشود. طی این مدت، دانی پای در جای پای برادر گذاشته و با سری تراشیده، نژادپرستی سرکش شده است. روزی، دانی مطلبی دربارهٔ کتاب نبرد من هیتلر مینویسد و سوئینی (بروکس)، مدیر سیاهپوست مدرسه، او را میدارد تا در کلاس خصوصی تاریخ آمریکا ایکس او شرکت کند. علاوه بر این، دانی را مجبور میکند مطلبی هم دربارهٔ برادر بزرگترش که پیشتر دانشآموز سوئینی بوده و اکنون در زندان به سر میبرد، بنویسد…
137- فیلم نابودگر ۲: روز جزا – TERMINATOR 2: JUDGEMENT DAY
سال تولید: ۱۹۹۱
کارگردان: جیمز کامرون
هنرپیشگان: آرنولد شوارتسنگر، لیندا هامیلتن، رابرت پاتریک، ادوارد فورلانگ، ارل بون، جو مورتن، کاستولو گوئرا
دو روبارت با ظاهری انسانی از زمان آینده میآیند، یکی (شوارتسنگر) برای مراقبت از پسر بچهای به نام جان کانر (فورلانگ) ـ که در آینده رهبری مبارزهٔ انسان علیه کامپیوتر را به عهده خواهد گرفت ـ و دیگری نابودگر تی هزار (پاتریک) که بسیار پیشرفتهتر است و میتواند به هر شکلی در بیاید. جان به کک روبات محافظش، مادرش سارا (هامیلتن) را از آسایشگاه روانی میرهاند و تعقیب و گریزی دیوانهوار آغاز میشود، تا اینکه در رویاروئی نهائی، روبات مهاجم از بین میرود.
138- فیلم پیانیست – THE PIANIST
سال تولید: ۲۰۰۲
کارگردان: رومن پولانسکی
هنرپیشگان: ایدریین برودی، توماس کرچمان، فرانک فینلی، مورین لیپمن، امیلیا فاکس، اد استوپارد، جولیا رینر و جسیکا کیت مایر
̎ولادیسلاف شپیلمان (برودی) پیانیست بااستعدادی است که در یک خانوادهٔ یهودیِ ثروتمندِ لهستانی به دنیا آمده است. خانواده شپیلمان̎، آپارتمان بزرگ و راحتی در ورشو دارند که او به اتفاق مادر و پدرش (لیپمن و فینلی) و خواهرهایش هالینا و رجینا (مایر و رینر) و برادرش، هنریک (استوپارد) در آن زندگی میکنند. با آنکه ولادیسلاف و خانوادهاش به نقشههائی که هیتلر و ارتش او برای لهستان کشیدهاند، واقفاند ولی اعتقاد دارند نازیها خطری هستند که برطرف میشوند و انگلستان و فرانسه در صورت بحرانی شدن اوضاع، قدم پیش میگذارند و به کمک لهستان میشتابند.
سادهلوحی ولادیسلاف وقتی درهم میشکند که موقع اجرای رسیتال پیانوئی که مستقیم از رادیو پخش میشود، بمبی آلمانی در همان نزدیکی منفجر میشود و در و پنجرهٔ استودیوی رادیو را خُرد میکند. در مراحل اولیهٔ اشغال لهستان توسط نازیها، ولادیسلاف بهعنوان یک هنرمند معتبر تصور میکند که خطری تهدیدش نمیکند. او از روابطش استفاده میکند و مدارک کاریِ لازم را برای پدرش جفت و جور میکند و خودش نیز کاری به خیالِ خودش مطمئن بهعنوان نوازندهٔ پیانو در رستورانی گیر میآورد. اما وقتی آلمانیها جا پای خود را در لهستان محکمتر میکنند، ولادیسلاف و خانوادهاش را بهطور جداگانه به اردوگاههای کار اجباری میفرستند.
ولادیسلاف که مطمئن است پذیرفتن آن سرنوشت به معنای مرگ است، فرار میکند و در آپارتمان راحت یکی از دوستانش پنهان میشود. اما وقتی دوست خیّرش ناپدید میشود، ولادیسلاف بهتنهائی باید گلیم خود را از آب بیرون بکشد و طی چند سال بعد، در حالیکه تلاش دارد تا به دست نیروهای اشغالگر آلمانی اسیر نشود، از خانهای متروکه به خانهای دیگر میرود.
139- فیلم بازگشت به آینده – Back To The Future
سال تولید: ۱۹۸۵
کارگردان: رابرت زمکیس
هنرپیشگان: مایکل ج. فاکس، کریستوفر لوید، لی تامپسن، کریسپین گلاور، توماس ف. ویلسن، کلادیا ولز، مارک مکلور، وندی جو اسپربر و جرج دی سنزو.
هیل ولی، سال 1985. «مارتی مکفِلای» (فاکس) که از بیعرضگی پدرش در مقابله با زورگوئیهای مدیرش، «بیف تانن» (ویلسن) و پذیرفته نشدن گروه موسیقیاش برای جشن پایان تحصیلی دبیرستان دلخور است، نزد «دکتر امت براون» (لوید)، مخترع دیوانه، میرود که میخواهد ماشین زمانی را که از یک اتوموبیل دلورین ساخته، آزمایش کند. ماشین زمان به کار میافتد، ولی خودش با رگبار مسلمل چند تروریست لیبیائی – که در یک معامله پلوتونیوم سرشان را کلاه گذاشته – کشته میشود؛ «مارتی» با ماشین زمان فرار میکند و به 1955 میرود، و بهطور تصادفی مانع ملاقات پدر آیندهاش، «جرج» (گلاور)، با مادر آیندهاش، «لورین» (تامپسن) میشود. «مارتی» به سراغ «دکتر براونِ» جوانتر میرود و مشکلش را توضیح میدهد و او، تصمیم میگیرد ماشین زمان را به کمک صاعقهای به راه بیندازد که «مارتی» میداند یک هفته بعد به ساختمان شهرداری اصابت میکند. اما «مارتی» باید پیش از بازگشت به 1985، اسباب آشنائی و عشق میان پدر و مادر آیندهاش را فراهم کند. او تصمیم میگیرد که «لورین» را (که «بیف» – گردن کلفت آن موقع دبیرستان – مزاحمش میشود) به مهمانی رقصی ببرد که باید برای نخستین بار «جرج» را ببوسد، و با «جرج» هم دست به یکی میکند که با ژستی قهرمانانه او را که – به ظاهر – مزاحم «لورین» شده، ادب کند. اما «بیف» سر میرسد و مزاحم «لورین» میشود، و «جرج» واقعاً او را ادب میکند. آینده «مارتی» هنوز هم در خطر است، چون دست گیتاریست ارکستر مجلس رقص آسیب دیده و بدون موسیقی، «جرج» و «لورین» با هم نخواهند رقصید. «مارتی» قدم جلو میگذارد و در 1955 راک اندرول را ابداع میکند. ماشین زمان به کمک صاعقه به راه میافتد و «مارتی» در 1985 و جلیقه ضد گلوله به تن داشته است. همچنین، در مییابد که پدرش تغییر روحیه داده و حالا نه تنها دست و پا چلفتی نیست، بلکه نویسنده داستانهای افسانه – علمی موفقی شده است. «براون» با ماشین زمان بسیار پیش رفتهتری از آینده میآید و اصرار میکند که «مارتی» و محبوبهاش، «جنیفر» (ولز)، را به سی سال بعد ببرد تا جلوی مشکلی را که بچههایشان مسبب آن خواهند بود، بگیرند…
140- فیلم شیرشاه – THE LION KING
سال تولید: ۱۹۹۴
کارگردان: راجر آلرز و رابرت مینکوف
صدا: روآن اتکینسن، ماتیو برودریک، نیکتا کالام، جیم کامینگز، ووپی گلدبرنگ، جرمی آیرونز، جیمز ارل جونز، نیتان لین، ارنی سابلا و جاناتان تیلر تامس
ـ موفاسا (ارل جونز)، سلطان جنگل، فرزند کوچکش، سیمبا (تامس) را جانشین خود اعلام میکند. برادر بدجنس او، اسکار (آیرونز) که میخواهد سلطان باشد، با کشتن موفاسا و گناهکار جلوهدادن سیمبا ، او را فراری میدهد و خود حاکم مطلق میشود. سیمبا در جائی دور از خانه و زادگاهش، در کنار تیمن (لین) و پومبا (سابلا)، دوستان بیخیالش بزرگ، (برودریک) میشود و با ظاهر شدن روح پدر و شنیدن واقعیت تصمیم به بازگشت میگیرد.
141- فیلم هاراکیری – Harakiri
سال تولید: ۱۹۶۲
کارگردان: ماساکی کوبایاشی.
هنرپیشگان: تاتسویا ناکادائی، ایچیرو ناکایا و یوشیو اینابا، رنتارو میکونی، ماسائو میشیما، تتسورو تامبا، ایچیرو ناکایا و یوشیو آئوکی.
ژاپن، سال ۱۶۳۰. صلح بر کشور حاکم شده است و بسیاری از سامورائیها که در خدمت حکام بودند، سرگردان شدهاند. این سامورائیها که دیگر به جهت فقر مجبور به کار برای امرار معاش هستند، رونین خوانده میشوند. رونین جوانی بهنام میهو تسوگومو (ایواشیتا) برای تأمین هزینه مداوای فرزند نوزادش، شمشیرش را فروخته و غلاف خالی آن را با شمشیر نئین پر کرده است. او سراغ طایفه آئی میرود تا با وانمود به هاراکیری (از آنجا که دیگر طاقت تحمل خفت فقر را ندارد) مورد لطف قرار گیرد. اما، ظاهراً برای عبرت بقیه رونینها، با تقاضایش موافقت میشود و او را مجبور میکنند که با همان شمشیر نئین دست به هاراکیری بزند. پس از چندی هانشیرو تسوگومو (ناکادائی)، پدر خوانده میهو که دخترش را نیز به همسری او در آورده، به طایفه مراجعه میکند و اعلام میدارد که قصد هاراکییر دارد. خادم اصلی، کاگهیو سایتو (میکونی) با تقاضای این رونین میان سال موافقت میکند. اما هانشیرو بهعنوان کمک از سه شمشیرزن درجه اول طایفه ـ کاوابی (آئوکی)، اوموداکا () تامبا، یازاکی (ناکایا) ـ نام میبرد که آرامآرام مشخص میشود هر یک به بهانهای حاضر به شرکت در این مراسم نیستند. حالا، هانشیرو که در حال بازگوئی قصه زندگی خود، ظاهراً برای وقتکشی، بوده ابراز میکند که با بریدن موی بلند این سه شمشیرزن آنان را بیحرمت کرده است و برای همین نمیتوانند خود را ظاهر کنند. حالا سایتو که متوجه اصل ماجرا میشود، دستور حمله به هانشیرو را صادر میکند…
142- فیلم مظنونهای همیشگی – The Usual Suspects
سال تولید: ۱۹۹۵
کارگردان: برایان سینگر
هنرپیشگان: استیون بالدوین، گابریل برن، چاز پالمینتری، کوین پولاک پیت پاستلتویت، کوین اسپیسی، سوزی ایمیس، بنیسیو دل تورو، پل بارتل و دان هدایا.
انفجاری عظیم در یک کشتی پهلوگرفته در بند سن پدروی کالیفرنیا رخ میدهد، بیست و هفت نفر خدمه کشتی کشته و فقط یک نفر که به شدت سوخته، زنده میماند. نود و یک میلیون دلار محموله کوکائین کشتی به طرز اسرارآمیزی ناپدید میشود. دیو کوجان (پالمینتری)، کارآگاه پلیس، بلافاصله از راجر وربال کینت معلول (اسپیسی)، تنها شاهد ماجرا و مظنون اصلی بازجوئی میکند. لقب وربالرا به این خاطر روی کینت گذاشتهاند که نمیهٔواند جلوی زبانش را بگیرد و بنابراین، ماجراهائی را که به آن فاجعه انجامیده از ابتدا تا انتها تعریف میکند.
پنج روز پیش از آن، کامیونی حامل قطعات اسلحه در منطقه کوئینز نیویورک ربوده میشود و پنج نفر آن، کامیونی حامل قطعات اسلحه در منطقه کوئینز نیویورک ربوده میشود و پنج نفر مظنون اصلی برای تحقیق دستگیر میشوند: کینت، دزدی بهنام مکمانوس (بالدوین)، هاکنی (پولاک)، فنستر (دل تورو) و کیتن، (برن)، که قبلاً پلیس بوده و بعد به خلاف کارها پیوسته و حالا با به راه انداختن کسب و کار رستوران، تصمیم گرفته به راه راست برگردد. هنگامی که این افراد در زندان هستند، یکی از آنان پیشنهاد میکند که باید به اتفاق سرقتی انجام دهند و کینت نقشه یک دزدی ساده جواهر را سر هم میکند. بهرغم شک و تردیدهای کیتن، این پنج مرد سرقت را بدون دردسر به انجام میرسانند و به لسآنجلس میروند تا غنیمت را آب کنند.
مشتری از آنان میپرسد که اهل انجام یک سرقت دیگر هستند یا خیر. مردان موافقت میکنند ولی سرقت با شکست روبهرو میشود و دیری نگذشته که مردی بهنام کوبایاشی (پاستلتویت) به سراغشان میرود و مدعی میشود نماینده یک رئیس مافیائی به نام سوزه است. شهرت خشونت سوزه آنچنان است که میگویند وقتی تهدید کردهاند خانوادهاش رامیکشند، خودش این کار را کرده تا ثابت کند از هیچکس نمیترسد. وقتی کوبایاشی پیشنهاد سوزه را درباره سرقتی غیر ممکن با آنان در میان میگذارد، این مردان چارهای نمیبینند جز پذیرفتن آن…
143- فیلم مسیر سبز – THE GREEN MILE
سال تولید: ۱۹۹۹
کارگردان: فرانک دارابونت
هنرپیشگان: تام هنکس، دیوید مورس، بانی هانت، مایکل کلارک دانکن، جیمز کرامول، مایکل جتر، گراهام گرین، ایو برنت، سام راکول، دابز گریر، پاتریشا کلارکسن و داگ هاچینسن
̎اجکوم (هنکس) سرنگهبان بخش محکومان مرگ یک زندان ایالتی است. یکی از زندانیان، سیاهپوست تنومند و قویهیکلی به نام جان کافی (دانکن) است که به اتهام قتل دو دختربچه، به اعدام محکوم شده است. در حالیکه قاتل نیست، بلکه نیروی خارقالعادهٔ شفابخشی دارد. وضعیت آرام این بخش با ورود زندانی دیوانهای به نام پرسی (هاچینسن) که با زندانیان رفتاری سادیستی دارد و زندانی دیوانهای به نام بیل وحشی (راکول) که قابل اصلی دو دختربچه است، به هم میریزد…
144- فیلم ربوده شده – SPIRITED AWAY
سال تولید: ۲۰۰۱
کارگردان: هایائو میازاکی
صدا: رومی هیراگی، میو ارینو، ماری ناتسوکی، تاکاشی نایتو، یاسوکو ساواگوچی و یومی تامائی
̎چیهیرو (هیراگی)، دختر بچهٔ ده ساله به اتفاق پدر (نایتو) و مادرش (ساواگوچی) به گشتی خارج شهر رفته است. پدرش که اتوموبیل را میراند به جادههای پرت و دورافتادهٔ روستائی میزند. وقتی جلوی تونلی مسدود شده میرسند پدر و مادرش تصمیم میگیرند پیاده شوند و با آنکه دوروبر بهنظر چیهیرو ترسناک میرسد به اطراف نگاهی بیندازند. وقتی سه نفری از تونل میگذرند، آن طرفش یک پارک تفریحی متروک کشف میکنند. در حالیکه حس بد چیهیرو نسبت به آن محیط ادامه دارد، پدر و مادرش یک غذاخوری خالی پیدا میکنند که از درونش بوی غذاهای تازه میآید. پس از آنکه پدر و مادر چیهیرو با لقمههای چرب و نرم انواع و اقسام خوراکیهای دزدی از خودشان پذیرائی میکنند، به دو تا خوک بزرگ تبدیل میشوند. چیهیرو از دیدن آنان وحشت میکند و پا به فرار میگذارد. او پس از مدتی در مییابد که این محیط عجیب و غریب ـ که هر نوع جن و هیولائی در آن یافت میشود ـ در واقع محل استراحت و تفریح موجودات فوق طبیعیای است که پس از گشت و گذارهای خستهکنندهشان در دنیای آدمها، به آنجا پناه میبرند، چیهیرو پس از دوست شدن با پسر بچهای به نام هایکو (ارینو)، از اصول و مقررات آن سرزمین باخبر میشود. اولاً باید کار کند چون هیچ تنبلی در آنجا مجاز نیست و ثانیاً باید اسم جدید سن را برای خود انتخاب کند. هایکو به او میگوید که اگر چیهیرو احیاناً یک روز اسم واقعیاش را فراموش کند، هرگز اجازهٔ خروج از آنجا را بهدست نخواهد آورد…
145- فیلم نجات سرباز رایان – Saving private ryan
سال تولید: ۱۹۹۸
کارگردان: اسپیلبرگ
هنرپیشگان: تام هنکس، ادوارد برنز، تام سایزمور، جرمی دیویس، وین دیزل، آدام گلدبرگ، باری پیر، جووانی ریبیزی، مت دیمن و هاروه پرسنل.
ششم ژوئن ۱۹۴۴. نیروهای آمریکائی در زیر آتش سنگین دشمن، وارد ساحل نورماندی شده و متحمل تلفات سنگینی میشوند. وقتی به فرماندهٔ ارتش زمینی، ژنرال جرج مارشال (پرسنل) اطلاع میدهند که از خانوادهٔ رایان طی فقط یک هفته، سه برادر سرباز کشته شدهاند، دستور میدهد برادر باقی مانده، سرباز جیمز رایان (دیمن) را پیدا و از خدمت در جنگ مرخص و به آمریکا باز گردانده شود. سروان میلر (هنکس) مأمور پیدا کردن سرباز رایان میشود و در این مأموریت یک مترجم، گروهبان یوفام (دیویس) که کارشناس زبان است اما در جنگیدن مهارتی ندارد، گروهبان هوارت (سایزمور) و سرباز ملیش (گلدبرگ) و سرباز مدیک وید (ریبیزی)، و سرباز غرغروئی بهنام رایبن (برنز) از بروکلین، سربازی ایتالیائی ـ آمریکائی بهنام کاپاراتسو (دیزل) و بالاخره سربازی مذهبی اهل جنوب بهنام جکسن (پپر) که تجربهٔ نبرد در ایتالیا و شمال آفریقا را دارند از مناطقی عبور میکنند که مملو از سربازان آلمانی است. پس از آنکه یکی از آنان طی یک درگیری در یک دهکده بمباران شده، کشته میشود، بقیه از خود میپرسند آیا این منطقی است که برای نجات یک سرباز، سربازهای دیگری هم کشته شوند؟…
146- فیلم زندگی شگفتانگیز است – It’s A Wonderul Life
سال تولید: ۱۹۴۶
کارگردان: فرانک کاپرا
هنرپیشگان: جیمز استوارت، دانا رید، لایونل باریمور، توماس میچل، هنری تراورز، بیولا باندی، گلوریا گراهام، هـ. ب. وارنر، وارد باند فرانک هاگنی و فرانک فیلن.
جرج بیلی (استوارت) مرد خوشطینتی است که پس از مرگ پدرش در رأس مؤسسه کمک به محرومان قرار میگیرد. شب عید نوئل و مصادف با ورشکستگی بیلی، او پیشنهاد از بهدنیا آمدنش تصمیم به خودکشی میگیرد. اما فرشته نگهبانش (هاگنی) نشان میدهد که اگر به دنیا نمیآمد، اطرافیانش چه وضعی داشتند. جرج که از این وضعیت برآشته است، مجدداً به سوی زندگی باز میگردد، در حالی که اکنون خانواده و دوستانش از او حمایت میکنند…
147- فیلم سکوت برهها – THE SILENCE OF THE LAMBS
سال تولید: ۱۹۹۱
کارگردان: جاناتان دمی
هنرپیشگان: جودی فاستر، آنتونی هاپکینز، اسکات گلن، تد لوین، آنتونی هیلد، لارنس ا.بانی و دان براکت
کلاریس استارلینگ (فاستر)، دانشجوی جوان آکادمی پلیس، مأموریت مییابد در مورد قتلهای زنجیرهای و فجیع دختران جوانی که پوستشان پس از قتل کنده شده، از دکتر روانپزشک آدمخواری به نام هانیبال لکتر (هاپکینز) که در زندان است، اطلاعاتی کسب کند. دکتر لکتر اطلاعات سربسته و ناقصی به کلاریس میدهد و بعد با کشتن دو پلیس محافظش و جا زدن خودش به جای یکی از آنان میگریزد. کلاریس نیز با کنار هم گذاشتن اطلاعات و تجزیه و تحلیلشان، تقریباً به هویت قاتل پی میبرد و در رویاروئی نهائی او را میکشد.
148- فیلم شهر خدا – CITY OF GOD
سال تولید: ۲۰۰۲
کارگردان: فرناندو میرلس
هنرپیشگان: میچل د سوسا گومس، داگلاس سیلوا، رناتو دِ سوسا، جاناتان هاگنسن، جف چندلر ساپلینو، الکساندر رودریگس، دانیل ستل، آلیس براگا، لیندرو فرمینو دا هورا، فلیپه هاگنسن، دارلان کونیا، ماتئوس ناخترگائله و سو خورخه
در دههٔ ۱۹۶۰، راکت (رودریگس) پسربچهٔ یازده سالهای است که در حلبیآبادهای حومهٔ ریو دوژانیرو بزرگ میشود. او و سایر بچهها مثل بنی (میچل د سوسا گومس) و لیل (سیلوا)، مرتب شاهد دزدی و دردسر به پا کردنِ اوباشی مُسنتر، مرکب از برادر بزرگتر راکت̎، گوس (رناتو دسوسا) و دوستانش، شاگی (هاگنسن) و کلیپر (ساپلینو) هستند که به کامیونهای حامل گاز دستبرد میزنند. وقتی این گروه اخیر به لیل فرصت میدهند تا در یکی از خلافکاریهایشان شرکت کند، لیل با حرص و شور و شوقی تمامعیار خلافکاریاش را انجام میدهد و هرگز احساس پشیمانی نمیکند. در دههٔ ۱۹۷۰، راکتِ جوان (رودریگس)، که حالا اوقاتش را با دوستانش، تیاگو (ستل) و آنجلیکا (براگا) میگذراند، به فکر افتاده که چه مسیری را در زندگیاش پی بگیرد.
از سوی دیگر، لیل (داهورا) دقیقاً به آنچه میخواسته، رسیده: پس از به ارث بردن تجارت پُردرآمد قاچاق مواد مخدر، به اتفاق بنی و لشکری از نوجوانان، از جمله استیک و سیبزمینی (کونیا) ـ که به بزرگترهایشان همان نگاه ستایشآمیز اوباشِ نوجوان اوایل داستان را دارند ـ شهر را تحت کنترل خود دارد. اما طی سالهای بعد، سلطهٔ لیل را آدمهائی مثل کاروت (ناخترگائله) ـ قاچاقچی رقیب ـ به چالش میکشند. بعد، رانندهٔ اتوبوسی نیز به نام ناکات ند (خورخه) وارد میدان میشود که از اذیت و آزار نامزدش توسط لیل و همپالکیهایش چنان به خشم آمده که تصمیم گرفته این سردستهٔ بیرحم را گیر بیاورد و بکشد. در حالیکه اقدامات ناکات ند جنگی مرگبار بین دارودستههای رقیب به راه انداخته، راکت تصمیم میگیرد این وقایع را روی فیلم عکاسی ضبط کند؛ شاید که هیمن کار کمکش کند خود را از آن شهر و سالها فقر و بدبختی، نجات دهد.
149- فیلم هفت – Seven
سال تولید: ۱۹۹۵
کارگردان: دیوید فینچر
هنرپیشگان: براد پیت، مورگان فریمن، گوئینت پالترو، کوین اسپیسی، ر. لی ارمی و ریچارد راندتری
کارآگاه ویلیام سامرست (فریمن)، مردی آرام، به ادبیات خونسرد و متین است که در آخرین روزهای پیش از بازنشستگی، باید جای خود را به کارآگاه دیوید میلز (پیت)، جوان آرمانگرا، پر شور و کم تجربه بدهد. آن دو در همان نخستین دیدار در مییابند که تا چه حد با هم اختلاف عقیده و سلیقه دارند. آنان برای کشف یک سری قتل فراخوانده میشوند. سامرست کشف میکند که قتلها باید کار یک نفر باشد و مقصود او کشتن هفت نفر بر مبنای هفت گناه کبیره بشر است. مقتول اول و دوم هیچ کدام آدمهای سالمی نبودهاند، یکی شهرتپرست بوده و دیگری یک پرخور چاق. همسر میلز، تریسی (پالترو) از سامرست میخواهد که یکدیگر را ملاقات کنند. در ملاقاتشان تریسی به سامرست میگوید که باردار است اما مشکلش را بهطور کامل بیان نمیکند؛ گرهی در زندگی او و دیوید هست که آن را کاملاً نمیگشاید.
سامرست میکوشد او را راهنمائی کند. در محل سومین قتل، مردی را که مرده میپندارند، در اصل زنده پیدا میکنند. آنان نشانی قاتل (اسپیسی) را مییابند. اما او موفق به فرار میشود و بعدتر به طرز عجیبی خود را تسلیم میکند و در نخستین دقایق به گناهانش اعتراف میکند در حالی که خود را مجرم نمیپندارد، چرا که معتقد است کسانی را کشته است که قانون قادر به مجازات آنان نبوده اما همه آنان خیانتکار، جنایتکار و مجرماند و از قوانین خدا و زندگی بشری تخطی کردهاند. او اعتراف میکند که در محلی در خارج از شهر، مقتول دیگری هست. در راه بین میلز و او بحث درمیگیرد. قاتل دلیل خود را برای قتلها موجی میداند. حتی میگوید که او ضد قانون نیست و خودش، خودش را تسلیم کرده است، اما وقتی در میانه راه توقف میکنند، بستهای برای دیوید میرسد. در بسته، سر بریده شده تریسی، همسر دیوید قرار دارد. قاتل واقعیت گناه تریسی، یعنی زنا را برای کارآگاه میگوید. میلز که تحملش را از دست داده، قاتل را میکشد و خود در همان اتوموبیل جای او مینشیند.
150- فیلم هفت سامورائی – Seven Samurai
سال تولید: ۱۹۵۴
کارگردان: آکیرا کوروساوا.
هنرپیشگان: تاکاشی شیمورا، توشیرو میفونه، یوشیو اینابا، سیجی میاگوچی، مینورو چیاکی، دایسوکه کاتو، کو کیمورا، کونینوری کودو، بوکوسن هیداری و کاماتاری فوجیوارا.
قرن هفدهم. دوران سامورائیهای قدرتمند در خدمت اربابهای حاکم و ثروتمند به سر آمده است. راهزنان پیدرپی دهکدهای کوچک را غارت میکنند و اهالی قادر به دفاع نیستند. آنان در شهر، کامبئی (شیمورا) ـ سامورائی کهنه کاری را که به هیئت راهبان نیستند. آنان در شهر، کامبئی (شیمورا) ـ سامورائی کهنه کاری را که به هیئت راهبان درآمده و کودکی را از چنگ یک دزد ولگرد نجات داده ـ میبینند و تقاضای کمک میکنند. او شش سامورائی دیگر را گرد میآورد و آنان در مقابل سه وعده غذای روزانه میپذیرند که اهالی را در دفاع برابر تهاجم راهزنان هدایت کنند. روستائیان از آنان استقبال میکنند. کاتسوشیرو (کیمورا)، سامورائی جوانی که شیفته کیوزو (میاگوچی)، استاد شمشیربازی است، دل باخته یکی از دختران محلی میشود و کیکوچیو (میفونه)، یک دهقانزاده که در باب نسب سامورائی خود گزافه میکند تا بلکه در جمع سامورائیها پذیرفته شود، با یوهی (هیداری) که یک زارع ترسو است دوست میشود. راهزنان چندبار حمله میکنند و در انتها پس از یک جدال سهمگین و خشن با سامورائیها و دهقانان، شکست میخورند. اما از سامورائیها تنها سه تن به جا ماندهاند. آنان به گور همراهانشان مینگرند، در حالی که دهکده خود را برای فصل بعد برنجکاری آماده میکند.
151- فیلم دیوانهای از قفس پرید – One Flew Over The Cuckoo’s Nest
سال تولید: ۱۹۷۵
کارگردان: میلوش فورمن
هنرپیشگان: جک نیکلسن، لوییز فلچر، براد دوریف، ویلیام ردفیلد، مایکل بریمن، کریستوفر لوید، دانی دِویتو و ویل سمپسن.
«رندل پاتریک مکمورفی» (نیکلسن) برای خلاصی از مقررات سخت زندان و کار اجباری روزمره خود را به دیوانگی میزند و به یک آسایشگاه روانی فرستاده میشود. بهزودی آنجا را زندانی نفرتانگیزتر مییابد که بهوسیله یک پرستار سادیست، «میلدرد راچد» (فلچر)، اداره میشود. او در مییابد که بیشترِ افراد حاصر در آسایشگاه نیز چندان دیوانهتر از او نیستند، بلکه شخصیتهائی جالب و عجیب دارند. «مکمورفی» برای روح بخشیدن به فضا بساط ورقبازی راه میاندازد، بازیهای بسکتبال را سامان میدهد و حتی یک گردش تفریحی را ترتیب میدهد. اما هربار «پرستار راچد» با دستور تنبیه او میکوشد روحیهاش را درهم شکند. یک شب «مکمورفی» پنهانی دو دختر را به آسایشگاه میآورد، ترتیب یک مهمانی شلوغ را میدهد و «بیلی» (دوریف)، جوانی حساس و آزرده را به برقراری رابطه با یکی از آنان ترغیب میکند. «راچد» که سر میرسد، تهدید میکند که ماجرا را به «مادر بیلی» خواهد گفت. «بیلی» خودکشی میکند و «مکمورفی» به خشم آمده، عنان را کف میدهد…
152- فیلم دوستان خوب – GOOD FELLAS
سال تولید: ۱۹۹۰
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
هنرپیشگان: رابرت دنیرو، ری لیوتا، جو پشی، لورین براکو، پل سوروینو، فرانک سیورو، تونی دارو و فرانک وینسنت
̎هنری هیل (لیوتا)، نوجوانی که در محلهای پر از آدمهای خشن و سنگدل بزرگ شده، به تدریج تبدیل به یک گنگستر میشود. هنری از طریق جیمی کانوی (دنیرو) مردی که بزرگترین سرقتهای نیویورک را طراحی و اجرا کرده، با تامی دویتو (پشی)، یک گنگستر ایتالیائی آشنا میشود. هنری پس از گذراندن چند سال حبس، برای دستیابی به آن زندگی رویائیاش، باید در خدمت پل چیچرو (سوروینو) یک رئیس ارشد مافیایی باشد. اما در پایان، تمامی این رفقا در چنان مخمصهای گیر میافتند که باید هر کاری از دستشان بر میآید انجام دهند تا زنده بمانند.
153- فیلم ماتریکس – THE MATRIX
سال تولید: ۱۹۹۹
کارگردان: اندی واچووسکی و لاری واچووسکی
هنرپیشگان: کیانو ریوز، لارنس فیشبرن، کاری آن ماس، هوگو ویوینگ، گلوریا فاستر، جو پانتولیانو، مارکوس ریوز، لارنس فیشبرن و مت دوران
̎توماس آندرسن (ریوز)، یک هکر کامپیوتری متین و موقر است. سال ۱۹۹۹. آندرسن (که نام مستعار هکری̎اش نیو̎ست) در اتاقک ادارهاش کار میکند و با کامپیوتر کلنجار میرود و در اوقات فراغت، کمی هم هک میکند. به واسطهٔ همین فعالیتهای خارج از برنامه است که توماس با مورفیوس (فیشبرن) آشنا میشود که اطلاعات جالبی در اختیار آندرسن میگذارد ـ مورفیوس به توماس میگوید هر آنچه در پیرامونش میگذرد، غیرواقعی است و اکنون سالِ ۲۱۹۹ است و ظاهراً توماس نیز مثل بسیاری از آدمهای دیگر، قربانی ماتریکس است؛ یک سیستم هوشمند عظیم مصنوعی که به ذهن آدمها رسوخ کرده و توهم واقعی بودن دنیا را برایشان به وجود آورده است: ماتریکس از مغز و جسم آدمها بهعنوان منابع انرژی استفاده میکند و وقتی تمام میشوند، آنها را مثل باطریهای مصرف شده به دور میاندازد. اما مورفیوس اعتقاد دارد که نیو̎، همان موجود یگانه̎ای است که میتواند دیوارههای ماتریکس را بشکافد و مردم را جسماً و روحاً آزاد کند…
154- فیلم ارباب حلقهها: دو برج – LORD OF RINGS: THE TWO TOWERS
سال تولید: ۲۰۰۲
کارگردان: پیتر جکسن
هنرپیشگان: شان آستین، ایلایجا وود، اندی سرکیس، دامینیک ماناگن، جان ریس دیویس، بیلی بوید، اورلاندو بلوم، ویگو موتنسن، کریستوفر لی، برنارد هیل، میراندا اوتو، لیو تایلر، ایان مکلن و براد دوریف
رهروان حلقه برای برگرداندن حلقه به موردور ـ سرزمین رعبانگیزی که طلسم پرقدرت باید به آنجا برده و نابود شود ـ به سه دسته تقسیم شدهاند: فرودو (وود) که حلقه را نزد خود دارد و همراه هابیت او، سام (آستین)، وقتی به گالم (سرکیس) ـ موجود عجیب و غریبی که زمانی صاحب حلقه بوده و به واسطهٔ قدرت حلقه، به موجودی از شکل افتاده تبدیل شده ـ برمیخورند. در تپههای اِمین موئیل سرگردان میشوند. گالم داوطلب میشود فرودو و رفیقش را به موردور راهنمائی کند. فرودو میپذیرد ولی سام به آشنای جدیدشان اعتماد ندارد. از طرف دیگر، مری (ماناگن) و پیپین (بوید) هنگام عبور از جنگل فانگورن به دشمنی غریب و حیرتآور برمیخورند: تریبیرد (صدای ریس ـ دیویس) درختی که راه میرود و حرف میزند و چندان اهمیتی برای هابیتها قائل نیست. سرانجام آراگورن (مورتنسن)، گیملی (ریس ـ دیویس) و لگولاس (بلوم) به روهان میرسند و متوجه میشوند که قدرتهای اهریمنی سارومن (لی) قدرت را از چنگِ شاه تئودن (هیل) در آورده است. برادرزادهٔ پادشاه، ایئووین (اوتو) معتقد است که آراگورن و افرادش میتوانند سارومن̎، سرسپردهاش، وُرمتونگ (دوریف) و زیردستانشان را شکست دهند. ایئووین خیلی زود شیفتهٔ آراگورن میشود؛ آن هم در حالی که آراگورن سعی دارد به عشق معهود خود، آرون (تایلر) وفادار بماند. گندالف (مکلن) به روهان̎ها که تحت رهبری آراگورن خیال رویاروئی با ارتشهای سارومن را دارند، پیشنهاد کمک میکند؛ ولی آنها تازه وقتی پی میبرند چه چالش عظیمی پیش رو دارند که باخبر میشوند ارتش سارومن از ده هزار موجود تشنه به خون تشکیل شده که مخصوصاً پرورش یافتهاند که تا دم مرگ بجنگند.
155- فیلم جنگهای ستارهای -امپراتوری ضربه متقابل میزند – The Empire Strikes Back
سال تولید: ۱۹۸۰
کارگردان: اروین کرشنر
هنرپیشگان: مارک هامیل، هریسن فورد، کاری فیشر، دیوید پروس، فرانک آز، آنتونی دانیلز، جیمز ارل، جونز، کنی بیکر، بیلی دی ویلیامز و الک گینس.
«دارت ویدر» (پروس) که از نبرد نهائی جان به در برده، همچنان در خدمت مقاصد سلطهجویانه امپراتور عمل میکند. نیروهای شورشی در سیاره یخزده هوت هستند و امپراتور نیروهائی را برای نابود کردن آنان گسیل میکند. «هان سولر» (فورد) و «پرنسس لیا» (فیشر) به «شهر ابری» میروند که «لاندو کالریسیانِ» فرومایه (ویلیامز) آن را اداره میکند. در این بین، «لوک اسکایواکر» (هامیل)، «یودا» (آز)، مخلوق ریزجثه و بسیار خردمند را مییابد که به او اطلاعات بیشتر و ظریفتر درباره «نیرو» میدهد. «لوک» به جنگ «دارت ویدر» میرود و آنجا از واقعیت تکان دهندهای باخبر میشود: «دارت ویدر» میرود و آنجا از واقعیت تکان دهندهای باخبر میشود: «دارت ویدر» شوالیه خیانت پیشه «جدای»، پدر خود او است…
156- فیلم فارست گامپ – FORREST GUMP
سال تولید: ۱۹۹۴
کارگردان: رابرت زمکیس
هنرپیشگان: تام هنکس، رابین رایت، گاری سینیسی، مایکلتی ویلیامسن، سالی فیلد، ربکا ویلیامز و مایکل هامفریز
ـ یک عقبماندهٔ ذهنی به نام فارست گامپ (هنکس) هنگامی که در یک ایستگاه اتوبوس به انتظار نشسته است، طی مرور خاطراتش از دوران کودکی (هامفریز) تا به امروز، قریب به نیم قرن تاریخ معاصر امریکا را دوره میکند. محور اصلی روایت، رابطهٔ غریب، سودائی و استثنائی او با دختر بیآرامی به نام جنی (رایت) است که در اکثر طول عمرشان جدا از یکدیگر بودهاند.
157- فیلم باشگاه مبارزه – FIGHT CLUB
سال تولید: ۱۹۹۹
کارگردان: دیوید فینچر
هنرپیشگان: ادوارد نورتن، براد پیت، هلنا بونهام کارتر، میت لوف، زاک گرینر، ریچموند آرکت، دیوید اندروز و جرج مگوایر
̎راوی (نورتن)، جوانی پریشانحال است که کارش را دوست ندارد و فکر میکند بهرهای از آن نمیبرد و در عوض سعی میکند غم خود را با تهیه و تدارک یک آپارتمان ایدهآل فراموش کند. او خوابش نمیبردو با دنیای پیرامون احساس غریبگی میکند؛ او چنان خود را در ارتباط با دیگران مستأصل میبیند که به محفل خوددرمانی آدمهائی با بیماریهائی مرگبار میرود تا شاید همصحبتهائی پیدا کند. یکروز در یکی از سفرهای تجاریاش، با تایلر دردن (پیت)، فروشندهٔ صابون آشنا میشود. تایلر برای دنیای مادی اهمیت زیادی قائل نیست و معتقد است هرکس میتواند بهواسطهٔ درد، بدبختی و بحران، خیلی چیزها یاد بگیرد. راوی پی میبرد که به کمک مشتبازی با دستهای برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن میکند و دیری نمیگذرد که آن دو به دوستانی صمیمی تبدیل میشوند و هفتهای یکبار با هم ملاقات میکنند تا با هم مشتبازی کنند. در حالیکه افراد دیگری به باشگاهشان میپیوندند، محفلشان بهرغم آنکه رازی است بین شرکتکنندههایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا میکند. هر چند برخوردهای خشونتبار باعث محکم شدن دوستی آندو میشود اما رابطه برقرار کردن تایلر با مارلا (بونهام کارتر) دختری که راوی در جلسات خوددرمانی او را دیده و دلباختهاش شده بود، موقعیت را پیچیدهتر میکند…
158- فیلم ارباب حلقهها: پیروان حلقه – THE LORD OF THE RING: THE FELLOWSHIP OF THE RING
سال تولید: ۲۰۰۱
کارگردان: پیتر جکسن
هنرپیشگان: ایلایجا وود، هوگو ویوینگ، ایان مکلن، کریستوفر لی، ویگو مورتنسن، اولاندو بلوم، لیو تایلر، اندی سرکیس، جان ریس ـ دیویس، پیتر مکنزی، ایان هولم، بیلی بوید، کیت بلانچیت، دامینیک ماناگن، سالا بیکر، شان بین و شان آستین
̎فرودو بگینز ساکنِ هابیتِ زمین میانی̎، پی برده حلقهای که خویشاوند خیّر و عزیزش، بیلبو (هولم) برایش به ارث گذاشته، در واقع حلقهٔ یکتا است ـ وسیلهای که به صاحبش اجازه میدهد قدرتهای ظلمانی را به کار بگیرد و دنیا را به اسارت بکشاند. گَندالفِ جادوگر (مکلن) به فرودو مأموریت میدهد تا حلقه را به کوهستان شوم برگرداند ـ همان مکان ترسناکی که هزار سال پیش، حلقه در آنجا ساخته شده و تنها جائی است که میتوان نابودش کرد. در این سفر، هشت رهرو، فرودو را همراهی میکنند: دوستان هابیت او، سام (آستین)، مری (ماناگن) و پیپین (بوید)؛ اِلفِ تیرانداز لگولاس (بلوم) و کوتولهای به نام گیملی (ریس ـ دویس)؛ به اضافهٔ گندالف و سلحشوران انسانی، آرگورن (مورتنسن) و بورومیر (بین). سفر پر فراز و نشیب این گروه به سرزمین موردور، جائیکه کوهستان شوم قرار دارد، از میان قلمرو ریوندل و جنگل لوتلورین میگذرد و در همانجاست که از کمک و پذیرائی شاهزاده خانم اِلف، آرون (تایلر) و پدرش، الروند (ویوینگ) و ملکه گالادریل (بلانچیت) بهره میبرند. آنها که در تعقیب رهروان هستند، عبارتند از: سارومن (لی)، جادوگری خیانتپیشه و به نوعی، خویشاوند گندالف̎، و سواران ظلمت که تحتِ فرمان سورونِ خبیث و مرموز (بیکر) هستند. رهروان، ضمناً در سر راهشان به کوهستان شوم باید با یک غول بیشاخودم، جاسوسان پرنده، اورکها و سایر موانع کشندهٔ طبیعی و غیرطبیعی مقابله کنند.
159- فیلم داستان عامهپسند – PULP FICTION
سال تولید: ۱۹۹۴
کارگردان: کوئنتین تارانتینو
هنرپیشگان: جان تراولتا، ساموئل ل. جکسن، اوما تورمن، بروس ویلیس، هاروی کایتل، وینگ رامس، اریک استولتس، رزانا آرکت، استیو بوسکمی و تارانتینو
ـ دو آدمکش به نامهای وینسنت (تراولتا) و جولز (جکسن) از طرف مارسلوس والاس (رامس) مأموریت مییابند تا چمدانی را که دزدیده شده، از سارقان پس بگیرند و در جریان این عملیات به طرز معجزهآسائی نجات پیدا میکنند. وینسنت مأمور میشود تا میا (تورمن)، همسر والاس را گردش ببرد. اما میا بر اثر استفادهٔ بیش از حد مواد مخدر، به حال اغما میافتد و وینسنت با تلاش فراوان او را نجات میدهد. والاس به بوکسوری به نام بوچ (ویلیس) دستور میدهد تا در مسابقهٔ بعدی خود ببازد، ولی بوچ سرپیچی میکند و مجبور به فرار میشود. با این همه سرانجام با نجات والاس از دست دو مرد، از انتقام او جان سالم به در میبرد.
160- فیلم ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه – LORD OF THE RINGS: THE RETURN OF THE KING
سال تولید: ۲۰۰۳
کارگردان: پیتر جکسن
هنرپیشگان: شان آستین، شان بین کیت بلانچیت، اورلاندو بلوم، بیلی بوید، برنارد هیل، ایان مکلن، ویگو مورتنسن، ایان هولم، سالا بیکر، جان ریس ـ دیویس، لیو تایلر، دیوید ونم، جان نوبل، میراندا اوتو، اندی سرکیس و ایلایجا وود
سفرِ پیروان حلقه به پایان نزدیک میشود. نیروهای سورون (بیکر) در آخرین لشکرکشیاش علیه بشریت، به پایتخت گندور حمله کردهاند. قلمروئی پادشاهی که زمانی شکوه و عظمتی داشته و حالا تحت نظارت مشاوری ضعیف و تحلیل رفته، هیچگاه تا بدین حد به پادشاهش نیاز نداشته است. اما آیا آراگورن (مورتنسن) توانائی و قدرتش را خواهد یافت تا به چیزی تبدیل شود که به خاطرش به دنیا آمده و پرورش یافته است؟ در حالیکه گندالف (مکلن) مستأصلانه میکوشد تا نیروهای پراکندهٔ گندرو را به عکسالعمل وادارد. باقی گروه پیروان، پس از شکست جادوگر سارومن در دو جبههٔ مختلف، در روهان گرد آمدهاند. با این همه از آنجا که پیپین هابیت (بیلی بوید) توی دردسر افتاده، نمیتواند مدتی طولانی کنار یکدیگر بمانند و لازم میشود پیپین به اتفاق گندالف با عجله خود را به پایتخت گندور برساند. بهمحض رسیدن به آنجا، دنتور (نوبل)، مشاور شاه گندور را در وضعیت روحی ناپایداری مییابند و شهر را آمادهٔ دفاع در مقابل حملات لشکریان سورون̎. دنتور نابخردی میکند و تنها پسر باقیماندەاش، فارامیر (ونم) را دوباره به میدان نبرد میفرستد تا توانائیهای خود را به اثبات برساند. پسر، نیمهجان بازمیگردد و همین مسئله پدر را به مرز جنون میکشاند. در قلمروئی دیگر، شاهزاده خانم اِلف آرون (تایلر) قصد دارد سفر خود را به زندگی نامیرائی در گری هیونز آغاز کند و بدینگونه زمین میانه و آراگورن را برای همیشه پشت سر بگذارد ولی ذهنیتی از آینده، باعث میشود در تصمیم خویش تجدیدنظر کند. در روهان̎، سربازان خود را آماده میکنند تا به کمک گندور بشتابند. ایئووین (اوتو) به تکاپو افتاده و میخواهد در نبرد به آن سربازان بپیوندد ولی عمویش، شاه تئودن (هیل) به او فرمان میدهد بماند و در صورت لزوم از روهان دفاع کند. هر پیروزی، از خودگذشتگیهای بزرگی به همراه دارد و با وجود تلفات فراوان، پیروان حلقه در بزرگترین نبرد زندگیشان به پیش میتازند. هدف آنان سرگرم ساختن سورون و فرصت دادن به فرودو است تا مأموریت خویش را کامل کند. فرودو (وود) در سفر خود در قلمرو صعبالعبور دشمن، و در حالیکه حلقه سرسپردگی و وفاداری و در نهایت، انسانیتش را در بوتهٔ آزمایش قرار داده، باید بیش از پیش به کمکهای سام (آستین) و گالم (سرکیس) تکیه کنند.