فیلم در جست و جوی ناکجا آباد – نقد، تحلیل و خلاصه داستان – Finding Neverland 2004
کارگردان: مارک فورستر، فیلمنامه: دیوید مگی (بر اساس نمایشنامه مردی که پیتر پن بود نوشته آلن نی). مدیر فیلمبرداری: روبرتو شفر. تدوین: مت چسه. موسیقی: جک ای. پی کاشمارک. تهیه کنندهها: ریچاردان. گلدستین، نلی بلفلاور. بازیگرن: جانی دپ (سر جیمز بری)، کیت وینسلت (سیلویا لوئلن دیویس)، جولی کریستی (خانم اما دوموریه)، رادها میچل (مری انسل بری)، داستین هافمن (چارلز فردمن)، گلی مک دونالد (پیتر پن)، یان هارت (سر آرتور کانن دویل)، فردی هایمور (پیتر لوئلن دیویس)، جو پراسپرو (جک لوئلن دیویس)، نیک راد (جرج لوئلن دیویس)، لوک اسپیل (مایکل لوئلن دیویس). زمان: 101 دقیقه، محصول 2004 آمریکا.
لندن، سال 1903: نمایش تازه جیمز بری در نخستین شب اجرا با عدم موفقیت رو به رو میشود. صبح روز بعد، بری طی گردش روزانه همراه سگاش، در پارک کنزینگتون، با پسران لوئلن دیویس و سیلویا – مادر بیوهشان – آشنا میشود و بی توجه به مخالفتهای مری و بد خلقیهای خانم دوموریه – مادر سیلویا – روابط صمیمی و نزدیکی با سیلویا در پیش میگیرد و با فرزنداناش همبازی میشود. بری، پیتر – سومین فرزند منزوی و غمگین خانواده – را تشویق به نوشتن میکند و به این ترتیب در این دنیای صمیمی و ارتباط روزانه با فرزندان لوئلن دیویس، ایده پیتر پن شکل میگیرد.
در یکی از همین دیدارها، بچههای نمایشنامهای از پیتر را اجرا میکنند اما سرفههای بی امان سیلویا مانع از ادامه نمایش میشود؛ پیتر که از بیماری مادر به ستوه آمده، دست نوشتههای خود را پاره و صحنه نمایش را تخریب میکند. مری نیز با خواندن متن نمایشنامه پیتر پن، در مییابد که از دنیای بری رانده شده و او را ترک میگوید. سیلویا، از بستری شدن در بیمارستان طفره میرود اما با وخامت بیماری و تحلیل نیروی جسمانیاش، توانایی شرکت در افتتاحیه پیتر پن را نمییابد؛ بری بر بالیناش حضور مییابد و در حالی که اجرای پیتر پن با استقبال چشمگیری رو به رو شده، آن دو به علاقه خود به یکدیگر پی میبرند. بری اجرای نمایش خصوصی پیتر پن را در خانه دیویسها تدارک میبیند و سیلویا در صحنه مرگ تینکر بل، در سرزمین خیالی نمایش از میان میرود.
پس از تدفین سیلویا، خانم دوموریه به بری اطلاع میدهد که دخترش سرپرستی پسرها را به او و بری سپرده است؛ بری نیز به پیتر اطمینان میدهد مادرش در قلمرو ذهنیت او حضوری جاودان خواهد داشت و میتواند هر زمان که آرزو دارد، سیلویا را در «نورلند» (ناکجاآباد) ملاقات کند.
پیتر پن جیمز بری، از اولین اجرای خود در سال 1904 تاکنون، برداشتها و تحلیلهایی متفاوت به خود دیده. از حکایتی استعاری که کودکان را تشویق میکرد کاشانه گرم و نرم خود را ترک کرده و پا به دنیای نوین «نورلند» بگذارند تا قتباس اخیر پی. جی. هوگان (2003) که به کششهای جنسیتی پیتر و وندی میپرداخت. در اقتباس فعلی، دیوید مگی (که فوت پدرش بر اثر بیماری سرطان همزمان شد با زمان نگارش این فیلمنامه) تمام تحلیلهای فرویدی (از کاپیتان هوک به عنوان نمادی از پدر وندی و یا وندی به منزله مادر / معشوقه پیتر) را کنار میگذارد و نمایشنامه را به تمثیلی از مرگ و زندگی پس از آن، تبدیل میکند. در این جا «نورلند» (ناکجا آباد) سرزمین رویاهاست و باور داشتن به آن، به مردگان زندگی ابدی میبخشد.
دیدگاههای فیلمنامه نویس، توجیهات خود را در زندگی شخصی بری یافته است: دیوید، برادر بزرگتر جیمز در سیزده سالگی درگذشت و بری که در آن زمان 6 سال داشت، برای رهایی از فاجعه مرگ او، دنیای «نورلند» را خلق کرد، دنیایی که میتوانست به آن پناه ببرد.
از سویی دیگر، فیلم قدرت خیال پردازانه بری را نیز به چالش میطلبد: سیلویا – خانم دارلینگ واقعی – با وجود تظاهر به سلامتی، سخت بیمار است؛ او و بری خیلی دیر به علاقه واقعی خود به یکدیگر اعتراف میکنند و کف زدنهای خانواده نیز، در صحنه مرگ تینکربل، نمیتواند جلوی مرگ مادرشان را بگیرد.
فیلم، برای مشروع جلوه دادن رابطه بری با خانواده لوئلن دیویس، مرگ شوهر سیلویا را بهانهای موجه قرار داده؛ پسران خانواده نیز پیش از آشنایی سیلویا و بری متولد شدهاند (غیر از کوچکترین فرزندشان، نیکو، که از داستان حذف شده). مرگ سیلویا نیز جلو انداخته شده و مدتی کوتاه پس از اجرای پیتر پن، اتفاق میافتد. اما در جست و جوی ناکجا آباد، تمامی تحریفات ذکر شده را با آگاهی به یاری گرفته تا مانند توصیف بیوگرافیک اندرو برکین (در اثر جیمز بری و پسران گمشده) رابطه واقعی بری را، با پسران لوئلن دیویس روایت کند و چگونگی شکل گیری ایده نمایش پیتر پن را در حرکات و گفتار پسرها به تصویر درآورد. بازی با سکه و چسباندن تمبر یک پنی به سقف اتاق ناهارخوری که بری به منظور آرامش بخشیدن به پسرها و در صحنه انتظار جمعیشان در کنار اتاق سیلویا، اجرا میکند، یکی از ظرافتهای تصویری فیلم در توصیف این رابطه است.
در جست و جوی ناکجا آباد، همان قدر در باب فرآیند خلاقیت است که درباره کمک گرفتن از قوه تخیل؛ فیلم نشان میدهد که چطور بری مصالح داستانی خود را با ثبت جزئیات پیش پا افتاده زندگی جمع آوری میکرده است. به طور مثال در صحنه دعای بچهها و خانم دوموریه، بری، مادر سیلویا را در نقش کاپیتان هوک و با چنگک معروفاش مجسم میکند و یا در صحنه اتاق خواب و شیطنت شبانه پسرها و بالا و پایین پریدنشان بر روی تختخواب، آنان را در دنیای خیالی خود به پرواز در میآورد.
تدوین سریع صحنهها، خود بر ضرباهنگ داستان و حس و حالاش، افزوده: از صحنه افتتاحیه تئاتر گرفته تا حضور بری در کنار بستر مرگ سیلویا که به موازات صحنهای جلو برده شده که طی آن پیتر با از خود گذشتگی، وندی را از مرگ نجات میدهد؛ در بسیاری از صحنههای بازی بری و بچهها نیز، مرز واقعیت و خیال (کشتی دزدان دریایی و صحنه نمایش سیرک و یا غرب وحشی) به کمک جلوههای ویژه کامپیوتری درخشان، در هم آمیخته است.
مقوله آشفته کننده محو شدن واقعیت عینی و ذهنی، قبلاً نیز توسط مارک فورستر، در فیلم همه چیز با هم (2000) به گونهای درخشان تجربه شده بود: در آن جا نیز رادها میچل نقش مادری را ایفا میکرد که غم از دست رفتن کودکاش باعث میشود وی دست به دامن تخیلات خود گردد. در فیلم اخیر فورستر با پشتوانه مالی قابل توجه، آزادی عمل بیشتری نیز یافته و صحنههایی تأثیر گذار و مبهوت کننده از کار در آمده است.
جانی دپ در این فیلم در کنار ستارگان برجستهای (داستین هافمن، جولی کریستی و همین طور کیت وینسلت) ایفای نقش میکند؛ او در قالب شخصیتی فروتن، معصوم و جذاب، بری خوبی ارائه میدهد و به موازات بازیهای بی نقص کودکان فیلم، خوش میدرخشد؛ توصیف فضای مه آلود انگلیس دوره ادوارد، با بازی کرکیت و پرستاران «ری پاپینز» وار که لا به لای درختان خیابان کنزینگتون در حرکتاند، تصویری کلیشهای ولی موفق از دنیای لندن نشینان دوران مذکور در مقابل چشمان ما میگذارد. طراحی صحنه نمایش (پیتر پن) نیز میتواند زندگی گیلبرت و سالیوان را در فیلم درهم برهم مایک لی به یاد آورد که به توصیف بندن سی سال قبلتر میپرداخت.
فورستر با صحنههایی سورئالیستی – مثل صحنهای که بری و هیه کننده وفادارش چارلز فردمن، درست در هنگام عبور عدهای راهبه در باب مقوله دیوانگی در نمایش بعدیشان صحبت میکنند – بیننده را گیج میکند.
و البته با توجه به شرایط و محدودیتهای فکری و بیانی حاکم در آن زمان، ویژگی اثر بری بیشتر جلب توجه میکند؛ به خصوص در صحنههای پایانی، فیلم به انقلابی که بری در ادبیات کودکان ایجاد نمود، اشاره دارد.
در پایان، بری، پیتر را تشویق میکند تا به نوشتن ادامه دهد و به او توصیه میکند که اگر صرفاً وجود ناکجا آباد را بپذیرد. مادرش نیز پیوسته در ذهناش زنده خواهد بود. در این جا هر دو از قاب تصویر محو میشوند و دوربین روی نیمکتشان ثابت میماند؛ نیمکتی در میان درختان که بر رویش چتری بسته و کلاهی انگلیسی قرار دارد؛ آنها در واقع به اصول و قواعد خشک و بی روح زمانهشان پشت میکنند.