فیلم اسب جنگی – معرفی، نقد و خلاصه داستان – War Horse 2011
بازیگران: جرمی اروین (آلبرت ناراکوت)، امیلی واتسون (رز ناراکوت) در دیوید ته ولیس (مالک مزرعه)، پیتر مولان زند ناراکوت)، تام هیدلستون (کاپیتان نیکولز). ۱4۶ دقیقه درجه نمایشی: ۱۳-PG
اسب جنگی براساس رمان پرفروش مایکل مورپورکو منتشر شده در سال ۱۹۸۳) ساخته شده است. اقتباسهای تئاتری از روی رمان مورپورگو نیز در سال ۲۰۰۷ در لندن و در سال ۲۰۰۹ در نیویورک با موفقیت به روی صحنه رفت. اسب جنگی شاید در ردهٔ بهترین آثار سازندهاش قرار نگیرد اما حتی یک فیلم ابد اسپیلبرگی» باز یک سر و گردن بالاتر از استانداردهای فعلی سینمای آمریکاست؛ هر چند که اسب جنگی اصلا فیلم بدی نیست. فیلم ما را با مصائب و رنجهای جنگ جهانی اول آشنا میکند و به ما یادآور میشود که در این جنگ جهانگیر بیهوده و غیرضروری علاوه بر میلیونها انسان، میلیون ها اسب نیز کشته شدند.
اسپیلبرگ با فیلم اسب جنگی فارغ از ارزش های دراماتیک ان، به خاطر ارائه تصاویر زنده و رئالیستی از جنگ جهانی اول شایستهٔ تقدیر است.
قصهٔ فیلم اسب جنگی از یک مزرعهٔ کوچک خانوادگی در انگلستان، آغاز میشود، سپس با اعضای این خانواده آشنا میشویم. تد ناراکوت (پیتر مولان) پدر خانواده گرچه غالب اوقات تحت تاثیر الکل است اما ادم نامهربانی نیست، رز (امیلی واتسون)، همسرتد، زنی است که به شدت کار میکند و سعی دارد زندگی نسبتا راحتتری برای خانوادهاش فراهم کند. تد و رز پسر جوانی دارند به اسم آلبرت (جرمی ایروین).
این خانواده روی یک زمین اجارهای کار میکنند و مالک زمین (دیوید ته ولیس) به آنها فشار میآورد که بدهیهای معوقهٔ خود را هر چه سریعتر پرداخت بکنند. در ادامهٔ داستان، یک حراجی اسب در دهکده برگزار میشود. توجه تد در این حراجی معطوف جوئی میشود. جوئی یک اسب اصیل بسیار زیباست. تد نهایتا اسب را با بهایی نسبتا گزاف خریداری میکند و آن را به خانه میبرد.
رز از بابت خرید چنین اسبی عصبانی و نگران است زیرا او انتظار داشته که شوهرش یک اسب ارزان قیمت معمولی برای شخم زدن مزرعه خریداری کند و نه این اسب اصیل گران قیمت را؛ آن هم در شرایطی که آنها باید بدهی سنگین خود را به مالک زمین بپردازند اما آلبرت و جویی خیلی زود به هم عادت میکنند و آلبرت شروع میکند به تعلیم دادن اسب برای استفاده کردن از او برای شخم زدن مزرعهٔ سنگیشان، سپس جنگ جهانی اول آغاز میشود تد نهایتا مجبور میشود اسب دوست داشتنی خود را به ارتش بفروشد، البرت مطمئن است که روزی دوباره جوئی را خواهد دید. سپس شاهد حوادثی هستیم که در جبهههای جنگ برای جوئی اتفاق میافتد. او ابتدا در ارتش بریتانیا مورد استفاده قرار میگیرد اما بعدا به دست آلمانیها میافتد و …
فیلم اسب جنگی فیلمی است که در سنت فیلمهای کلاسیک هالیوودی برای تمامی اقشار سنی، از کودک و نوجوان تا میانسال و بزرگسال، ساخته شده است. اسپیلبرگ در نماهای پایانی فیلم اش تصاویری را ارایه میکند که خیلی ها را به یاد فیلم های کلاسیک جان فورد میاندازد: آسمان در لحظات غروب آفتاب رنگ قرمز – نارنجی به خودش گرفته، تکسوار تنهایی در افق دیده میشود، سوار نزدیک و نزدیکتر میشود و نهایتا از اسب پائین میآید، او زن و مردی را در آغوش میکشد و سپس همهٔ آنها سر اسب را در آغوش میگیرند. موسیقی به صدا در میآید.
این نماها، با آن رنگهای گرم و غنی و آن کادربندی دراماتیکاش میتواند ادای دین یا ادای احترامی باشد از سوی بزرگترین فیلمساز زندهٔ دنیا به فیلمسازان حالا کلاسیک شدهای چون جان فورد. اسپیلبرگ فیلم خود را با یک پایان خوش هالیوودی به پایان برده است و این شگرد همیشگی اسپیلبرگ برای تحمل پذیرتر کردن اصل ماجراست اصل ماجرایی که به شدت ناراحت کننده و غم انگیز است. در فهرست شیندلر میلیونها نفر قربانی کورههای آدم سوزی نازیها شدند اما اسپیلبرگ فقط روی داستان آن چند صد نفر آدمی تمرکز داد که جان سالم از آن قتل عام بزرگ به در بردند. شبیه این رویکرد را در فیلم اسب جنگی شاهدیم.
اسب جنگی شاید جزو بهترین فیلمهای سازندهاش نباشد اما قطعا فیلم محکم و قابل احترامی است، محکم به خاطر مهارت فنی و سینمایی به کار رفته در آن، قابل احترام به خاطر محتوای غنی انسانیاش.