بهترین فیلمهای جاسوسی تاریخ – فهرست 13 فیلم خوب و تماشایی که باید حتما ببینید

1- فیلم خانم ناپدید میشود – The Lady Vanishes
«بانو ناپدید میشود» یک فیلم مهیج بریتانیایی به کارگردانی آلفرد هیچکاک است که در سال ۱۹۳۸ منتشر شد و یکی از شاهکارهای اولیه هیچکاک در نظر گرفته میشود. این فیلم به دلیل ترکیبی از تعلیق، طنز و عاشقانه مورد توجه قرار گرفته است. فیلمنامه توسط سیدنی گیلیات و فرانک لاندر بر اساس رمان «چرخ چرخان» The Wheel Spins نوشته اتل لینا وایت نوشته شده.
خلاصه داستان
داستان در قطاری روایت میشود که در یک کشور خیالی اروپایی در حال حرکت است. قهرمان داستان، یک زن جوان انگلیسی به نام آیریس هندرسون (با بازی مارگارت لاکوود)، در قطار با زنی مسن به نام میس فروی (با بازی دیم میویتی) آشنا میشود. دوشیزه فروی به طور مرموزی ناپدید میشود و هنگامی که آیریس در مورد محل او جویا میشود، سایر مسافران میگویند که هرگز او را ندیدهاند. آیریس با یک موسیقیشناس به نام گیلبرت (با بازی مایکل ردگریو) همکاری میکند تا این معما را حل کند. همانطور که آنها بیشتر درگیر ماجرا میشوند، یک توطئه پیچیده شامل جاسوسی و دسیسه سیاسی را کشف میکنند.
تمهای کلیدی
تعلیق و راز: محور اصلی فیلم، تنش و تعلیق پیرامون ناپدید شدن خانم فروی و تحقیقات بعدی است.
جاسوسی: این فیلم به مضامین جاسوسی و دسیسههای سیاسی میپردازد که منعکسکننده نگرانیهای آن زمان قبل از جنگ جهانی دوم است.
عناصر رمانتیک: رابطه در حال تکامل بین آیریس و گیلبرت یک داستان فرعی عاشقانه به فیلم هیجانانگیز اضافه میکند.
«بانو ناپدید میشود» پس از اکران با استقبال گستردهای روبهرو شد و همچنان در تاریخ سینما بسیار مورد توجه است. این نشاندهنده مهارت هیچکاک در خلق روایتهای پرتعلیق و توانایی او در ترکیب ژانرهای مختلف است. این فیلم بهویژه بهخاطر فیلمنامه شوخآمیز، بازیهای جذاب و کارگردانی استادانهاش مورد تحسین قرار گرفت.
این فیلم چندین بار بازسازی شده است، از جمله نسخه 1979 به کارگردانی آنتونی پیج. با این حال، فیلم اصلی 1938 نسخه برتر در نظر گرفته میشود و همچنان به عنوان یک فیلم کلاسیک در ژانر هیجانانگیز شناخته میشود.
بازیگران:
مارگارت لاکوود در نقش آیریس هندرسون
مایکل ردگریو در نقش گیلبرت
دیم میویتی در نقش خانم فروی
پل لوکاس در نقش دکتر هارتز
2- فیلم مکالمه – The Conversation
سال تولید : ۱۹۷۴
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : پارامونت
کارگردان : فرانسیس فورد کوپولا
فیلمنامهنویس : فرانسیس فورد کوپولا
فیلمبردار : بیل باتلر
آهنگساز(موسیقی متن) : دیوید شایر
هنرپیشگان : جین هاکمن، جان کازال، آلن گارفیلد، فردریک فارست، سیندی ویلیامز، مایکل هیگینز، الیزابت مکری، تری گار و هریسن فورد.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۳ دقیقه.
«هاری کال» (هاکمن) و همکارانش با استفاده از یک سیستم پیچیده میکروفنهای مخفی به استراق سمع زوج جوانی که در یک میدان شلوغ سن فرانسیسکو قدم میزنند، میپردازند. «هاری» هنگام گوش دادن به نوارِ استراق سمع متوجه جملهای میشود که دال بر در خطر بودن زن و مرد است. او از دادن نوار به مرد متنفذی که او را اجیر کرده خودداری میکند. «هاری» شبی را با دختری که تازه دیده، «مردیت» (مکری)، میگذراند و صبح بعد متوجه میشود که نوارها به سرقت رفتهاند. او در هتلی مجاور محل قرار ملاقات زوج جوان اتاقی میهگیرد. واقعاً جنایتی رخ میدهد ولی برخلاف انتظار او مقتول همان مرد متنفذ است که ظاهراً به دست زوج جوان کشته شده است. بهزودی در آپارتمانش با تلفن او را تهدید میکنند که از این ماجرا چیزی به کسی نگوید چون خودش کاملاً زیر نظر است و حرفهایش را استراق سمع میکنند…
یکی از بهترین و کاملترین فیلمهای کوپولا متعلق به دوره اوج کنترل خلاقه او بر آثارش، بیشتر طمأنینهای اروپائی را مینمایاند. فیلمی است درباره دلالتهای صدا و سکوت و درباره کاربرد این عناصر در سینما. در دنیای فیلم، صدای معناها را منتقل میکنند یا دیگر گونه جلوه میدهند. فیلمی است به دور از حادثه، هیجانهای صوری و فراز و فرودهای آشنا که همه این ویژگیها در خور حال و هوای زندگی شخصیت اصلیاش هستند. شخصیت کم نظیر «هاری کال»، انزوائی مألوف را ترسیم میکند؛ انزوائی توأم با بیاعتنائی و بیمسئولیتی در قبال نتایج کارش (یک لازمه اساسی شغل او) و این حالتی است بس مستعد هجوم پارانویا که پنهان و نامحسوس، اما سرانجام، رخ میدهد. آپارتمان درب و داغان شده «هاری»، نتیجه گریز ناپذیر حس ناامنی فراگیری است که در طول فیلم آن را دریافت میکنیم. در مکالمه دوره پس از واترگیت را، گذشته از صافی ذهن کوپولا، تجربه میکنیم.
3- فیلم جنرال – THE GENERAL
سال تولید : ۱۹۲۶
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : جوزف م. شنک و باستر کیتن
کارگردان : کیتن و کلاید بروکمن
فیلمنامهنویس : آل بوازبرگ و چارلز اسمیت، بر مبنای طرحی نوشته کیتن و بروکمن (اقتباس بوازبرگ و اسمیت) از داستان تعقیب بزرگ لوکوموتیو نوشته ویلیام پیتینگر
فیلمبردار : دو جنینگز و برت هینز
هنرپیشگان : کیتن، ماریون مک، جیم قارلی، فردریک وروم، چازلز اسمیت، فرانک بارنز و جو کیتن
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۷۵۰۰ فوت. صامت
“جانی گری” (کیتن) در زندگیاش دو عشق دارد: یکی از لوکوموتیوی بهنام “جنرال” و دیگری دختری به نام “آنابل لی” (مک). شعله جنگ داخلی آمریکا زبانه میکشد و نیروهای جنوبی چون از “جانی” بهعنوان لوکوموتیوران بهره بیشتری میتوانند ببرند حاضر نمیشوند از او بهعنوان یک سرباز ثبتنام کنند. بدینترتیب میانه “جانی” و “آنابل لی” بههم میخورد. “آنابل لی” شرط میگذارد که تا وقتی “جانی” در یونیفورم سربازان ظاهر نشده حاضر نیست او را ببیند. یک سال از جنگ میگذرد و “جانی” هنوز لوکوموتیوران است. تا اینکه نیروهای نفوذی شمالی “جنرال” را میدزدند و در حالیکه “آنابل لی” را نجات دهد و به جنوب بیاورد. نبردی نیز درمیگیرد و “جانی” یک تنه به تعقیب لوکوموتیوش میرود و بالاخره موفق میشود “جنرال” و “آنابل لی” را نجات دهد و به جنوب بیاورد. نبردی نیز درمیگیرد و “جانی” نقش بزرگی در پیروزی جنوبیها ایفاء میکند. سرانجام “جانی” را در ارتش میپذیرند و دوباره “آنابل لی” به سویش بازمیگردد.
جنرال یکی از شاهکارهای کیتن بهشمار میآید. بهترین فیلمش نیست؛ اما معروفترین فیلمش است.. “ماشین” یکی از دغدغههای این استاد بود. با “ماشین” برخوردی امروزی داشت. آن را در خدمت انسان میخواست. انسان را کنار آمده با “ماشین” میدید، همزیستی مسالمتآمیز “ماشین” و انسان موضوع بسیاری از فیلمهایش را تشکیل میداد. اما اینجا، در جنرال، ماشین نقش مایه اصلی را میسازد. فیلم براساس ماجرائی واقعی، در محلهائی واقعی و با لوکوموتیوهائی واقعی فیلمبرداری شده است. بیشتر شوخیها نیز به جهت همین واقعی بودن میخندانند. در اغلب صحنهها تماشاگر بدون اینکه با قهرمان کیتن همذات پنداری کند. به تلاشهای او برای جایگزینی در چشماندازهای ماشینزده آمریکا شهادت میدهد. قهرمان، بنا به سنت اغلب کمدینها (ی حتی معاصر) جثهای کوچک دارد. در عین اینکه “مرد کوچک” (ولگرد چاپلینی) نیست. مثل “مرد کوچک” برای نیل به خوشبختی تلاش میکند، اما موفقیت را با زحمت و ابتکار بهدست میآورد، نه با شانس و تصادف. آرام آرام در دنیای ماشین مستحیل میشود و بر آن فاش میآید. کیتن، صورت سنگی سینما، هرگز در فیلمهایش نخندید. شاید به این دلیل که چیزی برای خنده وجود نداشت و میخواست جلوی گریهاش را بگیرد! احساسات قرن نوزدهمی چاپلینی، تباهکننده عشق به زندگی قرن بیستمی بودند. در عوض، کیتن نگذاشت احساسات به فیلمهایش راه پیدا کند. چون عاشق زندگی بود. همانطور که عاشق سینما بود.
4- فیلم پرونده ایپکرس – The Ipcress File
سال تولید : ۱۹۶۵
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : هاری سالتسمن
کارگردان : سیدنی ج. فیوری
فیلمنامهنویس : بیل کاناوی و جیمز دوران، برمبنای رمانی نوشته لن دیتن
فیلمبردار : اوتو هلر.
آهنگساز(موسیقی متن) : جان باری.
هنرپیشگان : مایکل کین، نایجل گرین، گای دولمن، سو لوید، فرانک گاتلیف، گوردون جکسن و آبری ریچاردز.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۹ دقیقه.
“هاری پالمر” (کین) کارمند ساده اداره ضد جاسوسی به ریاست “سرگرد دالبی” (گرین)، به بخش تحقیقات نظامی به ریاست “سرهنگ راس” (دولمن) منتقل میشود. نخستین مأموریت او در این بخش، پیگیری پرونده “دکتر رادکلیف” (ریچاردز) دانشمند ربوده شده است که پرونده مهمی را در اختیار داشته. پیش از این نیز چند دانشمند دیگر ربوده شدهاند و زمانی که بازگشتهاند به شکل مرموزی اطلاعات علمی آنان تخلیه و سپس شستوشوی مغزی شدهاند. “پالمر” رد شخصی بهنام “بلوجی” (گاتلیف) را میگیرد که دلال غیر قانونی اطلاعات مربوط به امور دفاعی کشور است. سرانجام “پالمر” به یک نوار ضبط صوت دست پیدا میکند که واژه “ایپکرس” روی آن ضبط شده است. “دالبی” با اعلام بینتیجه بودن تحقیقات “پالمر”، برای برگرداندن “دکتر رادکلیف” با “بلوجی” وارد معامله میشود. “پالمر”، برای برگرداندن “دکتر رادکلیف” با “بلوجی” واد معامله میشود. “پالمر” را گروهی دستگیر میکنند و برای شستوشوی مغزی به مکانی نامعلوم (که فکر میکند یکی از کشورهای اروپای شرقی است) انتقال میدهند، اما او میگریزد و خود را در حومه لندن مییابد. سپس کشف میکند که خائن اصلی کسی جز یکی از رؤسایش نیست و سرانجام “دالبی” را که خائن است میکشد.
عامل اصلی تولید این فیلم و دنبالههای آن، اختلاف سالتسمن یکی از تهیهکنندگان فیلمهای “جیمز باند”
با آلبرت بروکولی دیگر تهیهکننده این آثار بود. سالتسمن که خاستگاهی متفاوت (“نهضت جوانان خشمگین” سینمای انگلستان) از بروکولی (سیستم تولید هالیوودی) داشت و در سال ۱۹۷۴ برای همیشه از او جدا شد، این فیلمها رادر اواسط دهه ۱۹۶۰ در مقابل فیلمهای “جیمز باند”ی به بازار فرستاد، در حالی که از بسیاری از عوامل سازنده آن آثار (باری، آهنگساز و کن آدام، طراح صحنه در اینجا) نیز سود میجست. کین در ایفای نقش “پالمر” تا حد زیادی به توصیف دیتن از این شخصیت نزدیکی میشود: “او چنان در داوریاش اشتباه میکند که کسی که همیشه میپنداشت ابلهی بیش نیست، نجاتش میدهد… قهرمان من عینکی است، حقوقش کم است و از نظر مردانگی هم هیچ جذابیتی ندارد”. “پالمر” (که در کتاب دیتن حتی نامی ندارد) نه تنها از توانائیهای فوق بشری “باند” بهرهمند نیست بلکه شاید بیش از هر “جاسوس” سینمائی دیگری به انسانهای عادی شبیه باشد. در واقع او بدون آنکه “جیمز باند” باشد، در موقعیتهای خطیر “باند” قرار میگیرد. دنبالهها: تدفین در برلین (گای هامیلتن، ۱۹۶۶) و مغز یک میلیارد دلاری (کن راسل، ۱۹۶۷).
5- فیلم بنبست – No Way Out
سال تولید : ۱۹۸۷
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : اوریون
کارگردان : راجر دانلدسن
فیلمنامهنویس : رابرت گارلند، برمبنای رمان ساعت بزرگ نوشته کنت فیرینگ.
فیلمبردار : جان آلکوت و آلون بولینگر.
آهنگساز(موسیقی متن) : موریس ژار.
هنرپیشگان : کوین کاستنر، جین هاکمن، شان یانگ، ویل پاتن، هوارد داف، جرج دزوندزا، جیسن برنارد، ایمن، فرد دالتن تامپسن و دنیس برکلی.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۵ دقیقه.
«ستوان تام فارل» (کاستنر)، افسر اطلاعات نیروی دریائی، برای انجام مأموریتی نزد «دیوید برایس» (هاکمن)، وزیر دفاع، فراخوانده میشود. «تام» در مجلسی که وزیر ترتیب داده با زنی بهنام «سوزان اتوِل» (یانگ) آشنا میشود و با او رابطه برقرار میکند. شبی، «تام» هنگام خروج از آپارتمان «سوزان»، متوجه میشود که «دیوید» نیز با او رابطه دارد. همان شب، «سوزان» به قتل میرسد و «تام» یقین پیدا میکند که «دیوید» قاتل است. «دیوید» به کمک «اسکات» (پاتن) آثار جرم را از بین میبرد و ادعا میکند مأموران کا.گ.ب. «سوزان» را به قتل رساندهاند. اما «تام» تنها شاهد ماجراست…
صرف نظر از پایان پیچیده و غیر صریح فیلم، به جرأت میتوان گفت که این تریلر ملودرام در واقع بازسازی یکی از نوآرهای موفق دهه 1940 – ساعت بزرگ (جان فارو، 1948) – است، که به واسطه بازیهای برتر بازیگران حرفهای، به درجه قابل توجهی از موفقیت و مقبولیت رسیده، و با اعتماد و تکیه بر ذکاوت تماشاگران، تکمیل پازل داستان را به عهده آنان گذاشته است تا اگر هم احتمالاً نتوانستند آن را کامل کنند، حداقل برای حدود دو ساعت سرگرم شده باشند.
6- فیلم دشمن دولت – ENEMY OF THE STATE
سال تولید : ۱۹۹۸
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : جری بروکهایمر
کارگردان : تونی اسکات
فیلمنامهنویس : دیوید مارکونی
فیلمبردار : دان میندل
آهنگساز(موسیقی متن) : ترِوِر ریبین و هاری گرگسن ویلیامز
هنرپیشگان : ویل اسمیت، جین هاکمن، جان وویت، رجینا کینگ، لورن دین، جیسن لی، گابریل برن و ایان هارت
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۲ دقیقه
̎رابرت کلیتن دین̎ (اسمیت)، پدری مهربان، همسری وفادار و وکیل دادگستری، به فروشگاه میرود تا برای همسرش هدیهای بخرد. اما خودش نمیداند که در ساک خریدش، نواری ویدئویی انداختهاند که قتل اخیر سناتوری آمریکائی را توسط ̎توماس رنولدز̎ (وویت)، یکی از مأموران فاسد و رده بالای سازمان امنیت آن کشور، نشان میدهد. دیری نمیگذرد که ̎رنولدز̎ به تعقیب ̎دین̎ در جریان یک بازی نابرابر گیر کرده، از ̎بریل̎ (هاکمن)، یکی از مأموران سابق سازمان جاسوسی کمک میگیرد که خُبرهٔ کامپیوتر و ابزارهای پیشرفتهٔ تکنولوپیک است…
در قالب فیلمهای ̎تئوری توطئه̎ای که از دههٔ ۱۹۷۰ باب شدند و کارکردشان به نوعی تسلای خاطر مخاطبی بود که میپنداشت نظامی پنهان و مخوف، ناظر زندگی و رفتار روزانهٔ اوست. البته کارکرد اصلی این فیلمها، واکسینه کردن خود سیستم بود و اینکه این فساد صرفاً همچون دُملی چرکی در گوشهای از این سیستم وجود دارد که باید سریعاً مداوا شود وگرنه خود سیستم سالمتر و عادلتر از این حرفهاست. دشمت دولت، تمامی فرمولها و قراردادهای فیلمهای پیشین را در خود دارد؛ اما به هر حال اجرای نفسگیر و خوشپرداخت اسکات، طراوتی به آن بخشیده است که از خیل فیلمهای مشابه، متمایزش میکند. به استثنای اسمیت که با چهرهٔ کودکانهاش لحنی تازه به فیلم بخشیده است، همهٔ بازیگران نمونهای این نوعی فیلمها از هاکمن گرفته تا وویت حضوری آشنا دارند.
7- فیلم بدنام – Notorious
سال تولید : ۱۹۴۶
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : ر.ک.ا.
کارگردان : آلفرد هیچکاک.
فیلمنامهنویس : بن هکت.
فیلمبردار : تد تسلاف.
آهنگساز(موسیقی متن) : روی وب.
هنرپیشگان : کاری گرانت، اینگرید برگمن، کلود رینز، لوئیس کلهرن، راینهولت شونتسل و ایوان تریسالت.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۰۱ دقیقه.
“آلیشا هیوبرمن” (برگمن) دختر یک جاسوس نازی دستگیر و محکوم شده، که به بیبندوباری شهتر دارد به “گرانت”، مأمور مخفی آمریکائی دل میبازد. “دولین” که به دستور مافوقهایش باید پرده از تحرکات مشکوک نازیها در ریودوژانیر و بردارد، “آلیشا” را به کمک میطلبد و او هم میپذیرد تا نقش عنصر نفوذی در تشکلات دشمن را بازی کند. در ریودوژانیرو، آنان با “الکساندر سباستین” (رینز) مأمور نازی رابطه برقرار میکنند و “آلیشا” بهغم میل باطنیاش تن به ازدواج با او میدهد. “دولین” به کمک “آلیشا” بهچند و چون توطئه نازیها پی میبرد و ضمناً در مییابد “آلیشا” به چند و چون توطئه نازیها پی میبرد و ضمناً در مییابد “آلیشا” به خاطر عشقش دست به چه فداکاریهائی زده است…
قصه “عشق نجاتبخش” به روایت هیچکاک طبعاً پیچیدگیهای روانی بیش از حد معمولی دارد. گرانت در ابراز عشق منفعل است و بیآعتمادی از هر نگاه و حرکتش میبارد، برگمن نیز متزلزل و آسیبپذیر و الکی است؛ در نتیجه هر دو در این شاهکار نمایش تمایلات خود آزارانه و دیگر آزارانه، باید از دوزخی عاطفی بگذرند تا بتوانند طعم پیوند را بچشند. بدنام نمونه کامل استادی هیچکاک در برگرداندن تکنیک به احساس است، نمایشگاهی از دلهرههای ظریف و پنهان، درسی در کاربرد سینمائی اشیا (یک فنجان قهوه یا یک کلید) و حاوی بیشمار تصاویر مثالزدنی چون فرود آمدن مشهور دوربین در صحنه مهمانی یا مغازله طولانی و پرشور گرانت و برگمن بیمار یا پائین آمدن آنان از پلههای سرنوشتساز. فیلمنامه هکت در شمار بهترین آثار او و رینز جذابترین خبیث سینمای هیچکاک است. در سال ۱۹۹۲ برای تلویزیون (به کارگردانی کالین با کسی و همکاری ژان پییرکاسل) بازسازی میشود.
8- فیلم سی و نه پله – THE 39 STEPS
سال تولید : ۱۹۳۵
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : گامونت
کارگردان : آلفرد هیچکاک
فیلمنامهنویس : چارلز بنت، آلما رویل و ایان هی، بر مبنای رمانی نوشتهٔ جان باکان
فیلمبردار : برنارد نولز
آهنگساز(موسیقی متن) : لوئیس لوی
هنرپیشگان : مادلین کارول، رابرت دونات، پگی اشکرافت، گادفری ترل و وایلی واتسن
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۸۷ دقیقه
یک جوان کانادائی به نام ̎ریچارد هانی̎ (دونات)، شبی با زنی که مأمور مخفی دولت انگلستان است، آشنا میشود و همان شب زن با چاقو کشته میشود، اما پیش از مرگ اطلاعاتی راجع به سازمان جاسوسی ̎سی و نه پله̎ در اختیار ̎هانی̎ قرار میدهد. ̎هانی̎ باید از یک سو از مأموران پلیس ـ که او را قاتل زن میدانند ـ بگریزد و از سوی دیگر از چنگ جاسوسان فرار کند و در این تعقیب و گریز، با دستبندی به دختر جوانی به نام ̎پاملا ̎ (کارول) پیوند میخورد. در پایان، به کمک مردی به نام ̎ آقای حافظه̎ (واتسن) راز جاسوسان فاش میشود و ̎هانی̎ نجات پیدا میکند.
اقتباسی از رمان جاسوسی باکاان که با سیر وقایع پیچیده و پیدرپیاش، به فیلمی فوقالعاده جذاب بدل شده است. فیلم در واقع از چندین داستان کوتاه ـ مثل پناه بردن ̎هانی̎ به کلبهٔ روستائی پیرمردی مذهبی و زن جوانش، داستان خطابهٔ اجباریاش در یک میتینگ انتخاباتی، ماجرای همراهی اجباریاش با دختری که از او خوشش نمیآید، یا داستان ̎ آقای حافظه̎ (مردی که تا پای مرگ هم پایبند تخصصاش است) ـ تشکیل شده که با استادی تمام به هم پیوند خوردهاند و گام به گام تماشاگر را همراه با قهرمان ماجرا به سوی رویاروئی نهائی با جاسوسان به هنگام اجرای برنامهٔ ̎ آقای حافظه̎ پیش میبرند. یکی از آثار مهم دورهٔ انگلیسی هیچکاک که بسیاری از مؤلفههای مهم سینمای او را در بردارد. در سالهای ۱۹۵۹ (رالف تامس) و ۱۹۷۹ (دان شارپ) بازسازی میشود.
9- فیلم سه روز کُندور – Three Days Of The Condor
سال تولید : ۱۹۷۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : استنلی اشنایدر
کارگردان : سیدنی پولاک
فیلمنامهنویس : لورنزو سمپل جونیر و دیوید ریفیل، برمبنای رمانی شش روز کُندور نوشته جیمز گریدی.
فیلمبردار : اوئن رویزمن
آهنگساز(موسیقی متن) : دیوید گروسین.
هنرپیشگان : رابرت ردفورد، فی داناوی، کلیف رابرتسن، ماکسن فون سیدو، جان هاوسمن، آدیسن پوئل، والتر مکگین، تینا چن، مایکل کین و دان مکهنری.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۸ دقیقه.
«جو ترنر» (ردفورد) که برای یک بخش مخفی سیا در نیویورک کار میکند، برای افشای احتمالی اطلاعات، ادبیات تریلر و جاسوسی را بررسی میکند، روزی «ترنر» در بازگشت به محل کارش میبیند که همه همکارانش بهطرز وحشیانهای به قتل رسیدهاند. او به مقامات بالا گزارش میدهد و قرار میشود «ویکس» (کین)، مسئول بخش، شخصی بهنام «باربر» (مکگین) را دنبال او بفرستد. اما در قرار ملاقات، «ویکس» به «ترنر» تیراندازی میکند، او هم در جواب شلیک میکند و میگریزد. «ویکس» سپس «باربر» را میکشد. حالا مقامات بالاتر، «هیگینز» (رابرتسن) و «آقای واباش» (هاوسمن) به «ترنر» مظنون میشوند. «ترنر» برای فرار از این مخمصه، به دختری به نام «کتی» (داناوی) پناه میبرد. در اینجا یک پستچی وارد خانه «کتی» میشود که در واقع قاتل است و آن دو مجبور به کشتن او میشوند. «ترنر»، «هیگیینز» را میرباید و از او درباره مرگ «باربر» و «ویکس» (که بهطرز مرموزی در بیمارستان مرده) توضیح میخواهد. با معلوم شدن هویت پستچی، «ترنر» متوجه یک سازمان مخفی در درون سیا میشود؛ سپس رد مردی را میگیرد که به «جوبرت» (فون سیدو) – یک مزدور – دستور میدهد و به یکی دیگر از روستای سیا، «اتوود» (پوئل) میرسد. «ترنر» در خانه «اتوود» با «جوبرت» روبهرو میشود که «اتوود» را کشته و توضیح میدهد که اکنون در استخدام «هیگینز» است. بعدتر معلوم میشود که «اتوود» جداگانه براساس نقشههای سیا در زمینه حوزههای نفتی معلوم میشود که «اتوود» جداگانه براساس نقشههای سیا در زمینه حوزههای نفتی خاورمیانه عمل میکرده و «جوبرت» را برای کشتن «ترنر» و تمام گروهش استخدام کرده، چون که «ترنر» از طریق کتابها به نقشه آنان پی برده. بعدها «ترنر» به «هیگینز» خبر میدهد که کل داستان را در «نیویورک تایمز» چاپ خواهد کرد.
فیلم پولاک اثری است کاملاً منطبق با قواعد ژانر تریلر و زیر نوع جاسوسی با حضور ردفورد، بازیگر محبوب کارگردان و داناوی در نقش زنی معصوم که درگیر ماجرائی عجیب و پارانویائی میشود. فیلم که از دست آوردهای دوران پس از «واترگیت» است، بهخوبی موفق میشود مخوف بودن سیاستهای پنهان سازمانهای ضدجاسوسی را بهتصویر کشد و بههمین جهت نیز بسیار با استقبال روبهرو میشود.
10- فیلم از روسیه با عشق – From Russia With Love
سال تولید : ۱۹۶۳
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : یونایتد آرتیستس.
کارگردان : ترنس یانگ.
فیلمنامهنویس : ریچارد میبام و جوآنا هاروود، برمبنای رمانی نوشته ایان فلمینگ.
فیلمبردار : تد مور.
آهنگساز(موسیقی متن) : جان باری.
هنرپیشگان : شان کانری، دانیلا بیانکی، لواته لنیا، پدرو آرمنداریز، رابرت شا، والتر کاتل، برنارد لی و لویس ماکسول.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۸ دقیقه.
سازمان بینالمللی تبهکاران معروف به “اسپکتر” قصد نابودی “جیمز باند” (کانری) را دارد. سرهنگ “رزا کلب” (لینا)، از افسران امنیتی شوروی که در ضمن از سران “اسکتر” نیز هست، با طرح توطئهای چنین وانمود میکند که “تاتیانا” (بیانکی)، یکی از مأموران جوان و تازه کار سفارت شوروی در استانبول، فریفته “باند” شده و قصد دارد دستگاه کشف رمز مهمی را در اختیار او قرار دهد. حال آن که هدف اصلی این مأموریت، نابودی “باند” به دست یکی از جلادان زبده سازمان (شا) است. “باند” با ورود به ماجرا، با نجات جان “تاتیانا”ی بیخبر از همهجا، او را به خود علاقهمند میکند و نقشههای تبهکاران را نیز نقش برآب میکند….
عامل اصلی حفظ اعتبار از روسیه با عشق، بهعنوان یکی از بهترینهای مجموعه “باند” تا به امروز، صحنههای اکشن محیرالعقول و خبیثهای عالیاش (لنیا و شا) هستند که بهعنوان الگوئی برای فیلمهای بعدی بارها مورد استفاده قرار گرفتند. کوششهای سازندگان فیلمهای بعدی مجموعه برای بازآفرینی صحنه عالی بسیار طولانی و به همان اندازه هیجانانگیز زدوخورد در کوپه قطار بین کانری و شا (نظیر صحنه درگیری در آسانسور الماسها ابدیآند، گای هامیلتن ـ ۱۹۷۱)، کمتر به این میزان موفقیت منجر میشود.
11- فیلم شمال به شمال غربی – North By Northwest
سال تولید : ۱۹۵۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مترو ـ گلدوین ـ مایر
کارگردان : آلفرد هیچکاک
فیلمنامهنویس : ارنست لیمن.
فیلمبردار : رابرت برکز.
آهنگساز(موسیقی متن) : برنارد هرمان.
هنرپیشگان : کاری گرانت، اوا مری سینت، جیمز میسن، جسی رویس لندیس، لیو کارول، جوزفین هاچینسن، مارتین لندا و آدام ویلیامز.
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۶ دقیقه.
“راجر تورنهیل” (گرانت) مدیر تبلیغاتی موفق اما خود خواه، روزی با مأموری مخفی بهنام “جرج کاپلان” اشتباه گرفته میشود. اشتباهی که منجر به کشانده شدنش به دنیائی از مخاطرات و دسیسهها میشود و او را وا میدارد برای حفظ جان خود ـ در حالی که به پلیس هم نمیتواند متوسل شود ـ کشور را زیر پا بگذارد. در طول این مسیر رهآورد او عشقی تازه به زنی بهنام “ایوکندال” (سینت) است…
استاد مسلم سینما در آسودهترین و بازیگوشانهترین حالت خود، در اوج خلاقیت و توانائی نیز هست. تعلیق و دلهره در کنار شوخی و کنایه هرگز چنین ترکیب بینقصی را به بار نیاورده است. فیلم دعوتی به تماشای گرانت خونسرد است که ناگهان از حیطه امن روزمرگی به ورطهای بیمنطق میلغزد که در آن هیچکس حاضر یا قادر به کمک به او نیست: متلکەای مادرش را در بدترین شرایط تحمل میکند، میان جماعتی که او را به دیده یک قاتل مینگرند از سالن انتظار سازمان ملل میگریزد، در دل بیابان هدف حمله یک هواپیمای سمپاش قرار میگیرد و از تندیسهای سنگی و غولآسای رئیس جمهورهای آمریکا در کوه راشمور آویزان میشود. این از بزرگترین نقش آفرینیهای سینما از بزرگترین بازیگران است! به انضمام فیلمنامه مثالزدنی لیمن و موسیقی هرمان نابغه که با عظمت این اثر، پیوندی ناگسستنی دارد.
12- فیلم فیلم زندگی دیگران – The Lives Of Others (2006)
گئرد وایسلر، بازجوی ارشد “اشتازی”، پلیس امنیتی جمهوری دمکراتیک آلمان، ماموریت می یابد تا زندگی گئورگ دریمن، کارگردان مشهور تئاتر را زیر نظر بگیرد، درحین گوش فرا دادن به مکالمات خصوصی وی و دیگران وی رفته رفته از دنیای زندگی روزمره خود فاصله می گیرد و به دنیای روشنفکران نزدیک می شود و سعی می کند تا وی را از گرفتاری نجات دهد.
هنگامی که گئورگ دریمن شرح حالی در باره یک نمایشنامه نویس متوفی که سالها از کار منع شده بود، می نویسد و این نوشته در آلمان غربی به چاپ می رسد، اشتازی، کریستا ماریا سیلند، شریک زندگی گئورگ را بازداشت می کند تا با تحت فشار قرار دادنش وی را وادار به اعتراف کند که گئورگ این شرح حال را نوشته است. هنگامی که پلیس به خانه گئورک یورش می برد، ماریا از خانه فرار می کند و در اثر تصادفی کشته می شود.
چند سال بعد گئورگ اسنادی از مراقبت و شنود منزلش را در بایگانی اسناد اشتازی می یابد که همه آنها به نحوی تنظیم شده اند که مانع از گرفتاری وی شوند. گئرد که به شغل نامه رسانی اشتغال دارد پشت ویترین کتابفروشی بزرگ کارل مارکس نام کتابی را از گئورگ می بیند که برای او آشناست: “سونات برای انسان های شریف”، کتاب را می خرد و در تقدیم نامه آن نام اختصاری خود را می یابد، وقتی فروشنده از او سوال می کند که آن را کادو کند یا خیر، پاسخ می دهد: “نه این برای خودم است”.
زندگی دیگران (عنوان انگلیسی The Lives of Others)، اولین ساخته فلورین هنکل فون دنرسمارک، در سال۲۰۰۶پس از دریافت تعداد زیادی جایزه از جشنواره های مختلف، برنده اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شد و همزمان اکران آن در اروپا ( این فیلم پیش تر در آلمان، اتریش و سوئیس اکران شده بود و از اواخر مارس در سینماهای آمریکا و اروپا اکران شده است) و با نقدهای ستایش آمیز منتقدان روبرو شد.
فیلم از سال گذشته که برای نخستین بار در جشنواره لوکارنوی سوئیس به نمایش در آمد و جایزه فیلم منتخب تماشاگران را از آن خود کرد، تاکنون در ۲۳ جشنواره بین المللی به نمایش در آمده است و ۳۰جایزه به خود اختصاص داده است، از آن جمله هفت جایزه از جوایز فیلم آلمان (Deutscher Filmpreis) که در۱۱ رشته آن نامزد بود و رکورد تازه ای برای یک فیلم آلمانی محسوب می شود.
در این فیلم که شماری از مشهورترین و محبوب ترین بازیگران سینما وتلویزیون آلمان بازی می کنند، فرصتی برای اورلیش موئه (که خود در بخش شرقی آلمان زندگی می کرده است) برای بازی در نقشی بسیار حساس و درون گرایانه بوده است
او بیشتر برای بازی در سریال های محبوب تلویزیونی به ویژه در باره دوران زمامداری هیتلر مشهور بوده است که برخی از این سریال ها در سالهای دور در ایران هم به نمایش در آمده اند.
آهنگساز فیلم گابریل یارد که به همراه استفانی موکا، موسیقی تماتیک و روایی فیلم را برای تاکید بر فضای خفه و دلشوره آور آن ساخته است، کارنامه ای بسیار درخشان در این زمینه دارد و موسیقی فیلم هایی چون بدرود (۲۰۰۳)، بیمار انگلیسی (۱۹۹۶) و فرادرمانی (۱۹۸۷) را ساخته است.
13- فیلم مرد سوم – The Third Man
سال تولید : ۱۹۴۹
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : لندن فیلمز
کارگردان : کارول رید
فیلمنامهنویس : گراهام گرین.
فیلمبردار : رابرت کراسکر
آهنگساز(موسیقی متن) : آنتون کاراس.
هنرپیشگان : جوزف کاتن، اورسن ولز، آلیدا والی، ترور هوارد، برنارد لی، ارنست دویچ و جفری کین.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۰۴ دقیقه.
در روزهای پس از جنگ جهانی دوم، یک نویسنده آمریکائی داستانهای عامهپسند وسترن بهنام “هالی مارتینز” (کاتن) بهدعوت دوستش “هاری لایم” (ولز) بهوین اشغال شده میرود، اما بهمحض ورود میشنود که “هاری” در یک تصادف اتوموبیل کشته شده است. بهزودی معلوم میشود که “هاری” را میبیند و پس از مدتی تردید برای پایبندی به دوستی قدیمی یا اجرای عدالت، “هاری” را لو میدهد…
رید با فیلمنامه نویسنده نامدار، گرین، نه تنها تصویری تکاندهنده از روزهای حکومت وحشت و آشفتگی بر وین پس از جنگ را ارائه میدهد، بلکه داستانی پرتنش از رابطههای انسانی، عشق، وفاداری، شناخت و پایبندی به تعهدات اجتماعی را نیز روایت میکند. “مارتینز”، نویسنده گمنام و کمی دست و پا چلفتی و همیشه مرددی است که قدم به دنیائی تازه میگذارد و با هر گام بیشتر به این نتیجه میرسد که شناختی ناقص از دنیای اطرافش دارد و در پایان هم نه تنها مجبور به خیانت به دوستش میشود، بلکه عشقی را هم از دست میدهد. در مورد نقش رید، گرین و ولز در خلق شکل نهائی اثر، همیشه بحث بوده است، اما مرد سوم کار “اصلی” هر کدام از این سه نفر که باشد، به کمک توجه مثالزدنی به جزئیات (مثل سربازی که تنها کسی است که داستانهای “مارتینز” را خوانده)، فیلمبرداری فوقالعاده کراسکر و موسیقی تأثیرگذار کاراس، اثری فراموش نشدنیست.