سریال خانواده سوپرانو The Sopranos – نقد، بررسی و خلاصه داستان

کارگردانان: تیموتی ون پتن، جان پترسون، آلن کولتر، استیو بوشمی، دیوید چیس
بازیگران: جیمز گندولفینی، ادی فالکو، لورین براکو، مایکل امپریولی، دامینیک کیانزه، تونی سیریکو، رابرت ایلر، استیو ون زنت، جیمی لین
خلاصه داستان سریال خانواده سوپرانو The Sopranos
تونی سوپرانو، رئیس یک تشکیلات مافیایی در نیوجرسی، و ماجراها و دردسرهای او در اداره و ایجاد تعادل بین خانواده شخصی و خانواده کاریاش، موضوع سریال است. خالق سریال دیوید چیس ابتدا در نظر داشت فیلمی درباره رئیس یک خانواده مافیایی بسازد که با مادرش مشکل دارد و به همین دلیل تحت نظر یک روانشناس قرار گرفته است. بعد از مشورت با مدیر برنامههایش، لوید براون، چیس طرح را تبدیل به یک سریال تلویزیونی کرد و قسمت اول آن را در سال 1995 نوشت. طرح به کمپانیهای مختلف از جمله فاکس ارائه شد ولی کسی از آن استقبال نکرد تا اینکه در نهایت کریس آلبرکت رئیس وقت شبکه اچ بی او پتانسیل موجود در طرح چیس را تشخیص و امکانات لازم برای ساخت قسمت اول (پایلوت) را در اختیار او داد. پس از ساخته شدن قسمت اول مدیران اچ بی او ادامه پروژه را برای مدت نامعلومی متوقف کردند. در این مدت چیس پیشنهاد داد که 45 دقیقه دیگر به پایلوت اضافه شود تا بتوانند آن را به صورت یک فیلم تلویزیونی نمایش دهند. خوشبختانه این پیشنهاد از طرف مدیران شبکه رد شد و بالاخره در دسامبر 1997 دستور ساخت 12 اپیزود دیگر به دیوید چیس داده شد تا فصل اول سریال با 13 اپیزود برای پخش در ژانویه 1999 آماده شود.
شخصیتها و بازیگران سریال خانواده سوپرانو The Sopranos
تونی سوپرانو (جیز گندولفینی): یکی از جذابترین و دوست داشتنیترین آدمهایی که در عمرتان میبینید. هسته مرکزی سریال. کسی که ته خط تمام اتفاقات به او منتهی میشود. برای توصیف دقیق شخصیت تونی سوپرانو یک عبارت انگلیسی وجود دارد که معادل فارسیاش را پیدا نکردم: Alpha male.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
مرد سنتی قدرتمندی که دلاش میخواهد همه چیز مطابق میل او باشد و برای رسیدن به خواستههایش هیچ ابایی از متوسل شدن به زور و خشونت ندارد. رابطه داشتن با زنهای مختلف را برای خودش مجاز میداند ولی همسرش باید در خانه بماند، آشپزی کند و به بچهها برسد. اما این تنها یکی از وجوه متعدد تونی سوپرانو است. او در عین اینکه یک مرد سنتی ایتالیایی محسوب میشود ذهن بازی دارد که میتواند تغییر و پیشرفت را بپذیرد. فوق العاده باهوش است و این کمکاش میکند تا بتواند تفکرات سنتی – ایتالیایی خودش را با زندگی مدرن آمریکایی تلفیق کند. یکی دیگر از خصوصیات استثنایی تونی به عنوان رئیس یک تشکیلات مافیایی، مهربانی و دل رحمی کودکانهاش است که البته بیشتر از همه جا هنگام صحبت کردن با روانشناساش، دکتر ملفی، نمود پیدا میکند. اصلاً سریال و ماجرای رفتن تونی پیش روانشناس از جایی شروع میشود که مرغابیهای حیاط خانه سوپرانوها از آنجا کوچ میکنند و تونی که حسابی به آنها عادت کرده بود از شدت ناراحتی دچار حمله عصبی میشود. خلاصه اینکه تونی ترکیبی است از مهربانی و هوش و خشونت و منطق و بی رحمی و احساسات کودکانه که همسر و فرزندانش علیرغم تمام بدرفتاریها و خیانتهای او عاشقانه دوستاش دارند. درست مثل ما.
کارملا سوپرانو (ادی فالکو): یک زن خانه دار و خانواده دوست تمام عیار. درگیری ذهنی اصلی او در طول سریال ماندن با تونی یا ترک اوست. تحمل کارهای تونی برای کارملای معتقد خیلی سخت است و در عین حال ترک کردن تونی و آن خانه و زندگی مجلل هم راه حل سادهای برایش به حساب میآید. تازه قوانین کلیسا و مسیحیت هم او را از طلاق منع میکنند. اما بزرگترین چالش کارملا در تصمیم گیری برای ترک تونی، عشقی است که به او دارد. ادی فالکو در نقش کارملا همراه با جیمز گندولفینی با فاصله زیاد بهترین بازیگران سریال هستند و با کمک شیمی کم نظیری که میانشان وجود دارد یکی از بهترین زن و شوهرهای تاریخ تلویزیون را خلق کردهاند. اوج هنرنمایی ادی فالکو را جایی میبینیم که رابطه عاطفیای با یکی از زیردستان تونی پیدا میکند و زندگی و احساساتاش تحت تاثیر توجهی که از او میبیند قرار میگیرد.
مدوسوپرانو (جیمی لین سیگلر) و ای جی سوپرانو (رابرت ایلر): دختر و پسر تین ایجر خانواده سوپرانو که تمام خصوصیات بچههای آمریکایی این سنی را دارند. مدو سر به راه تر و درس خوانتر است و ای جی تنبلتر و بی انگیزه تر. جالب است که این خصوصیات در زندگی واقعی بازیگران این دو نقش یعنی جیمی لین سیگلر و رابرت ایلر هم نمود پیدا کرده است. اولی راه بازیگری را ادامه داده و زندگی حرفهای موفقی دارد، دومی بعد از خانواده سوپرانو دیگر بازی نکرده و یکی دو بار هم دست به خلاق زده و دستگیر شده است.
کریستوفر مولتیسانتی (مایکل امپریولی): پسردایی کارملا که نسبت دوری هم با تونی دارد و به دلیل همان خون مشترک جایگاه ویژهای پیش او پیدا کرده است. ضعف در برابر مواد مخدر، علاقه زیاد به سینما و فیلمنامه نویسی، غر زدن، طبع حساس و بلندپروازی از مهمترین خصوصیات شخصیتی کریستوفر محسوب میشوند. رابطه پدر و پسرگونه تونی و کریستوفر و احساسات متناقض این دو به هم باعث به وجود آمدن اتفاقات جالبی در طول سریال میشود. مایکل امپریولی بازیگر نقش کریستوفر نویسنده است و چند قسمت از سریال را هم خودش نوشته است.
دکتر جنیفر ملفی (لورین براکو): با بازی لورین براکو، یکی از 27 بازیگری که هم در رفقای خوب اسکورسیزی حضور داشتهاند و هم در خانواده سوپرانو. یک روانپزشک آرام، با شخصیت، تحصیل کرده و منطقی که درمان تونی سوپرانوی خلافکار و معروف، بزرگترین و هیجان انگیزترین چالش زندگی حرفهایاش است. ابتدا نقش کارملا به براکو پیشنهاد شد، اما از آنجایی که او قبلاً شبیه این نقش را در رفقای خوب بازی کرده بود، ترجیح داد کاراکتر دکتر ملفی را انتخاب کند. جنیفر ملفی از هر لحاظ نقطه مقابل کارملا سوپرانو است، یک زن تحصیل کرده شاغل با موقعیت اجتماعی ممتاز در برابر یک زن خانه دار سنتی. این تفاوت بزرگ باعث میشود تا دکتر ملفی جذابیت زیادی برای تونی داشته باشد و تلاش زیادی از طرف او برای ایجاد ارتباط عاطفی بینشان انجام شود. رابطه دو نفره تونی و دکتر ملفی و زمانهایی که این دو با هم میگذرانند از دیدنیترین دقایق هر اپیزود است. هم به دلیل تصویر صادقانه و نزدیکی که از شخصیت تونی سوپرانو میبینیم و هم به خاطر بازی حیرت انگیز جیمز گندولفینی که درونیترین احساسات یک مرد را به بهترین شکل ممکن نشانمان میدهد. در انتهای اپیزود کالج، یکی از معروفترین اپیزودهای سریال، تونی جملهای را از ناتانیل هاوترون روی دیوار یک کالج میخواند به این مضمون: «هیچکس نمیتواند در خلوتش یک چهره و در برابر دیگران چهرهای دیگر از خود نشان دهد، بدون اینکه در نهایت سردرگم شود که کدامیک از این دو چهره واقعیست.» اوج هنر گندولفینی نمایش بی نقص سردرگمیهای شخصیتی تونی است.
همانطور که گفته شد خانواده سوپرانو پر است از کاراکترهای جذابی که میتوان صفحهها راجع بهشان مطلب نوشت و درباره شان حرف زد. اما به دلیل محدودیت جا مجبورم به چند تایشان تنها اشاره کنم: لیویا سوپرانو مادر اهریمنی تونی که شبیهاش را هرگز نخواهید دید. کورادو سوپرانو (عمو جونیور) عموی دوست داشتنی و ساده دل تونی که در ظاهر رئیس خانواده میشود ولی همه میدانند که تونی نفر اول است. آواز خوانی عمو جونیور در حضور همه شخصیتهای سریال در پایان فصل 4 از لحظات به یاد ماندنی عمرتان خواهد شد. سیلویر دانته مشاور تونی با بازی استیون ون زنت، گیتاریست بروس اسپرینگستین، که برای اولین بار بازیگری را تجربه میکند و با این حال به خوبی از پس کاراکتر کاریکاتور گونه سیلویر بر میآید. ظاهر سیلویر با آن موهای مرتب، فرم لبها، حرف زدن و سر تکان دادنهای منحصر به فردش از ترید مارکهای سریال است. و پلی گالتیری وسواسی، خرافاتی و پر حرف که زمانی همکار پدر تونی بوده و الان هم از افراد نزدیک به او محسوب میشود. اینها مهمترین شخصیتهای سریال خانواده سوپرانو هستند.
هیچ سریالی به اندازه خانواده سوپرانو صنعت تلویزیون آمریکا را تحت تاثیر قرار نداده است. خانواده سوپرانو را به عنوان سریالی میشناسند که باعث شد «سریال تلویزیونی» جایگاهی هم ردیف فیلم سینمایی، تئاتر و ادبیات پیدا کند و به عنوان یک اثر هنری شناخته شود. کیفیت بالای این سریال از محتوا گرفته تا بازیگری، فیلمنامه و کارگردانی، موقعیت اچ بی او را به عنوان تولید کننده آثار محبوب بین مردم و منتقدان و موفق از نظر اقتصادی تثبیت کرد و باعث شد تا راه برای ساخت سریالهای موفقی مثل شش فوت پایین، سپر، عشق بزرگ و سیم هموار شود.
سریال خانواده سوپرانو همانطور که از اسماش پیداست درباره یک خانواده است. سوپرانوها. خانوادهای چهار نفره متشکل از تونی سوپرانو، همسرش کارملا و دو فرزندشان مِدو و اِی جِی. البته مفهوم خانواده در سریال به این جمع چهار نفره محدود نمیشود و گستره وسیعی از افراد را دربر میگیرد که همگی جزئی از یک تشکیلات مافیایی در ایالت نیوجرسی هستند و هر کدام به نحوی با خانواده سوپرانو و با یکدیگر نسبت فامیلی دارند. نسبتهایی که از رابطه نزدیکی مثل پدر و پسر شروع میشود و تا دورترین روابط خانوادگی قابل تصور ادامه پیدا میکند.
در چنین دنیایی هر رابطهای که بتوان ردی از خون مشترک در آن پیدا کرد یک رابطه مقدس است. در راس هرم این خانواده بزرگ مافیایی، پدر آن خانواده کوچک چهار نفره، یعنی تونی سوپرانو قرار دارد. شخصیت اصلی سریال که تمام داستان حول او و ماجراهایش در اداره کردن این دو خانواده اتفاق میافتد. جالب اینجاست که پیچیدهترین و حل نشدنیترین مشکلات تونی مربوط به خانواده چهار نفرهاش است، نه خانواده چند ده نفری کاریاش. رابطه متلاطم او که در آستانه چهل سالگی قرار دارد با همسرش و روابط پرتنش این دو با فرزندانشان تصویر بدون نقصی از یک خانواده معمولی آمریکایی ارائه میدهد که با چشم پوشی از برخی تفاوتهای فرهنگی میتواند خانوادهای چهار نفره در ایران یا هر جای دیگر دنیا باشد.
به همین دلیل است که خانواده سوپرانو در وهله اول و پیش از هر چیز یک سریال خانوادگی تمام عیار به حساب میآید. البته سازندگان سریال همانقدر که در کار سخت خلق یک خانواده چهار نفره معمولی موفق بودهاند، توانستهاند تصویر ملموس و قابل باوری از یک تشکیلات مافیایی ارائه کنند که به شدت با ذهنیت مخاطبی که مافیا را با فیلمهایی مثل پدرخوانده میشناسد تفاوت دارد. تشکیلات سوپرانوها چندین تفاوت عمده با دم و دستگاه خانوادههای مافیایی گردن کلفتی مثل کورلئونه دارد. اول و مهمتر از همه اینکه اینجا خبری از ارتباطات سیاسی و رده بالای حکومتی نیست و فعالیتهای به اصطلاح مافیایی محدود به زورگویی از مغازه دارهای محله، باج دادن به پلیسهای محلی، فراهم کردن بساط شرط بندیهای غیر قانونی و کارهایی در این مقیاس است. بنابراین اگر خانواده کورلئونه را یک خانواده مافیایی در سطح آمریکا بدانیم، سوپرانوها در بهترین حالت یک خانواده خرده مافیایی در محدوده نیوجرسی هستند.
علاوه بر این تفاوت مقیاس بین خانوادههای مافیایی در سه گانه پدرخوانده (به عنوان اولین اثری که با شنیدن کلمه مافیا به ذهن میرسد) و سریال خانواده سوپرانو، یکی از مهمترین مشخصههای این سریال تفاوت لحن و ساختار آن با آثار متداول مافیایی و گنگستری است. فضایی به شدت رئال با آدمهایی آشنا و شبیه به خود ما که مثل ما لباس میپوشند، شبیه ما حرف میزنند، مدام در حال شوخی کردن و متلک انداختن به هم هستند، گه گداری هم دلشان میگیرد، برای هم درد دل میکنند و اشکی هم میریزند. آدمهای سریال خانواده سوپرانو عین خود ما هستند، ظاهرشان، زندگیشان و مشکلاتشان. تنها فرقشان این است که راه دیگری برای گذراندن زندگی انتخاب کردهاند. همین ملموس بودن و احساس نزدیکی کردن با شخصیتها باعث میشود تا هنگام تماشای سریال رفته رفته وجه مافیایی داستان در پس زمینه قرار بگیرد و خیلی وقتها یادمان برود که در حال تماشای یک سریال مافیایی هستیم. این بدون شک بزرگترین و مهمترین دستاورد دیوید چیس و تیم سازنده سریال خانواده سوپرانو است که توانستهاند دنیای پیچیده و هزارتوی مافیا را چنین هنرمندانه با دنیای قشنگ و ساده ما پیوند بزنند.