کتاب سهل گرایی – رسیدن به موفقیت‌های بیشتر با زحمت کمتر – فرسودگی نشان افتخار نیست

اگر زندگی را برای هم آسان‌تر نمی‌کنیم پس برای چه زندگی می‌کنیم؟

جورج الیوت

زندگی افت و خیز دارد. هر کاری که می‌کنیم نوعی ضرب آهنگ دارد. گاهی باید به خودمان فشار بیاوریم و زحمت بکشیم و گاهی به استراحت و تقویت قوا نیاز داریم. ولی این روز‌ها بیشتر ما تا می‌توانیم همیشه زحمت می‌کشیم. ضرب آهنگی در کار نیست، هرچه هست فقط تلاش طاقت‌فرساست. ما در دورانی زندگی می‌کنیم که فرصت‌های زیادی پیش رو داریم.

ولی زندگی مدرن مانند کوهنوردی در ارتفاع بالاست. ذهن‌مان خوب کار نمی‌کند و انگار مه گرفته است. زمین زیر پای‌مان متزلزل به نظر می‌رسد. هوا رقیق است و احساس می‌کنیم حتی سه سانتی متر پیش رفتن هم به طرز عجیبی خسته‌کننده است. شاید این حال به دلیل ترس بی‌پایان و نبود قطعیت در مورد آینده است. شاید به دلیل تنهایی و انزواست. شاید به علت نگرانی‌ها و مشکلات مالی است. شاید به خاطر مسئولیت‌هاست؛ همه فشار‌هایی که روزانه ما را خفه می‌کنند.

علت هرچه باشد، نتیجه این است که دو برابر کار می‌کنیم ولی نیمی از حقوق سابق را داریم چون حقوق‌مان تغییری نکرده است. زندگی از هر نظر واقعا سخت است: هم پیچیده و سنگین و هم ناراحت‌کننده و خسته‌کننده. ناامیدی سخت است. پرداخت قبوض، روابط پرتنش، بزرگ کردن بچه‌ها و از دست دادن عزیزان سخت است.

تظاهر به این که کتابی می‌تواند همه این دشواری‌ها را از بین ببرد خیالی واهی است. نویسنده کتاب سهل گرایی، انجام راحت‌تر مهم‌ترین کارها -گرگ مک‌کیون– می‌گوید این کتاب را ننوشته تا این مصائب را کم اهمیت جلوه دهد، بلکه این کتاب را نوشته تا کمک کند از بار سنگین مصائب بکاهید.

او در مقدمه کتاب می‌گوید:

فرهنگ ما فرسودگی و خستگی را افتخار دانسته و آن را معیاری برای ارزیابی موفقیت و ارزش فرد می‌داند. پیام ضمنی این فرهنگ این است که اگر ما همیشه خسته نیستیم، حتما به اندازه کافی تلاش نمی‌کنیم. چیز‌های بزرگ سهم کسانی است که رنج می‌کشند و از پا می‌افتند. حالا میزان له شدن به نوعی خود هدف است.

اما فرسودگی نشان افتخار نیست. درست است که تلاش بیشتر برابر با نتیجه بهتر است ولی تا حد مشخصی این گفته صحیح است. هر چه باشد، حداکثر وقت و تلاشی که می‌توانیم صرف کنیم آستانه‌ای دارد. هرچه انرژی‌مان کمتر شود، بازدهی‌مان نیز کمتر می‌شود. این چرخه می‌تواند ادامه داشته باشد، تا وقتی که فرسوده و خسته شویم ولی بازهم نتایجی که می‌خواهیم، حاصل نشود.

اگر در عوض رویکردی متضاد در پیش بگیریم چه؟ اگر به جای زیادی تلاش کردن تا سرحد ممکن و گاهی فراتر از ظرفیت‌مان، راه آسان‌تری را پیش بگیریم، چه؟

ولی آن دوران ظاهرا کار سختی بود. می‌خواستم در کنارشان باشم تا موفقیت‌های‌شان را جشن بگیرم. می‌خواستم آن‌ها را هدایت و تشویق کنم تا به هر

یک اصل خوب برای موفقیت این است که خودمان را منضبط کنیم تا فقط به کار‌های ضروری «بله» و به چیز‌های دیگر «نه» بگوییم. ولی  چه کار باید کرد وقتی فرد از همه کار‌های غیرضروری‌ زده ولی باز هم برای کار‌های ضروری وقت ندارد؟

لازم نیست همه چیز سخت باشد. لازمه رسیدن به مرحله بالاتر خستگی مزمن نیست. نیازی نیست هزینه سهم بیشتر داشتن و نقش بیشتر ایفاکردن، از دست دادن سلامت روح و جسم باشد. وقتی مدیریت کار‌های ضروری بسیار دشوار می‌شود، می‌توانید آن‌ها را ر‌ها کرده یا راه آسان‌تری را پیدا کنید.

کتاب اصل گرایی از همین نویسنده در مورد انجام دادن کار‌های درست بود و اما کتاب سهل گرایی در مورد انجام دادن آن‌ها به نحو درست است.

کتاب سهل گرایی می‌گوید که به منظور پیشبرد چیز‌هایی که برای‌مان اهمیت دارد، به روشی کاملا جدید برای کارکردن و زندگی کردن نیاز داریم. به جای این که بیشتر زحمت بکشیم تا به نتایج بهتری برسیم، می‌توانیم ضروری‌ترین فعالیت‌ها را به آسان‌ترین فعالیت‌ها تبدیل کنیم.

این کتاب به سه بخش تقسیم شده است:

بخش اول: حالت سهولت

وقتی ظرفیت ذهن‌مان کامل شده، احساس می‌کنیم همه چیز سخت‌تر شده است. خستگی سرعت ما را کم می‌کند. فرضیات و احساسات تاریخ گذشته پردازش اطلاعات جدید را سخت‌تر می‌کنند. حواس پرتی‌های بی‌شمار روزانه باعث می‌شوند که به آسانی و به روشنی نبینیم چه چیز‌هایی اهمیت دارند.

پس اولین گام به سمت تسهیل کار‌ها این است که انباشته‌ها را در ذهن و قلب‌مان پاک کنیم. احتمالا آن را قبلا تجربه کرده‌اید. زمانی که حس آرامش، ‌آسایش خاطر و تمرکز حواس دارید، کاملا در لحظه حضور دارید. بسیار هوشیار هستید که در آن لحظه و در آن جا چه چیزی اهمیت دارد. احساس می‌کنید که می‌توانید کار درستی انجام دهید. این بخش از کتاب، راه‌های عملی برای برگشت به حالت است.

بخش دوم: کار سهل و بی‌زحمت

وقتی در حالت سهولت هستیم، انجام کار‌های سهل و بی‌زحمت آسان می‌شود. ولی باز هم شاید با پیچیدگی‌هایی روبه رو شویم که شروع یک پروژه ضروری یا پیشبرد آن را سخت می‌کند. کمال گرایی شروع پروژه‌های ضروری را سخت می‌کند، تردید به خودمان باعث می‌شود اتمام کار دشوار شود و تلاش برای زیادتر و تندتر کار کردن، حفظ شتاب لازم برای ادامه کار را سخت می‌کند. این بخش از کتاب، در مورد ساده کردن روند است تا انجام خود کار را آسان‌تر کنیم.

بخش سوم: نتیجه سهل و بی‌زحمت

وقتی کاری را سهل و بی‌زحمت انجام می‌دهیم، رسیدن به نتایج دلخواه آسان‌تر می‌شود. دو نوع نتیجه وجود دارد: خطی و ماندگار .
هر موقع که تلاش‌هایتان یک بار به منفعت ختم شوند، دارید به نتایج خطی می‌رسید. هر روز از صفر شروع می‌کنید، اگر امروز تلاش نکنید، پس امروز به نتیجه نمی‌رسید.
نسبتی یک به یک است: میزان تلاشتان برابر است با میزان نتایج به دست آمده.
ولی اگر آن نتایج به صورت مکرر، بدون هیچ تلاشی از طرف ما، به سمت‌مان بیایند، چه؟ با نتایج ماندگار یک بار تلاش می‌کنید، ولی مزایا را بار‌ها و بار‌ها درو می‌کنید. حتی وقتی خواب هستید، نتایج به سمت‌تان سرازیر می‌شوند. وقتی در مرخصی هستید هم نتایج به سمت‌تان سرازیر می‌شوند. نتایج ماندگار می‌توانند تقریبا نامحدود باشند.


کتاب سهل گرایی
انجام راحت‌تر مهم‌ترین کارها
نویسنده: گرگ مک‌کیون
مترجم: فاطمه جابیک – فرزانه حاج‌خلیلی
انتشارات میلکان – 216 صفحه

نام اصلی: Effortless: Make It Easier to Do What Matters Most
Greg McKeown

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]