فیلم تاریخچهٔ خشونت – نقد، بررسی و خلاصه داستان – A History of Violence 2005
دیوید کراننبرگ، سازندهٔ فیلم تاریخچهٔ خشونت طی مصاحبهای گفته است: ((من بنا به سه دلیل عنوان تاریخچهٔ خشونت را برای فیلمام انتخاب کردم: ۱- ارجاع به سابقه اعمال خشونت آمیزی که احتمالا در زندگی گذشتهٔ شخصیت اصلی فیلم وجود داشته، ۲- ارجاع به خشونت موجود در روند تکامل داروینی که طی آن موجودات بهتر تطبیق بافته با محیط بر موجودات ضعیفتر غلبه میکنند و به این ترتیب با حذف آنها به حیات خود ادامه میدهند؛ ۳- ارجاع به مقولهٔ بهرهگیری از خشونت به عنوان وسیلهای برای برطرف کردن مجادلهها و اختلاف نظرها در جهان امروز تاریخچهٔ خشونت یکی از بهترین و پربارترین فیلمهای کراننبرگ است.
این فیلم پارهای پرسشهای کلیدی را مطرح میکند و از مخاطب خویش میخواهد که در این باره بیندیشد. به باور من حرف اصلی فیلم این است که موفقیتهای امروزی بسیاری از افراد حاصل خشونتهایی است که در گذشته انجام دادهاند. فیلمساز این پرسش را مطرح میکند که آیا باید این تاریخچهٔ خشونت را فراموش کرد و تنها به موفقیتهای زمان حال اندیشید با مستقیما با این تاریخچهٔ خشونت بار مواجهه شد و بهای شقاوتهای شیرین را داد تا دگربار شاهد وقوع خشونتهای تازه نباشیم.
حرفی که کراننبرگ در فیلم خود مطرح میکند فقط دربارهٔ آدمها نیست. به نظر من این حرف بسیار فراگیرتر است، ((خشونت)) تاریخ بسیار طولانیای دارد، تاریخی به قدمت تاریخ حیات بشر. خشونت عمدتا ابزاری در دست حکومتهای جبار و زورگو بوده است.
کراننبرگ در ابامای طرح این نوع پرسشها مقولات دیگری همچون ((هویت))، ((تنازع بقا))، ((دوگانگی)) و غیره را مطرح میکند.
تام استال (ویگو مورتنسن) یک شهروند نمونه است. او یک پدر آرمانی و یک شوهر دوستداشتنی است که در شهر کوچکی واقع در ایالت ایندیانا، رستوران کوچکی را اداره میکند. جک (اشتون هولمز) و سارا (هیدی هیز) دو فرزند نام اعتماد کامل به پدر خود دارند. ادی (ماریا بلو)، همسر نام، نیز شوهرش را عاشقانه تصنین میکند. رستوران کوچک تام محلی است برای دیدارها و ملاقاتهای اهالی شهر تام محبوب همشهریهایش است و از ارایهٔ هرگونه کمکی به آنها دریغ نمیکند. در ادامه ماجرای یک شب در فرد مسلح وارد رستوران تام میشوند. آنها آشکارا تصد تجاوز و سرقت را دارند و به همین خاطر مشتریها و یکی از گارسونهای رستوران را تهدید به مرگ میکنند.
تام که در پشت صندوق نشسته، در یک حرکت ناگهانی موفق به خلع سلاح دو مهاجم میشود و سپس با سلاح خودشان آنها را از پای در میآورد. حالا نام تبدیل به یک قهرمان شده است، اما او بنا به دلایلی هیچ علاقه ای به انجام مصاحبه با مطبوعات و شبکههای تلویزیونی ندارد. با این وصف، عکس و خبر تام و ((عمل قهرمانانهٔ وی از طریق تلویزیون در سراسر کشور پخش میشود. کارل فوگاتی (اد هریس) که چهرهٔ تام را در تلویزیون مشاهده کرده بلافاصله درمییابد که این چهره برای او آشناست. کارل به این اطمینان میرسد که این فرد که به چند جنایت کرده بود. کارل به همراه دو آدم بزن بهادر عازم شهر میل بریک در ایندیانا میشود تا پارهای حسابهای قدیمی را با نام استال (یا جویی گیوزگ) تصفیه کند.
تام در مواجهه با کارل ادعای او را رد میکند و اصرار میورزد که ناماش تام استال است و هرگز در طول تمام عمرش در فیلادلفیا نبوده است. در طول فیلم هرگز به طور قطع و یقین مشخص نمیشود که آیا تام واقعا همان جویی است یا خیر. اما در هر حال خانوادهٔ تام با توجه به موقعیت جدیدی که در زندگیشان داده، مجبورند با مقولهٔ ((هویت)) و ((کیستی)) واقعی خویش و پدر خانواده مواجه میشوند. در این میان، بچههای خانواده نیز مسایل خاص خودشان را دارند: سارا از هیولاهای پنهان در گنجه میترسد و جک هم با قلدر مدرسه درگیریهایی دارد و…
در تاریخچهٔ خشونت، در قیاس با دیگر فیلمهای کراننبرگ، از تصاویر عجیب و غریب و داستانهای پیچیده و تو در تو خبری نیست. این فیلم را باید ((عادی ترین)) اثر سازندهاش تلقی کرد. کراننبرگ ۶۲ ساله فیلمسازی حرفهای را از سال ۱۹۷۰ با فیلم جنایتهای آینده آغاز کرد. در فیلمهای اولیهٔ کراننبرگ هراسهای بیولوژیک و بیم و اضطرابهای جنسی حرف اصلی را میزند. یکی از مضمونهای مورد علاقهٔ کراننبرگ ((دوگانگی در هویت)) است که در فیلمهای همسانها (۱۹۸۸)، منطقهٔ مرده (۱۹۸۳) و عنکبوت (۲۰۰۳) و همین فیلم تاریخچهٔ خشونت (۲۰۰۵) نمود آشکاری دارد. کراننبرگ در سالهای اخیر لبه تیز انتقادات خود را معطوف خشونتها و فشارهایی کرده که دموکراسیهای غربی موجد و باعث آن بودهاند.
تاریخچهٔ خشونت به خاطر بازیهای خوب مورتنسن و اد هریس نیز حائز ستایش است، هر چند که طرح داستانی فیلم به ویژه در حلقهٔ پایانی (یک سوم پایانی) با لغزشهایی روبرو میشود اما باید توجه کرد که این فیلم اساسا یک فیلم کاراکتر است و نه یک فیلم طرح داستانی تاریخچهٔ خشونت فیلم مهمی است.