فیلم برخورد – نقد، بررسی و خلاصه داستان – Crash 2004
برخورد یکی از بهترین فیلمهای سینمای آمریکا ظرف نیمهٔ نخست سال ۲۰۰۵ است؛ فیلمی که منادی تسامح، بردباری و تساهل انسانها در برخورد با مقولهٔ تنوع نژادی است. این فیلم را پال هگیس، نویسندهٔ فیلمنامه عزیز میلیون دلاری، نوشته و کارگردانی کرده است. هگیس که به خاطر عزیز میلیون دلاری نامزد دریافت جایزهٔ اسکار شده بود با برخورد نخستین گام کارگردانیاش را تجربه کرده است.
برخورد فیلم پر کاراکتری است. انبوهی از ستارگان سرشناس هالیوود به این کاراکترها جان بخشیدهاند داستان فیلم در یک دورهٔ زمانی خاص در شهر لسآنجلس آمریکا روی میدهد. فرهاد (شان تاپ) یک ایرانی است اما همه به چشم یک عرب به وی نگاه میکنند. فرهاد تاکید دارد که ایرانیها فارس هستند و نه عرب. همسر سفیدپوست یک وکیل مدافع (ساندرا بولاک) و فرهاد بر این باورند که یک کلید ساز مکزیکی-آمریکایی (مایکل پنا) عضو یک گروه تبهکار است، در حالی که این مرد موجودی سر به راه و اهل خانواده است. گراهام (دن چیدل) یک پلیس سیاهپوست است که با همکار لاتینی تبار خود، ریا (جنیفر اسپوزیتو)، روابطی دارد. اما گراهام هرگز از ریا نپرسیده که اهل کدام کشور است. ریان (مت دیلن) افسر پلیس شهر لسآنجلس است. او به هنگام گشتزنیهای معمول خود متوجه حضور زن و مردی در داخل یک اتومبیل میشود. مرد یک کارگردان سیاهپوست است (ترنس هاوارد).
زنی که کنار دست این مرد نشسته، همسر اوست و او نیز سیاهپوست است اما پوست روشنی دارد. ریان که یک پلیس نژادپرست به شمار میرود، تصور میکند یک مرد سیاهپوست و یک زن سفیدپوست را مشاهده کرده. او به بهانهای اتومبیل کارگردان و همسرش را متوقف میکند و با توهینهای خود سبب انزجار مرد سیاهپوست میشود. هنسن (ریان فیلیپس) که همکار ریان به شمار میرود نیز از رفتار نژادپرستانهٔ او احساس انزجار میکند. در صحنهای دیگر ریان را میبینیم که نگران حال پدر بیمار خود است. او مامور سیاهپوست ادارهٔ بیمه را در رسیدگی نکردن به پدرش متهم میکند. در همین زمان، اتومبیل کامرون وکیل (برندان فریزر) و همسرش جین (ساندرا بولاک) به سرقت میرود. سپس شاهد پارهای اتفاقات و حوادث دیگر هستیم که شخصیتهای فوق در آن درگیر میشوند…
اینکه یک فیلمساز تازه کار برای اولین فیلم خود، چندین فیلمنامهٔ پر کاراکتری را انتخاب کرده، جای تعجب و تحسین دارد. نکته جالب دیگر مدت زمان نسبتاً کوتاه فیلم است. فیلمهای پر کاراکتری مثل برخورد طبیعتاً به زمان بیشتری برای معرفی و پرداخت کاراکترهایشان نیاز دارند. اما پال هگیس با یاری گرفتن از یک فیلمنامهٔ عالی و بازیگرانی توانا موفق میشود کشتی پر سرنشین فیلماش را به ساحل موفقیت برساند.
برخورد فیلم شریف و پاکی است؛ یک فیلم اومانیستی که تماشاگر خود را دعوت به اندیشیدن میکند. دنیای مخلوق فیلم نمادی است که از جامعهٔ چند نژادی آمریکا؛ جامعهای که در آن سفیدها، سیاهها، لاتینیها، کرهایها، ایرانیها، ثروتمندان، فقرا و غیره در کنار هم زندگی میکنند. فیلم به طرزی زیبا و اثرگذار عوامل شکلگیری پدیدهٔ تبعیض نژادی و عوارض ناشی از آن را به تصویر میکشد. فیلم به ما یادآور میشود که بسیاری از معضلات امروز جامعهٔ آمریکا، ناشی از سوءتفاهمها و پیشداوریهای غلط ذهنی است. فیلم یادآور میشود که هر ایرانی ساکن آمریکا یک تروریست نیست، یا هر لاتینی تبار ساکن آمریکا عضو گروه تبهکاران نیست و…
بازیگری، دیالوگ، پیام و محتوا جزء شاخص ترین ویژگیهای برخورد به شمار میرود. مخصوصاً دیالوگها به شدت واقعی و ملموس است و هیچ تصنعی در آن دیده نمیشود. انتقاد اصلیاش که از فیلم میشود نقش مهم عواملی مثل اتفاق، بخت و اقبال در پیشبرد خط داستانی است. منتقدین وجود چنین چیزهایی را در یک فیلم سینمایی دوست ندارند و آن را خلاف «عقل و منطق» میدانند. اما با به باور من، پال هگیس با رویکرد کاملاً متفاوتی از تمهید «حادثه» و «بخت و اقبال» سود جسته. بهرهگیری از این «تمهید» کاملاً آگاهانه بوده – که حتی در عنوان فیلم نیز انعکاس آن را میبینید – و در جهت هدف و مقصد اصلی فیلم که طرح قضیهٔ تبعیض و سوءتفاهم نژادی است، بوده.
برخورد در عین حالی که فیلم خشن و تلخی است، اما آکنده از امید است. تماشاگر این فیلم بعد از ترک سالن سینما، قطعاً با نگاهی بردبارانه تر به همشهریهای سفیدپوست و رنگینپوست سیاه و سفید خود نگاه میکند. فیلمهایی که از نوع برخورد، برای بهتر کردن شرایط زیست ما در کره خاکی ساخته شدهاند و باید اذعان کنم که وجود چنین آثاری در سینما، یک امر نادر و استثنایی است.
تهیهکننده فیلم برخورد یک ایرانی به نام «باب یاری» است. آقای یاری از ایرانی تباران ساکن کالیفرنیاست. شان تاپ هم که نقش فرهاد را در برخورد بازی کرده، یک ایرانی است یکی دو ایرانیتبار دیگر نیز در فیلم بازی کردهاند.