فیلم غروب – نقد، تحلیل و خلاصه داستان – Evening 2007

کارگردان: لایوش کولتای. بازیگران: کلر دینز، تونی کولت، ونسارد گریو، مریل استریپ، گلن کلوز، ناتاشا ریچاردسون و الین آتکینز. 118 دقیقه.
غروب بر اساس رمان پرفروشی تحت همین عنوان به قلم سوزان مینوت (منتشر شده در سال 1998)، ساخته شده است. برای همهٔ کسانی که دوست دارند دو ساعت تمام شاهد رمانس، تراژدی و درام باشند، غروب فیلم مناسبی است.
قدرت فیلمنامه و قدرت ستارهای دو ویژگی اصلی غروب است. فیلم دربردارندهٔ دو دورهٔ زمانی متفاوت است؛ دورهٔ گذشته (1954) و دورهٔ حال (1998). خلاصهٔ داستان فیلم را میتوان اینگونه بیان کرد: آن گرانت (کلر دینز) زن جوانی است که در سال 1954 عازم ایالت مین در ساحل شرقی آمریکا میشود تا در عروسی بهترین دوستاش، لیلا ویتنبورن (مامی گامر) شرکت کند. آن گرانت در حین سفر به ایالت مین، با دکتر جوانی به اسم هریس آردن (پاتریک ویلسون) آشنا میشود. رابطهٔ عاطفی پرشوری میان هریس و آن آغاز میشود، اما این رابطه از همان آغاز محکم به شکست است. بادی (هیو دنسی)، برادر لیلا که رابطهٔ ویژهای با هریس دارد، نیز مجبور به تحمل عواقب این رابطه میشود. 45 سال بعد، آن گرانت (حالا به بازیگری ونسا ردگریو) را میبینیم که در طبقهٔ دوم خانهاش در کمبریج ماساچوست در بستر مرگ دراز کشیده است.
«آن» به سرطان سینه مبتلاست و هر لحظه احتمال دارد که بمیرد. نینا (تونی کولت) و کنستانس (ناتاشا ریچاردسون) دو دختر «آن» به همراه یک پرستار (ایلین آتکینز) در کنار بستر وی قرار دارند. «آن» در هذیانهای خود نامی از «هریس» بر زبان میآورد. نینا کنجکاو میشود که بداند هریس کیست. سپس لیلا (حالا با بازیگری مریل استریپ) از راه میرسد تا آخرین وداع را با دوست خوب قدیمیاش داشته باشد. لیلا با توضیحات خود ذهن نینا را روشن میکند و باعث آرامش خاطر «آن» در آخرین ساعات حیاتاش میشود. لایوش کولتای، کارگردان غروب، فیلمبرداری است که به حرفهٔ کارگردانی روی آورده است. کولتای با توسل به تمامی شیوهها و وسایل ممکن – از فیلمبرداری تا تدوین و موسیقی متن – قصد داشته با تماشاگر یادآوری کند که شاهد تماشای فیلمی ساخته شده بر مبنای یک اثر ادبی است. آن بخشی از فیلم که مربوط به دورهٔ 1954 است جذابتر از دورهٔ 1998 از کار درآمده، رابطهٔ میان «آن» و هریس پرشور و گیر است و کاراکتر «آن» جوان هم به خوبی پرورانده شده است.
ویژگی بارز فیلم حضور ستارگان مونث بلند آوازهای همچون ونسا ردگریو، گلن کلوز، مریل استریپ و کلر دینز است. از بین این بازیگران، کلر دینز درخشش بیشتری دارد. این بازیگر ثابت کرده که در این سالهای گذشته روند رو به رشدی را در عرصهٔ بازیگری طی کرده است. ونسا ردگریو کهنه کار هم توانسته یکی از آن بازیهای عالی و کم نظیرش را در قالب «آن» پیر عرضه کند. از بین جوان ترها، بازی مامی گامر حائز اعتناست. مامی گامر دختر واقعی مریل استریپ است و در این فیلم این دو، نقش دختر و مادر را در فیلم بازی کردهاند. تنها نکتهٔ عجیب در مورد این فیلم، انتخاب کلر دینز برای بازی در نقش «آن» جوان است. کاملاً پیداست که ونسا ردگریو و کلر دینز هیچ شباهتی به هم ندارند. برای تماشاگر تصور اینکه این دو بازیگر ایفاگر جوانی و پیری یک کاراکتر واحد باشند دشوار است. برخی آشفتگیها نیز در فیلم دیده میشود که کم و بیش مایهٔ سردرگمی تماشاگر میشود. راجر ایبرت در نقد بسیار منفی خود بر فیلم غروب عمدتاً بر روی همین سردرگمیها انگشت گذاشته است.
فیلم غروب شباهتهایی به فیلم دفترچهٔ یادداشت (2005) دارد. هر دوی این فیلمها برای مخاطبان خاصی طراحی و ساخته شدهاند و هر دو دارای کاراکترهای امروزی هستند که به تجربیات زندگی گذشتهٔ خود نگاه میکنند. البته دفترچهٔ یادداشت در قیاس با غروب، غمبارتر یا به قولی گریه آورتر است. غروب قصد گرفتن گریه از تماشاگر را ندارد هر چند که اساساً فیلم غم انگیزی است.