بازسازی فیلمهای کلاسیک مشهور، آری یا نه؟ فیلم ربه کا هم بازسازی شد
میگویند که حتی اگر ترجمه کتاب و رمان کلاسیکی خوب باشد و توسط یک مترجم زبردست انجام شده باشد، بهتر است هر 3-4 دهه ترجمه جدیدی از آن صورت بگیرد. چون در این فاصله واژگان معمول دستخوش دگرگونی میشوند و کلمات استفاده در ترجمه قبلی ممکن است بسیار مهجور شده باشند.
به علاوه مترجم جدید ممکن است برخی اشتباهات استاد مترجم قبلی را که پیش از این کسی شهامت ابراز آن را نداشت، اصلاح کند. بگذریم از اینکه ممکن است مقدمهای خوب هم در ابتدای کتاب نوشته شود و جایگاه کتاب و نقد آن نیکوتر صورت بگیرد.
اما در مورد بازسازی فیلمهای کلاسیک چه؟ با چه فاصلهای بهتر است بازسازی صورت بگیرد؟ اصلا لزومی برای این کار وجود دارد؟
باید بگویم که در مورد هر فیلم باید جدا صحبت کرد. گاهی عوامل فیلم جدید، تصور میکنند که میتوانند اقتباس بهتری انجام بدهند و از زاویهای نو به مسئله بنگرند.
گاهی هم ممکن است در فیلم قدیمی چیزهایی نزدیک به تابوهای جدید وجود داشته باشند که در فیلم جدید از آنها پرهیز شود.
از بعد فناوری و فیلمبرداری که مسلما سینمای جدید با سینمای قدیم قابل مقایسه نیست و مسلما با تهمیدات جدید از بعد ظاهری، میشود فیلم چشمنوازتری را ساخت.
به ندرت حتی بازسازی از فیلم اصلی بهتر میشود. اما معمولا جماعت فیلمباز، نگاه خوبی به بازسازیها ندارند. مثلا من هنوز نمیدانم که چرا پاپیون بازسازی شد و عوامال ساخت فیلم جدید اصلا پیش خودشان چه فکر میکردند. (بگذریم از اینکه متوجه شدم شمار قابل توجهی از مردم فیلم اصلی را ندیده بودند و از بازسازی ضعیف، تعریف میکردند!)
یکی از جدیدترین بازسازی انجام شده، بازسازی فیلم ربهکا است. رمان این فیلم که در ایران بسیار محبوب است و دهها هزار نسخه از رمان دافنه دوموریه در خانههای ما وجود دارند.
فیلم ربه کا هم همان طور که احتمالا میدانید، در سال 1940، یعنی 80 سال پیش به کارگردانی آلفرد هیچکاک ساخته شد. بازیگران آن فیلم لارنس الیویه (در نقش ماکسیم دو وینتر) ، جوآن فونتین (در نقش خانم دو وینتر) و جودیت اندرسون (در نقش خانم دانوِر) بودند.
فیلم جدید را بن ویتلی کارگردانی کرده که کارگردانی خیلی شاخصی ندارد.
در فیلم جدید آرمی همر (در نقش ماکسیم دو وینتر) ، لیلی جیمز (در نقش خانم دو وینتر) و کریستین اسکات توماس (در نقش خانم دانوِر) بازی میکنند.