فیلم سالار حلقهها: دو برج – نقد، تحلیل و خلاصه داستان – The Lord of the Rings: The Two Towers 2002
سالار حلقه ها: دو برج دومین قسمت سه گانه سینمایی سالار حلقه ها، یک موفقیت کامل و درخشان در عرصه صنعت و هنر سینمای معاصر به شمار میرود. فیلم صحنههای باشکوهی دارد که احتمالاً تا سالیان سال در ذهن تماشاگر حک خواهد شد. صحنههای مربوط به نبرد «هلمز دیپ» که در کتاب تالکین تقت ۱۰ تا ۱۲ صفحه را به خود اختصاص داده، ۳۰ دقیقه از فیلم دو برج را شامل میشود. این صحنهها که در مرکز فیلم به مثابه اوج آن تلقی میشود، فوق العاده باشکوه و هوش ربا کار درآمده است. ارزش این کار در این صحنهها، فقط برخاسته از کار کامپیوتری نیست. بلکه گریم، صحنه آرایی، طراحی اکشن، لباس و جلوههای ویژه غیر کامپیوتری نیز در خلق صحنههای فوق تخیل و سهیم هستند.
۳۰ دقیقه صحنههای نبرد «هیلز دیپ» در فیلم دو برج هر کسی را شگفتزده میکند. هوشمندی پیتر جکسون، کارگردان دو برج در این است که از تمامی فضای کادر گسترده اسکوپ استفاده میکند و ظریف ترین جزئیات را در گوشه و کنارهای کادر توجه نشان میدهد. دو برج با ضرباهنگ نسبتاً آرام شروع میشود اما تقریباً – و هم چون اسکی بازی که در سراشیب قرار گرفته – شدت بیشتر میگیرد. ویژگی بزرگ فیلم سالار حلقه ها، تاکید فیلمساز بر روی عناصر انسانی و کار بر روی کاراکتورهاست.
در فیلمهای اکشن امریکایی معمولاً همه توجهها معطوف اکشن است و از کار بر روی کاراکترها غفلت میشود. اما دو برادر بزرگترش یاران حلقه از این قاعده مستثنا هستند. نکته تازه در فیلم دو برج، اضافه شدن مایههایی از رمانس و طنز است. هم چنین نسبت به این فیلم نخستین تریلوژی، در قسمت دوم کاراکترهای تازهای اضافه شدند. یکی از این کاراکترها که اتفاقاً خیلی هم جذاب از کار درآمده، گلوم نام دارد که مخلوق کار کامپیوتری و CGI است. فیلمسازی پرسونای سیاه و سفید جالب این مخلوق داده که کارآمدی بالایی در روند توسعه طرح داستانی فیلم دارد. مخلوق دیگر هم که زاده کامپیوتر است، «تری بیرد» نام دارد. «تری بیرد» (باصدای جان رایس – دیویس) درختی است که راه میرود و سخن میگوید. این یکی هم معرکه و تماشایی است.
فیلم دو برج، در یک اعلام وفاداری به سنت فیلمهای اکشن سریالی با صحنه کوتاه از ماجراهای نهایی فیلم قبلی شروع میشود. در صحنه پایانی فیلم یاران حلقه، گاندولف جادوگر (یان مک کلان) و بارلوگ، هیولای ساخته شده از آتش و دود، در نبردی بزرگ با یکدیگر درگیر شدند. در آن فیلم، گاندولف از روی پل به داخل ژرفنایی هولناک سقوط کرد و از نظر ناپدید شد. حالا در آغاز دو برج، گاندولف را میبینیم که در مسیر سقوط خود، با بارلوگ در حال نبرد است. گاندولف نهایتاً بر بارلوگ غلبه پیدا میکند و به عنوان «جادوگر سفید» دوباره زاده میشود. او سپس به جهان باز میگردد تا با یاران سابق خود، مجدداً همراه شود.
جادوگر سفید در معیت آراگون (ویگو مورتنسن)، لگولاس جن (اورلاندو بلوم) و جمی لی کوتوله (جان رایس دیویس)، عازم شهر «روهان» میشوند. جادوگر سفید اامیدوار است که در پی رسیدن به این شهر، پادشاه تئودن (برنارد هیل) را قانع کند که خطر جنگی قریب الوقوع وی را تهدید میکند. در همین زمان، دو «هابیت» به نامهای مری (دومنیک موناهان) و پی پین (بیلی بوید)، از چنگال اسیر کنندگان خود میگریزند و به سوی جنگل ممنوع «فانگ هورن» حرکت میکنند. این جنگل جایی است که آنها با درخت سخنگو، «تری بیرد» رو به رو میشوند.
در همین زمان نیز، فرودو (ایجاه وود) و سام (شون آستین) در طی سفر طولانیشان به «مانت دوم» در مییابند که گم شدهاند. فرودو نشانههایی از خستگی و نگرانی از خود بروز میدهد. او ظاهراً بیش از این تحمل بار مسئولیت «حلقه» را ندارد و این در حالی است که او باید نگاههای خیره و شوم «دارک لرد سارون» را هم تحمل کند. گولوم نیز در تمامی این مدت در تعقیب هابیتها بوده و مترصد یافتن فرصتی است تا حلقه را از دست فرودو برباید، اما هابیتها نهایتاً وی را مغلوب و دستگیر میکنند، گولوم به اکراه رضایت میدهد تا فرودو و سام را در طی سفرشان راهنمایی کند …
مطمئناً آن دسته از تماشاگرانی که قسمت نخست (یاران حلقه) را ندیده و یا کتاب سالار حلقهها را نخواندهاند در درک داستان فیلم دو برج با مشکل مواجه خواهند شد. پیتر جکسون در قسمت دوم تغییرات بیشتری را در کتاب به وجود آورده اما نهایتاً به لحن و حس و حال منبع اصلی وفادار باقی مانده است. از این حیث دو فیلم سالار حلقهها در تضاد با دو فیلم هری پاتر است که در بند به مو و صحنه به صحنه از روی صفحات کتاب خانم رولینگ ساخته شدهاند.
اهمیت کار پیتر جکسون کارگردان نیوزیلندی فیلم دو برج، وام گیری او از یک کار ادبی خاص و منحصر به فرد، و بازگویی آن بر حسب معیارها و شاخصهای بصری سینمای مدرن است.