فیلم برادران گریم – نقد، بررسی و خلاصه داستان – The Brothers Grimm 2005
جیکوب گریم (۱۸۶۳- ۱۷۸۹) و ویلهلم گریم (۱۸۵۹- ۱۷۸۶)، دو تن از مشهورترین چهرههای – ادبی آلمان در نیمهٔ نخست قرن نوزدهم میلادی بودند. این دو برادر قصههای عامیانهٔ آلمانی را جمع آوری و منتشر کردند. از برادران گریم همچنین به عنوان بنیانگذاران علم نسخه شناسی ادبی در آلمان یاد میشود.
اما فیلم برادران گریم، ساختهٔ تری گیلیام، به دورانی از زندگی این دو برادر میپردازد که هنوز قدم به حیطهٔ دنیای ادبیات و قصه نگذاشته بودند، در خاطرات برادران گریم آمده است که آنها در دوران نوجوانی با انجام کارهای به ظاهر جادویی، باعث تفریح مردم شدند و پولی از این راه به دست میآوردند. همین موضوع، تبدیل به ایدهٔ اصلی فیلم برادران گریم شده است
داستان خیالی فیلم در آلمان سال ۱۷۹۶ سپری میشود. در این هنگام کشور آلمان توسط امپراتور فرانسه، ناپلئون بناپارت، تسخیر و اشغال شده است، ویلهلم گریم (مت دیمون) – و جیکوب گریم (هیث لجر)، برادران شارلاتانی هستند که از این دهکده به آن دهکده مسافرت میکنند. آنها به هر دهکده که میرسند، نمایشهای جادویی راه میاندازند و ادعا میکنند که با عالم غیب در ارتباطند. گریمها با ترساندن مردم روستایی از عالم غیب، اندکی پولی میآورند و روزگارشان را میگذرانند. این وضعیت تا زمانی ادامه مییابد که گریمها به دهکدهی آلمانی ((ماربادن)) میرسند، دلاتومب (جاناتان پرایس)، حاکم فرانسوی دهکده، بلافاصله پی به شیادیهای دو برادر میبرد. اما وی به جای تنبیه گریمها، آنها را روانهٔ یک ماموریت کشف و شناسایی میکند. مسئله این است که از چندی پیش بچههای دهکده به نحو مرموزی گم و گور میشوند، مردم معتقدند که چیز مهیب و ماوراء الطبیعهای در جنگل وجود دارد که باعث این اتفاق شده است. دلاتومب برای اطمینان بیشتر از انجام ماموریت گریمها، دستیار خود را که مرد خشنی به اسم کاوالدی (پیتر استورمیر) است همراه آنها میکند. در ادامهٔ ماجرا، برادران گریم قدم به داخل جنگل میگذارند؛ جنگلی که واقعا طلسم شده است. کمی بعد با ملکه میرور (مونیکا بلوچی) مواجه میشویم. این ملکه که پانصد سال از عمرش میگذرد، با طلسمی که کرده موجب حوادث ناگوار در دهکده شده است. برادران گریم تصمیم میگیرند قدم به داخل قلعهٔ ملکه بگذارند و طلسم او را بشکنند…
مشکل اصلی فیلم برادران گریم، نداشتن یک طرح داستانی منسجم و متمرکز است. ایدههای خوب و تصاویر واقعا پرزرق و برق و جذاب بدون وجود یک طرح داستانی مناسب، توان چندانی برای جلب توجه تماشاگر ندارند. تری گیلیام با فیلمهای معروف قبلی اش – برزیل ۱۲ میمون و بارون مونچهاوزن – استادی و مهارت خود را در کار با جلوههای ویژه و خلق عجایب و غرایب بصری نشان داده بود. این ویژگیها را در برادران گریم نیز شاهدیم. اما استفادهٔ درست و هدفمندی را از این مهارتها و ویژگیها شاهد نیستیم. دو کاراکتر اصلی فیلم به درستی معرفی و پرداخت نشدهاند. تماشاگر نمیداند که این دو آیا کلاهبردارند آیا دو عاشق پیشه اند، آیا دلقک اند یا قهرمانهایی از خود گذشته، کاملا پیداست که تری گیلیام شناخت درستی از برادران گریم واقعی نداشته است. هیچ نشانی از رگههای اصلی قصههای برادران گریم، و به ویژه کد همیشگی قصههای آنها رفتارهای بد عقوبت آورند و رفتارهای خوب مستوجب پاداش و جایزه در فیلم دیده نمیشود.
فیلم برادران گریم فیلم بسیار شلوغی است، تماشاگر با انبوهی از مخلوقات کامپیوتری و دیجیتالی بمباران میشود و جنگل طلسم شدهٔ فیلم ظاهر بسیار عجیب و غریبی دارد. اما هیچ کدام از این ویژگیها ارتباط منسجمی با داستان فیلم و کاراکترهایش پیدا نمیکند. به عبارت دیگر انرژی داخل فیلم از توان لازم برای جدا شدن از روی پرده و انتقال یافتن به تماشاگر، برخوردار نیست. نتیجهٔ چنین رویکردی، خسته شدن زود هنگام تماشاگر از تماشای چنین فیلمی است.
برادران گریم مابین دو قطب مسخرگی و ماجراجویی تلوتلو میخورد. و هربار که مسخرگی آغاز میشود همهٔ حس هیجان و خطری که مد نظر فیلمساز بوده، بلافاصله رخت برمیبندد. همهٔ اینها، نشان از ضعفهای ساختاری فیلم دارد؛ فیلمی که نام دو قصه گوی بزرگ کودکان را بر خود دارد، بدون این که ارتباط چندانی با آنها داشته باشد.