یک تحقیق گسترده نشان داده که ویتامین D واقعاً علائم افسردگی را کاهش میدهد

بدن ما برای عملکرد طبیعی – هم از نظر جسمی و هم از نظر ذهنی – به مقدار مناسب ویتامین D نیاز دارد و شواهد زیادی وجود دارد که کمبود ویتامین D را با افسردگی مرتبط میکند.
اکنون یک متاآنالیز جدید از 41 مطالعه قبلی نشان میدهد که مصرف مکملهای ویتامین D میتواند علائم افسردگی را در افرادی که قبلاً مبتلا به افسردگی تشخیص داده شدهاند کاهش دهد و در صورت کمبود ویتامین D دادن مکمل میتواند میتواند درمان تکمیلی افسردگی باشد.
متاآنالیزها مطالعاتی هستند که نتایج پژوهشهای قبلی را جمعبندی و تحلیل میکنند.
ویتامین D علاوه بر کنترل سطوح کلسیم و فسفات در بدن، به تنظیم عملکردهای مختلف در سیستم عصبی مرکزی کمک میکند و تحقیقات قبلی روی حیوانات نشان میدهد که حتی میتواند به کنترل تعادل شیمیایی در مغز کمک کند. همین ممکن است ارتباط بین ویتامین D و سلامت روان را توضیح دهد.
متاآنالیز جدید مجموعاً 53235 نفر را از 41 مطالعه روی افراد مبتلا به افسردگی و بدون افسردگی، بررسی کرد. افرادی که در این تحقیق شرکت داده شده بودند به ۳ دسته تقسیم شدند: افرادی که مکملهای ویتامین D مصرف میکردند، افرادی که دارونما مصرف میکردند و افراد که بیماریهای مختلف داشتند.
دوزهای مورد استفاده متفاوت بود، مکمل ویتامین D معمول 50-100 میکروگرم در روز بود. در شرکتکنندگان مبتلا به افسردگی، مکملهای ویتامین D در کاهش علائم افسردگی مؤثرتر از دارونماها بودند.
محققان گزارش میدهند که مکملهای ویتأمین D در فواصل کوتاهتر (زیر 12 هفته) مؤثرتر به نظر میرسد. با این حال، در افرادی که کاهش ویتامین D نداشتند، این دارونماها بودند که تأثیر کمی بیشتر بر علائم افسردگی داشتند.
محققان در مقاله منتشرشده نوشتهاند: “نتایج ما نشان میدهد که مکمل ویتامین D هم در افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و هم در افرادی که علائم افسردگی خفیفترداشتند، اثرات مفیدی دارد. ”
با توجه به اینکه افسردگی در حال حاضر به عنوان عامل اصلی ناتوانی در سراسر جهان شناخته میشود – که هر ساله بیش از 280 میلیون نفر از ما را تحت تأثیر قرار میدهد – و داروهای ضد افسردگی برای همه مؤثر نیستند، استفاده از مکمل ویتامین D در اشخاصی که کمبود دارند باید مورد توجه قرار بگیرد.
با این حال، هنوز باید بررسیهای بیشتری انجام شود. برای دانستن اینکه داستان قطعی چیست، نیاز به بررسی آماری بیشتری است: برای مثال، از طریق مطالعات جمعیتهای عمومی و بالینی بزرگتر و با مشاهده مقادیر مختلف دوز و مدت زمان درمان.